واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: واترگيت؛ بازي قدرت در راس هرم سياسي آمريكا
اشاره:
رسوايي واترگيت در سال 1972 هنگام فعاليتهاي انتخاباتي احزاب جمهوريخواه و دموكرات، با ورود غيرقانوني به دفتر مركزي كميته ملي حزب دموكرات آغاز شد و هدف اين اقدام نيز شنود مكالمات تلفني بود.
به رغم اينكه اين رسوايي هيچ تأثيري بر نتيجه انتخابات رياست جمهوري سال 1972 آمريكا نداشت و نيكسون نامزد حزب جمهوريخواه به سادگي با شكست سناتور نامزد حزب دموكرات براي دور دوم به عنوان رئيس جمهوري اين كشور برگزيده شد ولي تا سال 1974، تحقيقات در خصوص رسوايي واترگيت و ديگر رسواييهاي سياسي كه منشاء آنها كاخ سفيد بود منجر به آن شد كه نيكسون در نهم ماه اوت 1974 از سمت خود استعفاء دهد.>
انتشار اين خبر در خصوص چاپ كتاب جديدي دربارهِ ماجراي واترگيت كه قبلاً نيز كتابهاي زيادي درباره آن منتشر شده بود و همچنين عدم آشنايي، برخي از خوانندگان جوان روزنامه اطلاعات با اين ماجرا، كه تأثير زيادي بر سياست خارجي و داخلي آمريكا و كشمكشهاي درون حزبي آن داشت، موجب شد كه مقالهاي دربارهِ اين رويداد مهم براي آگاهي شما عزيزان برگزيده شود. در اين مقاله نيز، جان دين مشاور قضايي كاخ سفيد جزو اولين كساني است كه از مقام خود در كاخ سفيد استعفاء ميدهد.
گويا ريچارد نيكسون رئيس جمهوري وقت آمريكا كه بعداً تاوان همه اين ماجرا را پرداخت، اطلاع داشته كه دين در اين حادثه بيگناه نيست، به ويژه آنكه اف.بي.آي نيز در تحقيقات مقدماتي خود جاندين را به عنوان مسئول اصلي پنهانسازي جنجال واترگيت معرفي ميكند. با هم مقاله را پي ميگيريم:
***
بايد حرف زد، آنهم بسيار دقيق. ممكن است نفر بعدي خلاف نظر قبلي را بيان كند و به جرم شهادت دروغ تحت تعقيب قرار گيرد. در يك كلمه اوضاع به ترتيبي شده كه هركس سعي دارد خود را نجات دهد. شهادت جان دين طاقتفرسا بود، ولي ارليچمن برخلاف او سخن گفت. اسناد معتبر كم بود.
بالاخره معجزه روي داد. هنگامي كه كميسيون يكي از همكاران هلدمن را مورد پرسش قرار داد. كميسيون يادداشتي را كه توسط سرويسهاي رئيس جمهوري در مورد گفتوگو با جان دين به او داده شده بود، مطرح كرد. اين يادداشت دقيق بود، دقيقتر از آنكه بتوان خلاصهاش كرد و همكار مذكور با صداي آرامي اعلام كرد كه اين گفت و گو از يك نوار ضبط، استخراج شده است. از يك نوار ضبط؟ بلي، رئيس جمهور همه صحبتها را بدون اطلاع مخاطبانش ضبط ميكند. سيستم پيچيده است. نوارهاي مغناطيسي، مرتباً شنيده ميشوند.
تيتر نيويورك تايمز: آمريكاييها كشف ميكنند كه رئيس جمهور جاسوس آنها مرتب دروغ ميگويد.
در واقع محتواي نوارها بايد تحقيقات را پيش ببرند. بالاخره ميفهمند كه نيكسون از يك سال قبل چه ميدانسته،چه ميگفته و چه دستوراتي صادر كرده است. بدين جهت كميسيون سنا و دادستان بلافاصله درخواست ميكنند كه تعدادي از نوارها فوراً در اختيار آنها گذاشته شوند. نيكسون در مورد رفتاري كه بايد در پيش گيرد، ترديد دارد. او به هيچوجه نميتواند اين نوارها را از بين ببرد. آيا آنها را بايد به سنا و دادگستري بدهد؟ نه!، زيرا قوه مجريه نبايد مدارك محرمانهاي را كه به امنيت ملي ارتباط پيدا ميكند، در اختيار قوه مقننه بگذارد. كاخ سفيد روند قضا يا را كِش ميدهد تا آنجا كه قاضي پرونده و دادستاني كه انحصاراً برگزيده شدهاند استعفا ميدهند. خبرنگاران در جستجوي عبارت چشمگيري هستند: عكسالعمل رسانهها در حد هيستري است. از صحراي محشر، از كودتا، از سخن ميگويند. كاخ سفير بيشتر از اين نميتواند مخفي كاري كند. افكار عمومي از دروغ خسته شده و ميخواهد كه همه چيز را بداند.
براي تكميل چشمانداز معاون رئيس جمهوري مجبور به استعفا ميشود، چون زيادي در يك قضيهِ فسادانگيز، غوطهور شده است. در اينجا است كه سنا روندي را به جريان مياندازد كه برگ مهم آن براي كنترل قوهِ مجريه از سوي قوه مقننه است: روند استيضاح. اين روند 31 ژوئيه 1973 توسط يك نماينده آغاز ميشود، ولي بياثر ميماند. در فرداي 20 اكتبر است كه افكار عمومي ميخواهد كه كنگره وارد عمل شود. 84 عضو مجلس نمايندگان برگه استيضاح را امضاء ميكنند. عليرغم امتيازهايي كه نيكسون در مورد دسترسي به نوارها ميدهد، عليرغم عمليات كه كاخ سفيد انجام ميدهد تا يك بار ديگر ثابت كند كه ديگر دوران واترگيت سپري شده است، معهذا از اواخر ماه اكتبر، پيشنهاد به كميسيون امور قضايي كه از حزب دموكرات نيوجرسي، رياست آن را برعهده دارد، ميرود. در كنار او 20 دموكرات ديگر و 17 جمهوريخواه حضور دارند. اين كميسيون حدود يكصد كارشناس كه 45 نفر آنها وكيل دعاوي هستند، در كنار خود دارد. كميسيون براي پيشبرد و تحقيقات، اعتباري به مبلغ يك ميليون دلار دريافت ميكند و در 6 فوريه 1974، حق تهيه گزارش درباره استيضاح و دعوت از شاهدان ضروري را (با 410 راي موافق و 4 راي مخالف) از مجلس نمايندگان به دست ميآورد. ديگر چارهاي براي رئيس جمهور نيكسون باقي نميماند جز اينكه گروه مدافعان خود را تقويت كند و قول همكاري بدهد.
كميسيون براي اجراي هرچه بهتر مأموريتاش از نظر امكانات و قدرت هيچ چيز كم ندارد. اين كميسيون پروندهاي را كه توسط ژوري بزرگ (هيئتي كه پرونده را تهيه كرده بود) آماده شده بود، دريافت ميكند. كميسيون از كمك مطبوعات نيز برخوردار است، ولي علاوه بر آنها، بايد منبعي در اختيار داشته باشد كه به او امكان دهد در مورد صداقت رئيس جمهور قضاوت كند: نوارهاي كاست. نيكسون تا پايان ژوئيه 1974 مبارزه ميكند، ولي گام به گام صحنه را ترك ميكند و به ناخودآگاه، توجه همه را، از جمله توجه خودش را بر روي محتواي نوارهاي ضبط شده، متمركز ميكند.
دادستان ويژه 9 نوار را خواسته بود. نيكسون ناچار ميشود جايگزيني براي او انتخاب كند: و او قول ميدهد كه 9 نوار را به قاضي منتقل كند و اين كه خود او اسرار دفاع ملي را حفظ خواهد كرد. يك حركت آشتيجويانه از سوي كاخ سفيد و سپس اطلاع حاصل ميشود كه در يكي از نوارها،گفتوگوي مهم ميان نيكسون و هالدمن مدت 18 دقيقه كسر دارد. كارشناسان تصريح ميكنند كه اين كمبود، نتيجه پاك شدن نوار با دست است (كسي آن را دستي پاك كرده است) چه كسي مسئول است؟ آيا منشي ويژه رئيس جمهور> به دليل وفاداري، خود را به دست و پا چلفتگي در كار با نوار متهم ميكند؟
اين توضيح قانع كننده نيست. از سوي ديگر، كميسيون امور قضايي حالا از كاخ سفيد خواستار مدارك و نوارهاي ضبط شدهِ ديگر ميشود. كميسيون عصباني است. يادآور ميشود كه حق احضار شاهدان را دارد و همه آمريكاييها در هر مقامي كه باشند، مجبورند اطاعت كنند.
نيكسون در آن هنگام فكر ميكند ايدهِ نبوغآميزي دارد كه در نهايت برايش بسيار گران تمام ميشود. در 30 آوريل دوباره در مقابل دوربينهاي تلويزيوني قرار ميگيرد. لحن بسيار پرطمطراقي دارد. يك سال بعد از استعفاي دين، ارليچمن و هالدمن رئيسجمهوري خبري را اعلام ميكند كه قاعدتاً بايد به التهابهاي موجود خاتمه دهد. كاخ سفيد 46 مكالمه درباره واترگيت را نسخهبرداري كرده است و آن را در يك مجله 1300صفحه كه مهر رسمي برخود دارد، منتشر كرده است.
نوعي كتاب سفيد دائمي. دائمي شايد، ولي مطمئناً ناكامل و به ويژه بسيار پرمعنا در مورد شخصيت ريچارد نيكسون، جو كاخ سفيد، ذائقه نيكسون و همكارانش در مخفيكاري و دست بردن در اسناد. با خواندن متن اين مكالمههاي فيالبداهه، آمريكاييها ميفهمند كه رئيس جمهور آنها خيال ميكند كه اطرافش را دشمنان گرفتهاند و تنها يك دغدغه خاطر دارد: به هر وسيلهاي كه شده پاي خود را از واترگيت بيرون كشد.روزنامه كه از سال 1968 از نيكسون پشتيباني ميكرد بازتاب ماجرا در افكار عمومي را به اين ترتيب خلاصه ميكند:
نيكسون در هر درگيري كه وارد ميشود، در طرف بازنده قرار ميگيرد. نه اينكه امتيازي نداشته باشد. سياست خارجي او از سال 1974 موفقيتهاي قابل توجهي داشته است: در خاورميانه، اتحاد شوروي و اوپك، پيروزيهاي بيچون و چرا، ولي همهِ اينها در حال حاضر به درد نميخورند. به 3دليل:
1- سال 1974 سالي است كه وفاداران و سرسپردگان نيكسون و سپس نزديكانش محكوم ميشوند. مردان قدرتمند ديروز، امروز در انتظار مجازات زندان هستند و از قضات خود تمناي رحم و شفقت دارند. آنها يكي بعد از ديگري سقوط ميكنند و سقوط آنها دو پرسش ايجاد ميكند. مسئول واقعي،آيا رئيس آنها نيست؟ و نيكسون آيا بارها اعلام نكرده كه مسئوليت كامل را برعهده ميگيرد؟ محاكمات طولاني توام با جزئيات توجه همه را به خود جلب ميكند. آمريكا در حال پاكسازي خود است و جهان را فراموش كرده است.
2- دادگاههاي فدرال، استقلال خدشهناپذيري از خود نشان ميدهند. فهرست محكومان گواه آن است. قاطعيت قاضي سيريكا ستودني است.
هرچند كه روش و گاه اعمال خشونت او جاي بحث دارد. معهذا روش قضات ديوان عالي درخشان است. در سال 1974 چهارتن از اعضاي آن، از جمله رئيس ديوان، توسط نيكسون و با تاييد سنا منصوب شدهاند. بنابر اين به آن يعني دادگاهي كه متعلق به نيكسون است گفته ميشود كه همانند شخص رئيس جمهوري، محافظهكار است و تنها هدفش: خوشحال كردن ريچارد نيكسون. افتراي مطلق، در حالي كه قضات آن بسيار سختگير و صحيحالعمل هستند. آنها ميبايستي نظر خود را در مورد دستيابي به نوارها ابراز دارند. آنها در 24 ژوئيه، به اتفاق آراء (8 راي موافق، بدون راي مخالف و يك راي ممتنع) اعلام كردند كه رئيس جمهوري نميتواند درخواست دادستان ويژه را رد كند. اين تصميم بسيار مهمي بود كه آخرين مقاومتهاي نيكسون را درهم ميشكند. رئيس جمهوري در 5 اوت، يك نسخه از 3 مكالمه 23 ژوئن 1972 با هالدمن را تسليم ميكند.
از اين نسحه معلوم ميشود نيكسون تلاش زيادي به كاربرده تا مانع تداوم تحقيق قضايي شود و او يك بخش از نقش خود را از وكيل ويژهِ خودش نيز پنهان نگهداشته است. نيكسون دعوا را باخته است. او بدون قيد و شرط تسليم ميشود. تصميم 24 ژوئيه، شأن و حيثيتي استثنايي به دادگاههاي فدرال، به ويژه به ديوان عالي ميبخشد. آنها هم تلاش ميكنند كه رژيم دموكراتيك كشور را نجات دهند.
3- توازن قواي سياسي براي هميشه به هم خورده بود. اينك زمان انتخابات قوهِ مقننه است. هواداران نيكسون نميتوانند از وفاداري خود به رئيس جمهوري سود ببرند. كشتي در حال غرق شدن است. اينك زمان ترك آن است.از همان اواسط ماه ژوئيه معلوم ميشود كه مجلس نمايندگان به متهم بودن رئيس جمهوري راي خواهد داد. كميسيون امور قضايي نيز در حال تهيه گزارش خود است. اين كميسيون يك به يك اتهامات مهم را رديف ميكند. مجلس نمايندگان از همان نشست 19اوت، اين گزارش را مورد بررسي قرار ميدهد.
سناهم به نوبه خود، آماده ميشود تا خود را به ديوان عالي تبديل كند. نيكسون چه كاري ميتواند انجام دهد؟ دوستانش در كنگره او را رها كردهاند. او ميتواند تصميم بگيرد كه تا آخر مبارزه كند. بالاخره، براي اينكه شغلاش را حفظ كند، كافي بود كه از مجموع 100سناتور، 34 سناتور با او موافق باشند. ولي او همين 34 راي را هم ندارد و بعد، اگر محاكمه انجام ميگرفت،آمريكا محققاً چندماه فلج ميشد و رئيس جمهوري، از اين زورآزمايي، مغلوب يا تضعيف شده، بيرون ميآمد.
اگر استعفا ميداد، به طور تلويحي محكوميت خود را به رسميت ميشناخت. او بالاخره در 5اوت پذيرفت كه تلاش زيادي به كار برده تا اين قضيه را مسكوت بگذارد. در 7 اوت شايعهاي بر سر زبانها افتاد: رئيس جمهوري استعفا ميدهد.
نيكسون روز بعد در تلويزيون ظاهر شد و اعلام كرد كه طي 24 ساعت آينده كاخ سفيد را ترك ميكند. ظهر روز 9 اوت، رئيس جمهور سوگند ياد ميكند و رئيس جمهوري آمريكا ميشود. نيكسون به كاليفرنيا ميرود.
رئيس جمهور فورد در 8 سپتامبر يك تصميم بسيار غيرمردمي ميگيرد: او نيكسون را ميبخشد. اين عفو رياست جمهوري، نيكسون را از محاكمه براي روشن شدن جزئيات اين رويداد، حلّ معماهاي آن و شناسايي مسئولان واقعي، نجات داد.
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]