واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
* ولي راي آقاي احمدينژاد در شهرها هم بيش از راي آقاي هاشمي بوده است. - فقط در سه استان چنين اتفاقي افتاده است. در عمده محيطهاي شهري كه كمتر تحت تاثير القائات اين گونه قرار گرفتهاند، آراي آقاي هاشمي بيش از آراي آقاي احمدينژاد بوده است. * شما كه بررسي كردهايد بگوييد در مورد شهر تهران چگونه بوده؟ * در سه شهر يكي تهران، يكي اصفهان و يك شهر ديگر آراي آقاي احمدينژاد بر آراي آقاي هاشمي برتري داشته و بخصوص در مورد اصفهان علامت سؤال بسيار بزرگي وجود دارد. * در مورد برتري آقاي احمدينژاد در تهران چگونه تحليل ميكنيد؟ - هيچ عجيب نيست. اتفاقا تنها جايي كه راي آقاي احمدينژاد بيش از آقاي هاشمي است و بنده هم آن را تاييد ميكنم و مشروعيت آن را تاييد ميكنم، تهران است كه دليلش كاملا روشن است و آن نوع عملكرد ايشان و ريختوپاشهايي است كه از موضع شهرداري در بدنه هيئتهاي مذهبي،در معلمان پرورشي آموزش و پرورش و ريخت و پاشهايي كه امروز وقتي در حوزه مديريت سازماني آقاي قاليباف به عنوان شهردار تهران رسيدگي ميشود عنوان شده كه 350 ميليارد تومان از هزينه هاي شهرداري بر اساس گفتههاي حضرات در شهرداري (كه اتفاقا طرفدار آقاي خاتمي يا هاشمي هم نيستند) فاقد اسناد مالي است و مشكل دارد، از اين مبلغ كه پرابهام است 300 ميليارد تومان مربوطه به دوره آقاي احمدي نژاد و 50 ميليارد تومان بقيه متعلق به كليه ادوار گذشته شهرداري قبل از آقاي احمدي نژاد است . اصلا ما به دنبال اين نيستيم كه چه كسي رئيس جمهور بشود يا نشود. ما اميدورايم يك روزي به آقاي احمدي نژاد راي بدهيم. تمام حساسيت ما اين است كه ميخواهيم يك موضوع غلط در جامعه ما نهادينه نشود . * آقاي عطريانفر از صحبتهاي شما نتيجه ميگيريم كه سطح فكر مردم ما به حدي پايين است كه با تبليغات عدهاي خاص، به كسي كه حدود 30 سال معتمد آنها بود پشت ميكنند و به كسي راي ميدهند كه تازه از راه رسيده است. - متاسفانه حق راي مردم ما در ايران ادا نميشود . اين مشكلي است كه بايد مرتفع شود . * چرا در طول 8 سال اصلاحات مرتفع نشد؟ - آن هم يك ضعف بوده و بحثي در آن نيست. اينكه قيمت راي هر شخص مشخص نيست ، ضعفي است كه هم به اصلاحات وارد است و هم به غيراصلاحات . درمحيط هاي كمتر توسعه يافته، تمام زندگي يك روستايي محروم در اين خلاصه مي شود كه چگونه ناني تهيه كند يا اينكه فرزندش را چگونه به خدمت سربازي ببرند. اگر كسي كه متكي بر قدرت و مسلح به سلاحي است كه مي تواند براي آن روستايي خطر بيافريند به او امر كند كه چگونه عمل كند و راي دهد، آن فرد تمكين ميكند. * با اين فرض شما ،انتخابات سال گذشته در شرايط خفقان و اختناق شديدي برگزار شده است! - خير، شرايط خفقان نبوده ولي يادمان نرود كه تخلفات بوده، ضمنا اگر كسي به قدرت اتكا دارد و بخواهد بيطرفي خودش را رعايت كند مردم ديگر از كسي نميترسند، اما اگر آن شخص پشت انديشهاي قرار گرفت كه مردم با آن مرزبندي داشتند يا حداقل تفاهم نداشتند و در عين حال توان كافي براي دفاع از انديشه و راي خود نداشتند و فهميدند كه او مسلح به ابزاري است كه ميتواند براي آنها ايجاد خطر كند، سكوت ميكنند. * منظور شما سلاح اعتقادي است يا نظامي؟ - شما منظور مرا خوب ميفهميد. * آقاي عطريان فر! شما مرا به ياد دوران رضاخان مي اندازيد. طوري حرف مي زنيد كه انگار واقعا مردم ايران در سال گذشته به زور اسلحه به سر صندوقهاي راي رفته و اجبارا به آقاي احمدي نژاد راي داده اند... بگذريم. آقاي عطريانفر، 8 سال قبل (دوم خرداد 76)هم به زعم شما چنين اتفاقي افتاد و برخي نهادها، گروههاي و شخصيتهاي مذهبي براي يك كانديداي خاص تبليغات كردند، چرا در آن زمان راي مردم يا فكر مردم عوض نشد و بر خلاف نظر حاكمان و قدرتمندان به خاتمي راي دادند؟ - در آن موقع موضعگيري آقاي هاشمي در خطبههاي نماز جمعه و صحبت مقام معظم رهبري در آن چهارشنبه معروف كه تمام اين كارها را محكوم كردند ،تاثير گذاشت و تمام رشتهها وبرنامه هاي خلاف قانون پنبه شد . به سادگي نبايد از كنار اين موارد گذشت. مسلم است كه اين موضع گيريها در آن مقطع تاثير بسزايي داشته و سلامت روند انتخابات را تضمين كرد. * اما به اعتقاد شما و دوستانتان، تبليغ رقيب آقاي خاتمي در انتخابات 76 تا روز انتخابات نيز توسط برخي مراكز ادامه داشته است. - نه. ما معتقديم بعد از سخنان رهبري قضيه جمع شد.من خيلي نمي خواهم وارد اين بحث شوم چرا كه انتخابات پارسال ارتباطي به انتخابات 76 ندارد. به عنوان جمع بندي ميتوانم بگويم كه مجموعه جبهه اصلاحات در برابر نتيجه انتخابات سال گذشته به حرمت رهبري و به حرمت وحدت و انسجام ملي، تمكين حقوقي كردند و اين دوره را هم به عنوان يك دوره مياني در حال طي كردن هستند و البته هشدار هم ميدهند كه اگر قرار باشد در اين كشور انتخابات مبتني بر راي مردم باشد، بايستي انديشه حزبي سامان يابد و همه گروههايي كه به سرنوشت كشور خود علاقمندند بايد از يك ظرفيت مشترك و يا مشابه در همه زمينه هاي تبليغي و حقوقي (ايجابي و سلبي) برخوردار باشند . * آقاي عطريانفر ، بعد از دوم خرداد سال 76 بعضي از محافظهكاران دست كم شجاعت داشتند كه بگويند مردم در انتخاب آقاي خاتمي اشتباه كردند . اما ظاهرا شما جرات يا توان گفتن اين كه مردم اشتباه كردند را هم نداريد. - مردم اشتباه نميكنند و اين حرف غلط است . مگر من يا شما يا آن برادر محافظه كار چه كسي هستيم كه بخواهيم براي مردم تعيين تكليف كنيم يا اين كه بگوييم آنها درست رفتار كردند يا خير . ممكن است ما در مقام اظهار نظر شخصي يك نظر را رد يا تاييد كنيم اما بهر حال مردم داراي اختيار هستند . حتي اگر به نظر من يا شما مردم اشتباه كنند باز هم به من و شما ربطي ندارد. اگر حقيقتا مردم راي خود را بدون وجود هر گونه جبر و انحراف ذهني دادهاند و چنين نتيجهاي از آن برآمده كه دستشان درد نكند و ما دستشان را هم ميبوسيم. * آقاي عطريانفر! اصولگرايان بعد از دوم خرداد تا موقعي كه شكست را نپذيرفتند و در پي يافتن اشتباهات خود نرفتند نتوانستند خود را بازسازي كنند. به نظر ميآيد نزديكان آقاي هاشمي هم الان چنين وضعي دارند . آنها تا موقعي كه نخواهند بپذيرند كه فكر و دغدغه مردم چيزي غير از آن است كه ايشان ميپندارند و اساسا تا موقعي كه در بين مردم نباشند، نخواهند توانست خود را بازسازي كنند . - فرض كنيد كه ما شكست را پذيرفتيم. در آن صورت چه اتفاقي خواهد افتاد؟ * در آن صورت ميتوانيد اشكالاتتان را اصلاح كنيد. - ما حتي در صورتي كه شكست را نپذيريم هم بايستي اشكالاتمان را اصلاح كنيم. * پس اجازه دهيد اين سوال را مطرح كنم كه اگر به يك سال و نيم پيش برگرديم و بخواهيد مجددا فعاليتهاي انتخاباتي را شروع كنيد چه مي كرديد؟ - همين راهي را كه تا اينجا آمدهايم دوباره مي رفتيم. اصل نگراني ما اين است كه آيا ميتوان جريانات پشت صحنه و دستهاي نامرئي را طوري به كار گرفت و در اثر آن به گونهاي آراء مردم را هدايت كرد كه هر اتفاقي كه پيشاپيش تعريف شده است به آن رسيد؟ و اگر اينگونه باشد، خطرناك است . اين خطر را بايد جدي انگاشت و ارتباطي هم به محافظه كاران و غيرمحافظه كاران ندارد . به طور منطقي مردم بايستي بر مبناي آراء خودشان آموزش ببيند كه البته اين آموزش بايد با مساوات همراه باشد ، يعني بايد فضا فراهم باشد تا كسي كه طرفدار انديشه "يالثارات" يا طرفدار انديشه "شرق" است ، قابليتها ،توانمنديها و آرزوها و شعارهاي تبليغاتي خودشان را مطرح كنند و مردم هم بالطبع به آنها ايمان خواهند آورد و آنگاه كساني كه تبليغ ميكردند و شعار ميدادند اگر به شعارهاي خود عمل كردند يا عمل نكردند، در هر صورت بازخورد خود را دريافت خواهند كرد . ما ميخواهيم بگوييم كه انتخابات برگزار شده در سال 84، به طور كلي با تمام انتخاباتهاي ديگري كه در ايران برگزار شده متفاوت است و اين تفاوت علامت سوال هاي زيادي دارد و اين علامت سوالها را جريان حاكم بايد پاسخ دهد نه كساني كه به قول شما شكست خوردهاند ، خواه اين شكست را پذيرفته باشند يا نه. مساله اصلي اين است كه بايد به علامت سوالها پاسخ داده شود كه پاسخ داده نشده است. * شما مي گوييد كه نتيجه انتخابات عادلانه نبوده و آن چيزي نبوده كه مورد انتظار بوده و بخاطر تبليغات و غيره، نتايج چيز ديگري شده است. آيا در محافل خصوصي خودتان هم اين طور بحث ميكنيد يا اينكه در آن جا به طي كردن مسير اشتباه و شكست خوردن در انتخابات اذعان ميكنيد؟ - به نظر شما بايد در محافل خصوصي خودمان چه بگوييم؟ * ممكن است اظهار نظرها متفاوت باشد. بالاخره بعضيها شجاعت اذعان به شكست را ندارند. مثل يك مسابقه فوتبال كه وقتي يك تيم بازنده ميشود تمام تقصيرها را متوجه داور ميكنند، اما در داخل رختكن مربي تيم از بازيكنان انتقاد ميكند و ميگويد كه ما در اين موارد اشتباه كرديم و در نتيجه، بازي را به حريف باختيم. - يعني شما معتقديد كه ما بايد در محافل خصوصيمان، برخلاف آنچه در اينجا ميگوييم، حرف بزنيم؟! * بالاخره سياستمداران در محافل خصوصي حرفهاي متفاوتي با محافل عمومي بيان ميكنند. - آنچه شما به آن اشاره كرديد و مساله را در حد يك زمين مسابقه فوتبال و رختكن، جلوه ميدهيد در حد يك شوخي است، در حالي كه سياستمدار صادق، هر چه را در محفل خصوصياش ميگويد، در محفل عمومي نيز همان را بيان ميكند. اگر دقت كنيد، در محافل عمومي از خودمان انتقاد ميكنيم و ميگوييم كه تندروي شده و يا اين كه در زمينه توسعه همه جانبه نگريسته نشده و از اين قبيل انتقادات از باب تمثيل در روزنامه شرق، بيشترين نقد را به دولت آقاي خاتمي داشته ايم. فكر ميكنيد كه ما يك چيزي را بت كردهايم و نميخواهيم از موضع خود كوتاه بياييم؛ نه اينطور نيست؛ در واقع نه كسي براي ما ديو است و نه كسي فرشته؛ نه آقاي هاشمي رفسنجاني فرشته نجات اين كشور است و نه آقاي احمدينژاد عفريت و شيطان مجسم؛ بلكه هر كدام از اين دو انسان هستند و هر دو هم خوب هستند. حرمتشان هم بايد حفظ شود ليكن حرف اين است كه اگر كسي ميخواهد به قدرت برسد و بر مردم حكومت كند بايستي راي منطقي مردم را همراه خود بدون پيرايه داشته باشد. * به نظر شما آيا آقاي هاشمي پس از 27 سال هنوز ظرفيت جذب آرا مردم را دارد؟ - فكر آقاي هاشمي اين ظرفيت را دارد، اما شخص ايشان،نه. *چرا؟ -در واقع دوران ايشان در عرصه اجرايي كشور پايان يافته است، اما به اعتقاد من انديشه ايشان انديشه بسيار درخشاني است. هنوز اين انديشه هست كه در كشور ما جواب مي دهد. جبهه مشاركت پس از گذشت 8 سال و گذراندن آزمون و خطاها و نشيب و فرازهاي بسيار، امروز به ايدهها و انديشههاي اصلاحي و توسعه نگر آقاي هاشمي نزديك شدهاند و اين ديدگاه توسعه آينده كشور است و كسي نميتواند از آن فاصله بگيرد. امروز دولت با تمامي رفتارهاي ساختار شكنانهاي كه داشته و اقداماتي كه كرده كه ثبت و ضبط ميشود و يك روز بالاخره به نقد درخواهد آمد در جايي كه ميخواهد راي مردم را براي خودش جلب كند و آينده اي براي خودش رقم بزند، به همان ابزاري متوسل ميشود كه دلالت بر رفاه و معيشت و امنيت و محروميت زدايي و مشاركت مردم دارد. امروز تشنج برپا كردن، بر هم زدن امنيت مردم و شعارهاي مردم فريب دردي از كسي دوا نميكند. ممكن است يكي - دوبار مردم در اجتماعاتشان و در سخنرانيها دست بزنند و هورا بكشند اما بالاخره خواهند پرسيد كه وعدهها (آب، وام، محروميت زدايي و ...) چه شد؟ * در مورد جبهه مشاركت كه گفتيد به انديشههاي آقاي هاشمي نزديك شدهاند، ميخواهم بپرسم كه آيا واقعا به انديشههاي ايشان نزديك شدهاند يا اين كه به جبر شرايطي كه بر كشور حاكم است و باصطلاح آقاي هاشمي را آخرين خاكريز براي ادامه بقا يافتهاند، به ايشان نزديك شدهاند؟ - آقاي هاشمي دو محور راهبردي دارد كه محصول تجارب يك دوران مبارزه اوست كه به سادگي نمي توانيم آن را درك كنيم: يكي اعتقاد به عقلانيت، خبرگي و تخصص و رفتار كارشناسانه براي اداره كشور و دوم اعتدال؛ يعني مشي اعتدالي در حوزه سياست، اجتماع و فرهنگ اين دو مؤلفه شاكله فكر و انديشههاي آقاي هاشمي را تشكيل ميدهد و ديگران هم به آن رسيدهاند و نه جبر روزگار .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]