محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840430581
آن شب که همسرم را در اتاقمان کنار زنی غریبه دیدم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: raha_nazemi7th January 2011, 01:42 PMهمسری که مورد بی وفایی قرارگرفته است می گوید : چطور توانست چنین کاری با من بکند؟ چطور توانست به من خیانت کند و بارها و بارها به من دروغ بگوید؟ هرگز دیگر نمی توانم به او اعتماد کنم. <<همسری هم که بی وفایی کرده می گوید : همیشه از همسرم توجه بیشتری می خواستم ، اما هرگز به من توجه نمی کرد . به هر حال هرگز دیگر نیازی به توجه او ندارم ، زیرا فرد جدید و مورد علاقه ام این کمبود را بخوبی جبران می کند . البته نمی دانم توجهی که به دست می آورم ارزش چنین بهایی را دارد یا خیر؟ گاهی دچار شک و تردید می شوم و دلم نمی خواهد خانواده ام را نیز از دست بدهم . وقتی زوجی چنین هیجانات شدیدی را تجربه می کند ، پرسش اساسی این است که آیا بهبود اوضاع و رفع اختلافات زناشویی امکان پذیر است یا خیر؟ چطور قادر به بهبود این درد و ناراحتی خواهیم بود؟ حتی در صورت بهبود آیا قادریم با خاطره این خیانت و بی وفایی به زندگی مشترک ادامه دهیم؟ آیا می توانیم دوباره به یکدیگر اعتماد کنیم؟ آیا می توانیم دوباره عاشق یکدیگر شویم؟ تا چند سال پیش متخصصین و روانشناسان حوزه خانواده بهترین و تنها راه رهایی از خیانت را جدایی و طلاق می دانستند . اما اینروزها از برنامه ای به نام G.F.I سخن به میان می آید که تحولی شگرف در عرصه ارتباطات خانوادگی ایجاد نموده است. ا این برنامه به اذعان بسیاری از صاحب نظران مسائل خانواده نه تنها نقش کلیدی در بهبود روابط زناشویی و ایجاد تعهد در بین زوجین ایفا نموده بلکه مانع از بروز خیانت در زندگی بسیاری از افراد گردیده است . هدف از این مصاحبه این نیست که روشهای سایر متخصصین حوزه خانواده و روابط زناشویی را زیر سوال ببریم ، بلکه ضمن احترام به همه کسانی که در جهت بهبود روابط زوج ها تلاش می کنند ، با مراجعه به متخصص این برنامه سعی داریم تا خانواده های عزیز را با نگرشی جدید آشنا سازیم و قضاوت را به خوانندگان روزنامه خود بسپاریم. برای دریافت پاسخ پرسش های خود در خصوص خیانت های زناشویی و میزان کارآمدی و اثربخشی برنامه G.F.I در رفع این خیانت ها به متخصص این برنامه مراجعه کرده ایم . مهدی آریافر متخصص سای*****یبرنتیک و مشاور موفقیت فردی و تجاری است . البته شهرت وی به سبب ارائه ((بسته آموزشی قبل از خیانت مرا صدا بزن یا همان G.F.I )) می باشد که به دلیل ارائه راهکارهای عملی و منحصربفردش در جلوگیری از خیانت های زناشویی و نیز ترمیم و بازسازی روابط بعد از خیانت ، با استقبال بسیاری از زوج های ایرانی مواجه گردیده است. در ادامه پرسش و پاسخ بخش خانواده و زندگی همشهری را با ایشان می خوانید. جناب آریافر اجازه بدهید با طرح این پرسش وارد مقوله خیانت های زناشویی شویم . شما در سخنرانی ماه گذشته تان در جمع دانشگاهیان به نکته قابل تأملی اشاره کردید و آن اینکه بسیاری از زوج ها تصور نمی کردند روزی خیانت زناشویی گریبانگیر زندگی آنها شود و در خواب خوش خیالی و غفلت نسبت به روابط خود فرو رفته بودند. آیا خیانت در کمین خانواده ها می باشد؟ بله همینطور است . متاسفانه بسیاری از زوج ها را می بینم که به اندازه ای به همسر خود ایمان و اطمینان داشته اند که هیچگاه تصور نمی کردند روزی از آنها خیانت ببینند . اجازه بدهید با بیان یک ماجرای واقعی از مشاوره های خود بصورتی عمیقتر به این موضوع بپردازم. یک روز مردی جهت مشاوره نزد من آمد که به روایت خودش 7 ماه قبل با همسرش جشن دهمین سال زندگی مشترکشان را برگزار کرده بودند. در آن شب هر دو برای یکدیگر هدیه ای گرفته و به یکدیگر ابراز عشق می کنند سپس برای صرف شام به رستوران مورد علاقه شان می روند . اما مشکلی وجود دارد آن فرد از صحبت کردن با همسرش لذت نمی برد . گفتگویشان بیشتر پیرامون کار ، فرزند دخترشان و آینده او بوده است که ظاهرا این گفتگوها نیز از طرف مرد اجبارا برای سپری کردن وقت صورت گرفته . آن آقا احساس می کند بقدری از همسرش دور شده که انگار دیگر او همان همسر آشنای همیشگی نیست . وقتی به منزل برمی گردند زن انتظار شبی عاشقانه را دارد ، اما در نهایت تعجب می بیند که شوهرش تمایلی به این ارتباط ندارد . مرد هنوز احساس تنهایی می کند و شور و هیجانی برای گذراندن یک شب عاشقانه در کنار همسرش ندارد. وقتی شوهر به همسرش می گوید که علاقه ای به برقراری ارتباط ندارد ؛ زن مأیوسانه می رود تا بخوابد و کنکاشی نیز نمی کند که آیا مشکلی رخ داده یا خیر . زیرا از دیدگاه او اصلا مشکلی وجود ندارد که بشود به آن پرداخت . روز بعد مرد که از رفتار دیشب خود حسابی دچار عذاب وجدان شده و احساس گناه به او دست داده است چندین مرتبه از محل کارش به همسرش تلفن می کند تا ماجرای شب گذشته را از دل او درآورد و برای جبران عمل خود ، شب بعد با همسرش ارتباط زناشویی برقرار می کند . البته صرفا به دلیل احساس گناه نه بر اساس خواست و احساس واقعی اش . و نکته دردناک اینکه مرد در طول این رابطه وانمود می کرده که دارد از این ارتباط لذت می برد اما در دل خود به این کار راضی نبوده و احساس واقعی خود را بروز نداده است. بنابراین زن نیز تصور می کند هرآنچه مرد را در شب سالگرد ازدواجشان آزرده بود ، تمام شده و همه چیز به روال عادی بازگشته است . حال آنکه اینطور نبوده است . روزها سپری می شود تا اینکه مرد که بر خلاف همسرش علاقه زیادی به کوهپیمایی پایان هفته دارد در کوه با گروهی آشنا می شود که هر هفته به آنجا می روند . مرد با اعضای گروه دوست شده و بخصوص با یک زن روابطی خوب برقرار می کند . زن همیشه رفتاری بسیار دوستانه و از سر محبت با او داشته و به دقت به نظریات مرد در خصوص مسائل گوناگون گوش می داده و به ندرت حرفهای او را قطع می کرده و به شیوه ای مثبت و محترمانه درباره موضوعات مختلف با وی بحث می کرده است و حتی زمانی که سایر اعضای گروه با نظر مرد مخالفت می کنند آن زن از او دفاع می نموده . به تدریج آن دو قرارهای ملاقات دو نفره ای را با یکدیگر گذاشته و گاهی برای صرف غذا بیرون می روند و به مرور زمان که شناخت مرد از آن زن بیشتر می شود ، اشتیاقش برای ملاقات با او نیز افزایش می یابد. در ادامه ، مرد ارتباط با دوست جدیدش را با همسر خود در میان می گذارد . همسر آن مرد به او اعتماد داشته و مطمئن بوده که مردش هیچگاه به او خیانت نخواهد کرد و مرد نیز هرگز باور نمی کرده که روزی کار بجایی بکشد که به زنش خیانت کند اما وقتی ارتباط او با دوست جدیدش عمیقتر می شود . پنهانکاری های او نیز افزایش می یابد ، او می دانست که اگر همسرش متوجه شود که وی چه زمان زیادی را با آن زن جدید می گذراند حتما اعتراض نموده و محدودیت هایی را برای او قائل می شود . این شخص بخودش می گوید حق دارم با یکی از اعضای آن گروه که همان زن می باشد صحبت کنم و قادرم بخوبی این ارتباط را کنترل کنم . همسر مرد نیز بطور معمول از او نمی پرسید که در طول روز چه کار می کند و او نیز مجبور به دروغ گفتن نبود . مرد هرگز درباره شدت گرفتن ارتباطش با زن غریبه با همسر خود صحبت نمی کند. چند ماهی می گذرد و ارتباط مرد با دوست جدیدش از حد معمول فراتر می رود و کار بجایی می کشد که آنها عاشق یکدیگر می شوند. آن مرد می گفت : هیچگاه فکر نمی کردم تا این حد جذب زنی شده باشم . مخفی نگاه داشتن ارتباطی پنهان اغلب مشکل است . فاجعه زمانی رخ داده که همسر مرد که حالا دیگر به او مشکوک شده تصمیم می گیرد برای غافلگیر کردن مرد یک روز زودتر از سفر به خانه برگردد . همسر او نیمه شب وارد خانه می شود و شوهر خود و آن زن غریبه را در کنار یکدیگر می بیند . همسر مرد به سرعت خانه را ترک می کند و مرد را که تلاش می کرد آن واقعه را توجیه کند تنها می گذارد . و اکنون که خیانت آن مرد رو شده است چاره ای نمی بیند تا برای حفظ زندگی اش نزد مشاور آمده تا برای او در این خصوص چاره ای بیاندیشد. من با همسر این مرد بصورت جداگانه ملاقات کردم . او بسیار آشفته بود و از شدت گریه به سختی می توانست صحبت کند . زن در حالیکه به شدت گریه می کرد ، می گفت که همسرم بعد از آن شب لعنتی به من زنگ زده و ابراز پشیمانی کرده و می خواهد بقیه زندگی اش را با من سپری کند. به نظرم بعضی از دلایل او برایم قابل درک بود و احساس می کردم من هم در این میان مقصرم . البته من می توانم اشتباهاتم را بپذیرم و هنوز نیز گاهی احساس می کنم که خیلی دوستش دارم اما کنترل احساسات برایم بسیار سخت است . شاید بتوانم او را ببخشم اما مشکل ، بخشیدن او نیست ، بلکه مشکل فراموش کردن است. باور کنید آقای آریافر مدام صحنه آن شب که همسرم را در کنار زنی غریبه دیدم در ذهنم تداعی می شود و این تصاویر ذهنم را آزار می دهد. برای همسری که از شریک زندگی اش بی وفایی دیده است ، بی شک این یکی از دردناکترین تجربه های زندگی است . این خانم حق دارد که تا این اندازه ناراحت باشد زیرا شخصی که بیشترین اعتماد را به او داشته به بدترین شکل ممکن او را آزرده است . امثال این مرد دیگر قابل اعتماد نیستند و ممکن است هر لحظه با فرد دیگری باشند و تعهدی به زندگی ندارند. همین چند هفته پیش بود که در بخش حوادث یک از روزنامه ها خواندم که زنی بخاطر خیاتت همسرش خود را حلق آویز کرده است . آیا تصور نمی کنید جدایی بهترین راه حل باشد؟ بله من هم این خبر را از یکی از دوستانم شنیدم ، خبر بسیار تاسف انگیزی بود اما پیشنهاد می کنم عجله نکنید و ادامه سخنان مرا بشنوید و سپس قضاوت نمایید . باید یادآور شوم که روی سخن من مردان یا زنانی نیستند که تنوع طلبی جنسی دارند . این دسته از افراد بیمار هستند و نیازمند درمان می باشند. همانگونه که در این ماجرا ذکر کردم ، بنده معتقدم که رابطه نامشروع و یا خیانت زناشویی یک شبه رخ نمی دهد و این خیانت نشان دهنده این است که ازدواج و رابطه زوجین از قبل دچار مشکل بوده ، حتی قبل تر از اینکه خیانت و بی وفایی اتفاق افتاده باشد. در تحلیل و بررسی زندگی مراجعینم ، بخوبی آشکار می گردد که آنها در گذشته مشکلات عدیده ای در روابط و ازدواجشان داشته اند . شاید هم آن زمان ها به روی خودشان نیاورده اند اما وقتی به تحلیل گذشته می پردازم همگی آنها به وجود مشکلات در روابطشان اعتراف می کنند . در نظر بگیرید فردی را که به احساسات همسر خود در برقراری یک رابطه نزدیکی توجه چندانی ندارد و صرفا به لذت خود می اندیشد ، چنین فردی هربار که به همسر خود نزدیک می شود ناخواسته احساس تنفر و انزجار جنسی را در درون همسرش تقویت می کند زیرا همسر او چشم انتظار بروز آن حس عاطفی است که دوست دارد از فرد مورد علاقه اش ببیند اما باز هم همانند دفعات قبل عدم آگاهی و شناخت همسرش از علائق و احساسات نزدیکی او باعث آزردگی وی می شود و به تدریج کار را بجایی می رساند که این شخص ترجیح می دهد برای جبران آن احساسات جایگزینی پیدا کند و اینگونه است که خیانت شکل می گیرد. فردی که بصورتی یک طرفه از آن رابطه نزدیکی لذت برده است اکنون که از همسر خود خیانت دیده نباید همه کاسه و *****ه ها را بر سر وی بشکند و قیافه حق به جانب بخود بگیرد زیرا او خودش خواسته یا ناخواسته ریشه های این خیانت را بوجود آورده و باید مسئولیت رفتار ناصحیح خود را پذیرفته و سعی کند آنرا اصلاح نماید اما ترجیح می دهد چشمانش را بر روی عیوب خود ببندد و درخواست طلاق و جدایی بدهد و بعد از مدتی به فرد دیگری علاقه مند شده و با وی ازدواج کند ، البته پر واضح است که فردی هم که خیانت کرده به اندازه طرف مقابل خود که باعث خیانت شده کوتاهی کرده است و باید بیاموزد که با روش صحیح خواسته های احساسی خود را در نزدیکی و یا هر موضوع دیگری با همسر خود در میان بگذارد نه اینکه بلافاصله دنبال جایگزین جنسی باشد. حال فرض کنیم به فرمایش شما در ماجرای قبلی زن از همسر خود جدا شود ، اکنون چه تضمینی وجود دارد که این دو در زندگی مشترک بعدی شان با همسران جدید خود به همین مشکلات دچار نشوند . واقعا چه ضمانتی وجود دارد که این زن و مرد همان بلا را بر سر فرد جدید در نیاورند و باز این قصه جدایی تکرار نشود زیرا عیب آنها که رفع نشده و لذا می تواند بارها و بارها تکرار شود. بنابراین اینجاست که نقش یک سیستم بهبود کارآمد جهت جلوگیری از بروز خیانت و حتی ترمیم روابطی که با خیانت دچار ترک و شکستگی شده است به خوبی آشکار می گردد. وگرنه بنده و هیچ مشاور دیگری از فردی که خیانت کرده دفاع نمی کنیم . بلکه معتقدیم باید در فضایی منصفانه و بدون جانبداری به بررسی عللی که باعث وقوع خیانت می شود پرداخت تا بتوان از وقوع یا تکرار آن جلوگیری نمود. بدیهی است اگر زوجین بیاموزند که چگونه در برقراری روابط خود به نقاط مشترکی دست یابند هیچگاه خیانتی رخ نخواهد داد و این همان نکاتی است که من در بسته آموزشی ((قبل از خیانت مرا صدا بزن )) بدان ها اشاره کرده ام. آقای دکتر آیا پس از وقوع خیانت زناشویی ، بهبود اوضاع و رفع اختلافات امکان پذیر است و حقیقتا امیدی به ترمیم و بهبود زندگی مشترک وجود دارد؟ زمانی که تصمیم گرفتم وارد مقوله خیانت های زناشویی بشوم و در این خصوص مشاوره بدهم ، زوج هایی نزد من می آمدند که اطرافیانشان تنها راه حل را طلاق و جدایی می دانستند . حتی در مواردی مشاوره ها و سرزنش های اشتباه اطرافیان تا اندازه ای فشار روحی را بر شخص خیانت دیده افزایش داده و باعث شده بود که فرد اقدام به خودکشی کند. اما وقتی رابطه زوجین را موشکافانه بررسی می کردم با این نکته مواجه می شدم که بی وفایی علت اصلی جدایی همسران در مشکل خیانت نبوده است . بلکه همانند این زن و مرد ، آنچه هردوی آنها خواهانش بودند فرار از درد و رنج حاصل از اشتباهات گذشته شان بوده است. بنابراین تصمیم گرفتم به این زوج ها در رهایی از فاجعه بی وفایی و بهبود آسیب های آن و احیای مجدد زندگی مشترک کمک کنم ، زندگی مشترکی که اینبار در برابر هرگونه بی وفایی مقاوم باشد و دیگر منجر به خیانت یکی از زوجین نشود. از وقتی کارم را در این زمینه آغاز کردم شاهد نجات و بهبود صدها ازدواج بوده ام . نباید فراموش کرد که راهی که منجر به بهبود می شود، بسیار باریک و حساس است و نیازمند صبر، تامل و عمل به دستورات مشاور است . چه تضمینی وجود دارد که فرد خیانتکار مجددا مرتکب خیانت نشود؟ امروزه سیستم ترمیم و بازسازی روابط زوجین یا همان روش G.F.I به اندازه ای قدرتمند و موثر عمل کرده است که تکرار خیانت را غیرممکن می سازد . این سیستم برای صدها زوج بگونه ای موفقیت آمیز عمل کرده و روابط زوجین را از ورطه دردناک بی وفایی و خیانت خارج و موجب احیای زندگی مشترکشان گردیده و آنها را از خطرات احتمالی خیانتهای بعدی حفظ می کند . جناب آریافر ، حتی در صورت بهبود با این روش ، آیا شخص قادر است با خاطره این خیانت و بی وفایی به زندگی مشترک با فرد خیانتکار ادامه دهد؟ از پرسش بسیار خوبتان سپاسگزارم . باید عرض کنم زوج هایی که پس از بی وفایی تصمیم به ادامه زندگی می گیرند ، تلاش می کنند که ببخشند و فراموش کنند . البته شاید بتوانند ببخشند اما نمی توانند فراموش کنند . اما در اینجا نیز سیستم G.F.I مجددا وارد عمل می شود و نقش خود را بخوبی ایفا می نماید. زمانی که در مرکز ترمیم و بهبود روابط زناشویی بوستن مشغول گذراندن دوره تخصصی G.F.I بودم متخصصین آن مرکز با بهره گیری از تکنیک 4 low که از مراحل سیستم بهبودG.F.I است آزردگی فرد خیانت دیده را از خاطرات بد گذشته تا حدود بسیار زیادی از بین می بردند و زندگی مشترک زوج ها بهبودی کامل می یافت و آن عشق و علاقه سابق را در آنها بازسازی می کرد. آیا سیستم بهبود G.F.I می تواند از وقوع خیانت در روابط زناشویی جلوگیری نماید؟ بله . بنده ماه گذشته شرح مفصلی از تاثیر خارق العاده روش G.F.I در جلوگیری از خیانت های زناشویی در کنگره زندگی بهتر ارائه کردم. به کمک این روش و در طی یک برنامه بهبود چند جلسه ای براحتی می توان به درمان و رفع مواردی پرداخت که می تواند منجر به خیانت شود . بدیهی است وقتی دلیلی برای خیانت نماند دیگر خیانتی نیز رخ نخواهد داد. برگرفته از روزنامه همشهری سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]
-
گوناگون
پربازدیدترینها