واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: دو چهره و يك بازي - بازيگران پشت صحنه آمريكا پيچيده تر ميشوند
از : مقصود اميريان
نيويورك - انتخابات مقدماتي رياست جمهوري آمريكا با كنارهگيري رسمي هيلاري كلينتون از رقابتها پايان يافت و به اين ترتيب باراك اوباما و جان مك كين به عنوان نامزدهاي دو حزب قدرتمند، نبرد پنج ماهه خود را براي كسب كرسي رياست جمهوري آمريكا آغاز كردند.
شايد اين دور از انتخابات در آمريكا با توجه به ميراث خونبار دوران هشت ساله جورج بوش، يكي از حساسترين انتخابات نه تنها براي آمريكاييها بلكه براي مردم جهان است.
آيا جهان با پايان دوران خونبار و نكبت بار بوش، بار ديگر تا حدي روي آرامش را خواهد ديد و مهمتر از همه اينكه كداميك از اين دو نامزد مي توانند تا حدودي آرامش را به جهان بازگردانند؟
واقعيت اين است كه كشورهاي جهان، با توجه به وضعيت و ساختار كنوني حاكم بر آمريكا، نبايد به هيچيك از اين دو نامزد رياست جمهوري اين كشور اميد ببندند چرا كه مك كين و اوباما محكوم به حكومت كردن در ساختاري هستند كه به رغم تصورات بيرون از آمريكا، از هيچ قدرت و اراده مستقل برخوردار نيستند.
حتي اگر فرض را بر اين قرار دهيم كه اوباما سياهپوست در جامعه نژاد پرستانه آمريكا كه در آن حتي تا حدود ۴۰سال قبل سياهان جرات نشستن در كنار يك سفيد پوست را نداشتند به قدرت برسد، اين به معناي اين نيست كه گردانندگان پشت صحنه آمريكا دچار تغييرات شدهاند بلكه شايد به اين مفهوم باشد كه آنها به اين جمع بندي رسيدهاند كه تداوم سياستهاي آخرين قرباني آنان يعني بوش، ديگر براي آنها خطرناك است.
آن گروه شايد درك كرده باشند كه آنان زماني ميتوانند قوي و سياست هاي خود را در جهان تحت نام آمريكا پياده كنند كه آمريكا قدرت، آبرو و اعتباري در جهان داشته باشد.
اما در اين ميان كساني نيز در جهان هستند كه بر اين باورند كه سياست هاي اوباما با سياستهاي مك كين و بوش متفاوت است و يا به گفته هري ريد رييس اكثريت سنا، اوباما اميدها و آرزوهاي مردم آمريكا را درك و تغييري كه مدتها منتظر آن بوده و به شدت به آن نياز دارند، بوجود خواهد آورد.
كارشناسان مسايل سياسي كه انتخابات آمريكا را دنبال ميكنند ميگويند اين ايده، با واقعيتهاي كنوني در آمريكا فاصله زيادي دارد.
به اعتقاد اين كارشناسان، هر چند كه اوباما با شعار تغييرات موفق شد طيف زيادي از مردم آمريكا را كه از جنگ و سياستهاي نكبت بار بوش سرخورده و خسته بودند، دور خود جمع كند اما با تغييرات پي درپي مواضعش، احتمالا در حفظ اين نيروها به ويژه تا زمان انتخابات آبان ماه با مشكل مواجه خواهد شد.
يكي از دلايل اصلي نفرت كنوني نه تنها مردم جهان بلكه مردم آمريكا از بوش، اين بود كه او در حقيقت به مجري سياستهاي گروه لابي صهيونيستي آيپك تبديل شده بود و منافع آمريكا و آمريكاييان را قرباني سياستهاي فزون خواهانه اين گروهك صهيونيستي كرده بود.
كارشناسان مسايل سياسي در آمريكا تصريح دارند تغييرات در آمريكا بدون قطع دخالتهاي اين گروه صهيونيستي كه همچون توموري خطرناك و بدخيم در تمام نقاط حساس آمريكا نفوذ كرده، دادن شعار تغييرات فقط يك فريبكاري و بازي با افكار عمومي آمريكا است.
به اعتقاد اين گروه از كارشناسان مسايل سياسي آمريكا، اين يك واقعيت است كه اوباما از پشتيباني سياسي و مالي قدرتمندي در آمريكا برخوردار نيست و در نگاهي خوشبينانه، تنها پشتوانه او تا اين مرحله همان مردمي بودند كه شعار تغييرات او را باور كرده بودند.
گذشت زمان در حقيقت به نفع اوباما نيست چرا كه او براي بقاء، ناچار است در قالبي فرصتطلبانه با گفتار و رفتار خود حلقه به گوش بودنش به گروهك صهيونيستي آيپك را بيش از پيش ثابت كند و در اين فرايند هر روز از شمار پشتيبانان واقعياش در ميان مردم آمريكا كاسته و او نيز به همان نسبت بيشتر به دامان آيپك ميافتد.
كارشناسان مسايل سياسي تصريح دارند در چنين فرايندي، حتي اگر اوباما بتواند با اتكا به سياست فرصتطلبانه و فريبكاري خود و حمايتهاي مالي و سياسي گروهك آيپك كرسي رياست جمهوري آمريكا را تصاحب كند، برخلاف انتظارات جهاني اين بار در كاخ سفيد فردي حاكم خواهد بود كه بخاطر نداشتن پشتوانه مردمي از يكسو و نداشتن تاريخچه و پشتوانهاي سياسي همانند بوش از سوي ديگر، ممكن است فقط يك عروسك خيمه شب بازي و گردانندگان آن نيز كساني باشند كه بوش را به منفورترين رييس جمهوري آمريكا تبديل كردند.
در اين ميان آن نكته كاملا آشكار اين است كه مردم آمريكا خواهان تغييرات هستند، شايد همين موج تغييرخواهي بود كه اين سناتور سياهپوست ايالت ايلينوي را تا اين مرحله از انتخابات كشانده است.
اما نگاهي عميق تر به وضعيت كنوني آمريكا، اين پرسش را مطرح ميسازد كه آيا اين روند به معناي پيچيده تر شدن بازيهاي سياسي بازيگران پشت صحنه سياست آمريكا نيست؟ و آيا هدف اين حركت، نابودي فكر تغييرخواهي و سرخوردگي خيل عظيم خواهان تغييرات در آمريكا نيست؟
بيترديد اوباما با اظهارات فرصتطلبانه خود در نشست آيپك نشان داد كه او بالقوه ميتواند براي اين گروه جنايتكار، به مراتب از بوش وحتي مك كين، مطيع تر و وابسته تر و در نتيجه براي جهان خطرناك تر باشد.
اوباما در نشست گروه صهيونيستي آيپك آشكار كرد كه براي كسب كرسي رياست جمهوري آماده است تا تنها نقش يك ماشين امضا و مهر تاييدكننده خواستههاي نامشروع اين گروهك صهيونيستي باشد.
نكته كاملا آشكار اين است كه مك كين و اوباما تفاوتي با هم ندارند و در حقيقت دو روي يك سكه هستند چرا كه گردانندگان پشت پرده آن دو يك تشكيلات خواهد بود، حال ممكن است شعار فريبكارانه يكي تغييرات باشد و ديگري چنان به قدرت گردانندگانش اطمينان داشته باشد كه حتي همانند بوش نياز نبيند شعارهاي جنگطلبانه و ايدهاش براي ادامه كشتار در خاورميانه را پنهان كند.
شنبه 18 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]