واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: سينماى مستند از نگاهى ديگر
اولين فيلم هاى گرفته شده در تاريخ سينما مستند هستند. برادران لومير شايد هيچ گاه در ذهن خويش پديده اى به نام فيلم سينمايى يا سريال را تصور نمى كردند. هرچند اولين برداشت هاى سينمايى مستند بودند اما تعريف دقيق و جامع فيلم مستند نيز بعد از تولد فيلم سينمايى كامل شد. از همان نانوك اسكيمويى و طبيعت هاى بى جان گذشته تا به امروز مستندسازان روى دو شيوه ساخت فيلم مستند با هم اختلاف نظر دارند و هر يك به دلايلى منطقى شيوه مستندسازى خويش را بهتر مى داند. گروه اول مستندسازان بر اين اعتقادند كه فيلم مستند بايد دقيقا همانى باشد كه در واقعيت وجود دارد يعنى صحنه و بازيگران و تمامى هرآنچه كه در كادر دوربين جاى مى گيرد، نبايد توسط كارگردان و فيلمساز دستكارى شود تا دقيقا واقعيت محض ثبت شود. اين گروه كاملا معتقدند كه هرگونه دست زدن در صحنه و فضاى داخل كادر، باعث به هم خوردن اصل واقعيت و سند تصويرى مى شود؛ پس ديگر نمى توان بر آن نام فيلم مستند گذاشت. اما گروه دوم بر اين اعتقادند كه ما ناچار از بازسازى واقعيت پيرامون خويش هستيم و هرقدر هم به واقعيت و دست نخوردگى اشياء، صحنه و آدم هايش وفادار بمانيم، باز نمى توانيم ادعاى واقعيت سازى محض را داشته باشيم چون در هر حال فيلم، كادر تصوير و مونتاژ امرى انتخابى از سوى كارگردان است و اين يعنى دخيل شدن در واقعيت پيرامون خويش... پس چنين سؤالى را مطرح مى كنند: اگر دو نفر مستندساز بخواهند از واقعه اى كاملا تاريخى مثل يك انقلاب (در يك زمان و بى هيچ دخالتى در صحنه) فيلمى مستند بسازند آيا نتيجه كار آنها كاملا مشابه خواهد بود؟ بى شك خير... به همين دليل، اين گروه خود را كاملا مجاز مى دانند تا در صحنه و نحوه رفتار بازيگران فيلم نيز دست ببرند تا هرچه بيشتر واقعيت تجربه شده خويش را به مخاطب عرضه كنند. فيلم «نانوك» به كارگردانى رابرت فلاهرتى از اين دسته است، فيلمى مستند درباره زندگى اسكيموها كه هنوز هم جزو بهترين فيلم هاى تاريخ سينماست. در حال حاضر گروه سومى نيز بر اين دو افزوده شده اند كه اعتقاد دارند مستند حقيقى تركيبى از اين دو شيوه است و با توجه به لحظه و زمان برداشت فيلم، كارگردان تصميم مى گيرد كه در واقعيت پيش رو دست ببرد يا نه؟ اگر كادر و صحنه همان واقعيت مورد نظر بود كه هيچ و اگر نه، وى مختار از بازسازى واقعيت مورد نظر است.اين شيوه تركيبى امروزه باعث توليد فيلم هاى مستند بسيار قوى شده است كه مخاطبان را به شدت تحت تاثير قرار مى دهد. مانند فيلم هاى مستند نوى از زندگى سگى آفريقايى ها يا شورش هاى خيابانى حاشيه نشينان شهرهاى بزرگ يا بوروكراسى خسته كننده حاكم بر كشورهاى جهان سوم... فيلم هايى كه كاملا حقيقى اند و برساخته از واقعيت محض دنياى امروز ما، اما داستانى اند و روايتى تلخ را در بطن خويش نهان دارند. سينماى مستند در ايران نيز از سال ها قبل مورد توجه هنرمندان ايرانى بوده و كارهاى بسيار عالى نيز از گذشته تا به امروز در اين حوزه ساخته شدند متأسفانه تا چند سال گذشته عده اى فكر مى كردند فيلم مستند يعنى دنياى وحش حيوانات (هرچند مستند حيوانات نيز خود حوزه اى مهم از فيلم مستند است) هنوز هم بسيارى از عامه مردم بر اين اعتقادند كه يك فيلم مستند خوب، فيلم راز بقايى عالى است و بس... ايجاد چنين ذهنيت و برداشت سطحى، باعث ركود فيلم مستند در كشور شد و تا چند سال گذشته هيچ نهادى تمايلى به ساخت فيلم مستند نداشت و اين در حالى است كه بهترين فيلم و راش هاى باقى مانده از رخداد مهم انقلاب ۱۳۵۷ مستندند و توسط مستندسازان ايرانى ساخته شدند. در اولين اقدام جدى براى جبران اين ذهنيت اشتباه مسئولين، جشنواره مستند كيش را ۱۷ اسفند ۱۳۷۸ برگزار كردند. جشنواره اى كه جانى دوباره در رگ هاى خشكيده مستندسازى كشور دميد. جشنواره اى كه به مديران اين نويد را مى داد كه اگر فيلمى مستند با كمترين هزينه توليد كنند، امكان مطرح شدن در سطح ملى را دارند. همين نكته ريز و اساسى باعث شد تا ارگان هاى دولتى به فكر توليد فيلم مستند در حوزه كارى خويش بيفتند كه آخرين نمونه بارز آن ساخت مستند «فرش ايرانى» توسط موزه ملى فرش بود. فيلمى كه هر كارگردان نامى ايرانى از نگاه و زاويه ديد خودش به روايت واقعيت فرش ايرانى پرداخت. در اين ميان، رسانه ملى هم از قافله عقب نماند و پخش آثار مستند از شبكه چهارم سيما و ساخت فيلم هاى مستند را در برنامه هاى خويش گنجاند. سيمافيلم مسئوليت توليد آثار مستند تلويزيون را برعهده گرفت و بعد از وقفه اى كوتاه اين بخش از سيمافيلم دوباره فعال شد و مستندسازان بزرگى چون منوچهر طياب به ساخت پروژه هاى مستند شدند. حال با توليد و پخش آثار مستند در حوزه هاى مختلف توسط اين افراد مى توان اين ذهنيت راز بقايى مردم از فيلم مستند را هم در كوتاه مدت رفع كند؛ اما نكته اينجاست كه سيمافيلم چه سياست و رويكردى را نسبت به مستندسازى در پيش مى گيرد: آيا تنها يكى از شيوه هاى نام برده شده مستندسازى را مى پسندد و رايج مى كند يا نه با نگاهى جامع نگر هر سه شيوه ساخت و توليد فيلم مستند را رشد مى دهد؟ جدا از شيوه ساخت، رويكرد و نگاه سيمافيلم به موضوعات مختلف ايرانيان چگونه خواهد بود؟ آيا سعى خواهد شد تا مستنداتى در تمامى حوزه ها ساخته شود يا نه حوزه هاى اندكى را در برخواهد گرفت؟ در هر حال، فراموش نكنيم كه نپرداختن به موضوعى كه دغدغه مردم ماست يعنى ايجاد خلائى كه بهترين مجال براى ورود شبكه هاى مستندسازى چون BBC است و همه نيز واقفيم كه هر رسانه اى بنا به مصالح ملى و گروه خاص خويش، داراى سياستگذارى هاى بديهى است كه در راستاى منافع ملى يا گروه خاص خويش عمل مى كند. پس شكى نيست كه رسانه هاى خارجى كمترين تعهد را نسبت به مخاطب ايرانى دارند. در ظاهر دغدغه اى از مردم ما را بازگو مى كنند اما در كليت اين بيان دغدغه منطبق بر منافع مورد نظر آنهاست. آيا پرداختن به تمامى موضوعات امروزه كشور و بيان دغدغه مردم از رسانه ملى نمى تواند منطبق بر سياست گذارى تلويزيون و منافع ملى ما باشد؟ اين نگاه جامع نگر به موضوعات مستند، حداقل باعث جلوگيرى از ايجاد همين خلأ هاى تصويرى مى شود كه گريزگاه رسانه هاى خارجى است. پس شاهديم كه در همين حداقلى نيز تا چه اندازه پرداختن به دغدغه هاى مردم منطبق بر منافع ملى ماست. حال پخش دغدغه هاى مردم و آگاه كردن مسئولين از مشكلات مردم(به ويژه مناطق دور از پايتخت) و ايجاد گفتمان و پلى ارتباطى ما بين مردم و مسئولين تا چه حد مى تواند در رشد و تكامل كشور سودمند باشد؟ رسانه خارجى با مستندسازى خويش به دنبال تغيير و تحولى بنيادى است كه در راستاى منافع خود اوست، در حالى كه مردم حل مشكل و دغدغه خويش را مى طلبند نه برآورده كردن منافع عده اى خارجى كه هيچ ربطى به آنها ندارد. ما بين اين دو، زمين تا آسمان تفاوت است. با نگاهى به موضوعات فيلم هاى مركز مستندسازى سيمافيلم، متوجه متنوع بودن آنها مى شويم و در سالى كه گذشت، جدا از ساخت مستنداتى تاريخى، مستندات ايران شناسى نيز بدان افزوده شد. خود اين حوزه (ايران شناسى) مى تواند بسيارى از موضوعات مهم كشور را در بر گيرد. براى مثال، شناخت تصويرى ريز و دقيق از اقوام مختلف ايرانى كه هريك گنجينه اى توريستى به شمار مى روند، شناخت جغرافياى پهناور و كاملا متنوع كشور، شناخت گره و دست اندازهاى مختلف در مراكز دور از پايتخت كه سال هاست سدى بر سرراه مسئولين بودند و... در دنياى امروز وقتى پسوند «شناخت» با موضوعى خاص به كار مى رود، منظور شناختن تمامى جوانب موضوع مورد نظر از تاريخ و فرهنگ و جغرافيا و فولكلور گرفته تا خوشى ها و مشكلات روزمره آن است. نمى توان بى در نظر گرفتن عزادارى امروز به اهميت تاريخى واقعه كربلا پى برد. نمى توان بى در نظر گرفتن خوشحالى سر سفره هفت سين سال ۱۳۸۷ به اهميت جشن سده در ايران باستان و تولد دوباره طبيعت و اهميت زراعت در نزد ايرانيان پى برد. اينجاست كه متوجه مى شويم زمانى مى توانيم دايره المعارف(پكيج) كامل و بى نقصى از امرى به نام «ايران شناسى» داشته باشيم كه تمامى جوانب سرزمينى با مساحت ايران امروز و ديروز را در آن پكيج در بايگانى رسانه ملى داشته باشيم. بايگانى كه اميدواريم هرچه زودتر كامل شود و به منبعى مهم و غنى براى كلاس هاى درسى دانشگاه ها، محققين و دانشجويان و عامه مردم تبديل شود. دايره المعارف كامل و جامعى از ايران شناسى با روايت فيلم مستند كه بتوان كپى هاى آن را به كتابخانه هاى سراسر كشور منتقل كرد.
يکشنبه 19 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]