واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يك كارشناس مسائل تركيه گفت: ايران و تركيه به دنبال ارائه مدل حاكميت اسلامي هستند. حسن لاسجردي كارشناس مسائل تركيه در گفتگو با خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس در خصوص رابطه ايران و تركيه، گفت: مجموعه روابط ايران و تركيه در دوران بعد از انقلاب را ميتوان به سه دوره تقسيم كرد در دوره اول از سالهاي پيروزي انقلاب تا سالهاي آغازين جنگ و سالهاي 1363 كه تركها با توجه به مواضع انقلاب و شعارهاي ايدئولوژيكي كه داده ميش (با توجه به اينكه دولتمردان ترك از ليبرالها و سكولارها بودند) چندان روي خوشي به انقلاب اسلامي نشان نمي دادند، در اين شرايط مجموعه روابط ايران و تركيه عادي و حتي رو به كاهش بود كه با گذشت چند سال از جنگ ايران و عراق با توجه به اينكه تركها خواهان پايان جنگ بودند تلاش كردند به دو طرف براي پايان جنگ كمك كنند و تركيه همچنين در هيئت حسننيت سازمان كنفرانس اسلامي نيز حضور داشت كه تلاش ميكرد به درگيري ايران و عراق پايان دهد. وي افزود: همچنين به دليل مبادلات اقتصادي ميان ايران و تركيه روابط بسيار نزديك و سطح بالايي در سالهاي بعدي ميان ايران و تركيه شكل گرفت، اين به خصوص در دوران تصدي اوزال در اين كشور بود البته برخي اعتقاد دارند در دوران جنگ ايران و عراق، تركها بار خود را بستند و با توجه به حجم بالاي مبادلات اقتصادي ميان تركيه با ايران و عراق در دوران جنگ رونق اقتصادي كه امروز در اين كشور شاهد هستيم بخش زيادياش در دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق حاصل شد. كارشناس مسائل تركيه در بخش ديگري از سخنان خود يادآور شد: بعد از پايان جنگ كه مشكلات اقتصادي تركيه آغاز ميشود و همچنين در بعد سياسي مشكلاتي درون ساختار سياسي اين كشور به وجود ميآيد و تركيه مشغول مسائل داخل خود ميشود تا زمان روي كارآمدن حزب عدالت و توسعه روابط تركيه و ايران به سطح عادي خود باز ميگردد. اما در دوران نخست تركها در مورد رابطه با ايران دوراني متفاوتي داشتند به جهت اينكه آنها قبل از سابل 1362 به جهات ايدئولوژيك ارتباط نداشتند و بعد از آن هم به دليل شروع جنگ و منافع اقتصادي روابط ايران و تركيه دگرگون شد. وي در خصوص تاثير گذاري تركها بر جنگ ايران و عراق گفت: در مساله شمال عراق حضور تركيه در مناطق كرد نشين شمال اين كشور (در سالهاي پاياني جنگ) تبديل به يكي از متغييرهاي پايان جنگ دو كشور شد. در دوران جنگ تركيه سه حمله بزرگ به شمال عراق داشتند كه بخشي از اين حملات ميتوانست نيروهاي فشار عليه صدام را كنترل كند كه اين همراه با سياستهاي پيشروانه ايران نبود. لاسجردي در ادامه با اشاره به اينكه در شرايط فعلي دوران جديدي در روابط دو كشور به وجود آمده است، گفت: اين تغييرات در زمينه تغييرات در سطح هيات حاكمه ايران و رابطه با نوع مقامات دو كشور به يك ديگر به وجود آمده است. وي افزود: دوران نجم االدين اربكان مانند نسيمي در روابط دو كشور بود كه ديگر گذشته است. اربكان محصول تضادهاي اجتماعي درون تركيه بود به هر صورت نزاع سكولاريم با مذهب در تركيه نزاعي هشتاد ساله است و اين نزاع بر اساس قانون اساسي در دورههاي تاريخي نمودهاي مختلفي دارد. اما آنچه مسلم است اينكه نوع نگاهي كه جامعه تركيه به اقشار مذهبي و احزاب مذهبي كرده است اين كه تركيه پتانسيل به قدرت رسيدن دولت اسلامگرا را دارد. مشكل اربكان اين بود كه در دوراني كه به حاكميت رسيد نتوانست با پيكره اجتماعي جامعه كنار بياد و نمايندگي آنها را داشته باشد دوم اينكه اربكان از ديد سكولارها شعارهاي تندي داد كه اين شعارها توان اجرايي را از دولت گرفت. به راحتي اين حزب از قدرت بركنار شد اما نگاه جامعه تركيه به قشر معتدل مذهبي نشان دادكه اگر آنها برنامه داشته باشند مردم به آنها اعتماد ميكنند. وي افزود: اربكان نشان داد كه ميخواهد روابط تركيه با كشورهاي اسلامي و از جمله ايران را گسترش دهد و دوران تصدي او بر دولت تركيه يكي از بهترين دورانها در روابط دو كشور بود. در سازمانهاي منطقهاي نگاه اربكان بسيار نزديك به نگاههاي ايران بود اما چون عمر دولت اربكان كوتاه بود نشد كه اين حضور تاثيرات عملي داشته باشد. وي در مورد روابط اقتصادي ايران و تركيه، گفت: روابط ايران و تركيه در بعد اقتصادي در سه حوزه ارزيابي ميشود به جز اين تركيه علاقه دارد در حوزههاي سياسي و امنيتي هم با ايران همكاريهاي گستردهاي داشته باشند و در حوزه اقتصادي ايران و تركيه با يكديگر قراردادهاي اقتصادي زيادي دارند. لاسجردي خاطرنشان كرد: در خاورميانه ايران و تركيه عناصر غير عرب هستند كه همين اشتراك باعث نرديكي مواضع ايران و تركيه شده است. در حوزه سياسي يك اشتراك ديدگاهي ميان ايران و تركيه وجود دارد نكته دوم نوع نگاههاي تركيه به فضاهاي بيروني است، ما و تركها سابقه روابط سياسي و اقتصادي بسيار نزديكي با غرب داريم كه البته بخش عمده آن مربوط به دوران پيش از انقلاب است همين مساله باعث اشتراكات سياسي زيادي با تركيه شده است. وي تصريح كرد: ايران و تركيه همچنين به دنبال ارائه مدل حاكميت اسلامي در حوزه نفوذ سياسي خود هستند. بعد از انقلاب اسلامي يك رقابت عياني ميان كشورهاي اسلامي به وجود آمده است كه البته در غرب هم مورد توجه قرار گرفته است، اين رقابت بر سر ارائه نوع جديدي از كشورداري در كشورهاي مسلمان است كه به حاكميت اسلامي مشهور است اما اكنون اين بحث وجود دارد كه كدام كشور مسلمان در منطقه خاورميانه و جهان اسلام ميتواند مدل مناسبتري از حاكميت اسلامي ارائه دهد، الان سه مدل اسلام سنتي، مدرن و ليبرال و ميانه رو در خاورميانه بر سر قدرت هستند كه عربستان نماينده اسلام سنتي، ايران مدل اسلام مدرن و تركيه مدل اسلام ليبرال و معتدل است و يك رقابت ظريفي ميان اين سه كشور در ارائه نوع مدل حاكميتي واسلام ايدهآل دارند. اين كارشناس مسائل تركيه در بخش ديگري از سخنان خود يادآور شد: در عين حال ما با تركيه در بسياري از سازمانهاي بينالمللي و منطقهاي در حال همكاري هستيم از سازمان كنفرانس اسلامي گرفته تا گروه دي هشت اكو و ديگر همكاريها. در بعد اقتصادي تركها حلقه واسط صنايع ما هستند و گاهي هم بالعكس ما حلقه واسط انرژي انها هستيم يعني يك بده بستاني در زمينه صنعت و انرژي ميان ايران و تركيه وجود دارد. وي افزود: در مرحله بعد تركيه تلاش ميكند مسير عبور خط لوله انتقال انرژي ايران از خاك اين كشور باشد، آنها مايل هستند كه نقش ترانزيت گاز ايران به اروپا را داشته باشند كه اگر اين اتفاق بيفتد ميان ايران و تركيه يك ائتلاف منطقهاي در حوزه انرژي به وجود ميآيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]