تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813034553




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت و گوينبود انگيزه در تئاتر، گيشه را تحت تاثير قرار مي‌دهدمخاطب شناسي از اهميت بالايي در اقتصاد تئاتر برخوردار است


واضح آرشیو وب فارسی:موج: گفت و گوينبود انگيزه در تئاتر، گيشه را تحت تاثير قرار مي‌دهدمخاطب شناسي از اهميت بالايي در اقتصاد تئاتر برخوردار است
خبرگزاري موج - گروه اقتصاد فرهنگ با اتابك نادري، مدير تماشاخانه سنگلج در خصوص تئاتر و مشكلات اقتصادي آن، به بحث و گفت و گو نشستيم، وي در اين نشست اظهار داشت كه دلايل مختلفي از جمله مخاطب شناسايي، ايجاد تشكيلات منسجم و نبود انگيزه در تئاتر مي‌تواند اقتصاد تئاتر ايران را تحت تاثير خود قرار داده و فراز و نشيب‌هايي را براي اين هنر رقم زند.


رونق اقتصادي تئاتر به چه عواملي بستگي دارد؟ و با توجه به اينكه تئاتر كشور اين پتانسيل را دارد كه براي سينما و تلويزيون نيز هنرمند تربيت كند، سرمايه گذاري در تئاتر تا چه اندازه اهميت دارد؟
كسي گفت كه رونق تئاتر يعني گيشه، اقتصاد تئاتر يعني گيشه و گيشه هم بوجود نمي آيد تا زماني كه چند چهره معروف را آورده تا گيشه رونق پيدا كند، من با اين نظر موافق نيستم، در حال حاضر در تئاتر شهر، نمايشي به روي صحنه است به نام غولتشن ها، اين نمايش چهره هاي برتر نمايش را در خود ندارد، اما توانسته است از استقبال بالايي برخوردار شود، همچنين نمايش بازي سازان اندروني نسبت به آمار تماشاگران روز، در موقعيت مناسبي قرار داشت، پس بحث استفاده از چهره براي فروش مناسب، نوعي توهين و تحقير تئاتر است.
بحث اول در رونق اقتصاد تئاتر اين است كه كارگردانان ما مخاطبين خود را بشناسند، متاسفانه ما مخاطب شناسي را در نمايش كنار گذاشته و تئاتر را تنها با جشنواره هاي مختلف قياس مي كنيم، اين درحالي است كه جشنواره ها ملاك خوبي براي انتخاب يك اثر نيست، در جشنواره ها تنها خود تئاتري ها شركت مي كنند و همديگر را تشويق مي كنند.
ما در تئاتر مخاطب شناسي را كنار گذاشته ايم، بايد به خاطر داشته باشيم كه ذائقه تماشاگر عمومي فرق مي كند و بايد به آن اهميت داد، همچنين براي آنكه تئاتر از اقتصادي رونق پيدا كند، بايد كسي باشد كه تماشاگر را بشناسد و بداند براي چه تماشاگري چه تئاتري لازم است، كار مناسب را آماده كرده و به روي صحنه برد از اين طريق است، اين نقش را معمولاً كارگردان تئاتر برعهده دارد، از اين طريق گيشه مي تواند صد در صد جواب دهد.
يكي از دلايلي كه سبب مي‌شود تا بسياري از آثار نمايشي ما از گيشه مناسب برخوردار نشود اين است كه براي تئاتر تبليغات مناسبي وجود ندارد، زماني كه يك نمايش به روي صحنه مي رود بعد از اجراي دهم است كه تئاتر معرفي مي شود، چرا كه از آن اجرا به بعد است كه هم تئاتر و هم بازيگر جا افتاده اند، و درست در اين زمان كه تازه آوازه نمايش به گوش مخاطبين مي رسد، مدت اجراي نمايش به پايان خواهد رسيد، متاسفانه مدت زمان كم اجراها سبب مي شود تا استقبال مناسبي از تئاتر صورت نگيرد.
در تئاتر حرفه اي كشورهاي ديگر يك سيستم جالبي اجرا مي شود، اول اينكه گروه هاي حرفه اي كاملاً تعريف شده است، بازيگر هرگروه حقوق خود را دريافت مي كند و در طول يازده ماه فعاليت خود ملزم هستند كه در هر ماه 10 تا 15 بار اجرا داشته باشند، البته اين نوع از اجراها به گونه اي است كه هرچند شب يك بار يك نمايش را به روي صحنه مي برند و در طول اجراها تمرينات نمايش هاي آينده خود را نيز دارند، نكته جالب توجه اين است كه دكور هر نمايش باقي مي ماند تا در دوره ها و ماه هاي آينده نيز نمايش دوباره اجرا شود به اين ترتيب هيچ دكوري دور ريخته نخواهد شد.
در اروپا دليل موفقيت تئاتر اين است، كه گروه ها اجراي رپرتوآري دارند و اين امر سبب مي شود تا تمامي مخاطبين در زمان هاي مختلف موفق به تماشاي نمايش مورد نظر خود شوند، اين نوع از برنامه ريزي ها سبب مي شود تا بودجه اضافي براي دكور كه بخش هزينه بر تئاتر است صرف نشود.
متاسفانه چنين برنامه اي در ايران اجرا نمي شود، هزينه هاي بالايي براي ساخت و طراحي دكور مصرف مي شود اما همين دكور بعد از پايان كار ديگر مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، چرا كه نمايش اجراي دوباره نخواهد داشت.
پرتي هاي ما در بودجه تئاتر بسيار زياد است، ما نمي‌دانيم كه دولت تا چه اندازه مي تواند هرسال بودجه بالايي را براي تئاتر اختصاص دهد كه از اين بودجه بين 10 تا 20 درصد پرتي داشته باشد، متاسفانه تنها تئاتر را در توليد تازه مي بينند و به رپرتوآر توجه نمي كنند، بايد به خاطر داشته باشيم كه توليد انديشه چيزي نيست كه بتوان سفارشي آن را انجام داد.
به همين دليل در اقتصاد تئاتر بايد به انسجام و ايجاد تشكيلات توجه كنيم و چون چنين چيزي در تئاتر كشور ما وجود ندارد، نمي تواند موفقيت هاي مناسبي را در پي داشته باشد، اگر تشكيلات مناسبي صورت نگيرد، مسئله اقتصادي هنرمندان همچنان دچار مشكل خواهد بود و تئاتر نيز بازدهي اقتصادي مناسبي نخواهد داشت.
بسياري از كشورها مانند جمهوري آذربايجان، گيشه تئاتر برايشان از اهميت بالايي برخوردار است، گيشه علاوه برآنكه خرج هاي داخلي گروه را تامين مي كند بلكه عايداتي اضافي براي بازيگران را در بر دارد، به همين دليل گيشه براي آنها از اهميت بالايي برخوردار است.
مدير مركز هنرهاي نمايشي طرحي را براي تئاتر ارائه كرد، كه براي احياي اقتصاد تئاتر و تئاتر بود، اين طرح در خصوص بودجه اي هنگفتي بود كه وقتي به ريشه آن مي رسيم متوجه مي شويم هزينه هاي بسيار بالايي براي برگزاري جشنواره هاي استاني هزينه شده است، در حالي كه قسمت اعظم اين هزينه ها صرف هتل ها، ستاد اجرايي و ... مي شود، و تنها هزينه بسيار اندكي را صرف تئاتر مي كردند، آقاي پارسايي بر اين باور بود كه جشنواره هاي استاني را هرچه بيشتر كم كنيم، اما متاسفانه شهرستاني ها با اين طرح مخالفت كرده و معتقد بودند كه چراغ تئاتر در شهرستان توسط جشنواره هاي شهرستاني روشن مي ماند، چرا كه بسياري از مديران فرهنگي در شهرستان‌ها آن شلوغي دوران برگزاري جشنواره‌ها را فعاليت‌فرهنگي مي‌دانند.
حضور بخش خصوصي چقدر در تئاتر موثر است؟
متاسفانه به دليل آنكه هنوز تشكيلات اداري و دولتي مناسبي براي تئاتر صورت نگرفته است، بخش خصوصي نيز نمي تواند فعاليت چنداني در اين زمينه انجام دهد، البته تئاترهاي خصوصي، بار سرگرمي و خندادن تماشاچي را برعهده دارد، اما همين كه تئاتر و فرهنگ بليت خريدن را در بين جامعه زنده نگه داشته است، بسيار اهميت دارد، اميدوارم تئاترهاي خصوصي نيز به جايگاهي رسند كه همتراز با تئاتر دولتي انرژي گذاشته و بودجه اي كه براي تئاتر انديشمند سرمايه گذاري مي كنند از طريق گيشه به آنها بازگردد، البته تئاتر خصوصي خيلي از تئاتر دولتي فاصله ندارد.
در كشورهاي اروپايي تئاتر براي تمام بخش‌ها تعريف شده و مي دانند كه فعاليت‌هاي فرهنگي مانند تئاتر چگونه‌ است به همين دليل بخش‌هاي خصوصي و يا دولتي، در هنگام برگزاري جشنواره‌ها خود پيشنهاد حمايت مالي را مي دهند، چرا كه از قبل فرهنگسازي لازم در اين زمينه شده و بسترهاي لازم براي حضور بخش خصوصي را فراهم كرده‌اند.
ما در جشنواره بين‌المللي فجر، سراغ كارخانجات بزرگ، شركت‌ها و موسسات اقتصادي بزرگ كه مي‌رفتيم، تازه بايد تشريح مي‌كرديم كه اين جشنواره چي هست.
مركز هنرهاي نمايشي در طرح بازسازي تماشاخانه سنگلج چه مسئوليتي را برعهده داشته است و چه انتظاراتي از اين مركز و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي ادامه فعاليت‌هاي اين تماشاخانه داريد؟
مركز هنرهاي نمايشي در اين طرح، به لحاظ هماهنگي اداري دخيل بوده و مشاوره اصلي هنري و اجرايي عمليات با دفتر عمراني بود كه اتفاق نظر خوبي با اين دفتر داشتيم، آنها براين باور بودند كه چيزي كه مديريت تماشاخانه لازم دارد ساخته شود، به طوري كه توافق اوليه براي بازسازي تماشاخانه، 70 ميليون تومان بود، اما در طول بازسازي اين هزينه به سقف 250 ميليون تومان رسيد.
وزارت خانه و مركز هنرهاي نمايشي مي توانند از اين به بعد براي اداره و شروع فاز دوم بازسازي كه از تير ماه آغاز مي شود كمك بسياري كند، تماشاخانه سنگلج براي بهتر شدن نيازمند يك سيستم امنيتي براي درب ورودي، تغييررونماي تماشاخانه در عين حال، حفظ بافت سنتي آن، و تهيه سيستم نور و صداي مناسب كه مدتها است آن را درخواست كرده‌ايم، كه البته مهندس اخلاقي قول داده است تا از طريق وزارت‌خانه سيستم نور و صدا را تا تيرماه ديجيتالي كند، اگر تمامي اين اتفاقات رخ دهد، تماشاخانه سنگلج با داشتن فضاي مناسب مي تواند حرف اول را در كشور بزند.
آيا اختصاص دادن تماشاخانه سنگلج به نمايش‌هاي آييني سنتي مي تواند كار درستي باشد؟
بايد سعي كنيم تا همانطور كه براي بخش صنعتي تعريفي از كارخانه، توليدات و بازار را در نظر گرفته‌ايم، در كار فرهنگي نيز بايد چنين تقسيم صورت گيرد، به طوري كه يك تعريفي از توليد كننده مصرف كننده و واسته رسيدن كالا به دست مصرف كننده در نظر گرفته شود، ما در واقع نقطه تلاقي توليد كننده و مصرف كننده هستيم.
اين واسته مخارج خاص خود را دارد كه در قوانين مالي تعريف شفافي براي آن نشده، و دست من را به عنوان مدير مجموعه در اين خصوص مي بندد،آقاي پارسايي مدير كل مركز هنرهاي نمايشي در اين رابطه، تدبيري انديشيده‌اند كه طي آن در قالب فعاليت‌هاي انجمن‌هاي نمايشي كشور تعريف خواهد شد، اميدواريم اين اتفاق هرچه سريعتر رخ دهد تا ما بتوانيم اين مشكل گردشي داخلي را حل كنيم.
در خصوص مسئله مالي كه به عنوان يارانه در اختيار توليدكننده قرار مي گيرد، ما هر اثر جشنواره‌اي و موضوعي را نمي‌توانيم به خورد مصرف كننده دهيم، بلكه بايد بازار خود را داشته باشد، بحث برسر اين است كه مي گويند، سنگلج بايد مختص نمايش آييني سنتي باشد، شوراي عالي سنگلج با حضور من، استاد محمد، سيد عظيم موسوي و اميردژاكام، روي اين نام گذاري مخالف هستيم و روي آن بحث كرديم، تئاتر ملي ايران، با اقليم و جغرافياي سنگلج گره‌ خورده است، اين گره دست من نيست و نمي توانم آن را تغيير دهم، اما اين را بايد بدانيم تئاتر ملي و ايراني دايره گسترده‌اي دارد كه در برگيرنده ادبيات، افسانه، اعتقادات، باورها و روانشناخت جامعه ما است، در اين دايره بزرگ بخشي به نام آيني سنتي وجود دارد، مي‌خواهيم كل را فداي جزء كنيم، در دوره مديريت‌هاي قبلي در اداره تئاتر كشور، اين تعريف به صورت خود به خود به صورت لفظي گفته شده است و سنگلج را كانون نمايش‌هاي آييني سنتي قرار داده‌اند، اگر ما در طول سال نمايش‌هاي آييني سنتي داشته باشيم چه تفاوتي بين تئاترهايي كه در اين ژانر درحال حاضر هم فعاليت مي‌كنند، و يا سالن‌هاي سينمايي كه در آن سياه بازي مي‌شود، وجود دارد.
اين گونه برنامه‌ريزي براي سنگلج سبب مي‌شود تا پتانسيل و ويژگي‌هاي آن را خودمان كم ‌كنيم، من معتقد هستم كه اين تماشاخانه نبايد پتانسيل خود را از دست دهد، شايد قبل از بازسازي به لحاظ دور بودن مي‌توانستيم محدوديت‌هايي را براي سنگلج در نظر گيريم، اما من اين دور بودن را براي محدود كردن سنگلج ملاك قرار نمي دهم، چرا كه همه جاي تهران دور است و همه جاي تهران ترافيك دارد، البته خوشبختانه محدوده تماشاخانه سنگلج دسترسي به ايستگاه مترو وجود دارد، همچنين خيابان اصلي كه تماشاخانه در آن وجود دارد به دليل اداري بودن، بعد از ظهرها جاي پارك براي مخاطبين تئاتر وجود دارد، اين تماشاخانه با توجه به جايگاه، سيستم ايمني و سيستم آكوستيك صدايي كه دارد و با توجه اظهارات كارگردانان تئاتري مانند استاد سمندريان كه معتقدند سيستم آكوستيك صداي سنگلج نسبت به تئاتر شهر فني تر است، مي تواند مكان مناسبي براي اجراي نمايش هاي مختلف در زمينه‌هاي مختلف باشد.
اما نكته جالب توجه اين است كه چرا دانشجوي سال دوم تئاتر اصلاً اين تماشاخانه را نمي‌شناسد، متاسفانه شرايطي دست به دست هم داده است تا سنگلج را فراموش كرده و آن را تحقير كنند و از صفحه فعاليت‌هاي فرهنگي كمرنگ كنند.
اين اتفاق به اين دليل رخ داده است، كه برنامه‌هاي منسجمي در مديريت‌هاي قبلي براي سنگلج طراحي نشده است و يا كارهايي كه انجام شده در يك طيف بوده است، زماني كه نام تئاتر آييني سنتي شنيده مي شود، ناخودآگاه تنها سياه بازي اين نوع از نمايش در خاطره‌ها زنده مي‌شود و مخاطبين ترجيح مي دهند به ديدن نمايش‌هايي بروند كه از نظر خود حرفي براي گفتن داشته باشند، به همين دليل به سمت مجموعه تئاتر شهر كشيده مي‌شوند چرا كه در هريك از سالن‌هاي اين مجموعه، نوع خاصي از تئاتر به روي صحنه است و مخاطبين علاقه بيشتري براي حضور در اين مجموعه را دارند.
شوراي تئاتر سنگلج، تصميم گرفت تا ديگر به دنبال نمايش تئاتر سياه‌بازي نرفته و سنگلج را تنها به آن اختصاص ندهيم، به همين دليل نمايش‌هاي ايراني را در تماشاخانه به روي صحنه مي‌بريم، ضمن آنكه لابه‌لاي آن از نمايش‌هاي آييني سنتي نيز استفاده مي كنيم.
به طوري كه تا شهريور ماه از نمايشهاي مختلف ايراني استفاده مي كنيم و بعد از آن كارهايي از دسته نمايشنامه‌هاي تاريخ ادبيات نمايشي كشور استفاده خواهيم كرد، شش ماه اول سال جاري به دليل تعهدات تماشخانه به نمايش‌هاي آييني سنتي اختصاص داده شد اما در شش ماه دوم تنوع نمايشي قابل توجهي خواهيم داشت.
در تماشاخانه سنگلج بزرگان تئاتر بارها و بارها حضور داشته و نمايش‌هايي را اجرا كرده اند، با توجه به اينكه سنگلج به دليل ظرفيت پايين صندلي نسبت به سالن اصلي تئاتر شهر،آيا مي‌تواند براي احياي دوباره و افزايش استقبال مخاطب، از اين هنرمندان و اساتيد براي حضور در تماشاخانه دعوت كرد؟
سال گذشته پرفروش ترين تئاتر ايران در تماشاخانه سنگلج اجرا شد و آن كار آقاي عبدي بود، اين تماشاخانه مخاطب خاص خود را دارد و اگر برنامه‌هاي مناسبي اجرا شود، اين قابليت را دارد كه بتواند سرويس كلي‌تري را دهد، چرا كه محدوديت‌ صندلي نمي‌تواند مانع موفقيت يك كار ارزنده نمايشي باشد، در رابطه با استفاده از تجربه و يا حضور بزرگان تئاتر، بايد بگويم من حتي به سراغ مديران قبلي اين تماشاخانه رفتم و ارتباط برقرار كردم، به سراغ عباس جمال‌مرد، اولين كارگرداني كه در سنگلج نمايش اجرا كرده و جزو كارگردانان ملي ما محسوب مي‌شود، رفتم و براي حضور ايشان در تماشاخانه با وي صحبت كردم، البته ايشان در حال حاضر دچار كسالت هستند كه بعد از رفع كسالت به تالار سنگلج خواهند آمد، اما يكسري از افراد پيشكسوت ما در شرايط كاري مناسبي به سر نمي‌برند، من به عنوان مدير تماشاخانه سنگلج، بسيار خوشحال مي‌شوم تا اين افراد دوباره به روي صحنه بازگردند و بتوانيم كارهاي آنها را به عنوان يك طلبه تئاتر تماشا كنيم، اما اين افراد خودشان كار نمي‌كنند.
البته تلاش كرده‌ايم تا به نحوي ديگر از اين ارتباط استفاده كنيم، به گونه‌اي كه مدتي پيش چوب به دست‌هاي برزيل در تماشاخانه سنگلج خوانش مي‌شد، كه استاد مشايخي خودشان اعلام كردند كه مي‌خواهند در تماشاخانه حضور داشته باشند، به طوري كه به دليل حضور ايشان، استقبال بالايي از اين برنامه شد، به طوري كه مجبور شديم اين خوانش را برخلاف هميشه در سالن نمايش اجرا كنيم.
بايد تلاش كنيم تا نسل جواني كه پرانرژي هستند و انگيزه‌ها و دغدغه‌هاي تئاتر ايروني را دارند به روي صحنه روند، بهترين دهه زمان تئاتر ايراني دهه چهل بوده كه در سنگلج شكل گرفته است، اين تنها نظر من نيست، بلكه بسياري از بزرگان تئاتر و پژوهشگران اين زمينه براين باورند كه دهه 40، دوران طلايي تئاتر ايران بوده است، در آن زمان، تئاتر ايران انگيزه داشته و شروع به اجراي نمايش‌هاي ايراني كرديم.
در آن زمان هنرمندان تئاتر،به اين فكر بودند كه اگر مي‌خواهند تئاتر ايراني داشته باشند، اين تئاتر بايد صادر شود و براي صادر شدن آن نيازمند انديشمند تئاتر و نويسنده خوب بودند تا ادبيات نمايشي را غنا بخشند، در اين دوران بود كه استاد بيضايي، ساعدي‌ها و ... آمدند و متن نوشتند، متن‌ها را تجزيه و تحليل كرده و آنها را روي صحنه درست كرده و موفق شدند، چرا كه آنها انگيزه داشتند و اين انگيزه در تئاتر از اهميت بالايي برخوردار است.
آيا در تئاتر امروز چنين انگيزه‌اي وجود دارد؟
متاسفانه در تئاتر امروز ما، اين انگيزه‌ها در تمامي تالارها از بين رفته است، انگيزه براي ايجاد يك بستر و يك انديشه جديد وجود ندارد و اگر هم وجود دارد بسيار كمرنگ است، نسبت به نياز تئاتر كشور، توليد يك انديشه هدفمند بسيار كم است.
البته هنرمنداني هستند كه خودشان به صورت مستقل تئاتر ايراني كار مي كنند، اين افراد با انگيزه كه به طور مثال با بچه‌هاي خياباني نمايش‌هاي خود را اجرا مي كنند، بايد شناسايي شده و به آن بها داده شود، همين‌طور بايد به چنين افرادي مكان و امكانات اجراي نمايش را ارائه دهيم.
همچنين نبود انگيزه سبب مي‌شود تا حتي گيشه هم در تئاتر اهميت نداشته باشد، چرا كه همگي در حوزه تئاتر فقط تلاش مي‌كنند تا تئاتر كشور نميرد، متاسفانه در تئاتر كشور، چالش اصلي براي ايجاد يك چيز نو وجود ندارد و ما تنها مي خواهيم تجربه كنيم.
 شنبه 18 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 296]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن