واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: ازدواج با همكار آري يا خير؟
مريم خباز عكس: حميد جانيپوروقتي ميشنوند با همكارت ازدواج كردهاي دهانشان از ذوق آنقدر باز ميشود كه مكنونات قلبيشان را هم ميتوان ديد: «خوش به حالت».
به گمانشان بر اسب سفيدي سوار شدهاي كه هيچ سپاهي ياراي پياده كردنت را ندارد، چرا كه تو همسفري داري متناسب و عشقي كه از شباهتها سيراب ميشود، اما وقتي ورق برميگردد تو همان سوار سياهپوشي ميشوي كه فقط گمان همراهي با همنشيني ايدهآل را داشتهاي.
براي ازدواج كردن بايد هنرمند بود، اينكه از ميان جمعيت ميليوني شهر كسي را پيدا كني كه همفكر و همعقيدهات باشد، چيزي جز هنر و مهارت نميطلبد. اين موجود ايدهآل ميتواند هر كسي باشد، شايد جواني از دل فاميل يا شايد صد پشت غريبه. اما وقتي غريبهها آشنا ميشوند شباهتها كار خودشان را كردهاند. بعضيها ميگويند اهل فاميل بهترين گزينه براي ازدواجند ولي بعضيها شعري ميخوانند كه «من از بيگانگان هرگز ننالم». اما آنها كه انديشهاي متفاوت دارند دنبال كسي ميگردند كه نه در فاميل و كوچه و خيابان كه همنشيني روزانه در محيط كار است. در محل كار همه جور آدمي پيدا ميشود. از مبادي آدابترين افراد تا لومپنهاي حراف. بعضي هم صورتياند يا نارنجي، بعضي هم قرمز دوآتشه يا آبي. بعضيها اما اهل صلحند و سر در لاك خويش ميبرند و با آناني كه از قماش جنجالند كاري ندارند. ولي نميشود كاري كرد. بعضي وقتها صورتيترين آدمها مفتون قرمزترينها ميشوند و آبيها خواهان نارنجيها. آنها فكر ميكنند هماني را كه در آرزوهايشان ميپروراندهاند پيدا كردهاند كسي كه بهترين همسفر تا آخر عمر است. اما علياصغر احمدي روانشناس و صاحبنظر در امور خانواده در اين باره آنقدر مستدل حرف زد كه متقاعد شديم آدمهاي محيط كار شباهت كمي به اصل وجوديشان دارند. او ميگويد: آدمها در محيط كار تنها لايههاي ظاهري شخصيتشان را نشان ميدهند، نه تمام لايهها را. به باور احمدي ما همواره ماسكهايي همراه داريم كه وقتي وارد محيط كار ميشويم به چهره ميزنيم تا ظاهري موجه داشته باشيم.به همين جهت وقتي از او خواستيم تا محاسن و معايب ازدواج با همكار را برايمان فهرست كند، اينگونه سخن آغاز كرد: «ازدواج با همكار تابع شرايط ازدواج مناسب است، يعني بايد معيارهاي فرد مناسب درنظر گرفته شود و پس از آن براساس ملاكهاي موردنظر انتخاب صورت بگيرد.
براي همين قبل از ازدواج بايد به شاخصههاي مدنظرمان واقف باشيم و از تصميمگيري صرف بر مبناي رفتار فرد در محيط كار پرهيز كنيم».اما روي ديگر سكه ازدواج با همكار را احمدي در وابستگيهايي ميداند كه چشم و گوشها را بر واقعيت ميبندد: «مراودات مستمر در يك محيط نوعي وابستگي را ايجاد ميكند كه وقتي پاي ازدواج درميان باشد اين وابستگيها تشديد ميشود.اينها موانعي بر سر راه انتخاب درست هستند».احمدي البته اين موارد را مربوط به قبل ازدواج ميداند چرا كه به باور او مشكلات، بعد از ازدواج تازه رخ نمايان ميكنند: «دو فرد همكار وقتي با هم ازدواج ميكنند، يكسري ملاحظات نيز ميانشان شكل ميگيرد كه تا پيش از اين مورد توجهشان نبوده مثلا وقتي خانمي ببيند شوهرش با يك زن گرم صحبت است از خود واكنش نشان ميدهد حال آنكه قبل از ازدواج چنين حساسيتي نداشته است.»بعضي وقتها پول ميان زن و شوهر فاصله مياندازد، اين يك باور عمومي و البته واقعيتي است كه احمدي هم آن را تاييد ميكند: «مسايل مربوط به درآمدها براي خيلي از زوجين مشكلآفرين است، به خصوص زماني كه ميخواهند در هزينههاي زندگي مشاركت داشته باشند. گاهي اوقات زن و شوهرهايي كه محل كارشان هم يكي نيست درآمد همسر را وارسي كرده و در مورد اينكه چرا پولش را خرج زندگي نميكند، از او بازخواست ميكنند.
اين مساله زماني حادتر ميشود كه يكي از زوجين بخواهد بخشي از درآمدش را به پسانداز يا تملكي شخصي اختصاص دهد». اما معايب ازدواج با همكار به اينجا ختم نميشود، چرا كه به گفته اين روانشناس، دو همكار وقتي زن و شوهر ميشوند، حتما مشاجرات و قهر و دعواهاي خود را به محل كار هم ميآورند اين يعني با خبر شدن تمامي همكاران از مسايل درون زندگي.اما با اين همه هستند زن و شوهرهاي همكاري كه نه تنها اين مشكلات را ندارند كه حتي اين مسائل به مخيلهشان هم خطور نكرده.اين حادثه يك رويا نيست، بلكه همان چيزي است كه احمدي به آن درك متقابل ميگويد. به گفته او زن و مردي كه در عين همكار بودن با تفاهم در كنار هم عمر ميگذرانند، اگر همكار هم نبودند حتما چنين وضعيتي را تجربه ميكردند.
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]