محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846197242
کودک درون
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : کودک درون raya13th November 2010, 02:56 AMبا سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان محترم :)امیدوارم حال یکایکتون خوب باشه :) موضوع کودک درون رو تقریبا همه میدونن چیه ولی مخوام اینجا درباره اینکه آیا این کودک باید در درونمون باشه یا نه صحبت کنیم :) دیدین بعضیا به یه نفر میگن با این که مثلا سنش 30 ساله ولی هنوز بچس؟;)یا فقط هیکل گنده کرده ولی همیشه بچس ؟ عین بچه ها بالا پایین میپره و شادی میکنه :rolleyes:این کودک درون وجودش در درون ادم بالغ لازمه یا نه؟ اگه نباشه چی میشه ؟ اگه زیاد باشه چی میشه؟ چه طور باید توازن بین بلوغ و کودک رو حفظ کرد ؟ اصلا این کودک درون چیه ؟ :rolleyes:چرا بعضیا معتقدن باید ان کودک درون رو پرورش داد؟ یعنی چی باید پرورش داد؟ :rolleyes: خلاصه اینجا باید از کودک درون صحبت کنیم :rolleyes:هر کسیم احساس میکنه کودکدرون در درونش هست بیاد و بگه و بگه چه جوری حسش میکنه اون کودک درونشو ;)آیا این کودک درون وجود شما باعث شده اذیت بشین؟ تا حالا سعی کردین از وجودتون بندازینش بیرون؟ خلاصه هر چه میخواهد دل تنگت در باره کودک درون بگو :p با تشکر YE DOOST13th November 2010, 01:39 PMبا سلام بحث جالبي ميتونه باشه خوب كودك درون اگه مهار نشه ميتونه مضرات زيادي داشته باشه خيلي افرادي رو ديدم كه تو سن بالا خيلي دلخوش و بيخيال هستن كه ميتونه نشان دهنده ي داشته يه كودك درون خوب و سرحال باشه والبته برعكسشم صادقه خوب اين بحثو در يانده ي نزديك سعي ميكنم علمي پيگيرش بشم چون بحث زيبا و البته جذابيه موفق باشيد pareparvaz5113th November 2010, 02:35 PMبه نظر منم بحث جالبيه . براي من يه سوال پيش اومده البته نميدونم مربوط به كودك درون هست يا نه ؟ : بعضيا كه به ديگران حسادت ميورزن يا دوست دارن ديگران مدام مطابق ميلشون عمل كنن و نميتونن حرفي بر خلاف ميل و عقيدشون رو بشنون چه بلايي سر كودك درونشون اومده كه شخصيتشون اينطوري شكل گرفته ؟ :confused:با اين افراد چه رفتاري بايد داشت ؟ :confused: ميناب13th November 2010, 03:09 PMبا سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان محترم :)امیدوارم حال یکایکتون خوب باشه :) موضوع کودک درون رو تقریبا همه میدونن چیه ولی مخوام اینجا درباره اینکه آیا این کودک باید در درونمون باشه یا نه صحبت کنیم :) دیدین بعضیا به یه نفر میگن با این که مثلا سنش 30 ساله ولی هنوز بچس؟;)یا فقط هیکل گنده کرده ولی همیشه بچس ؟ عین بچه ها بالا پایین میپره و شادی میکنه :rolleyes:این کودک درون وجودش در درون ادم بالغ لازمه یا نه؟ اگه نباشه چی میشه ؟ اگه زیاد باشه چی میشه؟ چه طور باید توازن بین بلوغ و کودک رو حفظ کرد ؟ اصلا این کودک درون چیه ؟ :rolleyes:چرا بعضیا معتقدن باید ان کودک درون رو پرورش داد؟ یعنی چی باید پرورش داد؟ :rolleyes: خلاصه اینجا باید از کودک درون صحبت کنیم :rolleyes:هر کسیم احساس میکنه کودکدرون در درونش هست بیاد و بگه و بگه چه جوری حسش میکنه اون کودک درونشو ;)آیا این کودک درون وجود شما باعث شده اذیت بشین؟ تا حالا سعی کردین از وجودتون بندازینش بیرون؟ خلاصه هر چه میخواهد دل تنگت در باره کودک درون بگو :p با تشکر این کودک درون وجودش در درون ادم بالغ لازمه یا نه؟ اگه نباشه چی میشه ؟ البته من صاحب نظرنیستم اما عقیده ی شخصیمو می گم به نظر من در وجود همه ی آدما وجود داره و جزئی از طبیعتشونه آیا این کودک درون وجود شما باعث شده اذیت بشین؟خیر تا حالا سعی کردین از وجودتون بندازینش بیرون؟ خیر،چون دلیلی نمی بینم و بهش احساس نیاز می کنم ،به نظرمن وجود کودک درون باعث می شه که احساس جونی و سر زندگی داشته باشی ابزاری هست که می تونی با استفاده ازش زمانی رو در راحتی و بیخیالی سر کنی بدون اینکه دیگران انتظار رفتاری بزرگانه رو از تو داشته باشند در هر صورت کودکانه یا بزرگانه رفتار کردن هردودرکنارهم معنی پیدا می کنند انسان به هردو آنها نیاز داره و یک شخصیت خوب و دوست داشتنی رو می تونه تشکیل بده موفق باشید. YE DOOST13th November 2010, 03:45 PMخوب منم با دوستمون موافقم وجود كودك درون يه نيازه كه نميشه ازش چشم پوشي كرد خوب شايد همين كودك درونه كه بعضي وقتا يه جورايي احساس شادابي رو به ادم منتقل ميكنه ولي واي به روزي كه به تناسب شرايط روحي ادم اين كودك درونه سركش بشه اونوقت شايد يه جورايي خواسته ها رنگ و بوي ديگه اي به خودش بگيره . تا حالا ديدين كه يه كاري رو ميخوايين انجامش بدين ولي يه حسي تو وجودتون زياد راضي نيست شايد همين كودك درونه باشه البته ميگم اطلاعات جامع در اين مورد ندارم ولي حتما تحقيق ميكنم تا بتونم حرفي برا گفتن داشته باشم :cool: فقط يه توصيه دارم اونم اينه كه هواي كودك درونتون رو داشته باشيد نكنه يهو گمش كنيد كه مجبوريد در به در دنبالش اين طرف و اونطرف بگرديد :)) شاد باشيد ميناب13th November 2010, 05:20 PMخوب منم با دوستمون موافقم وجود كودك درون يه نيازه كه نميشه ازش چشم پوشي كرد خوب شايد همين كودك درونه كه بعضي وقتا يه جورايي احساس شادابي رو به ادم منتقل ميكنه ولي واي به روزي كه به تناسب شرايط روحي ادم اين كودك درونه سركش بشه اونوقت شايد يه جورايي خواسته ها رنگ و بوي ديگه اي به خودش بگيره . تا حالا ديدين كه يه كاري رو ميخوايين انجامش بدين ولي يه حسي تو وجودتون زياد راضي نيست شايد همين كودك درونه باشه البته ميگم اطلاعات جامع در اين مورد ندارم ولي حتما تحقيق ميكنم تا بتونم حرفي برا گفتن داشته باشم :cool: فقط يه توصيه دارم اونم اينه كه هواي كودك درونتون رو داشته باشيد نكنه يهو گمش كنيد كه مجبوريد در به در دنبالش اين طرف و اونطرف بگرديد :)) شاد باشيد واالله دوست عزیز من که چیزه زیادی از حرفای شما نفهمیدم تا حالا ديدين كه يه كاري رو ميخوايين انجامش بدين ولي يه حسي تو وجودتون زياد راضي نيست شايد همين كودك درونه باشه ==>راجبه این جملتون بیشتر اشاره به وجدان داره تا کودک درون درواقع من فکر می کنم کودک درون همون من وجودی شماست(منیت) همونی که شما خودتونو باهاش میشناسید و هویت وشخصیت واقعی شما رو شکل میده YE DOOST13th November 2010, 07:22 PMخوب اين بحث پيچيده ايه ميشه يه جورايي وجدان رو به كودك درون ربط داد نميشه به نظرتون ؟ البته وجدان با كودك درون يه سري اختلافات ذاتي با هم دارن ولي ميتونن تو بعضي مسائل در يك راستا قرار بگيرن خوب ايني كه شما اسمش رو وجدان گذاشتي به نظر من ربطي به حرفي كه زدم نداره فرض كنيد به شما ميگن اينو بخر ولي يه حسي درونتون ميگه اين زياد مناسبم نيست يه جورايي كودك درونتوش شايد اون كالا يا هر چيز ديگه اي رو نپسنديده كه ربطي به وجدان نداره ميگم بهتره يكم در اين مورد تحقيق بشه تا بتونيم يه بحث خوبي رو راه بندازيم حالا خودمونيم ما هم چه گيريه داديم به اين كودك درون بذاريم حالشو بكنه چرا بهش گير ميديم ؟ :d منتظر نظرات بقيه دوستان هم هستم severum8713th November 2010, 07:23 PMسلام البته اين بحثي كه ميگم با بحث اون فردي كه سنش زياده ولي هنوز بهش ميگن كودك متفاوته ها تا تعريفتون از كودك درون چي باشه اين كودك درون در اقايان و خانومها هم متفاوته ! اينو ديگه هممون دستمون اومده raya13th November 2010, 10:40 PMآشتي با کودک درون کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند تکتک ما براي اينکه در زندگي واقعا احساس رضايت داشته باشيم ، لازم است تا کودک درونمان را کشف کنيم، با او دوباره ارتباط بر قرار کنيم، او را بپذيريم و در آغوش بگيريم. در واقع هيچيک از ما، به عنوان فردي بالغ قادر نيست بدون زنده کردن و شفا بخشيدن کودک درونش، در زندگي خوشبخت و کامل باشد. اگر با کودک درونمان ارتباط برقرار نکنيم او تنها و منزوي ميشود و خود را پنهان ميکند. اگر به احساسها و علاقهمنديهايش اهميت ندهيم او سرکوب ميشود و آسيب ميبيند. متاسفانه بسياري از افراد وقتي با کودک درونشان مواجه ميشوند در مييابند نياز کودکشان به مهر و محبت، اعتماد و امنيت و پشتيباني و احترام برآورده نشده است. افرادي که از زندگيشان ناراضي هستند و يا مشکلاتي مثل اعتياد، افسردگي و روابط نادرست و مشکلساز دارند، بايد توجه کنند که مدتهاست پيامهاي کودک درونشان را ناديده گرفتهاند. اما نکته ي مثبت اين است که هر لحظه که اراده کنند ، ميتوانند به کمک ارتباط برقرار کردن با کودک درونشان و آشنا شدن با آن راهي جديد به سوي زندگياي تازه و شاد و پرانرژي باز کنند. منبع اصلي مشکلات بسياري از افراد ميتواند مربوط به گذشتهشان باشد. مشکلاتي که در گذشته براي آنها پيش آمده و حالا بعد از سالها بر تمام مسايل زندگيشان سايه اندخته است. مسايلي از گذشته که در زندگي امروز ظاهر ميشود و لحظه حال را تحت تاثير قرار ميدهد. در درون هر يک از ما لايههاي مختلفي وجود دارد و يکي از آنها کودک ماست که بايد او را از لابهلاي لايهها، بيرون بياوريم و به او زندگي تازهاي ببخشيم. با کمک اين روش ميتوانيم از گذشته رها شويم و زندگيمان را در زمان حال هدايت کنيم. مرحله ي شناخت کودک درون و نشان دادن جهان به او و دعوت کردن او به زندگي ميتواند به طرز معجزهآسايي مسير زندگي و نحوه ي انتخابهايتان را تغيير دهد و شما را به سمت انتخابهاي بهتر و مثبتتر هدايت کند. براي اين کودک نامهاي مختلفي به کار گرفته شده: عدهاي به او کودک غيبگو ميگويند و عده اي آن را کودک «معجزهگر» ناميده اند، بعضي روان درمانگران نام «خود واقعيتگر» را انتخاب کردند و در نهايت چارلز فيلمور نام "کودک درون " را برگزيد. کودک درون ، بخشي از درون ماست که ميتواند در اوج سرزندگي و شادابي قرار داشته باشد. کودک درون همان خود عاطفي ماست، او در جايي است که احساسات ما زنده هستند. وقتي احساس لذت، غم، خشم، ترس، يا محبت و شفقت ميکنيم ، اين همان کودک درون ماست که ظاهر شده است. وقتي بازيگوش ميشويم و پر جنبوجوش، وقتي خلاق و آگاه ميشويم و اوقاتي که حسي شهودي در ما زنده ميشود و با خويشتن معنويمان رابطه برقرار ميکنيم، همان خود اصليمان، کودک درونمان، چيزي که ميدانيم در عمق وجودمان ريشه دارد خود را نشان ميدهد، به ما خوشامد ميگويد و ما را تشويق ميکند تا در لحظه ي حال حضور داشته باشيم. بهتر است باور کنيم که همه ما کودکي در درونمان داريم و نحوه ي برخورد ما با اين کودک، زندگيمان را تحت تاثير قرار ميدهد. علاوه بر خودمان، والدين و جامعه نيز در شکلگيري اين کودک تاثيرگذار هستند. وقتي اين کودک اجازه پيدا نکند تا خود را نشان دهد، شنيده نشود، و حتي حضورش به کلي ناديده گرفته شود و هيچ شناختي از او نداشته باشيم، کمکم يک خود غيرواقعي ظاهر ميشود، تصويري غيرواقعي از ما. در اين شرايط است که در زندگي در نقش يک قرباني ظاهر ميشويم و با خودمان احساس غريبي ميکنيم و بسياري از مسائل به صورت حل نشده در ذهنمان باقي ميماند و کمکم انباشته شدن اين احساسات سرکوب شده ، منجر به خشمي مزمن، ترس، احساس خلا، بيانگيزگي و احساس نارضايتي ميشود. يکي از مواردي که بايد مراقبش باشيم و در دامش گرفتار نشويم، خود انتقادگر ماست. بخشي که دايم در پي پيدا کردن ايراد و بهانه و سرکوفت زدن به ماست. بخشي که ميخواهد زندگي ما را کنترل کند، صدايي که دايم از کودک درونمان ايراد ميگيرد، به او طعنه ميزند و او را به ياد انتقاد مي اندازد. اين همان صدايي است که تمام اشتباهات و شکستهايي که داشتهايم را دايم به رخمان ميکشد و احساس بيکفايتي را به ما منتقل ميکند. اما در عوض بخشي نيز هست که در نقش حامي کودک درون ظاهر ميشود. وظيفه او اين است که به کودک درون عشق بورزد، او را تشويق کند و به او اين احساس را منتقل کند که ارزشمند است. انکار و ناديده گرفتن کودک درون در افرادي که در خانوادههاي ناکار آمد بزرگ شدهاند بيشتر نمود دارد. اين افراد معمولا دچار بيماريهاي روانتني شده و به افرادي سختگير، انعطافناپذير، سردمزاج و بيمحبت تبديل ميشوند. اگر احساس ميکنيد که بعضي يا همه ي اين خصوصيات در شما يا آشنايانتان هست اصلا نااميد نشويد. براي رهايي از اين حالات راهي هست... راهي که کمک ميکند تا کودک درونتان را کشف کنيد و او را شفا بخشيد. شما ميتوانيد خود را از حلقه باورهاي غلط نجات دهيد و زندگي جديدي را تجربه کنيد. در طي پروسه ي شفاي کودک درون براي شما بسيار آسان ميشود تا با درونتان ارتباط بر قرار کنيد. در اين پروسه مهم نيست که چه سن و سالي داريد. مهم اين است که دوباره متولد ميشويد، و اين بار خودتان والد و حامي خودتان هستيد. کودکتان را حمايت ميکنيد، به خودتان عشق و محبت لازم را هديه ميدهيد. تمام تشويقهايي که از کودکي به شنيدنش احتياج داشتيد و دريافت نکرديد را از اين بار از زبان خودتان ميشنويد و اوج ميگيريد. شما قادر خواهيد بود تا يک بار ديگر رشد کنيد، دوران رشدي همراه با عشق و حمايت عميق. باورهاي شما تغيير ميکند و در مييابيد که اين گذشته نبوده که زندگي شما را تحت تاثير قرار ميداده چون گذشته، گذشته است و هيچقدرتي ندارد بلکه اين تصوير ما از گذشته بوده که در ذهنمان نگه داشته بوديم و حالا ميتوانيم ذهنمان را از آن تصويرها رها کنيم و تصاوير جديدي به ذهن مان هديه دهيم. در طي دوره ي شفاي کودک درون ما قدم به حيطه ي خودآگاه و ناخودآگاه ذهنمان ميگذاريم، باورهاي کهنه را زير و رو ميکنيم و ارزشهاي جديدي براي ادامه ي زندگيمان انتخاب ميکنيم. به تدريج و با کمک تمرينهاي مختلف و ايجاد آشتي با کودک درونتان، اين کودک هوشمند و شفا يافته، حرفهايي به شما ميزند که شما تمام عمر ميخواستيد آن را بر زبان بياوريد، اما نميتوانستيد. اما حالا کودکتان رها و آزاد است و به خود حق ميدهد که زنده باشد و زندگي کند. براي اين که در درونتان يک کودک سرزنده و شاداب و سرشار از انرژي داشته باشيد هيچوقت دير نيست. raya14th November 2010, 12:12 AMسلام خدمت همه میبینم که تاپیک رو دوست دارین و نظراتتون رو میاینو قرار میدین جای بسی خوشحالیه :) یه سوال دارم اونم این که آیا شما کودک درون خودتونو دوست دارید؟ چقد حسش میکنید ؟ چه مواقعی واقعا کودک میشین؟؟؟:confused: raya19th November 2010, 10:05 PMسلام خدمت همه چشم شور بود ؟:(:confused:;)پس چرا صحبت نمکیند در این خصوص ؟ خب خودم شروع کنم هر کسی منو میبینه فکر نمیکنه 27 ساله هستم از لحاظ جثه هم ریز نقشم :oبیشتر باعث میشه فکر کنن من 17- 18 ساله هستم :oمامانم اینا میگن این الهام هیچ وقت بزرگ نمیشه :o شما تا حالا این احساسا روداشتین یا کسی بهتون گفته تو خیلی بچه ایی یا بزرگ نشدی هنوز ؟ منگاهی از کودک درونم دلگیر میشم ولی خدایی خیلی دوسش دارم :oشما چی؟ sadjad lol19th November 2010, 11:26 PMمرسی ممنون خیلی جالب بود کاری به حرف دیگران ندارم من خودم همیشه کودک درونم زندس همیشه شادو خندانو شیطون با اینکه دارم پیر میشم :x::D:D:D:D:D YE DOOST20th November 2010, 12:10 AMخوب الهام جان چرا بايد كودك درونمون رو سركوب كنيم ؟ خوب اگه كودك درونمون نباشه خيلي زود تر از اون چيزي كه فكرشو بكنيم پير ميشيم اصلا اين كودگ درونه كه به ادم حس شادابي و دلزندگي ميده من كه كودك درونم رو خيلي دوست دارم حتي ميخوام ببرمش مهد كودك يكم اموزش ببينه تا بعدا بيشتر به دردم بخوره خوب بحث كودك درون يه بحث روانشناسيه كه دوستاني كه در اين زمينه تخصص بيشتري دارن بهتره بيان و نظر بدن raya11th January 2011, 06:07 PMتکتک ما برای اینکه در زندگی واقعا احساس رضایت داشته باشیم، لازم است تا کودک درونمان را کشف کنیم، با او دوباره ارتباط بر قرار کنیم، او را بپذیریم و در آغوش بگیریم. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند در واقع هیچیک از ما، به عنوان فردی بالغ قادر نیست بدون زنده کردن و شفا بخشیدن کودک درونش، در زندگی خوشبخت و کامل باشد. اگر با کودک درونمان ارتباط برقرار نکنیم او تنها و منزوی میشود و خود را پنهان میکند. اگر به احساسها و علاقهمندیهایش اهمیت ندهیم او سرکوب میشود و آسیب میبیند. متاسفانه بسیاری از افراد وقتی با کودک درونشان مواجه میشوند در مییابند نیاز کودکشان به مهر و محبت، اعتماد و امنیت و پشتیبانی و احترام برآورده نشده است. افرادی که از زندگیشان ناراضی هستند و یا مشکلاتی مثل اعتیاد، افسردگی و روابط نادرست و مشکلساز دارند، باید توجه کنند که مدتهاست پیامهای کودک درونشان را نادیده گرفتهاند. اما نکته ی مثبت این است که هر لحظه که اراده کنند ، میتوانند به کمک ارتباط برقرار کردن با کودک درونشان و آشنا شدن با آن راهی جدید به سوی زندگیای تازه و شاد و پرانرژی باز کنند. منبع اصلی مشکلات بسیاری از افراد میتواند مربوط به گذشتهشان باشد. مشکلاتی که در گذشته برای آنها پیش آمده و حالا بعد از سالها بر تمام مسایل زندگیشان سایه اندخته است. مسایلی از گذشته که در زندگی امروز ظاهر میشود و لحظه حال را تحت تاثیر قرار میدهد. در درون هر یک از ما لایههای مختلفی وجود دارد و یکی از آنها کودک ماست که باید او را از لابهلای لایهها، بیرون بیاوریم و به او زندگی تازهای ببخشیم. با کمک این روش میتوانیم از گذشته رها شویم و زندگیمان را در زمان حال هدایت کنیم. مرحله ی شناخت کودک درون و نشان دادن جهان به او و دعوت کردن او به زندگی میتواند به طرز معجزهآسایی مسیر زندگی و نحوه ی انتخابهایتان را تغییر دهد و شما را به سمت انتخابهای بهتر و مثبتتر هدایت کند. برای این کودک نامهای مختلفی به کار گرفته شده: عدهای به او کودک غیبگو میگویند و عده ای آن را کودک «معجزهگر» نامیده اند، بعضی روان درمانگران نام «خود واقعیتگر» را انتخاب کردند و در نهایت چارلز فیلمور نام "کودک درون " را برگزید. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند*****.com//public/images/smiles/7.gifکودک درون، بخشی از درون ماست که میتواند در اوج سرزندگی و شادابی قرار داشته باشد. کودک درون همان خود عاطفی ماست، او در جایی است که احساسات ما زنده هستند. وقتی احساس لذت، غم، خشم، ترس، یا محبت و شفقت میکنیم، این همان کودک درون ماست که ظاهر شده است. وقتی بازیگوش میشویم و پر جنبوجوش، وقتی خلاق و آگاه میشویم و اوقاتی که حسی شهودی در ما زنده میشود و با خویشتن معنویمان رابطه برقرار میکنیم، همان خود اصلیمان، کودک درونمان، چیزی که میدانیم در عمق وجودمان ریشه دارد خود را نشان میدهد، به ما خوشامد میگوید و ما را تشویق میکند تا در لحظه ی حال حضور داشته باشیم. بهتر است باور کنیم که همه ما کودکی در درونمان داریم و نحوه ی برخورد ما با این کودک، زندگیمان را تحت تاثیر قرار میدهد. علاوه بر خودمان، والدین و جامعه نیز در شکلگیری این کودک تاثیرگذار هستند. وقتی این کودک اجازه پیدا نکند تا خود را نشان دهد، شنیده نشود، و حتی حضورش به کلی نادیده گرفته شود و هیچ شناختی از او نداشته باشیم، کمکم یک خود غیرواقعی ظاهر میشود، تصویری غیرواقعی از ما. در این شرایط است که در زندگی در نقش یک قربانی ظاهر میشویم و با خودمان احساس غریبی میکنیم و بسیاری از مسائل به صورت حل نشده در ذهنمان باقی میماند و کمکم انباشته شدن این احساسات سرکوب شده ، منجر به خشمی مزمن، ترس، احساس خلا، بیانگیزگی و احساس نارضایتی میشود. یکی از مواردی که باید مراقبش باشیم و در دامش گرفتار نشویم، خود انتقادگر ماست. بخشی که دایم در پی پیدا کردن ایراد و بهانه و سرکوفت زدن به ماست. بخشی که میخواهد زندگی ما را کنترل کند، صدایی که دایم از کودک درونمان ایراد میگیرد، به او طعنه میزند و او را به یاد انتقاد می اندازد. این همان صدایی است که تمام اشتباهات و شکستهایی که داشتهایم را دایم به رخمان میکشد و احساس بیکفایتی را به ما منتقل میکند. اما در عوض بخشی نیز هست که در نقش حامی کودک درون ظاهر میشود. وظیفه او این است که به کودک درون عشق بورزد، او را تشویق کند و به او این احساس را منتقل کند که ارزشمند است. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند*****.com//public/images/smiles/7.gifانکار و نادیده گرفتن کودک درون در افرادی که در خانوادههای ناکار آمد بزرگ شدهاند بیشتر نمود دارد. این افراد معمولا دچار بیماریهای روانتنی شده و به افرادی سختگیر، انعطافناپذیر، سردمزاج و بیمحبت تبدیل میشوند. اگر احساس میکنید که بعضی یا همه ی این خصوصیات در شما یا آشنایانتان هست اصلا ناامید نشوید. برای رهایی از این حالات راهی هست... کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند*****.com//public/images/smiles/16.gif راهی که کمک میکند تا کودک درونتان را کشف کنید و او را شفا بخشید. شما میتوانید خود را از حلقه باورهای غلط نجات دهید و زندگی جدیدی را تجربه کنید. در طی پروسه ی شفای کودک درون برای شما بسیار آسان میشود تا با درونتان ارتباط بر قرار کنید. در این پروسه مهم نیست که چه سن و سالی دارید. مهم این است که دوباره متولد میشوید، و این بار خودتان والد و حامی خودتان هستید. کودکتان را حمایت میکنید، به خودتان عشق و محبت لازم را هدیه میدهید. تمام تشویقهایی که از کودکی به شنیدنش احتیاج داشتید و دریافت نکردید را از این بار از زبان خودتان میشنوید و اوج میگیرید. شما قادر خواهید بود تا یک بار دیگر رشد کنید، دوران رشدی همراه با عشق و حمایت عمیق. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند*****.com//public/images/smiles/7.gif باورهای شما تغییر میکند و در مییابید که ای سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 515]
-
گوناگون
پربازدیدترینها