واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: از: عليرضا جباري گذري اجمالي بردين و سياست در تركيه و جايگاه اين كشوردر منطقه
آنچه كه در لواي دين و سياست در تركيه در جريان است نيازمند تامل و بررسي عميق است و به همين دليل شناخت جريان حاكم بر دو موضوع طرح شده تا حدودي ميتواند جايگاه آينده اين كشور را در منطقه مشخص سازد.
اين شناخت از آن جهت اهميت دارد كه تركيه در منطقهاي واقع شده است كه اكثر جمعيت آن را مسلمانان تشكيل ميدهند و اين كشور تلاش ميكند ضمن حفظ اين موقعيت به عنوان كشوري كه بيشتر مردمش مسلمان هستند، نظام سياسي خود را نيز با انديشه مبتني بر لائيك اداره كند.
بر اين اساس دولتمردان اين كشور بايد بتوانند براي حفظ موقعيت ژئوپلتيك تركيه به برخي از تضادها و تعارضات موجود ميان اعتقادات ديني و رفتارهاي سياسي پاسخي مكفي بدهند.
دولت تركيه در حال حاضر توانسته با انجام برخي اصلاحات در ابعاد مختلف موقعيت مناسبي را در عرصه بينالملل براي خود مهيا سازد.
اين كشور از يك سو نقش يك كشور اسلامي را در ميان كشورهاي اسلامي دارد و از سوي ديگر با آرمانهاي لائيك و رفتارهاي غربگرايانه روز به روز به غرب نزديك تر و به نوعي غربي تر ميشود.
اين رفتار هر چند امكان دارد براي يك بازيگر در عرصه بينالملل مشكلاتي را فراهم سازد اما به ظاهر تركيه توانسته با ايجاد يك پل ارتباطي ميان اين دو، تعاملات دوسويه اين بازي را به نفع خود راهبري كند.
چگونگي فراهم ساختن بستر مناسب براي اجراي اين سياست در اين كشور را بايد در سه عنصر حياتي هويت ، اسلام و لائيسم جستجو كرد.
*** هويت
آنچه كه امروزه در جامعه نه چندان يك دست تركيه به عنوان يك پرسش اساسي به چشم ميخورد، موضوع هويت است .
هويت كه در تركيه همواره بر اساس دو عنصر ملي و يا مذهبي و يا تلفيقي از اين دو تعريف ميشود از اركان مهم و حياتي نظامهاي سياسي و اجتماعي در جوامع مختلف از جمله در اين كشور به شمار ميرود.
اين جمله كه من كيستم؟ و ريشه من از كجاست ؟ و يا من به كجا تعلق دارم ؟ يكي از مهمترين پرسشهايي است كه در قرن حاضر بسياري از انسانها از جمله يك شهروند تركيهاي از خود ميپرسد.
در قرن حاضر كه تكنولوژي و فناوري به درجه بالايي از رشد و توسعه رسيده و ارتباطات مسيرها را كوتاه كرده، اين پرسشها نه تنها كم رنگ نشده بلكه طرح آن به مراتب پررنگتر نيز شده است.
در تركيه نيز سه مقوله اسلام ، لاييسم و ديدگاه التقاطي ناشي تلفيق نوعي از نگرشهاي اسلامي و انديشه مبتني بر ملي گرايي ترك وجود دارد كه در همه عرصههاي اين كشور اعم از سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي ديده ميشود.
به نظر ميرسد اين پرسش در بسياري از مردم تركيه خواه نا خواه مطرح مي شود كه، من يك مسلمانم و يا يك ترك؟ و يا يك ترك مسلمانم با گرايشهاي لائيك ؟ هريك از مردم اين كشور در هر شغل، سمت و يا نقش اجتماعي به اين پرسشها تا حد معلومات و مقدورات خود پاسخي ميدهند كه اين پاسخها در واقع نوع نگاه آنان را به زندگي اجتماعي و سياسي اشان مشخص ميسازد.
به اين دليل است كه نقش هويت و تلاش براي احراز هويت در يك جامعه مي تواند بسياري از سياستهاي آن جامعه را تحت الشعاع خود در آورد.
اين نوع از سئوالات به حدي در جامعه تركيه رواج دارد كه حتي به نظر مي رسد بسياري از سياستهاي تبيين شده در اين كشور، براساس پاسخهايي است كه هر يك از سياستمداران و قانونگذاران به اين پرسشها ميدهند.
هر چند در اصل هويت يابي نكته وجود دارد كه نميتوان از كنار آن ساده گذشت و آن موقعيت جغرافيايي و ژئوپلتيك يك كشور است.
موقعيت تركيه نيز به گونهاي است كه اين كشور را در مسير اتصال دو تمدن شرق و غرب قرار داده و اين امتياز نيز از نظر غرب پنهان نمانده است و شايد به همين دليل است كه امروزه سياستمدارن غربي، تركيه را به عنوان دروازهاي براي نفوذ به فرهنگ غني شرق انتخاب كرده اند.
اما بايد اذعان داشت كه موضوع هويت در كشوري مانند تركيه كه همه اركان فرهنگي آن طي نيم قرن اخير دستخوش تغييرات اساسي شده، همچنان يكي از پيچيدهترين و سختترين موضوعاتي است كه امروزه ميتوان درباره آن سخن گفت.
بر اين اساس به نظر ميرسد كه در جامعه تركيه همچنان موضوع هويت به عنوان طرح يك سئوال اساسي و البته بدون پاسخ رها شده است .
*** اسلام و سياست در تركيه
همانگونه كه ذكر شد، تركيه يكي از كشورهاي اسلامي است كه بيشتر مردمش را مسلمانان سني با مذهب شافعي تشكيل ميدهد و به همين دليل اسلام در اين كشور با تسامح و تساهل و عمدتا با آميختگي محسوس با اركان سياست تبيين و تفسير ميشود.
نقش طريقتهاي مذهبي در اشاعه اين نوع از اسلام در تركيه نيز بسيار موثر و راهبردي است واساسا نميتوان اين تاثير را انكار كرد، اما در عين حال سه جريان اصلي را ميتوان در اسلام تركيه مشاهده كرد.
جريان اول بر احياي ارزشها و سنتهاي اسلام به عنوان دين و فرهنگ و نيز تحقق آرمان وحدت بين ملسمانان جهان تاكيد ميكند. جريان دوم بر حفظ برخي از سنتهاي برجاي مانده از دوران عثماني و آن هم مبتني بر اسلام ميانه آن دوران و با تكيه قوي بر سنتهاي پان تركيسم تاكيد ميكند و جريان سوم نيز اگر چه به قدرت دو جريان فوق نيست اما در تلاش است با استفاده از نقاط قوت دو جريان اول به امور دنيوي و اخروي به صورتي توامان بپردازد.
جريان اول كه ريشه در انديشه دوران عثماني دارد، امروزه تنها از طريق طريقتهاي مذهبي ترويج ميشود و جريان دوم نيز ريشه در ملي گرايي دارد و پس از مصطفي كمال پاشا ملقب به آتا ترك و تشكيل جمهوري مدرن در اين كشور نه تنها تقويت شد بلكه تمام اركان فرهنگي و سياسي اجتماعي اين مرزو بوم را دچار تغييرات بنيادين كرد و جريان سوم نيز جرياني است كه امروزه بيشتر به چشم ميخورد و تبليغ ميشود كه نوعي نگاه تلفيقي به همه مقولاتي كه گفته شد، دارد.
البته اين جريان سوم كه بيشتر جنبه آرماني دارد تنها در لايههاي روشنفكري جامعه تركيه رواج دارد و به همين دليل عموم مردم تركيه نسبت به آن شناختي ندارند.
اين جريان برخلاف جريان اول كه با ديد انتقادي به غرب نگاه ميكرد و يا جريان دوم كه با نگاهي ترديدآميز و مشكوك با غرب و دستاوردهاي آن روبه رو ميشد، با استفاده از رفتارهاي غربي سعي در پذيرش هنجارهاي آنان به گونهاي دارد كه منطبق با برخي تفاسير از اسلام باشد.
به عبارت ديگر آنها در تلاشند تا با استفاده از ابزارهاي مختلف و ارايه تفاسير و اجتهادهاي گوناگون اسلام را به گونهاي كه در تضاد با انديشه غربي و به خصوص انديشه لائيسم نباشد، معرفي و عرضه كنند.
اين اسلام نه تنها با انديشه غربي مشكلي ندارد بلكه خواهان انطباق با برخي از اصول آن به ويژه در موضوع سكولاريسم است و به همين دليل به نظر مي رسد آنچه كه امروزه در تركيه از اسلام ترويج و توصيه ميشود مبتني بر اين نگرش است .
اگر اين جريان بتواند جايگاه فكري و انديشهاي خود را در جامعه تركيه تقويت كند آنگاه همان ميشود كه برخي از رهبران و سياستمدارن غرب از جمله جرج بوش آن را به عنوان يك اسلام ملايم معرفي ميكنند و خواهان الگوپذيري كشورهاي اسلامي از اين نوع اسلام تركيهاي هستند.
بر همين اساس است كه به نظر ميرسد برخي در تلاشند تا جايگاه تركيه را در ميان كشورهاي اسلامي بر اساس اين آموزه به نوعي ترويج كنند .
به همين دليل روند تغييرات انديشهاي اسلام در تركيه را اساسا نبايد در ميان طبقات معمولي اجتماع جستجو كرد بلكه با واكاوي انديشههاي ديني در اين كشور ضرورت دارد به نوعي به شناخت بيش از پيش اين نوع تفسير از اسلام در ميان نخبگان اين جامعه به ويژه نخبگان مذهبي به كنكاش و تفحص پرداخت ترويج انديشه اسلام مبتني بر سكولاريسم در تركيه پس از كودتاي ۱۹۸۰و به خصوص روي كار آمدن تورگوت اوزال رييس جمهور فقيد اين كشور در سال ،۱۹۸۲ رفته رفته گسترش يافت.
هرچند گاه و بيگاه اين انديشه نيز به باد انتقاد موافقان و مخالفان گرفته شد اما هرگز در تركيه كسي نه انديشه لائيسم و نه مسلمان بودن خود را انكار نكرده است و شايد به همين دليل برنامهاي براي تلفيق اين دو نوشته شده است .
به نظر ميرسد بر اساس همين تفكر بود كه در سالهاي اخير برخي تشكلات و احزاب اسلامي - ملي در جامعه تركيه شكل گرفتند. در اوايل شكلگيري و به دلايل سياسي از اعتبار و قدرت اين جريانات كاسته شد اما رفته رفته و با همگونسازي برخي از روشها و راهبردها با سياستهاي غربي، به خصوص پس از مطرح شدن پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا، احزاب جديد و نوپاي در اين كشور تاسيس شدند كه با تعاريف فوق بسيار سازگار بودند.
به همين دليل است كه به نظر ميرسد جريانات اسلامگرايانه اخير در تركيه بيش از آن كه با جريانات لائيك و مبتني بر سكولاريسم مشكل داشته باشد با انديشه طريقتهاي خاص مشكل دارند.
*** نقش طريقتهاي مذهبي در راهبرد سياسي احزاب
در تركيه جريانات مذهبي خاصي وجود دارند كه در هدايت فكري طرفداران خود بسيار نقش موثري دارند.
از جمله اين طريقتهاي مطرح در تركيه ميتوان به طريقت نور ، نقشبنديه و بكتاشيه اشاره كرد كه ريشه در اسلام دوران عثماني در اين كشور دارند.
در بين اين اين طريقتها ، طريقت نور رفتارهاي سياسي آشكارتري دارد كه به همين دليل در اين مقال اندك نيم توان به همه جوانب آن پرداخت .
اما در حد كفايت ميتوان گفت كه اين طريقت در حال حاضر از سوي فردي به نام فتح الله گولن كه در حال حاضر در آمريكا ساكن است رهبري ميشود.
نقش اين جريان مذهبي را هرگز نميتوان در امور سياسي و حتي اجتماعي تركيه در دوران اخير ناديده گرفت .
*** نتيجه
در نهايت اين كه امروز تركيه در مسيري گام برمي دارد كه در آن رشته هاي به هم تنيده شده از اسلام و لائيسم بيش از گذشته در سياستهاي منطقه اي و جهاني اين كشور به چشم ميخورد و به همين دليل تشخيص اين كه اين و يا آن رفتار دولتمردان تركيه ناشي كدام اسلام يا لائيك است را مشكل ساخته است .
به نظر ميرسد برخي از سياستمداران و حتي رهبران ديني اين كشور در تلاشند تا با ارايه الگويي از اسلام كه عموما ريشه در دو عنصر طريقتهاي مذهبي و جريانات روشنفكري تركيه دارد، نقش اين دين را در كنار حكومت و نه فوق آن معرفي كنند .
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]