محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846099088
بايگاني امام خميني، خورشيد تاريخ معاصر
واضح آرشیو وب فارسی:حيات: بايگاني امام خميني، خورشيد تاريخ معاصر
تهران - حيات
نام پدرش سيد مصطفي موسوي و نام مادرش هاجر احمدي بود. وي در پنج ماهگي پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستي مادر و عمهاش پرورش يافت.
گرچه سال تولد وي طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصريح كردهاست، كه تاريخ صحيح آن ۳۰ شهريور ماه ۱۲۸۱ است. وفات او رسما در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ثبت شده است. سن او در آن هنگام ۸۷ سال بود. تشييع جنازه وي با شركت وسيع هوادارانش صورت گرفت و انعكاس جهاني زيادي داشت.
فرزندان وي مصطفي، صديقه، فريده، لطيفه، فهميه، سعيده، و احمد هستند.
دوران كودكي و نوجواني
امام خميني به گفته خود در روز ۳۰ شهريور ۱۲۸۱ هجري شمسي (بيستم جمادي الثاني ۱۳۲۰ (قمري) برابر ۲۱ سپتامپر ۱۹۰۲ (ميلادي در شهرستان خمين از توابع اراك ايران به دنيا آمد. وي كوچكترين فرزند خانوادهاش بود. او دو برادر و يك خواهر بزرگتر داشت، كه عبارتاند از مرتضي، نورالدين و آغازاده خانم.
مرتضي كه به آيتالله سيد مرتضي پسنديده معروف بود، تا پس از مرگ امام خميني زنده بود. نورالدين نيز كه روحاني بود و به سيد نورالدين هندي شهرت داشت، پيش از انقلاب درگذشت و در قبرستاني قديمي به نام گلزار شهداي قم (واقع در خيابان انقلاب يا چهار مردان) كه در شهر قم قرار دارد، به خاك سپرده شد كه اكنون نيز سنگ قبر او با همين نام مشخص ميباشد.
شرايط تربيتي
پدرش سيد مصطفي موسوي از معاصرين ميرزاي شيرازي بود. سيد مصطفي پـس از آنكه چنـد سال در نجف اشرف علوم و معارف اسلامي را فراگرفته و به درجه اجتهاد نايل آمد، بـه ايران بازگشت و در شهرستان خمين پناه مردم و مرجع آنان در امور ديني بود. در حالي كه بيش از ۵ ماه از تولد امام خميني نميگذشت، خوانين خمين سيد مصطفي را در مـسير خمين به اراك با گلوله كشتند. بستگان او براي اجراي حكم قصاص به تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شدند و بر اجراي عـدالت اصرار ورزيدند تا قاتل قصاص گردد.
وي دوران كودكي و نوجواني را تحت سرپرستي مادرش «بانو هاجر»، عمهاش «صاحبه خانم» كه بانويي شجاع و حقجو بود و دايهاش «ننه خاور» سپري كرد. عمادالدين باقي درباره آنها ميگويد:
«روحالله كه آخرين و كوچكترين فرزند بود، تحت تربيت عمهاش صاحب خانم قرار گرفت و گويا بارها خاطرات مربوط به زندگي و شهادت پدرش را از زبان او شنيده بود... ننه خاور دايهٔ روحالله نيز از زنان نادر روزگار بود. او كه در شير دادن به خميني به هاجر ياري ميرساند، اسب سواري ماهر بود و حتي از روي اسب تيراندازي ميكرد و به هدف ميزد.»
روحالله در خانوادهاي اهل علم و دين و نسبتاً متمول بزرگ شد. همچنين با توجه به جايگاه خانوادگي امام خميني، وي از كودكي مورد توجه و احترام مردم خمين و كمره بود.
تحصيلات ابتدايي
در قرن سيزدهم خورشيدي در بيشتر مناطق ايران و از جمله خمين تقريباً مدرسه به شكل امروزي وجود نداشت و آن گروه از مردم كه به تربيت و تحصيلات فرزندان خود اهميت ميدادند، آنها را به مكتب خانه ميفرستادند، تا خواندن و نوشتن و قرآن و ادبيات فارسي بياموزند. تبعاً امام خميني نيز به مكتب فرستاده شد و نزد «ملا ابوالقاسم» به فراگيري «عم جز»، گلستان و بوستان سعدي و چند كتاب ادبي ديگر پرداخت.
پس از اتمام اين دروس كساني كه ميخواستند به تحصيل ادامه دهند، به اراك ميرفتند. اما با توجه به وقوع جنگ جهاني اول و اوضاع آشفته كشور، ديگر امكان مسافرت به اراك براي نوجوانان وجود نداشت. لذا بزرگان خمين تصميم گرفتند، مدرسهاي به سبك مدارس جديد ايجاد كنند. اين مدرسه سه معلم داشت، كه يكي مدير بود و سر كلاس درس هم ميرفت و يكي ديگر از آنها به نام ميرزاعلي خان، معلم زبان فرانسه و يك فرد معمم نيز معلم زبان فارسي بود. «آقا شيخ فضلالله» عموي مادر امام خميني نيز معلم شرعيات بود. امام خميني نيز به اين مدرسه رفت. علاوه بر آن خانواده وي كه از وضع مالي خوبي برخوردار بودند، برايش معلم سرخانه گرفتند. نام اين معلم «افتخارالعلما» بود و در غياب او مادرش به شاگردان درس ميداد. آيت الله پسنديده برادر بزرگ خميني ميگويد سواد مادرش بيشتر از خود افتخارالعلما بود و من نزد مادرش هيات، نجوم و حساب ميخواندم. امام خميني پس از آن كه مقطع ابتدايي را نزد افتخارالعلما تمام كرد، درس مقدمات را نزد «محمدمهدي داعي» شروع كرد. «حاج ميرزا نجفي» شوهر خواهر روحالله نيز منطق را به او تدريس كرد.
شرايط سياسي و اجتماعي
شرايط اجتماعي و سياسي ايران و خمين در سالهاي ۱۲۹۰ تا ۱۳۰۰ كه همزمان با نوجواني سيد روحالله خميني بود، بسيار آشفته بود. حكومت مركزي ضعيف شده بود و خوانين محلي قدرت يافته بودند و باني مرگ پدر سيد روحالله خميني نيز شدند. علاوه بر آن در جاي جاي كشور اشرار دستجات مختلفي تشكيل داده و به شهرها و آباديها حمله كرده و مردم را غارت ميكردند. لذا مردم از كودكي و نوجواني روحيه سلحشوري يافته، ميآموختند كه براي حفاظت از خود با اشرار و بيگانگان مبارزه كنند. سيد روح الله خميني خود درباره دوران كودكي و نوجواني اش ميگويد:
من از بچگي در جنگ بودم… ما مورد هجوم «زلقيها» بوديم، مورد[هجوم] «رجبعليها» بوديم و خودمان تفنگ داشتيم و من در عين حال كه تقريباً شايد اوايل بلوغم بود، بچه بودم، دور اين سنگرهايي كه بسته بودند در محل ما و اينها ميخواستند هجوم كنند و غارت كنند، آنجا ميرفتيم، سنگرها را سركشي ميكرديم… ما در همان محلي كه بوديم يعني خمين كه بوديم، سنگربندي ميكرديم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم به اندازه بچگيام. بچه شانزده هفده ساله، ما تفنگ دستمان بود و تعليم و تعلم هم ميكرديم… ما سنگر ميگرفتيم و با اين اشراري كه بودند و حمله ميكردند و ميخواستند بگيرند و چه كنند [مقابله ميكرديم]. هرج و مرج بود… يك دفعه هم يك محله خمين را گرفتند و مردم با آنها معارضه كردند و تفنگ دست گرفتند. ما هم جزء آنها بوديم.»
سيد روحالله خميني سيزده سال داشت كه جنگ جهاني اول آغاز شد و هرچند ايران اعلام بيطرفي كرده بود، لشكريان روسيه، بريتانيا و عثماني از شمال، جنوب و غرب وارد ايران شدند و كشور را مورد تاخت و تاز قرار دادند و وي شاهد بود، چگونه در نبود حكومت مقتدر مركزي فوجي از سپاه روس در مسير خود خمين را مورد تاخت و تاز قرار دادند. وي خود خاطره جنگ جهاني اول را به ياد ميآورد. او ميگويد:
«من هر دو جنگ بينالمللي را يادم هست… من كوچك بودم لكن مدرسه ميرفتم و سربازهاي شوروي [روسيه تزاري] را در همان مركزي كه ما داشتيم، در خمين، من آنها را آنجا ميديدم. ما مورد تاخت و تاز واقع شديم در جنگ بينالمللي اول.»
سيد روح الله خميني پانزده سال داشت، كه بيماري وبا در ايران شايع شد و عمه و سپس مادرش مردند.
تحصيلات مقدماتي در خمين
امام خميني نزد «محمد مهدي (دايي)» دروس تحصيل مقدماتي را شروع نمود و نزد «حاج ميرزا نجفي خميني» مقدمات منطق و نزد برادر بزرگش مرتضي سيوطي و شرح باب حادي عشر و منطق و مقداري از مطول را در خمين آموخت
عزيمت به اراك
در سال ۱۲۹۸ ه.ش. در حالي كه امام خميني ۱۹ سال داشت براي ادامه تحصيل علوم ديني به حوزه اراك ميرود و در مدرسه سپهداري اقامت ميكند. در آن زمان روحانيون مطرحي همچون آيت الله عبدالكريم حائري يزدي مرجع تقليد در اين مدرسه تدريس ميكردهاند و غير از روحالله خميني طلابي نظير سيدمحمدرضا گلپايگاني و احمد خوانساري به دانش افزايي مشغول بودهاند. وي باوجود آن كه قبلاً مقداري از منطق، مطول و سيوطي را در خمين نزد برادر بزرگش مرتضي خوانده بود، اما در اراك ابتدا به درس شيخ محمد گلپايگاني ميرود تا دوباره منطق بياموزد و در اين فن تبحر بيشتري يابد. و نيز نزد «شيخ محمدعلي بروجردي» رفته و مطول را فرا ميگيرد و نزد آقاي شيخ عباس اراكي شرح لمعه را ميخواند. امام خميني در اين ايام در اراك منبر هم ميرفتهاست.
عزيمت به قم
در نوروز سال ۱۳۰۰ ه.ش. عبدالكريم حائري آماده كوچ كشيدن به قم بود و ميخواست در كنار مقبره معصومه مدرسه علميهاي داير كند كه اساس حوزه علميه قم شد. در قم عدهاي از روحانيون بويژه محمدتقي بافقي گرد او ميآيند و ميخواهند كه وي در قم ماندگار شود. تبعاً وقتي او به قم ميآمد، شاگردان او و طلاب حوزه اراك هم غالباً روانه قم ميشوند.
اندكـي پـس از كوچ كشيدن عبد الكريـم حايري يزدي روحالله نيز رهـسپار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلي علوم حـوزوي را نزد اسـاتيد حـوزه قـم طـي كرد. وي باقيمانده مباحث كـتاب مطـول (در علـم معاني و بيان) را نزد آقا مـيـرزا «محمـد علـي اديب تهرانـي» و دروس سطح را نزد آيتالله سيد محمد تقـي خـوانساري و بيشتر نزد آيتالله سـيـد عـلي يثربي كاشاني و دروس خارج فـقـه و اصـول را نزد عبدالكريـم حايري يزدي ميآموزد. همچنين فلسفه را از حاج سيد ابوالحسن قزويني و رياضيات (هيئت، حساب) را نزد او و آقا ميرزا علي اكبر يزدي آموخت و عمده علوم معنوي و عرفاني را به مدت هفت سال از آقاميرزا محمد علي شاهآبادي بوده فراگرفت.
ازدواج و فرزندان
روحالله در سال ۱۳۰۸ خورشيدي با خانم «خديجه ثقفي» معروف به «قدس ايران»، دختر محمد ثقفي تهراني ازدواج نمود.
فعاليتهاي علمي
روحالله خميني در بيان خاطراتش ميگويد:
«از مدتها قبل از آمدن آقاي بروجردي عمده اشتغال به تدريس معقول و عرفان و سطوح عاليه اصول و فقه بود پس از آمدن او به تقاضاي آقايان مثل مرحوم آقاي مطهري به تدريس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقليه بازماندم و اين اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود.»
فعاليت هاي سياسي
هر چند فعاليتهاي علمي و سياسي روحالله خميني به هم پيوستهاست و مباحث درسي فقهي وي نيز آميخته با مباحث سياسي بودهاست، اما در اين بخش به فعاليتهاي مشخصاً سياسي وي پرداخته ميشود و مباحث نظري سياسي در بخش ولايت فقيه آورده شدهاست.
روحالله خميني از كودكي و نوجواني به علت شرايط خاص سياسي و اجتماعي با مسأله حكومت و قدرت سياسي درگير بودهاست. او با تمام وجود ستم قدرتهاي محلي خمين به مردم و بخصوص خانواده خود را چشيد. همچنين اشغال ايران را در خلال دو جنگ جهاني توسط قواي روسيه و انگليس از نزديك مشاهده كرد. لذا تبعا امر سياست، قدرت و حكومت براي او اهميت ويژهاي يافته است.
اما به ظاهر نخستين بار طي سالهاي ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۶ با امر سياست و حكومت در معناي خاص آن مواجه شد. وي هر چند در قم به تحصيل اشتغال داشت، اما درشكه كرايه ميكرد و به تهران ميآمد، تا به نطقهاي مدرس در مجلس شوراي ملي گوش فرا دهد و بشدت تحت تأثير شخصيت مدرس بود. بخصوص او شاهد درگيري سياسي بين مدرس و رضا شاه بود.
اسلام آمريكايي
سيد روح الله خميني همواره افراد و گروههايي را به داشتن اسلام جعلي و تحريف شده متهم مي ساخت و در طول زندگي اصرار زيادي به تفكيك اسلام ناب و اسلام جعلي و بيان كامل اسلام واقعي داشت. اين انديشه ي او به حدي در او جدي و قوي بود و آنقدر به اين مساله اهتمام داشت كه به يكي دو اشاره بسنده ننموده، بلكه همواره آنهم بصورتي كاملا" متفاوت بر اين مساله پاي مي فشرد. بالاخص در سال اخر عمرش كه شايد كمتر سخنراني و كمتر صحبتي از سوي او انجام شده باشد كه اين موضوع را بصورت صريح در آن مطرح نكرده باشد.
امام خميني در مجموعه ي صحبتهايش مهمترين انحرافات و پر رنگ ترين خطوط قرمز و مدافعان داخلي و خارجي اين اسلام جعلي كه از آن ياد مي كرد را بطور شفاف و مفصل نام برده است.
از آن سو كه حامي و مروج واقعي اين اسلام، دشمنان اسلامند و با توجه به اينكه امام خميني دولت آمريكا را نماد شيطانيت مي دانست و آمريكا را دشمن اصلي اسلام و انقلاب مي دانست از اين اسلام جعلي غالبا" با نام " اسلام آمريكايي" ياد كرده است
• دخالت نكردن دين در سياست
در زمان رژيم پهلوي و قبل آن با اينكه روحانيون نفوذ زيادي در بين مردم داشتند و همچنين با توجه به اينكه مردم از ظلم و فساد حكومت و بي عدالتي ها ناراضي بودند ، اما حركت قابل توجهي در جهت مبارزه با حكومت از سوي روحانيت برداشته نمي شد. حتي زماني كه امام خميني در دوران جواني انديشه ي مبارزه با حكومت وقت را حتي با روحانيون بزرگ مطرح مي كرد بسياري حرف او را جدي نمي گرفتند و بيان مي داشتند كه اين كار در حد توان و وظيفه ي ما نيست.در واقع عمده مردم و روحانيون دين را از سياست جدا مي دانستند كه همين باعث پايداري بيشتر حكومت غير اسلامي بر مردم مسلمان ميشد. كه خميني با اين عقيده به شدت مخالف بود. با اينكه پس از نهضت خميني فكر جدايي دين از سياست تا حد زيادي تقليل يافته است اما هم اكنون نيز بسياري بالاخص در عمل به اين تفكر پايبندند.
امام خميني در اين باره مي گويد :
اسلام آمريكايي اين بود كه ملاها بايد بروند درس شان را بخوانند چه كار دارند با سياست.
از بس تزريق شده بود در اين مغزها كه باورشان آمده بود كه بايد برويم توي مدرسه درس بخوانيم و چه كار داريم به اين كه به ملت چه مي گذرد... امر حكومت با قيصر است بما چه ربطي دارد!
• راحت طلبي و سازش
امام خميني يكي از مواردي كه باعث تضعيف بنيان اسلام و مسلمين مي شد، رفاه و سرمايه داري مردم و بالاخص مسئولين مي دانست.
به عقيده ي وي وقتي فردي در راحتي باشد زماني كه نياز به شركت جستن وي در صحنه براي مبارزه با دشمن باشد ،توان دل كندن از آسايش و دنبال سختي رفتن را ندارد. از سوي ديگر به نظر وي وقتي مسلمين سرمايه داري را پيشه ي خود سازند ، حاضرند در راه ثروت بيشتر از همه چيز حتي دين خود بگذرند كه از اين لحاظ خطر جدي براي كيان جامعه ي اسلامي است. خود او در طول عمر بسيار ساده مي زيست. يكي ديگر از موارد شازش با دشمنان اسلام است. به عقيده ي او در راه عزت و سربلندي اسلام بايست در برابر كوچكترين درخواست دشمن تسليم نشد ،دشمنان بدنبال تضعيف اسلام هستند، و تسليم در برابر اوامر انها در واقع به كام دشمنان و در راه تضعيف اسلام است. وي كه از حكومت جهاني مهدي صحبت مي كند بيان مي دارد كه بايد با قدرتمندتر كردن اسلام شرايط را براي ظهور مهدي فراهم كرد.
امام خميني و انقلاب ايران
مخالفت با اقدامات محمدرضا پهلوي توسط سيد روحالله خميني از سال ۱۳۴۱ جدي تر شد و در واكنش به رفراندوم انجام شده توسط حكومت شاه و نتايج اعلام شده در آن، به ايراد سخنراني و نصيحت شاه پرداخت. در اين سخنراني او رفراندوم برگزار شده را نمايشي خواند. دولت اعلام كرده بود كه بيش از ۹۹ درصد از مردم ايران به تغييرات پيشنهاد شده توسط شاه راي مثبت داده اند. در سال۱۳۴۳ به خاطر مخالفت با قانون كاپيتالاسيون و به اتهام اقدام عليه امنيت كشور به خارج از ايران (تركيه، عراق و در نهايت فرانسه) تبعيد شد. چرا كه بر اساس قانون، دستگيري و زنداني نمودن مراجع تقليد منع شده بود. در طول دوران تبعيد با ارسال نوارهاي سخنراني به رهبري فكري انقلاب مي پرداخت و سرانجام پس از ۱۴ سال در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به ايران بازگشت.
وي در روز بازگشتش به ايران در ميان هواداران ميليوني خود كه از سراسر ايران به تهران آمده بودند، در بهشت زهرا به سخنراني پرداخت و مسئولين نظام پادشاهي را به چالش كشيد. او با اشاره به جمعيت ميليوني مستقبلينش گفت: «من توي دهن اين دولت (شاپور بختيار) ميزنم!... من به پشتيباني اين ملت دولت تعيين ميكنم». با وجود اينكه در آرشيوهاي سخنراني (آرشيو متن، آرشيو صوت) بحث در مورد آب و برق و ... وجود ندارد، برخي ادعا ميكنند در اين سخنراني او برق و آب را مجاني اعلام كرد و پول نفت را به عنوان جيرهٔ ماهانه براي همه ايرانيان مقرر كرد.
با اين وجود، هماكنون دولت ايران بيش از ۴۲ ميليارد دلار يارانه انرژي (برق، گاز، نفت، بنزين و ...) پرداخت ميكند كه معادل درآمد نفتي كشور و ۱۰ درصد توليد ناخالص ملي است. ضمناً هزينه برق براي ۲۰ درصد مشتركين مجاني و كل انشعابات برق و آب شهر و روستايي و مساجد نيز مجاني محاسبه ميشود.
ده روز بعد به دنبال شكست گاردشاهنشاهي، آخرين سنگر مقاومت نيروهاي شاهنشاهي شكسته شد و انقلاب ايران به طور رسمي پيروز گرديد و او به عنوان رهبر اين انقلاب زمام امور را در دست گرفت. اين ده روز، دههٔ فجر ناميده ميشود و هر ساله جشن گرفته ميشود.
با دستور سيد روحالله خميني، در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ دادگاههاي انقلاب مسئول محاكمه مسئولين اجرايي-امنيتي نظام پادشاهي گشتند و عدهٔ با راي اين دادگاه در روزهاي نخستين اعدام شدند. در پاسخ به سازمانها و نهادهاي غربي حقوق بشر، سيد روحالله خميني اينگونه پاسخ داد: «اينها،متهم نيستند بلكه محكومند و بايد به عنوان محاربه از روي زمين برداشته شوند.اصل اين است كه ما اينها را محاكمه نكنيم چون اينها محكومند.»
انحلال مجلس سنا، دستور به تشكيل مجلس مؤسسان براي نوشتن قانون اساسي جديد، برگزاري همهپرسي فروردين ۱۳۵۸ براي برقراري نظام جمهوري اسلامي، در دستور كار قرار گرفت. در اين همهپرسي كه در ۱۲ فروردين ۱۳۵۸ انجام گرفت، بيش از ۹۸/۲ درصد مردم به جمهوري اسلامي ايران، رأي «آري» دادند. آيتالله خميني در پيامي، اين پيروزي را تبريك گفت: «... من به دنيا اعلام ميكنم كه در تاريخ ايران چنين رفراندومي سابقه ندارد كه سرتاسر مملكت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوقها هجوم آورده و رأي مثبت خود را در آن ريخته و رژيم طاغوتي را براي هميشه به زباله دان تاريخ دفن كنند...» اين روز، روز «جمهوري اسلامي ايران» ناميده ميشود و هر سال جشن گرفته ميشود. صادق طباطبايي ميگويد كه از مردم خواسته شده بود كه اگر نظام ديگري را مد نظر دارند، پشت برگه بنويسند، و با بررسي برگههاي معلوم شد كه تنها چند صد نفر چنين كردهاند.
نامه به گورباچف
در اولين روز سال ۱۹۸۹ ميلادي ـ ۱۱ دي ۱۳۶۷ ـ آيتالله جوادي آملي، محمدجواد لاريجاني و مرضيه حديدهچي دباغ به نمايندگي از سوي آيتالله خميني نامهاي را خطاب به ميخائيل گورباچف آخرين دبيركل حزب كمونيست شوروي تسليم وي كردند. رهبر ايران در اين نامه نسبت به مرگ كمونيسم هشدار داد.
در اين پيام آمده است:
جناب آقاي گورباچف، براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزههاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست؛ چرا كه مكتبي است مادي، و با ماديت نميتوان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت، كه اساسيترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورد.
گورباچف بعدها در سال ۱۳۷۸، طي مصاحبهاي با خبرنگار واحد مركزي خبر در مسكو از اينكه به هشدارهاي آن روز بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بياعتنائي كرده بود، اظهار تأسف كرد. وي در اين مصاحبه اظهار كرد:
زماني كه من اين پيام را دريافت كردم احساس كردم كه شخصي كه اين پيام را نوشته بود متفكر و دلسوز براي سرنوشت جهان است. من از مطالعه اين پيام استنباط كردم كه او كسي است كه براي جهان نگران است و مايل است من انقلاب اسلامي را بيشتر بشناسم و درك كنم... اگر ما پيشگويي هاي آيتالله خميني را در آن پيام جدي ميگرفتيم امروز قطعاً شاهد چنين وضعيتي نبوديم.
امام خميني و برخورد با مخالفان
اعدام زندانيان سياسي در تابستان ۱۳۶۷
پس از انقلاب ايران به فرمان سيد روحالله خميني، براي محاكمه مقامات نظام شاهنشاهي پهلوي، صادق خلخالي به عنوان حاكم شرع دادگاههاي انقلاب منصوب شد.
سيد روحالله خميني در يك سخنراني دو روز پس از انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي- كه طي آن آيت الله بهشتي و ۷۲ تن ديگر از وزرا، نمايندگان و شخصيتهاي برجسته نظام جمهوري اسلامي ايران به قتل رسيدند- در تاريخ ۹/۴/۱۳۶۰ چنين گفت:
من يك كلمه به برادران دادگاه و كساني كه رئيس زندان هستند و اشخاصي كه زندانبان هستند ميگويم و آن اينكه اينطور نباشد كه يك جنايتي واقع شد، اينها آرامش خودشان را از دست بدهند و خداي ناخواسته با زندانياني كه الان هستند، ولو اين زندانيان از همين گروههاي فاسد باشند، با خشونت غير انساني عمل كنند. با آرامش و با احترام عمل كنند. لكن دادگاهها احكام را با دقت بررسي كنند، آنها را بر محكمهها بنشانند و ازشان استفسار كنند. با قاطعيت هرچه بايد بكنند، عمل كنند، لكن اين طور نباشد كه حالا از باب اينكه يك دسته از ما به وسيله همين گروهها از بين رفته، حالا ما در حبس با اشخاصي كه محبوس هستند خداي ناخواسته به خلاف موازين اسلام رفتار كنند و من ميدانم نميكنند، گرچه آنهايي كه بايد به شما تهمت بزنند، تهمت را ميزنند
از جمله كارهاي وي صدور حكم ارتداد (خروج از دين اسلام) و مهدور الدم بودن سلمان رشدي پس از نگارش كتاب آيات شيطاني، در سال ۱۳۶۷ است.
آثار سيد روح الله خميني
• شرح دعاي سحر
• شرح حديث رأس الجالوت
• حاشيه امام بر شرح حديث رأس الجالوت
• التعليقه علي الفوائد الرضويه
• شرح حديث جنود عقل و جهل
• مصباح الهداية الي الخلافة و الولاية
• تعليقات علي شرح فصوص الحكم و مصباح الانس
• شرح چهل حديث (اربعين حديث)
• سرالصلوة
• آداب نماز (آداب الصلوة)
• رساله لقاءالله
• حاشيه بر اسفار
• كشف الاسرار
• انوار الهدايه في التعليقه علي الكفايه ۲ جلد
• بدايع الدرر في قاعده نفي الضرر
• الرسائل العشره
• رساله الاستصحاب
• رساله في التعادل و التراجيح
• رساله الاجتهاد و التقليد
• مناهج الوصول الي علم الاصول ۲ جلدي
• رساله في الطلب و الاراده
• رساله في التقيه
• رساله في قاعده من ملك
• رسالة في تعيين الفجر في الليالي المقمره
• كتاب الطهارة - ۴ جلد
• تعليقة علي العروة الوثقي
• المكاسب المحرمه ۲ جلد
• تعليقه علي وسيلة النجاة
• رساله نجاة العباد
• حاشيه بر رساله ارث
• تقريرات درس اصول آية الله العظمي بروجردي
• تحرير الوسيله ۲ جلد
• ترجمه تحرير الوسيله ۴ جلد
• ترجمه تحرير الوسيله ۴ جلد
• كتاب البيع - ۵ جلد
• حكومت اسلامي يا ولايت فقيه
• كتاب الخلل في الصلوة
• جهاد اكبر يا مبارزه با نفس
• رساله توضيح المسائل
• مناسك حج «احكام مطابق با فتاواي حضرت امام خميني»
• تفسير سوره حمد
• استفتائات ۳ جلد
• ديوان شعر امام
• سبوي عشق
• ره عشق
• باده عشق
• نقطه عطف
• محرم راز
• مقام رهبري در فقه اسلامي با استفاده از كتاب البيع
• مسائل امر به معروف و نهي از منكر از تحرير الوسيله
• مسئله قضاوت از كتاب تحرير الوسيله
• جهاد نفس از كتاب اربعين حديث
• رابطه نيت و اخلاص از كتاب اربعين حديث
• صحيفه امام «مجموعه آثار امام خميني » ۲۲ جلد
• صحيفه نور
• وصيتنامه
• لمحات الاصول
• كوثر ۳ جلد
• منشور روحانيت
• وعده ديدار
• فرياد برائت
• آواي توحيد
پايان پيام
سه شنبه 14 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[مشاهده در: www.hayat.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 502]
-
گوناگون
پربازدیدترینها