واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برپایی تظاهرات گوناگون علیه سیاستهای دولت بوش در خاورمیانه و سیاستهای اقتصادی وی در آمریکا، ساخت و اکران فیلمهایی ضد سیاستهای خارجی و داخلی دولت آمریکا همچون فیلم ...، انتشار اخبار و مقالات و گزارشهایی از بی لیاقتی برخی از سناتورها و دولتمردان آمریکایی و بسیاری از نمودهای وجود نقد علیه آمریکا که درون این کشور انجام می شود باعث شده که ایالات متحده بعنوان مهد آزادی و دموکراسی در دنیا شناخته شود. البته از طرف دیگر وجود دستگاه های جاسوسی، اطلاعاتی و امنیتی متعدد و مختلف همچون CIA، FBI و ...، شنود نامحسوس مکالمات تلفنی مردم آمریکا، بازدید از نامه های الکترونیک بصورت نامحدود، تبلیغات گسترده و هم جهت خبری- رسانه ای، انگشت نگاری از اتباع خارجی و بسیاری از مواردی که آزادی فردی و اجتماعی مردم آمریکا را محدود می کند نیز خلاف وجود آزادی در آمریکا است. با توجه به این تضاد ها باید به چگونگی اداره آمریکا از سوی سیاستمداران آن پرداخت که این کار متضمن بازشناسی دیپلماسی خارجی و داخلی ایالات متحده است. خوب است به همین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا توجه کنیم. پروفسور سید حمید مولانا، استاد روابط بین الملل دانشگاه «امریکن» واشنگتن، در گفتگو با ویژه نامه نوروزی ایران به تشریح ساختار سیاسی و انتخاباتی امریکا پرداخت. وی سیستم سیاسى امریکا را نظامى تک حزبى خواند که با دو جناح اداره می شود و افزود: «یک جناح به «حزب جمهوریخواه» موسوم است و جناح دیگر «حزب دموکرات» نامیده مى شود. به عبارت دیگر این دو حزب به ایدئولوژى واحدى معتقدند و تفاوت هاى آنها ایدئولوژیک نیست. هردوى این احزاب از ایدئولوژى سرمایه دارى آمریکایى حمایت مى کنند و هر دوى آنها، لیبرالیزم غربى را با همه لوازم آن پذیرفته اند.» مولانا درخصوص تفاوت میان این دو جناح خاطرنشان کرد: «یکى اختلاف در مسائل داخلى آمریکا مانند برنامه ریزى، رفاه، بهداشت، آموزش و پرورش و حدود نقش ایالات و نیز دولت مرکزى در آموزش و پرورش و ... و دیگرى اختلاف در مسائل مربوط به سیاست خارجى است اما در نقطه دوم اختلاف ها بسیار کم رنگ تر و ظریف تر است. در این نقطه اختلاف سلیقه به مدیریت اصولى ثابت برمى گردد و هیچ یک از دو حزب اصول را در این نقطه به چالش نمى کشند. به عنوان مثال هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در تمام مدت پس از جنگ جهانى دوم تا فروپاشى شوروى، اصل جنگ سرد را به عنوان یکى از اصول اساسى سیاست خارجى ایالات متحده پذیرفته بودند و هم اکنون پس از فروپاشى شوروى نیز هر دو حزب اصل برترى و سلطه آمریکا بر همه جهان را به زبان هاى مختلف قبول دارند. تفاوت ها تنها به مدیریت این اصول مربوط است. این دو در اصل هیچ فرقى با هم ندارند. یک ذره هم تفاوت ندارند. این حرف از روى مطالعات علمى است و حدس نیست.» سیاست آمریکا براساس سلطه گری سیاسی و اقتصادی در سراسر دنیا و تحقق امنیت ملی در داخل آمریکا است. باید توجه داشت که مردم آمریکا سلطه گری و ریاست آمریکا در اقتصاد جهان را پذیرفته اند و انتقاد هایی که در فیلم ها و مقالات و تظاهرات می شود به سلطه گری ها نیست بلکه به شکل اجرا و سیاستهای اجرایی دولت در بدست آوردن این سلطه گری است. نظریه های جهانی شدن از آمریکا شروع شده و سیاستهای آمریکا در جهت رسیدن به جهانی تک قطبی با کدخدایی آمریکا است. چنانکه سید شهیدان اهل قلم آوینی می نویسد: « تعبیراتی چون «امپراتوری ارتباطات» و یا «دهکده جهانی» اگر چه ممکن است مبالغه آمیز به نظر آیند، اما اشاره به حقیقتی دارند که غفلت از آن می تواند از مبالغه ای که در این تعابیر وجود دارد بسیار خطرناک تر باشد . من هم می پذیرم که تعبیر «دهکده جهانی» در عین آنکه اشاره به جهانی بودن ارتباطات دارد مخاطبان خویش را نیز دچار این یاس می سازد که «هیچ چیز از چشم کدخدا پنهان نمی ماند»، حال آنکه «کدخدا» ، یا آن ابو الهولی که بر این دهکده جهانی حکم می راند ، پیش از آنکه قدرتمند باشد هراسناک است و پیش از آنکه قدرت نمایی کند درباره قدرت خویش سخن پراکنی می کند و مردمانرا می ترساند.»(مقالات سید شهیدان اهل قلم، ایمان منجی جهان فردا) از طرف دیگر امنیت ملی برای مردم آمریکا بسیار مهم است و وقتی رئیس جمهور بوش استراق سمع مکالمات تلفنی مردم آمریکا را بدلیل امنیت ملی این کشور می داند دیگر از سوی هیچ ارگان یا گروهی از مردم اعتراضی وجود ندارد ضمن اینکه بسیاری از اندیشمندان و مردم مداخله دولت آمریکا را در فروریختن برجهای دوقولوی نیویورک رد نمی کنند اما این حادثه که امنیت ملی را به مخاطره انداخته دلیلی بر بزرگترین لشگرکشی به سمت افغانستان و عراق است. به صحبتهای آقای مولانا بر می گردیم، ایشان در پاسخ به این سؤال که "پس این رقابت شدید انتخاباتى که دوره جدید آن را هم پیش رو داریم چیست؟"، اظهار داشت: «این انتخابات آمریکا که هر روز هم بیش از روز قبل داغ مى شود بیشتر از لذت تماشاى یک مسابقه است و به علاوه این که چون آمریکا قدرت بزرگى است هر اتفاقى که در آنجا روى مى دهد، تیتر مى شود اما خود موضوع انتخابات فى نفسه موضوع مهمى نیست. الان به نظر مى رسد که یک خانم یعنى هیلارى کلینتون براى نخستین بار کاندیداى ریاست جمهورى آمریکاست و یک سیاهپوست آفریقایى تبار به نام باراک اوباما هم در میدان هست و به علاوه یک سناتور شناخته شده یعنى مک کین هم از طرف جمهوریخواهان در رقابت ها شرکت دارد. در ظاهر امر این ها با هم تفاوت زیادى دارند یکى زن است دیگرى از اقلیت هاى نژادى و دیگرى سناتورى با زمینه آنگلو ساکسون و اروپایى است. اما این تنها ظاهر ماجراست. آنها به لحاظ فکرى هیچ فرقى با یکدیگر ندارند و تفاوت آنها فقط در نحوه مدیریت است. یعنى هر سه نفر به برترى و سلطه آمریکا به مثابه تنها قطب قدرت جهان اعتقاد دارند اما یکى معتقد است که قشون آمریکا با وضعى که در عراق پیدا کرده ظرف ۶ ماه یا ۱۲ ماه از عراق خارج شود اما دیگرى بهتر مى بیند که نظامیان را در عراق نگه دارد. در مسائل داخلى هم هیچگاه اصول را زیر سؤال نمى برند. رقابت آنها بیشتر مربوط به مدیریت چهار موضوع است که درباره آنها به مردم قول هایى مى دهند که گاهى عمل مى کنند و گاهى هم نمى کنند: 1- مالیات، این که مالیات کمتر یا زیادتر باشد و نحوه دریافت چگونه باشد، کدام طبقه مالیات بیشترى بدهد و. 2- بهداشت، این که آیا بهداشت ملى باشد یا نه و آیا باید بخش بهداشت خصوصى باشد یا عمومى ۳- مسائل رفاهى مانند مسائل مربوط به حمل و نقل و راه ها و ۴- مسئله آموزش و پرورش اما هیچ یک از دو حزب هیچ اعتقادى به تغییرات زیرساختى در نهادها و یا تغییر در اساس نظام اقتصادى ندارند و این موضوعات در رقابت انتخاباتى نقشى بازى نمى کنند؛ زیرا دو حزب به لحاظ ایدئولوژى یکسانند به عبارت بهتر هیچ کدام از دو حزب نظام آمریکا را زیر سؤال نمى برد و به قانون اساسى آمریکا هم خدشه اى وارد نمى کند و اختلاف درباره اجراى برنامه هاست.» در نحوه انتخاب رئیس جمهور بخوبی متوجه ماهیت پنهان دیکتاتوری با چهره دموکراسی در آمریکا می شویم. مولانا در توضیح نحوه برگزارى انتخابات در امریکا، گفت: «انتخابات ریاست جمهورى آمریکا اول هفته نوامبر است یعنى اول پائیز. اما همین حالا که ما اینجا نشسته ایم یکى از دو نفر نهایى که باید مورد رأى گیرى واقع شود معلوم شده که مک کین است. نفر دیگر هم در چند هفته آینده یا نهایتاً تابستان یعنى ۴ ماه قبل از انتخابات معلوم خواهد شد. یعنى از حداقل ۴ ماه قبل براى مردم تصمیم گیرى شده است که چه کسانى را انتخاب کنند. تعداد این افراد هم سه نفر و چهار نفر و پنج نفر هم نیست، دو نفر است.» وی درخصوص نحوه انتخاب 2 کاندیدای این انتخابات، افزود: «این دو نفر از طریق احزاب و نه از طریق مردم انتخاب مى شوند. انتخابات هاى ایالتى انتخابات درون احزاب است و کسى که جزو حزب نباشد نمى تواند در آن شرکت کند. نکته مهم این که در انتخابات مقدماتى ایالات نه تنها رأى گیرى تنها از میان اعضاى حزب صورت مى گیرد (و البته بنا به قوانین در برخى ایالات عده محدود دیگرى هم اجازه رأى دادن دارند) بلکه بیش از ۳ تا ۱۰ درصد مردم در این انتخاب شرکت ندارند. مولانا با اشاره به اینکه در آمریکا کمتر از ۴۰ درصد مردم عضو این احزابند، ادامه داد: اما آنچنان این دو حزب در سیاست آمریکا حکومت مى کنند که همه مابقى مردم باید از آنها تبعیت کنند و در طول تاریخ آمریکا هیچ کس خارج از این دو حزب به ریاست جمهورى نرسیده است. علاوه بر این باید دانست که در آمریکا مردم مستقیماً رئیس جمهور را انتخاب نمى کنند بلکه رأى هر کس به یکى از دو کاندیدا نمادین است. رأى دهندگان با نوشتن نام هریک از دو کاندیدا درواقع به حزب او رأى مى دهند به طورى که با برنده شدن هر کاندیدا در هر یک از ایالات حزب او به نسبت سهمیه ویژه اى که مطابق قانون براى آن ایالت تعیین شده نمایندگانى را انتخاب مى کند. همین نمایندگان هستند که در نهایت درباره این که چه کسى رئیس جمهور بشود تصمیم مى گیرند. بارها رخ داده است که رأى مردم به یکى از دو کاندیدا بیشتر بوده اما نمایندگان آنها طى اتفاقات بعدى طرف مقابل را انتخاب کرده اند که مورد آخر هفت سال پیش در رقابت میان بوش و ال گور اتفاق افتاد. مردم سراسر آمریکا ۵۱ درصد به ال گور و ۴۹ درصد به بوش رأى داده بودند. اما سهمیه بندى نمایندگان ایالات باعث شد تا تعداد نمایندگان دو طرف برابر شود. در این زمان برادر جورج بوش فرماندار فلوریدا بود. او با اظهار نفوذ خود تعدادى از آرا را باطل اعلام کرد و منجر به آن شد که تعداد آراى بوش در فلوریدا از آراى رقیبش بیشتر شود.ال گور در این باره شکایتى طرح کرد و موضوع شکایت به دیوان عالى آمریکا کشیده شد. اما از آنجا که حزب جمهورى خواه تعداد قضات بیشترى دردیوان عالى داشت، بوش توانست رأى دیوان عالى را به نفع خود بگیرد و در نتیجه بوش برنده انتخابات شد.» در این دعوای انتخاباتی بین بوش و ال گور متوجه نفوذ در مقامات دادگاه و استفاده از رانتهای فامیلی در دستگاه های دولتی هستیم پس چگونه می توان ادعای وجود عدالت و انتخابات متکی بر رای مردم داشت؟؟؟ همچنین با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاهد تحلیلهایی از سوی سیاستمداران آمریکایی در مورد پیروزی هر یک از رقیبان دموکرات هستیم. در این تحلیلها به داشتن ثروت بسیار تکیه شده مثلا اخیرا ارزیابی حسابهای بانکی اوباما با هیلاری به برنده شدن اوباما بخاطر داشتن ثروت بیشتر استناد شده بود. در آمریکا هر کس ثروت بیشتر داشته باشد قدرت بیشتر دارد و می تواند بیشتر تبلیغات کند و افکار عمومی را با خود هم جهت سازد، بنابراین یکی از مهمترین پیش فرضهای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سرمایه دار بودن فرد و حزب طرفدار اوست. یکی دیگر از پیش فرضهای کاندیداتوری ریاست جمهوری در صحبتهای آقای مولانا مشخص شده، وی می گوید: « اگر این سه نفر از عناصر وفادار هیأت حاکمه آمریکا نبودند اصلاً اجازه داده نمى شد که تا اینجا بالا بیایند و هرکدام هم که رأى بیاورد باید در چارچوب سیستم فعالیت کند. البته شخصیت هر یک بر سیاستها مؤثر است اما نباید گمان کرد که آمریکا تنها روى محور رئیس جمهور مى چرخد؛ پشت رئیس جمهور دستگاه نامرئى اى وجود دارد که شما نمى توانید آن را ببینید. اگر این دستگاه نامرئى وجود نداشت، آمریکا در زمان بوش حتى ممکن بود از هم بپاشد.بوش اصلاً نمى تواند هیچ چیز را اداره کند.» شاید در برخی فیلم هایشان به نقد عملکرد دولت آمریکا می پردازند و یا نقد اجتماعی بر فرهنگ و سبک زندگی مردم اما باید دانست که همیشه در فیلم ها یک قاعده وجود دارد و آن اینست که منجی و نجات دهنده فقط از خود آمریکایی هاست و حتی اگر در فرهنگ و اقتصاد و امنیت کشورهای دیگر مشکلاتی وجود دارد به آنها پیشنهاد پیروی از راه حلهای موجود در جامعه آمریکایی داده می شود. بنابر مطالبی که گذشت اگر شما بخواهید فیلم یا مطلبی در مورد جهانی با پذیرش همه کشورها و قدرتهای سیاسی و نظامی آنها، انتقاد از ساختار سیاسی آمریکا، تبلیغ در جهت گسترش دین حقه اسلام و بازگویی اسنادی از حق هر کشوری در استقلال خود در آمریکا منتشر کنید با ممانعت کاخ سفید مواجه شده و اسم شما بعنوان یک شخص ناهنجار در لیست سیا قرار می گیرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]