واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: kambiz198412th March 2011, 09:17 AMروزی نیست كه در رسانه ها،صفحات اینترنت یا روزنامه ها خبرهای مشابهی به چشم نخورد. آنقدر روزمره و تكراری اند كه گویی چشم به دیدن شان عادت كرده و گوش به شنیدنشان. گویی دیگر خاصیت تكاندهندگی شان را از دست داده اند، عادی و شاید تبدیل به گوشه ای از ذهنیت مردم جامعه شده است . به همین سادگی و به همین پیش پا افتادگی. گاهی حتی به چشم نمی ایند, خوانده نمی شوند. قتل های ناموسی، ناموس پرستی! انگار پسوند ناموس كافی است تا قتل یک انسانی را توجیه و دهها گریز برای کشتار زنان در قوانین مملكتی بتراشیم. عجب فاجعه ایست! هر زنی با شنیدن چنین خبرهولناكی بدنش به لرزه درمی آید؛ با خود می اندیشد نكند نفر بعدی من باشم، نكند دخترم، خواهرم، فلان زن فامیل و همسایه ام باشد. او خوب می داند خطر بیخ گوش خود او هم خوابیده است. او با احساس خطر و ناامنی زاده شده است. روی صحبت من با مردهای جامعه است، با نیم دیگر از انسانهایی است كه سالهاست در كنار دستشان، آن نیم دیگر بعنوان همسر، مادر، خواهر، زن و دختر همسایه ... روزمره در اسارت اند.روی حرف من آن دسته از مردانی نیست كه ساعتشان چندین هزار سال عقب است و از وجود آپارتاید جنسی و طوق بندگی بر گردن زنان خوشحال و آسوده خاطر و متشكر هستند. بلكه با توده وسیع و عظیم مردان و انسانهای شریفی است كه شخصا رفتاری انسانی با خواهر و همسر و زنان همسایه و همكار خود دارند و برابری زن و مرد اذیتشان نمی كند و كسر شانشان نیست. اما اینها هم اكثرا خاموش اند. چرا؟. قرن هاست كه زنان جامعه تحت ستم و تحقیر و توهین سیستماتیك و روزمره در خانه و جامعه زندگی می كنند و اكثریت قریب باتفاق مردان در یك قدمی مسئله بی تفاوت و خاموش اند. حتی متاسفانه وقتی پای مسئله ناموس و حیثیت مردانگی به میان میاید و موضوع قضیه زن است، عكس العملشان اگر در بهترین حالت بررسی شود بی تفاوتی است.آیا بی تفاوتی در قبال مسئله قتل ناموسی به معنای تایید اینچنین جنایاتی نیست؟ مگر همین مردم با چشمان خود پیشرفت بشر در زمینه حرمت به انسان و برابری زن و مرد را در كشورهای متمدن نمی بینند؟ مگر یادشان رفته كه ناموس پرستی حاصل باقی مانده از دوران ماقبل تمدن بشری است. قتل ناموسی تنها جرم و جنایتی علیه یك انسان نیست ،بلكه جنایتی علیه زن و علیه نصف انسانهای جامعه است. تهدید همه زنان و بوجود آوردن احساس نا امنی در دل میلیون ها زن است. علاوه برآن قتل ناموسی اهانت به مردان هم هست. یادمان باشد در زندگی اجتماعی بسیاری ازباور ها از قبیل ناموس پرستی ،از طرق مستقیم (رسانه ها ،مطبوعات،صدا و سیماو...) یا غیر مستقیم برای افراد ساخته می شود. ارجحیت دادن مرد بر زن و زن را کالا،برده و مطیع خود دانستن محکوم است واین باور ها را باید در زباله دان تاریخ جستجو کرد. آیا همه مردان در این منفعت كثیف شریك ا ند؟ بطور قطع نه. آیا نمی توان به وجود مردانی امیدوار بود كه هیچ مصلحت گرایی و منفعت طلبی ای نمی تواند چشم آنها را به روی ستم و خشونت به زن و در شكل فجیعتر آن قتل ناموسی ببندد؟ اگر جواب مثبت است پس كجایید ای مردان؟ چرا صدای اعتراض یكپارچه تان به گوش نمی رسد؟ معیار سالم بودن یك جامعه برابری زن و مرد است.تبعیض جنسیتی ،بربریت وقتل های ناموسی در دنیای امروز میراث دوران بردگی است و این برای همگان ننگ است. زنان را نباید در جهنمی با قوانین مردسالار تنها گذاشت. باید مستقیما و رودررو به جنگ ناموس پرستی و مرسالاری رفت. باید نکوهشش كرد. باید نفرت و انزجار از انسان كشی را خواه به هر بهانه ای باشدابراز كرد. باید نوشت و گفت و فریاد كشید . باید جلو تداوم این فاجعه انسانی را گرفت. این پدیده ارتجاعی تاریخی كه به پدیده ای سیاسی نیز تبدیل شده است را باید، دست هر عاملی رادر جامعه که ارتجاع وانسان کشی را دوباره به بطن جامعه باز می گرداند کوتاه کرد. مردسالاری و ناموس پرستی پدیده ای است كه همه با آن زندگی كرده ایم، تحقیرش را در همه جا و هر لحظه ، در خانه، مدرسه، خیابان، اداره، دانشگاه و ...لمس كرده ایم. ما با انسانهای آبستن این فرهنگ روزمره در تماسیم و خواسته و ناخواسته تنه مان به تنه هم می خورد. متاسفانه زنان در زیر فشار غیرانسانی مردسالاری كمرشان خم شده و شنیدن اخبار خودكشی و خود سوزی و كشته شدن زنان به بهانه ناموس پرستی مزید بر این فشار است. این وضع به پایان می رسد اگر به جنگ قوانین نابرابر همچون محروم بودن زنان از حق طلاق، ولایت فرزندان، عدم حق خروج از کشور بدون اجازهی همسر، نداشتن حق ادامهی تحصیل و یا کار بدون اجازهی همسر، ارزش نابرابر شهادت که نصف مرد است،برویم. . بگذاریدفرصتی رادر اختیار خواهرانمان، همسر ومادرانمان بگذاریم تا زندگی آزاد وشاد را تجربه کنند و قتل به بهانه ناموس پرستی را برای همیشه از دامان جامعه مان پاك كنیم. woman20005th May 2011, 10:25 AMبسیار دور از هم قد کشیده ایم . هر یک بر فراز صخره ای بلند و دره ای عمیق میانمان که با هیچ خاکستری پر نخواهد شد . جدایمان کردند . از روز اول مهر . با پوششهای متفاوت . مانتو و مقنعه و چادر تیره بر من پوشاندند و تو را با لباس فرم و کلهای تراشیده به ساختمانی دیگر فرستادند . من رابه مدرسه ی دخترانه و تو را پسرانه . دانشگاه هم که رفتیم جدایمان کردند . با ردیف های دور از هم . نیمکت های خانم ها وآقایان . با درها و راهرو ها و ورودی ها و خروجی های خواهران و برادران . جدایمان کردند و ما بسیار دور از هم قد کشیدیم . در اتوبوس با میله ها و درحرم وامامزاده با نرده ها و در دریا و ساحل با پارچه های برزنتی. آنقدر دور و غریب از هم بزرگ شدیم تا تو شدی راز درک ناشدنی ای برای من و من شدمعقده ی جنسی سرکوب شده ای برای تو .تا هر جا که دیگرنتوانستند جدایمان کنند، درتاکسی و خیابان ، از زور بیماری و عقده های جنسی خود را به من بمالی و برهنگی ساقپایم حالی به حالی ات کند و نگاه حریص ات مانتو ام را بدرد . جدا و بسیار دور از هم قد کشیدیم انقدر که تا پایین تنه هایمان معذب مان کردخیال کردیم عاشق شده ایم و چون عاشق هستیم باید ازدواج کنیم و بعد هم با هزارانعقده ی بیدار و خفته به زیر یک سقف رفتیم . بسیار دور از هم قد کشیدیم . انقدر که دیگر نگاه مان نیز یکدیگر را خوب و درستندید و نگاه های انسانی جای خود را به نگاه جنسیتی دادند درهمه جا . در محل کار ،در محافل فرهنگی و علمی و حتی جلسات سیاسی . و من باید تقاص همه ی این فاصله ها را بپردازم . تقاص دوری از تو و بر صخره ایدیگر قدکشیدن را . تقاص تو را ندیدن و نشناختن را . باید که تنم بلرزد وقتی هواتاریک می شود و من تنها در خیابانم . وقتی دنبال کار می گردم . وقتی تاکسی سوار میشوم . اینجا یک مستراح عمومی است به وسعت یک کشور . وطن پرستان عزیز . بهتان بر نخورد . آخر سالیان است که در همه جای دنیا فقط مستراح ها را زنانه و مردانه کرده اند. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]