تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838127768
جامعه شناسي سياسي اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مقدمه) اين تحقيق بر اساس نظريه اي بديع وكمتر استفاده شده در جامعه شناسي سياسي اسلامي است كه مجال آزمون و بررسي آن در حد يك پايان نامه و حتي چندين پايان نامه است و در مجال كوتاه يك مقاله نمي گنجد. عدم درج منابع و مآخذ بخش تئوريك و بخش تاريخي اين مقاله به سبب مشهور بودن آنها است. بر اساس دلايل و استدلال هايي كه ذكر آنها مناسب اين مجال نيست، جامعه شناسي سياسي اسلامي مبتني بر يك واقع گرايي حقيقي جامعه شناسي سياسي واقعي است. هرچند كه متأسفانه اصول، مفاهيم و چارچوبهاي آن كمتر به صورت سازماندهي شده، بیان شده اند. مقاله به 3 بخش تقسيم شده است: بخش اول مبناي تئوريك اين تحليل است. بخش دوم تطبيق تئوري بر حوادث تاريخي است. در بخش سوم به يك جمع بندي و يك پيش بيني خاتمه مي يابد. بخش اول) بخش تئوريك: براي بررسي اين موضوع با نگاه جامعه شناسي سياسي فرهنگي، بايد به زمينه اي كه در آن اين واقعه رخ داده است، توجه كرد و بر اساس مباني و ويژگي هاي فرهنگي محيط پيراموني آن تحليل مناسبي را ارائه داد. البته مبنا قرار دادن جامعه شناسي «فرهنگي» كه در آن براي فرهنگها و بومهاي مختلف استقلال نسبي در توصيف قائل است، از سر ناچاري عدم تطابق فضاي عمومي جامعه علمي با اصول علمي نويسنده است. براي بررسي اين واقعه سياسي بايد مفاهيم را با توجه به انديشه حكومت اسلامي «ولايت فقيه» و تاريخ خواني مبتني با اين انديشه باز تعريف كنيم. نخبه سياسي كيست؟ جايگاه او در حكومت كجاست؟ وظيفه او در حكومت اسلامي چيست؟ رابطه نخبه با ولي زمان و حاكم شرع چيست؟چه رابطه اي با عموم مردم دارد؟ و... در ابتداي اين تحقيق بايد گفت منظور ازنخبه سياسي كسی است كه در مجال سياسي خويش داراي مسئوليت است. نخبگان سياسي عموم سياست ورزان در حاكميت و مسئولين سياسي واقتصادي مي باشند. در تبيين مفهوم نخبه بايد به اين نكته اشاره كرد كه در انديشه اسلامي با توجه به آنكه حق و تكليف كاملاً با يكديگر ممزوج و آميخته است، نخبه كسي است كه توان و استعدادش او را مكلف مي سازد كه نقش و جايگاهي بالاتر از عموم مردم در راستاي رسيدن به اهداف حكومت اسلامي ايفا نمايد. چرا که اين عمل سعادت دنيوي و اخروي را براي او رقم خواهد زد. در جامعه شناسي سياسي اسلامي بر خلاف جامعه شناسي سياسي شايع كه در آن تأمين منافع شخصي يا گروهي تعيين كننده كنش سياسي بازيگران است، انجام وظيفه و اداي تكليف چرايي و چگونگي كنش سياسي را معين مي نمايد. نكته اي كه لازم به ذكر است ساز و كار تشخيص تكليف و وظيفه مي باشد. بر اساس عقايد اسلامي، شخص مكلّف با تناسبي كه بين معيارهاي عقيدتي و انديشه اي و توانايي هاي شخصي و شرايط بيروني برقرار مي كند، دست به شناخت و انجام تكليف می زند. يكي از مهمترين اين معيارها «اهداف و مقاصد حكومت اسلامي» است. همچنين يكي ديگر از مهمترين اين مقاصد اقامه عدالت و تحقق آزادي واقعي در جامعه جهاني است. البته نبايد اين نكته بسيار مهم را از نظر دور داشت كه مفسر معيارها واهداف ولي زمان است. در دوره اي كه معصوم عليه السلام حضور دارد، امام معصوم اين وظيفه را بر عهده دارد و در دوره اي كه امام غايب از انظار است ولي فقيه اين وظیفه را برعهده دارد. "ولي"، اجتماع اولويتها و مقاصد را متناسب با شرايط مكاني و زماني به صورت كلي مطرح مي كند. رهبر اجتماع تلاش می کند كه با مديريت نيروها و توانايي هاي اجتماع به بيشترين مقاصد خويش برسد. هر كدام از اين عبارات احتياج به توضيح پيشيني دارد كه به علت مجال كم اين مقاله از ذكر آنها صرف نظر مي شود. يكي ديگر از مؤلفه هاي جامعه شناسي اسلامي جايگاه مردم در حكومت اسلامي است. مردم بر دوش گيرندگان تكلف و زحمت و بار حكومت هستند. آنها هستند كه بايد شرايط را براي ولي آماده كنند و حتي بالاتر از اين بايد براي جلوس ولي و امام مسلمين بر مسند حكومت از هيچ ابرام و اصراري فرو گذاري نكنند. زيرا او در جايگاهي از عقل و علم قرار دارد كه هيچ كس را بدان راهي نيست. البته اين جايگاه مخصوص امام معصوم است و ولي فقيه در جايگاه مادون امام معصوم با ساز و كاري ويژه با امام غايب عليه السلام ارتباط برقرار مي كند. نخبه سياسي در انديشه سياسي اسلام بايد با بهره گيري از عقل متصل به وحي در راستاي اين اهداف و آرمانهايي كه ذكر اوصاف و ويژگي هايش در بالا مختصراً آمد، از هيچ تلاشي فروگذار نكند. حد و ميزان اين تلاش جان، مال، آبرو و همه هستي اوست. يكي ديگر از زواياي پنهان و كمتر مطرح شده انديشه اسلامي در مباحث سياسي، «سنن الهي» است كه به صورت تكويني در طبيعت انساني، حيواني، گياهي و به تعبير بهتر در كل هستي حضور دارند. سنتهاي الهي به عنوان قوانين و ساختارهايي از پيش تعيين شده در جهان وجود دارند. البته اين قوانين توسط قرآن و معصومين بيان شده اند. البته اين ساختارها آنچنان نيستند كه اختيار آدمي را نفي كنند. انتخاب بين اين سنن بر عهده آدمي است. به عنوان مثال مي توان به سنتهاي ذيل اشار ه كرد: «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم» رعد/11 «ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا مائتين» انفال/65 «فان يكن منكم مئه صابره يغلبوا مئتين و ان يكن منكم الف يغلبوا الفين باذن الله» انفال/66 حضرت اميرالمؤمنين علي صلوات الله عليه:«الناس علي دين ملوكهم» «لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعيه» جاري شدن اين سنتها همان گونه كه اشاره شد، بسته به عمل انسانها دارد. یكي از سنتهايي كه در اين تحقيق جايگاه ويژه اي دارد، سنتي است كه در كلام امير المومنين در آستانه پذيرش خلافت ايراد شده است: «لولا حضور الحاضر وقيام الحجه بوجود الناصر وما اخذ الله علي العلماء ان لا يقاروا علي كظه الظالم ولا سغب مظلوم لالقيت حبلها علي غاربها...» (خطبه3/نهج البلاغه ترجمه دكتر شيرواني) در اين فرمايش حضرت امير سلام الله عليه مي فرمايند الآن كه حضوري از حاضران و قيامي از سوي ياري رسانان، حجت را تمام كرده است، من آن ميثاق الهي را به صحنه اجرا مي آورم. اين جمله حضرت بر اين معنا دلالت دارد كه براي انجام مأموريت الهي، اين مردمان هستند كه بايد هر چه بيشتر فضا را براي او آماده كنند. اين ناصران و حاضران هستند كه تجمع و اصرار ظاهريشان، حضرت را به آمدن در صحنه مكلف مي كند و طبعاً در جلو بردن مقاصد و برنامه هاي حكومت نیز ياري و همكاري اين نخبگان لازم است. در تابلوي دست نايافتني سيره حضرت امير المومنين سلام الله عليه مي بينيم كه هدف اصلي معين مي شود و براي دستيابي به اين هدف، برنامه هاي اجرايي معين مي شود. كارها بين امرا و واليان تقسيم بندي مي شود. عثمان بن حنيف براي بصره، سلمان براي مدائن و... و اين نخبگان اجرايي و اجتماعي هستند كه بايد با حضور با معرفت و غيرتمندانه خود، كار حكومت اسلامي را تنظيم و تنسيق نمايند. در اين انديشه، شكست و پيروزي معناي خاصي دارند. در جامعه شناسي اسلامي، نيل به انجام تكليف مخلصانه بالاترين و بهترين پيروزي است كه يك نفر مي تواند بدان دست يابد. لذا شكست و كاميابي ظاهري ملاك نيست. مهم اين است كه مسلمانان به رهبري امام خود به مصلحت اسلام عمل كنند كه مصلحت خود آنها نيز در اين خواهد بود، چه در دنيا و چه در عقبي. بخش دوم) بخش تاريخي: نگاه ولي زمان امام خميني(ره) به جنگ اين بود كه: انقلاب اسلامي در يك هجمه سراسري عليه انديشه غيرالهي غربي تمام حكومتهاي مبتني بر ليبراليسم و سوسياليسم و صهيونيزم را به چالش كشيده است لذا جنگي كه عليه ايران اسلامي آغاز شد، حمله عراق به ايران نبود، حمله نظام جهاني عليه انقلاب اسلامي بود. در همه آنات و جهات، از علمي و تكنولوژيكي تا سياسي و اقتصادي و از همه بالاتر نظامي كه به عامليت صدام و ارتش صدام صورت گرفت، دفاع و جنگيدن در اين صحنه جهادي مقدس و ديني بود. جنبه دفاعي بودن اين جنگ ما را نبايد از اين نكته غافل كند كه اين جنگ، جنگ اسلام و كفر، جنگ بر سر يك تكه زمين يا مالكيت رودخانه نبود. دشمني با جمهوري اسلامي كه در اين جنگ نهادينه شده بود، هيچگاه تمامي نخواهد يافت مگر اينكه موجوديت اين انقلاب از صحنه تاريخ با ذلت و خواري حذف شود، تا ديگر هيچ مظلومي در انديشه قيام عليه اين نظام ظالمانه بر نيايد. هيچ انسان عاقلي با چنين دشمني به صلح و مصالحه نخواهد رسيد. كليت اين تلقي از جنگ، تلقي است كه بايد در ذهن تك تك نخبگان سياسي جمهوري اسلامي مي بود. راه حل اين چنين جنگي نيز از سوي امام معين شده بود. جنگ بايد در صدر مسائل كشور مي بود و جنگ تا نابودي صدام و يا رسيدن ايران به حقوق حقه خود مانند متجاوز شناخته شدن عراق و گرفتن غرامت از عراق ادامه مي يافت. جايگاه اعتقاد و ايمان به اين تلقي، در وهله براي اين است كه لازمه يك برنامه ريزي دقيق و صائب، شناخت درست مسئله ضروري است. مهمتر از اين نكته، سنتي است كه در بالا آمد. عموم مردم بر دين مسئولان خويش هستند. طبعاً اين عموم مردم هستند كه بار اصلي جنگ را به دوش خواهند كشيد لذا داشتن يك اعتقاد راسخ و محكم در اين خصوص بسيار حياتي است. جريان جنگ تحميلي پس از فتح خرمشهر و عقب نشيني عراق به مرزهاي بين المللي (فقط در خوزستان و نه در استانهاي ايلام وكردستان و كرمانشاه)، به شكل ديگري رقم خورد. عراق براي تجديد قوا عقب نشيني تاكتيكي كرد. نيروهاي اسلام با ايمان به توانايي و استعداد خود در مقابل هجوم سراسري غرب، يكسري عمليات هاي موفق تا سالهاي 63و 64 رقم زدند. در اين سال ها، فشار خارجي به شدت عليه ايران زياد شد. تحريم هاي اقتصادي و نظامي به شدت افزايش يافت. اينجا اولين اشتباه تاكتيكي برخي نخبگان و مسئولين سياسي كشور رقم خورد. اينان به جاي اينكه به نيروي مردمي و الهي خويش تكيه كنند، بدون هماهنگي با رهبر و امام خود به مذاكره مستقيم با آمريكا دست زدند. فاش شدن اين مسئله به عنوان مسئله مك فارلين امريكايي را كه تاكنون به صورت غيرمستقيم در جنگ حضور داشت، به حضور مستقيم مجبور كرد. عراق بيش از پيش به حملات خود دامنه داد. بمباران هاي شيميايي، بمباران نفتكشها و اسكله هاي نفتي، موج دوم بمباران شهرها... فشار اقتصادي نيز خود به شدت احتياج به فداكاري و كار جدي برنامه ريزي داشت ولي مي بينيم كه در بودجه نويسي كشور، جنگ هم يكي از مسائل است. فشار هاي وارده كه احتياج به پايمردي دارد نخبگان سياسي را به اين صرافت مي اندازد كه «جنگ جنگ تا يك پيروزي براي مذاكره» در صورتي كه در همين زمان شعار امام ومردم «جنگ جنگ تا پيروزي» است. اين اختلاف در سطح استراتژي ملي ضربه بسيار شديدي به پيشبرد جنگ زد. يكي اينكه ديگر مسئولين به دنبال نيت و انديشه رهبرشان نيستند و مضافاً همانطور كه اشاره شد، مردم نيز دچار يأس و ترديد مي شوند. مسئله ديگري كه بايد بدان اشاره شود، اختلافات سياسي علني در سطح كشور است. در حالي كه مسئله قبلي كمتر به صراحت اشاره مي شد. مسئله مهدي هاشمي و اعدام او در جبهه ها خلل ايجاد كرد. از آن بالاتر، جدا شدن مجمع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت مبارز است كه اختلاف عظيمي را در رزمندگان در جبهه ها، در فرماندهان و در پشت جبهه ها موجب شد. قس علي هذا، دعواهاي جناحي بر سر انتخابات مجلس سوم است. امام(ره) در پي اين جريانات، توزيع برخي نشريات در جبهه را حرام مي كنند. جنجال هايي كه جامعه روحانيت در مسئله قانون كار به وجود آورند و شبهاتي كه بر نظريه ولايت فقيه مقبول امام در سطح روزنامه ها راه انداخته بودند و همگي اين تشنجات سياسي مردم را به اين صرافت انداخت كه مسئله جنگ، مسئله اصلي نيست. آنچه كه مهم است، منافع شخصي آقايان است. اين تغيير رفتار سياسي در نخبگان است كه در ذائقة فكري آنها اتفاق افتاده است. اين تغيير هم به صورت سرخوردگي در رزمندگان و خانواده هاي آنها نفوذ مي كند، هم به صورت يك الگوي رفتاري از مجراي سنت مذكور در بالا در مردمي كه بايد اين فشارها را تحمل كنند، شيوع مي يابد. اينگونه است كه در سالهاي انتهايي جنگ، جبهه ها از نيروهاي رزمنده خالي مي شود و واردات لوازم آرايشي از واردات بسياري از مايحتاج ضروري پيشي مي گيرد. يكي از عبارات مشهوري كه رزمندگان در اين زمان به كار مي بردند، اين بود كه «در شهرها هيچ خبري از جنگ نيست.» دعب اين تحقيق آن است كه به اخبار غيرعلني و سري استناد نكند ولي در برخي از مدارك و مصاحبه هايي كه در مورد پذيرش قطعنامه مطرح شده است، نامه ای است كه برخي سران نظام در باب نيازهاي ضروري جنگ به امام(ره) نوشته اند و ادامه جنگ را متوقف بر تأمين اين نيازها دانسته اند. جمهوري اسلامي با تلاش هايي كه انجام داده است، تمامي بدهي هاي خارجي خود را در اين دوره پرداخته و بسياري ديگر از موفقيت هايي كه در عين كمبودها و نداشتن ها بدست آمده اند، از توليد قطعاتي كه واردات آنها ممنوع بوده است تا انجام عمليات هاي بسيار وسيع در زير چشم هزاران دوربين، هواپيماي جاسوسي و ماهواره و قس علي هذا. (نقل به مضمون بخشي از سخنراني مهندس ميرحسين موسوي در اسفند 67 در مجلس شوراي اسلامي در حين تقديم لايحه بودجه) بخش سوم جمع بندي: برخي از نخبگان سياسي، تأثير گذار جمهوري اسلامي ايران به دليل درك ناقص و متمايز از امام(ره) در مورد ماهيت جنگ در سطح برنامه ريزي و سلوك اجتماعي- سياسي و در سطح تبعيت فكري و ايماني مردم به طي طريق مسير جنگ در مسير پيروزي ها خلل وارد كرد. از چه طريقي جنگ دچار اختلال شد؟ نخبگاني كه قرار بود با ياري و ياوري مردم، كار جنگ را تا پيروزي به پيش ببرند، با اشتباه در بصيرت و تاكتيك هايي مبتني بر همين بصيرت غلط، حضور حاضر و قيام ناصرين را تضعيف كردند. در تحليل هايي كه بعدها در مورد چرايي پذيرش قطعنامه از سوي امام(ره) مطرح شد، اين نكته را به شدت مورد تأكيد قرار مي دادند كه مردم خسته شده بودند. حال جاي سؤال اينجاست كه چرا مردم خسته شده بودند؟ آيا اين عملكرد ضعيف برخي از مسئولين جمهوري اسلامي نبود كه مردم را نسبت به ادامه جنگ دلسرد كرد؟ يكي ديگر از شواهدي كه نشان دهنده عقب ماندگي و اختلاف برخي نخبگان سياسي از راه و كلام امام(ره) بود، اين است که امام كه قطعنامه و آتش بس با عراق را علي رغم ميل باطني براي مصلحت اسلام پذيرفته است، در صحنه اي ديگر از اين نبرد كه به شكل ديگري آغاز شده است، تمام دنيا را با فتواي خود عليه سلمان رشدي به چالشي تازه دعوت مي كند. اين حركت هجومي نشان دهنده دعب امام در پيگيري شعار استراتژيك خود «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» است ولي آنهايي كه ديگر از مبارزه و تلاش خسته شده اند، در عرصه اقتصادي به جاي تكيه بر نيروهاي داخلي، به استقراض خارجي روي مي آورند و در سياست هاي اعلامي و اعمالي خويش بر كوس نااميدي وشكست مي كوبند. اين اختلاف فاز برخي نخبگان سياسي با مردم و رهبري در دو عرصه معرفت و بصيرت از يك سو و در عرصه شدت و جديت عمل از سوي ديگر، بسياري از مسائل و موانع را بر سر راه انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي پديد آورده است. جمهوري اسلامي ايران در يكي ديگر از مقاطع سرنوشت ساز خود با مسئله ای به نام انرژي اتمي وارد يكي ديگر از امتحانات الهي شده است. بر اساس آنچه در بالا آمد، اگر نخبگان سياسي با يك وفاق آگاهانه بر آنچه ولي فقيه زمان مي گويد، در صدد يك برنامه ريزي صادقانه و مجاهدانه برآيند، بر اساس اين نظريه پيروزي ظاهري و باطني ايران اسلامي در پيروي عالمانه و مؤمنانه از فرامين رهبري جامعه است. آنچه در اين مسئله كار ما را پيش خواهد برد، اين است كه بدانيم دشمن اين انقلاب، انرژي اتمي را بهانه اي از بسياري بهانه هاي ديگر مي داند كه هر دفعه از قوطي عطاري خود بيرون مي آورند. لذا در مقابل چنين دشمنی غير از ايستادگي هيچ راهي نمي ماند ولي اگر نخبگان سياسي داخل حاكميت وخارج از حاكميت نتوانند زمينه را براي ايستادگي جمهوري اسلامي به رهبري ولي فقيه زمان آماده كنند، رهبري نيز علي رغم همه موضع گيري هاي سرسختانه مجبور است، يك عقب نشيني تاكتيكي انجام دهد. ان شاء الله كه چنين چيزي رقم نخورد، کمااینکه در دولت نهم، احمدی نژاد به عنوان بازوی اجرایی رهبری همواره کشیده است، در سطح دولت و ملت، آمادگی برای پیشبرد دیپلماسی پایداری ایجاد نماید. اگرچه برخی نخبگان سیاسی و اقتصادی که در مقطع پذیرش قطعنامه نقش کلیدی در رساندن نظام به این نقطه داشتند، امروز نیز به انحاء مختلف در خفا و علن، طی سال های اخیر و چالش هسته ای غرب با ایران در موضوع هسته ای نیز در هر مرحله بر طبل ناامیدی کوبیده و القا کرده اند که از این جلوتر نمی توان رفت و باید به همین میزان اکتفا کرد اما بیانات روز گذشته رهبر انقلاب و تأکید ایشان بر اینکه مسئول پیشبرد موضوع هسته ای شورای عالی امنیت ملی و در رأس آن رئیس جمهور است و مواضع رئیس جمهور مورد اجماع همه مسئولین کشور است، آب سردی بر اقدامات نخبگانی بود که همواره نقش ترمز یا دنده عقب را برای جمهوری اسلامی ایفا کرده اند. مجيد بذرافکن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]
-
گوناگون
پربازدیدترینها