واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ورزش - ... و حالا استيلي سرمربي
ورزش - ... و حالا استيلي سرمربي
امير جاملو: حالا حميد استيلي متوجه تبعات اشتباه تاكتيكي خودش ميشود. روزي كه او اعلام كرد ديگر حاضر نيست در پرسپوليس دستيار كسي باشد و تنها به عنوان سرمربي در اين تيم يا هر تيم ليگ برتري ديگر كار ميكند؛ واكنش منفي رسانهها تنها به دليل عريان شدن اختلاف استيلي با قطبي بود اما خواسته مطرح شده استيلي حق مسلم او و هر مربي ديگري است. اينكه استيلي اعلام كرد تنها به عنوان سرمربي حاضر است با پرسپوليس همكاري كند به سود همه بود چراكه تكليف باشگاه، افشين قطبي و همه را با خودش روشن كرد اما واكنش منفي مردم و رسانهها يك خطاي بزرگ تاكتيكي از سوي استيلي را به دنبال داشت و مردي كه به صراحت از خواستههاي خود حرف زده بود را مجبور به عقبنشيني كرد تا جايي كه استيلي در اظهارنظري عجيب گفت: «به خاطر دل هواداران پرسپوليس يك فصل ديگر هم از حقم ميگذرم و حاضرم دستيار قطبي باقي بمانم.» هرچند همان كساني كه از اظهارنظر اول استيلي به شدت شاكي بودند با عقبنشيني او خوشحال شدند اما اصل ماجرا اينجاست كه ادعاي اوليه استيلي خوشحالكننده بود و كاملا در محدوده حقوق فردي او انجام شده بود. مثل اينكه يك نفر روي ماشين خودش 100 ميليون قيمت بگذارد. حالا اگر ماشينش آنقدر هم نيارزد به كسي ظلمي نكرده چون هيچكس مجبور نيست آن را با آن قيمت گزاف بخرد. اتفاقا عقبنشيني استيلي با خروج او از اختياراتش همراه بود. اينكه استيلي به صرف پنج سال نشستن روي نيمكت پرسپوليس با عنوان دستيار دوم و اول، گرفتن جاي سرمربي را حق خودش بداند و قبول دستياري را گذشتن از حقش؛ دقيقا يك سوءتفاهم ذهني است كه از آغاز فصل گذشته حبيب كاشاني و محمود خوردبين هم به غليظ شدن آن كمك كردهاند. وقتي خوردبين در يك برنامه زنده تلويزيوني تاكيد ميكند: «اين فصل ديگر حق حميدخان است كه سرمربي باشد» فاجعه عميقي است كه پيش از همه آينده استيلي را خراب ميكند. اگر چند سال دستياري در يك تيم بزرگ يا هر تيمي، تضمين دهنده گرفتن جاي سرمربي است؛كارلوس كرش از همين حالا بايد خود را براي گرفتن جاي فرگوسن آماده كند و نيمكت من يونايتد را حق مسلم خودش بداند. جالب است كه اتفاقا فرگوسن بهترين جانشين خودش را كرش ميداند اما مديران من يو از همين حالا به فكر استخدام روي كين و مارك هيوز هستند و كارلوس كرش هم نميتواند و نبايد اعتراض كند چه او تنها پاسخ دهنده مسووليت امروزش است. حميد استيلي برعكس كرش كه اصلا فوتباليست نبوده؛ سالها وسط زمين را براي پرسپوليس پر كرده اما تمام اينها انگار فاكتورهايي منفي و سوءتفاهمزايي شده عليه استيلي كه تا همينجا نشان داده مربي خوبي است و بدون توهم و سوءتفاهم، آينده شيريني در همين پرسپوليس خواهد داشت. استيلي براي مبارزه با سوءتفاهمش ميتواند از اين فرمول ساده استفاده كند كه هر وقت در ذهنش با دليلي مبني بر ضايع شدن حقش در پرسپوليس مواجه شد؛ يك مثال نقض بزرگ پيدا كند. سادهترين مثال نقض اين است كه با وجود اين همه پيشكسوت و مربي پرسپوليسي، اين استيلي بود كه پنج سال پياپي روي نيمكت اين تيم نشست و حتي اخراجش توسط آريهان و دنيزلي هم وجههاش را در حد جدايي چند ساله از پرسپوليس خراب نكرد؛ اتفاقاتي كه ميتوانست زندگي حرفهاي يك مربي تازه كار ديگر را نابود كند. كاراكتر حميد استيلي با مربياي مثل صمد مرفاوي تفاوت اساسي دارد. مرفاوي چند ماه پس از آنكه استقلال را به يك قدمي قهرماني ليگ ميرساند دوباره دنبال يك گوشه دنج براي انجام وظايف يك دستيار است نه سرمربيگري. چه او ذاتا نفر اول نيست. استيلي اما مربيگري را با هدف سرمربيگري يك تيم بزرگ آغاز كرده و احساس ميكند ادامه دادن با پسوند دستيار، عادتش ميدهد به نفر دوم بودن و جاهطلبي و آرزوهايش را ميكشد. تمام اينها قابل درك است اما هيچكس نميتواند به زور ماشينش را صد ميليون به خريدار بفروشد آن هم در وضعي كه خريدار خودش يك ماشين لوكس دارد كه با آن قهرمان مسابقات رالي شده است. فروشنده ميتواند صبر كند تا خريدار ماشين بالاخره پيدا شود. راه بعدي اين است كه بار ديگر قيد فروش را بزند و فعلا با ماشينش ادامه دهد. حميد استيلي حالا گزينه اصلي سرمربيگري پرسپوليس است. او دارد به آرزويش ميرسد و اگر جاهطلب نبود هرگز به اين جايگاه نميرسيد.
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]