واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مدير گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گفت: اصلاحات تجددي و غربي لاجرم به خشونت ختم ميشود و خشونت در ذات آن نهفته است؛ چراكه امكان حضور خود را در نفي ديگران ميبيند. به گزارش رجانيوز به نقل از فارس، احمد رهدار مدير گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) كه در همايش نقش روحانيت در تكامل انديشه سياسي در صد سال اخير در مركز بررسيهاي استراتژيك رياست جمهوري سخن ميگفت، اظهار داشت: جريان روحانيت همواره گروهي معطوف به اهداف بوده و هر گاه در صحنه آمد بدون مخاطب و جايگاه و پايگاه نبود، اما جريان روشنفكري فاقد گروه سازمان يافته، پايگاه و مخاطب بوده كه اين مساله 2 نتيجه منفي را براي اين جريان در پي داشته است. وي افزود: جريان روشنفكري به دليل فقدان گروه و پايگاه، از نعمت هم سخن بي بهره بوده و بر خلاف علما كه مخاطبان آنها صرفا علما نبوده و مردم از مخاطبان اصلي اين قشر بوده اند، روشنفكران همواره به گفتگو با يكديگر پرداخته اند و اين مساله سبب عدم تداوم اعتبار آنها كه امكان داشته در گام هاي اوليه حركت بر اساس تبليغات و ديوان سالاري به دست آورده باشند، شده است. اين روحاني فعال در حوزه تاريخ معاصر گفت: حميد عنايت به عنوان يك روشنفكر و متخصص در علم سياست در مقاله اي با موضوع نسبت نظريه ولايت فقيه امام خميني (ره) با دموكراسي نوشت "تئوري امام خميني در حوزه نظر با دموكراسي تضاد دارد، اما در مقام عمل به دليل آنكه ولي فقيه با تكيه بر ويژگي هاي شخصي خود در بين مردم قرار مي گيرد، نمي تواند از مردم جدا باشد". رهدار افزود: بر اساس ديدگاه عنايت، ولي فقيه هم در راس هرم حاكميت قرار داشته و عنصري فراتر از مردم به حساب مي آيد و هم با توجه به جايگاهي كه فقاهت و فقيه در ميان توده هاي ايراني دارد، در متن مردم است و جريان روشنفكري به دليل آنكه از چنين موقعيتي در ميان مردم برخوردار نيست، احساس حقارت كرد و تخريب و هجمه و خيانت به جريان اصيل روحانيت را در تاريخ نگاري خود رقم زد. وي با تاكيد بر نقش روحانيت در بسيج تودهها، اضافه كرد: اگر يك روشنفكر با هزينه تبليغاتي بالا، استفاده از ترفندهاي گوناگون و ارائه امتيازات مختلف بخواهد جمعيتي را يكجا گردهم آورد، نمي تواند در كار خود موفق شود و حتي در صورت توفيق نسبي در اين مساله، رويكرد مردم به او تداوم نخواهد داشت، اما روحانيت در بين مردم ايران جايگاه و پايگاهي تاريخي دارد. "كساني كه حمايت مردم از روشنفكران در عصر مشروطه، دفاع آنها از مصدق و رويكرد تودهها به شريعتي را ملاك برخورداري جريان روشنفكري از پشتوانه ملي مي دانند، بايد بدانند كه اقبال عمومي از شريعتي به شخصيت روشنفكري او به اين معنا كه هيچ مرجعي خارج از عقل انتقادي شخصي را نمي پذيرد، معطوف نيست بلكه مردم به فردي روي آوردند كه سخنان او از جنس نگاه آنها و رهبر او رهبر ملتي مسلمان بود". مدير گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) اظهار داشت: پايگاه جريان روحانيت، سنت است كه تا عمق مدرن و پست مدرن امكان حضور دارد و پايگاه جريان روشنفكري تجدد است و حتي جريان روشنفكري كه از روحانيت دفاع كرد، پايي در ساحت اسلام داشت و در سير بسط اسلام به پديده اي تحت عنوان غرب رسيد و از اين زاويه غرب را تحليل كرد. رهدار افزود: كسي كه تلاش مي كند نسبت غرب و اسلام را در قالب روشنفكري ديني بسنجد، پايي در عالم غرب و تجدد دارد و در سير بسط عالم تجدد به عالم اسلام رسيده و جنس پرسش او با آنكه پاسخ اسلامي دارد، غربي است ولي پرسش عالم ديني حتي اگر از جمله كساني باشد كه پاسخ متجددانه به سئوالات خود دهد، اسلامي است. وي ادامه داد: سنت، ريشه و تاريخ و فرهنگ دارد و جنس مسائل كساني كه مي خواهند در فضاي سنت مسائل جاري را مطرح كنند، تاريخي است و پيوستگي دارد ولي تجدد در خاك ما ريشه ندارد و نمي تواند پيوستگي ايجاد كند و به هر ميزان كه تجدد به مفهوم غربي را بپذيريم، به همان اندازه گسيختگي فرهنگي و هويتي براي ما ايجاد مي شود. "اگر تجدد را با مباني فلسفي خود كه همان فلسفه غرب است در نظر گيريم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه بر خلاف اين باور كه تجدد در غرب پيوستگي ايجاد كرده، اين پديده در خود غرب هم نمي تواند منطقا پيوستگي ايجاد كند چرا كه حسب مباني فلسفي جريان روشنفكري وقتي مي خواهد در متن تودهها نفوذ كند، بايد گذشته را تخريب كند". اين روحاني كارشناس تاريخ معاصر اظهار داشت: جريان روشنفكري براي عرضه خود در جامعه ايراني به دليل تفاوت جنس مسائل و خاستگاه، سنت ها را به قصد از ميان بردن آنها مورد هجمه قرار داد تا ساختمان خود را بر آخرين خرابه سنت بنا كند و در همين راستا با همه قوا به همه نمادهاي سنت از جمله دين حمله كرد. رهدار افزود: بر خلاف روشنفكر، عالمان دين هرگز براي اصلاح امور راهبرد تخريب را پيش نگرفته اند و همواره نگاه آنها مبتني بر تعامل و تكامل و سازندگي بوده و از آنجا كه ساحت روحانيت سنت است، بر روي شاخ ننشستند و بن ببرند، ولي روشنفكران همواره براي گسترش نفوذ خود و پيشبرد اهداي كه دارند، روي شاخههاي اين مرز و بوم نشسته و به هرس درخت تنومند وطن پرداخته اند. وي بر همين اساس نتيجه گيري كرد كه "هر گاه اصلاحات در عقبه تاريخي ما تجددي و غربي بوده، لاجرم به خشونت ختم شده؛ چرا كه در ذات اصلاحات متجددانه خشونت خوابيده است كه امكان حضور خود را در نفي ديگران مي بيند اما اصلاحات جريان اصيل ديني منطقا سر از خشونت در نمي آورد و جنبه سازنده و ترميمي دارد. مدير گروه تاريخ و انديشه معاصر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) گفت: روحانيت در طول تاريخ همواره در جهت ارتقاء شعور سياسي مردم و تكامل انديشه سياسي حركت كرده است ولي جريان روشنفكري ديني در تمرين دموكراسي در كارگاه تاريخ، همواره از مردم استفاده ابزاري كرده است. رهدار افزود: در دولت اصلاحات شعار فراواني درباره مردمسالاري دادند اما نمايندگان همين جريان فكري پس از كسب راي مردم و ورود به عرصه حاكميت، مردم را فراموش كردند و دنبال منافع مادي خود رفتند در حاليكه جريان روحانيت هيچ گاه در طول تاريخ مردم را ابزاري ايدئولوژي نديده و و تا آخر مردم را بازو و همراه خود ديده است. وي با اشاره به تك ساحت نگري تجددگرايان و چند ساحت نگري سنت گرايان تصريح كرد: چالش تاريخي تجدد و جريان ديني نشان مي دهد كه جريان روشنفكري از ابتدا ضديت با دين را پيگيري كرد اما بر اساس تجربه احساس كرد نمي تواند به راحتي جريان سنتي را از صحنه خارج كند و در يك عقب نشيني تاكتيكي و اضطراري جرياتي را تحت عنوان روشنفكري ديني بنا نهاد و از دين در جهت حضور و نفوذ خود در متن جامعه، سوء استفاده كرد. اين روحاني و پژوهشگر در حوزه تاريخ معاصر در خاتمه تاكيد كرد: جريان روحانيت در نزاع با جريان روشنفكري يك لحظه متوقف نشده و هيچ گاه از مواضع خود عقب نشيني نكرد و انقلاب اسلامي نشان داد كه اين جريان اصيل مايل نيست از درون سنت جرياني به نام مرجعيت متجدد ايجاد كند و حتي آخوندهاي متجدد نيز اعتقادي به تجددگرا بودن خود ندارند كه اين مساله ناشي از اصالت آنهاست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]