واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گروه سياسي روزنامه اعتماد در راستاي خط و ربطي كه پا به پاي دولت نهم و براي انتقاد از آن تاكنون برداشته است، در صفحه اول خود در تاريخ شنبه 22 تيرماه گزارشي با عنوان انتقاد استاندار مازندران از دولت درج كرده كه از هر طرف به آن نگاه كنيم، غير از بي انصافي در داوري با چيدن صغري و كبراي غيرمنطقي و نتيجه گيري مغرضانه مشاهده نمي شود.این روزنامه با درج تيتر "انتقاد استاندار مازندران از دولت" در ادامه اظهارات محمد كريمي استاندار جديد مازندران را جنجالي و نامبرده را شديداً معترض به سياست هاي اقتصادي و اجرايي دولت قلمداد كرده است. گزارش با اين جمله شروع مي شود: «دايره انتقاد از سياست هاي دولت به خودي ها رسيد. "محمد كريمي" استاندار جديد مازندران كه يك هفته پيش بر سركار آمد در نخستين حضور رسمي خود در دولت طي اظهاراتي جنجالي سياست هاي اقتصادي و اجرايي دولت را به شدت مورد اعتراض قرار داد تا اين بار دولت مقابل انتقاد مديران مياني خود نيز قرار بگيرد...» اما جريان از چه قرار بوده است؟ واقعيت اين است كه كريمي استاندار جديد مازندران در نخستين نشست خود با مديران استاني نكاتي را مورد توجه و تأكيد قرار داد كه كاملأ طبيعي و متداول است. استانداري رفته و استانداري جديد جاي او را گرفته است. تغيير و تحولي كاملأ هدفمند صورت گرفته است تا كمبودهاي گذشته پوشش داده شود و مصوبات با شتاب و دقت بيشتر و بهتري اجرايي گردد. حال اگر استاندار در اولين نشست خود به ضعف ها اشاره كرده و كلياتي از برنامه جاري خود را اعلام مي دارد، معنايش اين است كه از دولت بريده و دايره انتقاد از دولت به خودي ها رسيده است؟! واقعاً درد اين دست از جرايد چيست؟! اگر مديراني در رأس كارها بمانند، درست هم مديريت كنند در بوق و كرنا مي كنند كه دولت نهم دوستان خود را بر امور گماشته و به تعهدات خود در استان ها عمل نكرده و فاقد نظام مديريتي كارآمد است. وقتي استانداري ضعف دارد و طبق ميثاقي كه دولت با مردم و مسئولين بسته و در جهت ارتقاء سطح مديريت عالي در يك استان تعويض مي شود، مي گويند دولت با انگيزه انتخاباتي دست به تغيير و تحول زده است. از استاندار تعويض شده به عنوان كسي كه مورد بي مهري دولت قرار گرفته نام مي برند و استاندار جديد را يا پسرخاله و پسرعمه فلان و بهمان شخصيت معرفي مي كنند! يا با تأويل و تفسير به رأي، از استاندار جديد به صرف اينكه سخن از بهتر شدن كارها به ميان آورده است، شخصيتي مخالف دولت مي سازند. آنگونه كه در مورد استاندار جديد مازندارن اقدام نموده و نامبرده را از همان ابتداي كار به عنوان معترض و مخالف دولت قلمداد كردند. اگر مديري قلمرو مسئوليت خود را نقد نكند، مي گويند در دولت نهم هيچ مديري جرآت اظهارنظر ندارد و همه چيز تحت فرمان بي چون و چرای رئيس جمهور است! و اگر مديري در جلسه ای داخلي با مديران استان به بازنگري آنچه انجام شده و تبيين نقاط ضعف و قوت آن و تعيين خط مشي براي آينده اي بهتر بپردازد و با انتقادي سازنده عملكردها را بررسي نمايد، مي گويند بفرمائيد! دايره انتقاد از دولت به خودي ها هم رسيد! دولت اگر كاري را انجام دهد، بر او مي تازند و اگر همان كاري را كه انجام داده و بر او تاخته اند، انجام ندهد، باز انبوهي از آتش ايراد و اعتراض بر او مي ريزند. آيا اينگونه برخورد چيزي غير از بهانه گيري هاي مغرضانه و بعضاً بچه گانه اي است كه عده اي خود را به آن مشغول داشته و براي نيل به اهداف خود حاضرند، تن به هر بي انصافي و داوري ظالمانه بدهند؟ جالب است از صفر تا صد اين قماش، دم از دموكراسي و گفتمان منطقي و جامعه مدني هم مي زنند. اين چگونه مدنيتي است كه پايه آن بر حب و بغض هاي خودخواهانه گذاشته شده است؟ اين چه مدنيتي است كه نقد مشفقانه يك مسئول از همكارانش را بريدن از دولت و خروج از گردونه آن مي پندارند؟! آنها كه دائم از ضرورت نقد خصوصاً در قلمرو درون سازماني آن سخن مي گويند چرا وقتي مسئولي در قلمرو كاري خود موضوعي را نقد مي كند، اين گونه بر مي آشوبند و عجولانه مي كوشند آن را نقدي برون سازماني و به عنوان خروج از دولت جلوه دهند؟ يادشان رفته است چه حرف و حديث ها در داخل دولت اصلاحات عليه رئيس آن به زبان مي آوردند و وقتي به بيرون درز مي كرد، ادعا می کردند بروز اين مسائل در داخل يك خانواده امري طبيعي است. يك سوزن به خود بزنيد و يك جوال دوز به غير! چرا اين قدر زود فراموش كرديد روزهايي را كه در داخل جبهه اصلاحات بر سر معادلات قدرت و براي بدست آوردن كرسي هاي رياست نزاع می کردید و جالب اين كه آن همه را طبيعي و سازنده قلمداد مي كرديد اما حالا كه استانداري آن هم در شروع كار خود، بر فعاليت بيشتر مديران استاني تأكيد مي كند آن را به عنوان ريزش در جبهه ياران و همكاران دولت قلمداد مي كنيد؟! اگر مديري همكاران خود را به تلاش بيشتر و نظم در امور سفارش كند و قاطعانه براي خدمت به مردم آنها را فرا بخواند، معنايش اين است كه از دولت بريده است؟! آن هم دولتي كه خط مشي خود را بر مبناي كار و كوشش و خدمت به مردم قرار داده است؟! اگر درست دقت كنيد آنچه آقاي كريمي استاندار جديد مازندارن در اولين جلسه رسمي خود گفته است، دقيقاً همان دغدغه هايي است كه دولت نهم دارد و رئیس جمهور به هر بهانه اي به تشريح و تأكيد بر آن مي پردازد. آيا بر مدار دولت و اهداف آن چرخيدن به مفهوم از دولت بريدن است؟ اگر رئيس جمهور مانند خيلي ها در ملاحظات شخصي و رودربايستي هاي گروهي وا نمي دهد و بر سر منافع ملي و مصالح مردم معامله نمي كند و با شهامت مسئولي را اگر از عملكردش راضي نباشد، بركنار مي كند اين همه معنايش بي ثباتي است و يا ثبات در صداقت با ملت؟ و اگر مديري با صراحت و بدون پنهان كاري و نهان روشي شفاف و روشن از كارنامه مديريت قبلي بگويد و راهكارهايي براي بهبود ارائه دهد، به اين مفهوم است كه از دولت بريده است؟ آيا با مردم رو راست حرف زدن از دولت دل كندن است؟ آن هم دولتي كه خود را نوكر و خادم ملت مي داند؟! شايد به زعم كساني كه بر خلاف ظاهر در باطن هيچ نقدي را بر نمي تابند چنين باشد! سيد حسين طاهري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1540]