تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود، كليدش مداراست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816464401




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مدرن وار


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: alipayandehjahromi18th November 2010, 07:39 PMمدرن وار هال که کلاسیک های پرتعلیق ما را کسی نمی پسندد، امروز می خاهیم داستانی ببافیم، مدرن، پست مدرن، شاید هم مافوق پست مدرن. می خاهیم از عمق کلاسیک، از اعماق آتش کنار خلوت شبانگاهی اجدادمان بر کناره ی قار فسیل تاریخ، بپریم به قرن بیست و یک. می خاهیم بدانیم که چگونه ممکن است آن خدای گونه ی دانای کل که جای گرفته بر اندرون زِهن خانندگان، نسل به نسل، قرن به قرن، پدر به دختر، مادر به پسر، می تواند تبدیل شود به امانیسم امروزی. شخسیتی ببافیم و داستانی بنویسم که خانندگان امروزی آن را بپسندند و منتقدان مچ گیر کمتر از آن ایراد بگیرند. خب در این داستان، این عزیز ما، قهرمان ما، چگونه باید باشد? دیگر از زئوس و پرسیوس خبری نیست. دیگر فرشته و شیتان نداریم. خوب و بد معنی نمی دهد. معنا ها رنگ می بازند در حقیقت هستی زیرا خوب و بد تنها مفهومیست درون آدمیان که بنا بر زِهن، این گول زننده ی بزرگ، این آدم با آن آدم تفاوت دارد. پس این شخسیت چگونه باید باشد? دیگر سفید و سیاه معنی نمی دهد. او باید تو خالی باشد. خاکستری، سیاه و سفید. و این تو خالی چگونه معنا می دهد? آیا معنایش این است که او دیگر نباید چون رستم از هفت خان زندگی بگزرد و در نهایت فرزند خویش را بکشد?! و یا چون آدونیس در بستر با آفرودیت، بدبخت کننده ی مادر خویش بر آمیزد?! و یا چون کراسوس، اوه ببخشید با عَرز پوزش، اسپارتاکوس، رئال گونه شمشیر برگیرد و اربابان رومی خود را تهدید کند تا روزی که ارباب تن پرور سِلاه برگیرد و در مبارزه با گلادیاتور همه فن هَریف جنگجو پیروز گردد?؟؟ نه نه شخسیت داستان امروزی متفاوت است. باید جور دیگری باشد. هَتا این شخسیت دیگر نباید با اندوه وارگی روس وار، مشکلات هَیات را مَترَه کند. پس او چگونه باید باشد? بگزار ببینیم، اول باید نامی بر او بگزاریم. خب این اسم چه می تواند باشد? دکتر کوئینتین یا کوئینتاین چه طور است? نه نه، نویسنده ی ما هَق ندارد پایش را از سر گربه آن تَرَف تر بگزارد. آن ها هَق دارند ما را از الموت بیندازند پایین؛ پرتابمان کنند در اعماق گرداب جهل گونه ی چند قرنه؛ اما ما باید تنها زیر پای گربه ی عزیزمان آه بکشیم. آن تَرف تر که برویم، هزار جور چرت و پرت بارمان می کنند که آقا، کشور خودمان چش بود که رفتی خارجکی نوشتی!! پس باید بگزاریم این شخسیتمان در وَتَن به دنیا بیاید، در وتن بزرگ شود، در وتن زندگی کند، و در وتن بمیرد. روهَش هم هَتا هَق پرواز به بیرون از دایره ی وتن نداشته باشد. به این می گویند، وتنیه وتنی. خیال و پیال را هم بریزیم دور که اوهام را جز جن و پری هیچ کس دیگر درست نمی فهمد. خب با این وَسفِ هال اسمش را چه بگزاریم?/ شمس علی چه طور است???! خب این شمس علی چه باید بکند که بشود داستان و خاننده را 1LOST گونه میخکوب کند به سَفَهاتِ 2زیبای پر خرج زیر دستش? خب شمس علی چه کند? می تواند به خاستگاری دختری 3زیبارو برود. اما نه. این موزوع دست مالی شده است. از ابد تا به ازل هزار و یک مرد به خاستگاری هزار و یک زن رفته اند. گاهی هم چون رستم زیر میزی رفته اند. پس چه بکنیم? این شمس علی آقای ما چه کند? او را به کدام سمت بفرستیم? چه تور است شمس علی کلاه خود بر سر بگزارد، 4کلاشینکف برگیرد و برود جبهه. هی عراقی بکشد. هی تکبیر گوید و شناکنان از دجله برسد به فرات. ای وای، زیادی رفت جلو. برگرد عقب. برو به بَقداد. تا همینجا کافیست. واشینگتن دیگر خیلی دور است. به خدا خفه می شوی بیچاره. هال بگزریم از کوسه های سفید 5گنده. ما که 6ببر بیان نداریم به تو بپوشانیم. تازه نسل امروز از خود می پرسد این شمس علی که اِنقَد قوی بود و همه عراقی را با آرپیچی می فرستاد زیر تانک! چه شد که هشت سال تمام در جا می زد? آن موقع است که می باید کمی به واقعیات رجوع کرد. واقعیات!!!! اَسلن به سَلاه ما نیست که چنین کنیم. پس پیش از آنکه پایمان به جا هایی که نباید باز شود، بهتر است شمس علی پشت کنکوری، کارمند، یا اسَلن چرا مرد باشد?! اسمش را بگزاریم مَسَلن... مَسَلن... رقیه، سکینه، زهره، یا شاید هم بهتر از همه شمسی خانم که با آن یکی هم، هم قافیه در بیاید. اِه... نه. این یکی ما را یاد شعر های زشت زشت می اندازد و خاندَنَش چندان سَهیه نیست. پس... پس... بگزارید این خانم ما یک اسم عادی مَسَلَن مریم داشته باشد. خب این مریم خانم ما چه باید بکند? اَسلَن خانم خانما، شما چند سالت هست? شاید این شخسیت به ما بگوید: اِ... سنِ خانم ها را که نمی پرسند. خب اگر قرار باشد معلوم نباشد که او چند سالش است، بهتر است بدانیم که داستان ما چه زاویه دیدی باید داشته باشد. آیا باید این خانم خانمای ندانم سن را ما قِسه اش کنیم تعریف? اوه برگشتیم دوباره به اعماق 7آتش هپروت قار.شاید بهتر باشد خودش اعمالش را تعریف کند. اینجوری کمی جدید تر است. خب ایشان چه بکنند? نامه برایمان بنویسند? تک گویی کنند? زهنشان به سَیَلان در بیاید? یک خانم امروزی چه خسوسیاتی باید داشته باشد? لااقل مریم خانم سنت را به ما بگو که ما بدانیم با تو چه باید بکنیم. خب یواشکی به من گفت. نمی دانم شما هم شنیدید یا نه? او بیست سال دارد و قرار است برود دانشگاه. قرار است این تور که می گوید از هریم پدر و مادر جدا گشته، تعسب برادر پشت سر گزاشته؛ رفته در جامعه و هی بزرگ و هی بزرگ شده تا زمانی که یک وقت با هم کلاسی دیروزش که از قزا امروز عَسر که داستان ما اتفاق می افتد می خاهد بشود دوست پسرش، مرز سنت و تعسب را بشکنند و بدون آنکه از هُدود شرعی خارج شوند، تنها یک جا، در یکی از این پاساژ های مدرن امروزی که با مُهیت داستان مدرن ما جور در می آید، بنشینند و بستنی ای بخورند. اما نه مریم خانم. برو و به کار های خسوسیت برس. دست از سر ما بردار که ما دوست داریم در مملکتمان سرمان همینجا پایین دار باقی بماند و خدای نکرده یک وقت بالا تر نرود. عزیزم برو برس به کارت. نِسف شب هم یک وقت به خواب نیا. خب برگردیم به داستان. به داستان. به چگونگی روایت یا اول، زبان. زبان عجیب هر روز عجیب تر شده اش. A way a lone a last a loved a long the.8 اول جمله را بگزاریم آخرش. آخرش را بگزاریم اولش. کلماتش را عجیب تر کنیم که هر چه چرتَن قورباقه تر باشد جدیدش را گویند مدرن تر، مدلش را گویند جدید تر. هال این داستان عجیب غریب زبان ما که تازه شخسیت هم نداریم زیرا ما آن را انداختیم بیرون (البته شاید این توری مدرن تر هم بشود. اولین داستان بدون شخسیت جهان.) و هنوز کاندید جدید برایش پیدا نکرده ایم قرار است در آن چه بشود و کدام اتفاق ناشده تا امروز که مِسل سیب از روی جدیدش هم به آن نگاه نشده و به نوشته ی هیچ بنی آدم دیگری نزدیک نمی باشد در آن روی دهد اتفاق گونه? پیش از آنکه به این سؤال پاسخ داده شود، چه تور است به چگونگی روایت برسیم. خب این روایت ما از کجا باید آغاز شود? آیا از لَهزه ی اوج سقوط درونیه شخسیتی که نداریم? یا شاید گره گشایی? زمان خطی باشد و حوادث پیاپی بر خاننده ی نگون بخت وارد شود? یا از هنگامه ی فرود در مقابل جوخه ی آتش که نوعی جادو هم در رئالیسمش بگنجد? این ها که همه اش دموده شده! اَسلن زمان شروع روایت می خاهیم چکار? این جدید ترین مدل است. مدرن وارِ مدرن وار. افعال زبان عجیب ما چه مدلی باید باشد? افعال فعل هایی که بهتر است اول جمله باشند یا اَسلن، اَسلن فعل می خاهیم چکار?? این تور مرز پست مدرنیته را هم می گزرانیم زیرا کاری انجام داده ایم عتیقه. نسر داستان، لَهن داستان، اَسلن این مدرن یعنی چه? کدام درک و مفهوم کشف شهود وار قرار است به خورد خاننده ی بیچاره بدهیم بدون به کار بردن و گنجاندن قَرایِز شخسیمان در حل راهکار مشکلات جامعه از دیدگاه وار خودمان. مگر نه اینکه داستان مدرن نباید به خاننده چیزی را القا کند و تنها به او نشان دهد تا آن عزیز نگون بخت گرامی در برداشتش آزاد باشد? چه بنویسیم که داستان... آیا واقعن خاننده ی بدون مدرک دکترا می تواند با چنین داستانی رابطه برقرار کند? آیا او گیج نخاهد شد. من خودم هم گیج شدم. شما همراه عزیزم را نمی دانم. بهترین کار این است که داستان را بکشیم، کاغذ ها را پاره کنیم که... که نوشتن جز بار مهنت باری بر دوش ما نیست و از آن هیچ سود حاصل نمی آید. تازه عاقل شدیم نه؟! نوشته: علی پاینده جهرمی. 1- استفاده از کلمات غربی در متن ایرانی و گرته برداری آشکار از سریال استکبار جهانی. بزن درست و حسابی توی سرت که منتقد ها چه می گویند. 2- زیبا حذف شود؛ لطفاً بی قید و صفت. 3- باز هم. 4- پارسی را پاس بدارید و از کلمات بیگانه استفاده نکنید. به جای کلاشینکف بنوسید مسلسلی که در روسیه، چین و دیگر کشور های بلوک شرق می سازند. حال به شما ربطی ندراد که خواننده ممکن است آن را با انواع دیگر اشتباه بگیرد. (در کشور عزیزمان هم به همین نام ساخته می شود.) 5- به جای گنده و انواع دیگر قید و صفت سعی کنید گنده را به تصویر بکشید. مثلاً بنوسید کوسه ی شش هفت متری. البته اولش بروید توی آب و بدن کوسه را درست اندازه بگیرید که یک وقت اشتباه نکنید و بهانه به دست منتقد ها ندهید. 6- تنها یکی موجود بوده که آن هم قرن ها پیش به فروش رفته. بین خودمان بماند، بعدش رفتند قصه ای هم برایش سر هم کردند که مثلاً در نبردی اساطیری عزیزی آن را از تن گربه، ببخشید ببری دریایی در آورده. این از سنت های قدیمیه مدرنیزه است. 7- بگذریم از اینکه موفق ترین آثار ادبی همین امروز جهان هم به شیوه ی دانای کل است. 8- جمله ی آخر داستان عزیزی به نام جیمز جویس. نام: بیداری فینیگان ها. دیدگاه منتقد ها: کار پر از اشتباهات املائی بود. دیدگاه نویسنده: واقعاً چه دلیلی دارد که ما بنویسیم خوا، بخوانیم خا؟! چه دلیلی دارد که چند مدل س، ز یا ت داشته باشیم. در زبان عربی بله زیرا مثلاً س و ص تلفظ متفاوتی دارد اما آیا در زبان فارسی هم اینگونه است؟! البته پاس داشتن واقعی پارسی آن است که ما حروف عربی را بگذاریم کنار و با استفاده از حروف گذشتگان بازگردیم به کنار آتش غار هپروت. می بینید که در نهایت جایمان همانجاست. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 380]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن