واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: محمدرضا عرب: سينمايي كه مخاطب را به انديشه وا ميدارد مظلوم است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - سينما
محمدرضا عرب معتقد است: سينماي مستند آنگونه كه عدهاي ميگويند مظلوم و مهجور نيست و به اشتياق و علاقه نيازمند است.
به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فيلم مستند «زنبق و خاكستر» در فرهنگسراي هنر
(ارسباران) به نمايش درآمد و با حضور كارگردان و فريد فرخنده كيش، معاون آموزش و تحقيقات مركز گسترش سينمايي مستند و تجربي، نقد و بررسي شد.
محمدرضا عرب با بيان اينكه اين نمايش، اولين اكران فيلم «زنبق و خاكستر» بعد از جشنوارهي فجر است، از ارسال آن به چند فستيوال خارجي خبر داد و ساخت اين فيلم را نتيجه بيستسال تلاش خود دانست.
اين كارگردان دربارهي روش انتخاب موضوع براي ساخت يك فيلم مستند، توضيح داد: در ساخت فيلمهايم به مسالهي سفارشيبودن اعتقاد ندارم، بنابراين بايد حتما موضوع فيلم را دوست داشته باشم تا با آن همزادپنداري بكنم. چراكه معتقدم، لازم است فيلم از ذهن فيلمساز سرچشمه بگيرد و اينكه صرفا به دليل حمايتهاي مالي كه ممكن است براي ساخت يك موضوع وجود داشته باشد، فيلمي ساخته شود را روش مناسبي نميدانم.
بنا بر اين گزارش، او در بخش ديگري از اين جلسه دربارهي نحوهي ساخت مستند «زنبق و خاكستر» توضيح داد: در سالهاي خيلي دور، هنگامي كه براي نمايش يكي از فيلمهايم در ايتاليا بودم، اوضاع بوسني در اوج بحران بود. لذا علاقهمند شدم وارد اين كشور شوم، اما موفق به انجام اينكار نشدم و به ايران بازگشتم تا با نهادهاي كمكرساني ايراني وارد مذاكره شوم.
او ادامه داد: در اين مدت شهر «سرونيتسا» درحالي مورد حمله قرار گرفت كه از طرف سازمان ملل به عنوان منطقهي امن معرفي شده بود و در اين شهر مردان و زنان را از يكديگر جدا كرده بودند. مردان را در جنگلهايي كه در آنها كمينهاي مختلفي تعبيه شده بود رها كردند و زنان را نيز با اتوبوس به مناطق مختلف ميفرستادند.
محمدرضا عرب، در ادامه به حضور ايرانيان در اين مناطق اشاره كرد و گفت: در اين مناطق، مساجد، بازارها و مدارس متعددي وجود دارد كه به دست ايرانيان ساخته شدهاست و در بعضي از شهرها نيز كتيبههاي حافظ به زبان فارسي ديده ميشود و حتا گفته ميشود كه اگر روحانيان اين منطق در گذشته به زبان فارسي و اشعار حافظ و مولانا تسلط نداشتند، مردم پاي منبر آنها نمينشستند.
اين كارگردان مستند در ادامه با بيان اينكه؛ نهايتا هيچگاه فيلمهاي بعد از جنگ اين منطقه ساخته نشد و قسمتهاي ضبطشده در بايگانيام باقي ماند، بيان كرد: بعد از بحران «كوزوو»، بنده به ساخت مجموعه مستندي در 13 قسمت كه تحتعنوان
او افزود: در ادامه طرح اين فيلمنامه نوشته شد و من به هيچ عنوان نميخواستم اين فيلم شبيه دو فيلم ديگر باشد و اكنون نيز هر آنچه در اين فيلم گنجانده شده مخصوص همين فيلم است.
وي ادامه داد: اگر قرار بود در اين فيلم بيش از چند دقيقهي ابتداي فيلم به بيان مسايل تاريخي بپردازم، اين احتمال وجود داشت كه مخاطبان فيلم خسته شوند و از طرف ديگر قصد داشتم با نمايش اين فيلم تنها شمهاي از آنچه بر اين سرزمين گذشته است را به تصوير بكشم.
كارگردان فيلم سينمايي «آخرين ملكهي زمين» در رابطه با شخصيت راوي و انتخاب او هم معتقد است: براي انتخاب راوي، به دنبال فردي بودم كه علاوه بر تسلط كافي بر زبان از ويژگي جواني نيز بهرهمند باشد و احساس ميكنم انتخاب اين شخصيت با توجه به ويژگيهايي كه مدنظر داشتم به درستي انجام شده است.
او در پاسخ به سوالي كه درباره نريشن موجود در فيلم طرح شد، افزود: به طور كلي، علاقهي چنداني به دوبله و صداگذاري مجدد ندارم و به جز چند دقيقهي اول فيلم، مجموع نريشنها بسياركم بوده است و براي استفاده از آن نيز عموم مخاطبان را در نظر گرفتهام.
وي همچنين متذكر شد: ميتوانستم موقعيتي بسيار دردناك و اشكآلود از شرايط اين مردمان به تصوير بكشم، اما از روي قصد سعي كردم اين اتفاق نيافتد، بنابراين به صورتي خيلي ظريف تنها به بيان مسئله پرداختم، چراكه تحمل عموم مخاطبان را مدنظر داشتم.
محمدرضا عرب، در ادامه توضيح داد: طي 17 سال رفتوآمد به اين منطقه متوجه شدم كه اين قوم تقريبا هر پنجاه سال يكبار مورد نسلكشي قرار گرفتهاند و معتقدم در تمامي اين جنگها و تمامي جنگهاي بشريت، زنان بيش از مردان آسيب ديدهاند، اما در ساخت اين فيلمها خيلي سعي داشتم كه تحت تأثير شرايط قرار نگيرم و از تلخشدن فيلم پرهيز كردم. چراكه خود اين افراد سعي دارند اين مسايل را فراموش كنند.
وي همچنين تصريح كرد: نبايد مخاطبان اين فيلم و تمامي فيلمهاي مستند انتظار داشته باشند، تمامي صحنههاي فيلم كوبنده باشند چون در اين فيلم نيز زندگي جريان دارد.
اين مستندساز در ادامه درباره مظلوميت سينماي مستند گفت: من مانند عدهاي كه ميگويند سينماي مستند مظلوم است، چنين اعتقادي ندارم بلكه معتقدم سينمايي كه ما را به انديشه واميدارد مظلوم است.
وي همچنين متذكر شد: بخشي از فيلمسازي به مسايل فني و تكنيكي مربوط است كه بايد به درستي موردتوجه قرار بگيرد و بخش ديگر مربوط به سلايق شخصي كارگردان و از ديدگاه من جذابيت فيلمسازي هم در آن است كه هر كارگرداني با ديدگاه خود فيلم بسازد.
فريد فرخندهكيش معاون مركز گسترش سينماي مستند و تجربي نيز در اين برنامه گفت: در شكل توليد هر فيلمي يك هدفنهايي وجود دارد و در اين فيلم نيز، عرب بعد از سيزده سال پيگيري يك موضوع، پيشفرضهايي داشته است. اما طبيعتا مخاطبان سينماي مستند كمي كمحوصله هستند چراكه در اين فيلمها، شاهد جذابيتهايي كه در فيلمهاي سينمايي وجود دارد، نيستيم.
او همچنين عنوان كرد: به اعتقاد من سينماي مستند نياز به مخاطب خاص خود دارد و در شرايط فعلي ساخت فيلمهاي مستند هم از باب امكانات و هم از جنبهي اطلاعات بسيارسخت است و اينكه افرادي با بودجههاي محدود، وارد پروژههاي مستند فرا مرزي ميشوند؛ به جسارت و علاقهمندي آنها برميگردد.
فرخنده كيش به تصويركشيدن گورهاي دستهجمعي را از نكات مثبت مستند «زنبق و خاكستر» برشمرد و گفت: بابت امكانات محدود سينماي مستند احساس حسرت ميكنم و از آنجا كه در مدت ساخت اين فيلم با كارگردان آن در تماس بودهام و به خوبي ميدانم براي ساخت فيلم چه زحماتي متقبل شده است.
او گفت: معتقدم اگر تيتراژ آغازين و پاياني اين فيلم حذف شود، كيفيت فيلم به گونهاي است كه ميتوان آن را همتاي بسياري فيلمهاي شبكههاي جهاني دانست و اين مايه خوشبختي است كه كارگردان اين فيلم با بودجهاي محدود، فيلمهايي ساخته كه از لحاظ جايگاه كيفي با فيلمهايي كه با بودجهي هنگفت ساخته ميشوند برابري ميكند.
او همچنين خاطرنشان كرد: نميتوان انتظار داشت يك فيلمساز با يك فيلم، اطلاعاتي كامل دربارهي تاريخ را منتقل كند، بلكه كار مستندساز آن است كه با ايجاد جرقهاي به تحريك كنجكاوي مخاطب بپردازد و لازم است مخاطب سينما نيز خود را براي كسب برخي اطلاعات آماده كند، چراكه اگر فاقد اطلاعات كافي باشد، ارتباطش با فيلم كمرنگ خواهد شد.
فرخندهكيش در ادامه به بحران هويت اشاره كرد و گفت: بحران هويتي كه تمام جهان با آن مواجه است به نوعي است كه بيشتر جوانان را تحتتأثير قرار ميدهد و از اين نظر كه در اين فيلم، جواني به دنبال يك هويتي گمشده ميگردد، انتخاب جوان انتخابي خوب و درست بوده است.
وي افزود: متأسفانه جوانان به دنبال برخي اطلاعات خاص هستند و كمتر براي شناخت هويت خود تلاش ميكنند كه اين مسئله ميتواند در آينده ايجاد مشكلاتي كند. لذا انتخاب يك جوان براي جستوجو انتخابي درست و هوشمندانه بوده است.
فرخنده كيش در ادامه در پاسخ به سوالي كه هدف از سينماي مستند را صرفا كسب اطلاعات ميدانست، گفت: كار مستندساز صرفا انتقال مطالب و اطلاعات نيست و براي دسترسي به اين هدف استفاده از كتاب مناسبتتر است. لذا لازم است در فيلمها بخشي نيز براي جذابيتهاي ظاهري و ايجاد تنفس در نظر گرفته شود و قراردادن اين موارد در يك فيلم به مانند اتصال حلقههاي يك زنجير است و اگر بخشي از آنها حذف شود مطمئنا در فيلم تأثير خواهد داشت.
گفتني است، «زنبق و خاكستر» مستندي است كه در آن حوادث سياسي و اجتماعي يوگسلاوي سابق از 1994 تا 2007 مورد بررسي قرار ميگيرد.
عوامل اين فيلم عبارتند از: تهيهكننده: محمدرضا عرب، مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، فيلمنامهنويس: محمدرضا عرب، صدابردار: محمد آوديچ، صداگذار: رضا نريميزاده، شايسته حالي، فيلمبردار: محمد آويچ، محمدرضا عرب، تدوينگر: شايسته حالي، مدير توليد: حسين نقيان و بازيگر: سيد ميثم ميرهادي.
انتهاي پيام
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]