تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 29 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است . هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه بخشنده است و تنها ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1866372467




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چنين گفت فاطمه (س)


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: چنين گفت فاطمه (س)


اهل بيت- سهند صادقي بهمني:
«ستايش مخصوص خداوند است به نعمت‌هايي كه ارزاني داشته و سپاس بر آنچه الهام كرده و درود فراوان او را بر آنچه مرحمت كرده از نعمت‌هاي فراگير و گستره گسترده نعمت‌ها و فراتر بخشش‌هاي گرانبها كه به شماره نيايند.

دامنه نعمت به قدري گسترده و پايان‌ناپذير است كه نمي‌توان در مقام پاداش برخاست و ابديت اين نعمت‌ها آنچنان متعالي است كه به درك نيايد. براي فزوني گرفتن نعمت‌ها دعوت به شكر كرد و با فروفرستادن و كامل كردن اين نعمت‌ها به ستايش خود فراخواند و در آخرت، مردم را به مثل اين نعمت‌ها دعوت كرد.» اين جملات، آغاز خطبه و يا به عبارت قريب به واقع طليعه مانيفستي است كه دخت رسول خدا(ص)، همان كه پاره تن او خوانده شده است، در مسجد رسول خدا بر زبان و قلب جاري ساخته است.

مقصود اين جستار پرداختن به ريشه‌ها و زمينه‌هاي بر منبر خطابه رفتن فاطمه نيست. چه بهانه آن مطالبه ارثي بوده است كه رسول خدا(ص) به دستور خداوند قادر متعال براساس آيه: «فآت ذالقربي حقه» [روم/38] (پس حق نزديكان را بده.) در قالب مزرعه‌اي فدك‌نام به فاطمه داده بود، چرا كه فدك به قهر و جنگ به‌تصرف درنيامده بود و اصطلاحاً‌ فيء محسوب مي‌شد، يعني در زمره اموالي بود كه مسلمانان بي‌فتح و با مذاكره آن را به‌چنگ آورده بودند. اين جستار تلاش مي‌كند تا هرچه بيشتر به محتوا و مضمون اين آموزه‌نامه بپردازد.

محتواي خطابه دختر رسول خدا در مسجد النبي، بي‌شك ريشه در همين عبارت نبوي دارد كه فاطمه را پاره تن خود به‌شمار آورده است. اين پاره تن بودن را البته نمي‌توان به معناي جسماني و ارتباط نسلي پيامبر(ص) با فاطمه(س) دانست. بر اين ادعا قرائن فراواني موجود است.

از جمله ادامه اين عبارت نبوي كه هركس فاطمه را بيازارد مرا آزرده و هركه مرا بيازارد، خدا را به خشم آورده است و... چه كه اگر پاره تن بودن را در مضمون خوني و نژادي آن منحصر كنيم، ديگر نمي‌توانيم از ارتباط به خشم آمدن فاطمه و به‌خشم آمدن خداوند و به ديگر سخن از ملازمه ميان اين دو مقوله كه با يك عنوان ديگر يعني خشم پيامبر(ص) هم‌سنگ كرده‌اند، سخن به ميان آورد، حال آنكه به اتفاق شيعه و سني اين ملازمه برقرار شده است. از اين‌رو بايد عبارت «پاره‌تن» را در معناي ميراث‌داري فرهنگي و امانت‌داري معنوي به‌كار بريم. هرچند اين ميراث‌داري ديني با ميراث‌بري مادي همراه شده باشد.

القاي تعاليم و ارائه آموزه‌هاي معنوي و ديني از سوي حضرت فاطمه(س) نيز در همين راستا قابل تفسير است؛ لذا آنكه شناخته شود از جانب ايشان پيش از اين امر، به‌صورت ديگري بوده است و بيشتر بر نقش زن در خانه‌داري و نگهداري و تعليم و تربيت فرزندان جامعه‌ساز استوار بوده است. به هر روي شايد اكنون مناسب‌ترين گفتار، مروري باشد بر مطالب ايشان در مسجد النبي(ص) كه در ضمن خويش، ارائه‌گر راهي است كه مي‌توان از آن به‌عنوان راه شهادت ياد كرد.

خطبه حضرت فاطمه را مي‌توان از ابعاد گوناگوني مورد بررسي قرار داد. برخي از علماي فصاحت و بلاغت از اين منظر به آن نگريسته‌اند و آن را در زمره زيباترين خطبي آورده‌اند كه از زنان صادر شده است. برخي بر جنبه‌هاي اجتماعي حقوق زنان و حضور ايشان در اجتماع پرداخته‌اند.

اين ابعاد با تمام اهميتي كه دارا هستند، در حقيقت در راستاي همان مسير اصلي خطبه يا به عبارت بهتر در خدمت آنند. حضرت تنها بر حقوق زنان پا‌فشاري نمي‌كند. او قصد ندارد مطلبي ادبي را بيان دارد تا نمونه و الگويي از يك متن تمام عيار ادبي باشد، اما هر دوي اينها به‌نحوي به‌كار گرفته شده تا پيام بليغ ايشان هرچه پرتأثيرتر اثر كند.

اين اثر تا بدان جاست كه حتي آنان كه چندان نظر موافقي نسبت به اين نوع از انديشه ندارند، نيز لااقل به اين امر اعتراف مي‌كنند كه «پس از رسول خدا(ص) كسي در گفتار خود بهتر از فاطمه نيست و اگر رسول(ص) خدا وفات نكرده بود، فكر مي‌كرديم همو بر منبر خطابه مي‌خواند.» و اين البته پيروزي بزرگي است و دقيقاً همان است كه فاطمه از سخنان خود اراده كرده است. با اين اوصاف، نگاه به برخي از بخش‌هاي اين خطبه نسبتاً طولاني، احتمالاً در بازخواني انديشه فاطمه بسيار اثر خواهد داشت اين خطبه را علامه اميني در الغدير آورده است.

بنا بر اين آنچه تحت عنوان ترجمه مطرح خواهد شد از اين منبع است. هرچند مجلدي كه حاوي خطبه حضرت زهراست، همچنان در مرحله چاپ متوقف مانده است. البته خطبه، به نحو مستقل و همچنين در كتاب‌هاي ادبي به‌طبع رسيده است. اگر قصد داشته باشيم تا براي اين سخنراني بي‌نام و نشان عنوان يا عناويني برگزينيم احتمالاً اين شيوه كارآمدترين روش خواهد بود، كه خطبه را به بخش‌هايي با محورهاي مشترك دسته‌بندي كنيم.

الف - حمد و ثناي خداوند، شكرگزاري نعم او و شهادت به يگانگي خداوند و رسالت پيامبر خاتم محمدبن‌عبدالله، همو كه متكلم دختر اوست.

ب- شناساندن خويش به اهل مسجد و ايشان كه حاضر بودند و ترسيم خطوط كلي اسلام.

ج- يك بحث مفصل درباره ارث از نگاه قرآن و اثبات اينكه فرزندان پيامبر به نص صريح قرآني از ايشان ارث مي‌برند.

د- گله كردن از انصار رسول خدا و يادآوري گذشته ايشان و غفلت فعلي.

هـ - پاسخ خليفه مسلمانان به حضرت كه با واكنش ايشان مواجه شد و گفت‌وگوهاي پاياني ميان خليفه و ايشان.

و- و در پايان سخن گفتن با پيامبر در قالب شعر كه در واقع بايد آن را نوعي شكايت و انتقاد از زمانه به‌شمار آورد.

«بسته شدن دريچه‌هاي اميد به اصلاح اجتماع براساس قرآن كريم»

1- توصيف خداوند و نبوت رسول اكرم(ص): «گواهي مي‌دهم جز خداي يكتا و بي‌همتا، خدايي نيست. اين كلمه، معني شهادت به يگانگي خداوند كلمه‌اي است كه اخلاص، تأويل آن است، [قريب به همين معنا را مي‌توان در كلام حضرت علي جست‌وجو كرد:
و كمال‌التوحيد الاخلاص له: و فراز توحيد، خالص نمودن خويش است براي او.] درك توحيد او درون تمام دلها نهاده شده است.[اشاره حضرت است به خداشناسي، خداباوري و خداگرايي فطري] فكر و انديشه به نور عظمت نشانه‌هاي الهي روشن شده است.
خدايي كه متعالي است و فراتر از ديد چشم‌ها و توصيف زبان‌ها و درك انديشه‌ها و پندارهاست كه كيفيت ذات او را دريابند. [اين نوع از الهيات در واقع همان الهياتي است كه با عنوان تشبيهي تنزيهي شناسايي مي‌شود.

در نهج‌البلاغه نيز امير،بيان بسيار از آن سخن رانده است.] پديده‌ها را از نيستي - و بدون آنكه پيش از آنها چيزي موجود باشد – به هستي آورد و بدون پيروي از الگو و نمونه‌اي خاص آنها را ايجاد كرد و به قدرت و مشيت خويش وجود بخشيد.[ آنگاه حضرت به فلسفه آفرينش اشارت مي‌كند و آن را با حكمت الهي مرتبط مي‌سازد.]

بدون هيچ نيازي به پديداري آنها و جلب سودي درصورت‌بخشي به آنها، جز آنكه خواست حكمت خود را استوار كند و مردم را به فرمانبرداري خود وادارد و قدرت خود را آشكار كند و عبوديت بندگان و بزرگداشت دعوت خود را ثابت كند. سپس ثواب را بر طاعت و عقاب را بر معصيت خويش قرار داد تا اينكه بندگان خود را از غضب و خشم خود بازدارد و به‌وعده بهشت نزديك سازد.

[آنگاه حضرت به تبيين نبوت و فلسفه وجودي آن، يعني رابطه خالق و مخلوق مي‌پردازد و بر عنصر علم به عواقب امور در ضروري بودن نبوت، تأكيد مي‌ورزد.] شهادت مي‌دهم كه پدرم محمد(ص) بنده خدا و پيامبر اوست.

او را پيش از آنكه به پيامبري بفرستد برگزيد و اختيار نمود و هم او را پيش از آفرينش به انبياء و امت‌هاي آنان معرفي كرد و او را پيش از بعثتش برگزيد و گزينش وي قبل از آفرينش عالم انجام يافت. هنگامي كه موجودات همچنان در پرده غيب مستور بودند و حوادث هولناك در كتم‌عدم‌فرو رفته بودند. اين گزينش و انتخاب در آن وقت به جهت علم ذاتي ربوبي به پايان كارها و احاطه بر رويدادهاي روزگار و آشنايي به زمان و مكان و مقدرات خود بود. آفريدگار محمد را پس از همه انبياء مبعوث كرد تا كار پيامبري را با شخص او به پايان برساند و فرمان آخرين خويش را در آخرين دور بعثت به كار اندازد و مقدرات حتمي خود را جاري سازد. پس از برانگيخته شدن او، همچنان بشر با وجود داشتن شناخت فطري از خداوند در آتشكده‌ها به اعتكاف نشسته‌اند و در بتكده‌ها به پرستش بتان مشغولند...

2 - بازخواني اسلام: «شما بندگان خدا! مورد خطاب امر و نهي الهي هستيد و حاملان دين و وحي خدا و امين پروردگار در اجراي احكام الهي و ابلاغ‌كنندگان آنها به امت‌ها، نگهدارنده حق خدا نزد شما و پيماني كه به شما واگذار شده است و جانشيني كه در ميان شما قرار داده كتاب گوياي الهي؛ قرآن صادق است كه داراي نوري بلند و شعاعي روشنگر و دلايل واضح و نظارت آشكار و ظواهري هويداست. پيروان قرآن همواره در مرتبه‌اي‌اند كه آرزوي ديگران است.

پيروي از قرآن به بهشت رهنمون مي‌شود و گوش دادن به نداي قرآن موجب نجات است. با قرآن به دلايل نوراني الهي و واجبات خدا و محرماتي كه از آنها بايد اجتناب شود و آيات قدرت و عظمت روشن الهي و براهين آشكار و فضايل انساني و مواردي كه اذن عطا شده و مقررات واجب شده مي‌توان رسيد.»

آنگاه پس از آنكه حضرت به اهميت قرآن به‌عنوان وسيله‌اي كه از جانب خداي قرار داده شده است و بدينسان بندگان را به هدايت مي‌رساند، تأكيد مي‌ورزد، به واكاوي مقوله ايمان مي‌پردازد و رابطه آن را با مناسك برمي‌شمرد: «پس بدينسان خداوند متعال ايمان را وسيله پاكي شما از شرك و نماز را براي دوري از كبر و نخوت و زكات را براي پاكي نفس و نزول روزي و روزه را براي استواري اخلاص و حج را براي برپايي دين قرار داد و عدل را براي آراستن و پيوستن دل ها و اطاعت از ما براي ايجاد نظم در دين و امامت ما را براي ايمني از تفرقه.» بايد توجه داشت كه همرديف قرار دادن امام با احكام اصلي دين به اين معنا نيست كه آنچنان كه اهل سنت مي‌گويند امامت از فروع دين است.

حضرت به دقت به اين موضوع دقت داشته‌اند و از عباراتي براي توضيح ولايت و امامت سود جسته‌اند كه در واقع آن را هم‌سنگ قرآن قرار داده است. «ايجاد نظم در دين» و «جلوگيري از تفرقه و تشتت ديني» در واقع همان طريق هدايتگر به احكام نوراني است، اما چون پيش از آن بر نقش قرآن تأكيد رفته است، اكنون بر امامت تأكيد مي‌رود. چنان‌كه در حديث ثقلين نيز نخست از قرآن ذكري است، سپس از امامت.

آنگاه حضرت اينگونه به ادامه بيان فلسفه احكام و عناوين اصلي فروعات و نيز به رابطه آنها با ايمان مي‌پردازد: «و جهاد را مايه عزت اسلام و صبر و پايداري در برابر مشكلات را وسيله نيل به اجر الهي و امر به‌معروف را براي مصلحت مردم و نيكي به پدر و مادر را وسيله حفظ و حراست از خشم خدا و صله رحم را موجب نمو خير و بركت و قصاص را براي حفظ خون ها و وفاي به نذر را براي رسيدن به مغفرت و آمرزش الهي و گران نفروختن را براي ايجاد اعتماد و حفظ اموال از كاستي و فزوني بي‌مورد قرار داد و نهي از نوشيدن شراب را براي دوري از پليدي‌ها و اجتناب از تهمت زدن را براي مصونيت از لعنت و نفرين و ترك دزدي و سرقت را براي ايجاد عفت و امنيت عمومي مقرر داشت و شرك را حرام كرد تا عبوديتش خالص شود. پس‌اي مردم به‌طور شايسته از خدا پروا داشته باشيد و از دنيا نرويد مگر با سربلندي و مسلمان واقعي بودن. در آنچه امر و نهي كرده اطاعت كنيد، چه فقط دانشمندان رباني‌اند كه از او خوف و خشيت دارند.»

آنگاه حضرت بار ديگر و به‌صورتي ديگر بر هويت خويش و رابطه نزديكش با پيامبر تأكيد مي‌ورزد و نسبت پيامبر(ص) با امت را بيان مي‌دارد.

«اي مردم بدانيد من بي‌ترديد، فاطمه‌ام! و پدرم محمد(ص) است. اين نخستين و آخرين گفتار من با شماست، آنچه را مي‌گويم نه از راه صواب به خطا رفته و نه به عمد از آن كج‌روي دارم. مسلم است كه پيامبري از ميان خودتان به ميان شما آمد. آنچه مايه رنج شما بود بر وي سخت و گران بود. او حريص بر سعادت شما بود و سخت مهربان و بخشنده و اگر اين پيامبر را مي‌شناسيد، مي‌بينيد كه پدر من است نه پدر زنان شما و برادر پسر عموي من است، نه برادر مردهاي شما. وه چه نيكو نسبتي، درود خدا بر او و بر فرزندانش باد.

او رسالت خود را در حالي كه صف هاي مشركان را مي‌شكافت و از راه ايشان سخت بركنار بود به انجام مي رساند و آنچنان بر گروه مشركان مي‌كوفت كه راه نفس كشيدن بر ايشان مي‌گرفت و به راه پروردگارش به حكمت و اندرز نيكو مي‌خواند و بت‌ها را در هم مي‌شكست و سرهاي مشركان را به زمين مي‌انداخت.

سرانجام سپاه گرد آمده دشمن شكست خورد و عقب‌نشيني كرد و بامداد اسلام از افق تاريك شرك به چهره تابناك حق جلوه‌گر شد و رهبر دين لب به سخن گشود و آواي شياطين خاموش و گروهك نفاق هلاك و همبستگي كفر و نفاق از هم پاشيد.

شما كلمه اخلاص (لا اله الا‌الله) را به همراه گروهي از مجاهدان روسفيد به زبان رانديد و شما قبل از رسالت پيامبر در نزديكي آتش سهمناك نابودي بوديد و در حقارت به‌مانند آبكي در دهان و لقمه روي زبان كه هضم و بلعيدن آن آسان است و پاره‌آتشي كه شتاب‌زده آن را بربايد و زورمندان زير پايشان لگدمال كنند بوديد و از گندآبي مي‌نوشيديد و از گوشت مردار خشك‌شده تغذيه مي‌كرديد و در ذلت بوديد. [اين فرازها را مي‌توان به مقدار زيادي مشابه توصيفاتي دانست كه حضرت امير(ع) درباره اعراب به‌كار بسته‌اند] و مطرود از جوامع بشري به‌سر مي‌برديد و همواره در بيم ابرقدرت‌هاي اطرافتان بوديد كه هستي شما را نربايند، در اين هنگام بود كه خداي متعال شما را از چنان وضع فلاكت‌بار و شرايط سخت به وسيله محمد(ص) نجات بخشيد، اما نجاتي از پس حوادث بزرگ و كوچك و از پس دست و پنجه نرم كردن با مردان دلير و گرگ‌هاي عرب و شورشيان اهل كتاب.»

آنگاه پس از آنكه وضعيت سابق اعراب را به ياد ايشان مي‌آورد و آن را با وضعيت امروزين ايشان كه غرق در نعمت‌هاست به سنجش درمي‌آورد، چنين وضعيت ديني ايشان را به باد انتقاد مي‌گيرد: «چه دور شديد! چه شد؟ چرا از راه خود منحرف شديد؟ درحالي كه كتاب خدا فراروي شماست، دستوراتش روشن و احكام آن واضح و نشانه‌هاي آن پيداست و اوامر و نواهي آن آشكار است. چرا آن را پشت سر گذاشتيد؟ آيا رغبتي به آن نداريد؟ آيا كتاب ديگري را جايگزين قرآن كرده‌ايد؟ و چه انتخاب بدي كرده است هر كه ديني جز اسلام انتخاب كند!» [اين جملات در واقع تعريضي است از جانب حضرت به مسلماناني كه راه حق را پشت سر نهاده‌اند و رو به باطل كرده اند. اما اين نكته قابل بيان است كه مقصود حضرت خروج حقيقي ايشان از دين نيست، چرا كه ايشان، حاضران در مسجد را با عنوان مسلمان خطاب مي‌كند.]

3- سومين محور سخنراني حضرت در مسجد در واقع پرداختن به همان بهانه اصلي سخنراني است. ارث بردن دختر از پدر، هرچند پدر پيامبر باشد. بسيار جالب‌توجه است كه اين فرازها كمترين بخش سخنراني را به‌خود اختصاص داده است.

آنچه بيان آن بسيار قابل‌توجه است استدلال‌هاي قرآني حضرت است كه پيش از اين از آن ياد كرده و در ميان همه مسلمانان هم حجيت دارد و ترك استدلال به بيان امام پس از پيامبر كه حضرت امير (ع) بوده‌اند! چرا كه اين امر موجبات اختلاف در ميان مسلمانان را فراهم آورده بود: «مي‌پنداريد كه ما را ارثي نيست؟! آيا در پي حكم جاهليت هستيد؟ [در جاهليت، زنان و دختران از ارث‌بري محروم بودند، گرچه در برخي از تيره‌هاي قريش عكس اين حالت نيز برقرار بوده است. ظاهراً منظور ايشان گروه اول بوده است] چه كسي از خدا داناتر است؟ من فاطمه دختر محمدم!‌اي مسلمانان! آيا رواست كه من از پدر خويش ميراث نبرم ولي پسر ابوقحافه ارث برد؟ آيا در كتاب خداست كه تو از پدرت ارث بري ولي من نبرم! بهتان بزرگي است. آيا به عمد كتاب خدا را پشت سر نهاديد؟ خداوند مي‌گويد:« و سليمان از داوود ارث برد.»

و در حكايتي كه از سرگذشت يحيي‌بن زكريا نقل فرموده مي‌گويد: «خدايا از جانب خود فرزندي به من ببخش كه از من و از يعقوب ارث ببرد» و نيز فرمود: «در كتاب خدا خويشاوندان در ارث از يكديگر اولي هستند» و فرمود: «خداوند به شما درباره فرزندانتان توصيه مي‌كند كه سهم پسران دو برابر دختران است» و فرمود: « اگر شخص مالي پس از خود گذاشت براي پدر و مادر و خويشاوندان نزديك به‌طور شايسته وصيت كند. اين حقي است بر پرهيزگاران.»
حضرت به 5 نص صريح قرآني استدلال مي‌كند، هرچند استدلال ايشان را در واقع بايد درخواست ايشان از امت براي استدلال كردن و به سخن ديگر وادار كردن قرآن به زندگي دانست، اما در مقابل خليفه به حديثي استدلال مي‌كند كه كسي جز او آن را نشنيده است: «ما گروه پيامبران ارث نمي‌گذاريم، آنچه باقي مي‌گذاريم صدقه است.» و اين نشان مي‌دهد كه تا چه ميزان امت از قرآن فاصله گرفته‌اند.

بنا بر اين اين مباحثه را بايد به‌نحوي، مناظره بر سر بازگشت يا عدم‌بازگشت قرآن به صحنه‌هاي زندگي به‌شمار آوريم. اين مناظره ثمره‌اي ديگر هم دربرخواهد داشت چرا كه قرآن را همراه و دنباله‌اي است كه از آن جدايي‌نپذيرد: عترت و امامت خاندان پيامبر.

حضرت پس از استدلال به برخي از آيات، آنگاه براي آنكه راه هرگونه تفسير به رأي را ببندد به تفسير پيامبر و همسرش علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) استناد مي‌كند و ايشان را به تفكر در اين امر فراخواندند بي‌شك شما در قرآن داناتر از پيامبر نيستيد.

4 - چون گذشته نيستيد ‌اي انصار رسول خدا! ‌اي شما كه او را دربر گرفتيد، آنگاه كه ديگران او را طرد كردند و قصد قتل او را كردند. «اي بزرگ‌مردان! و ‌اي بازوان ملت! و نگهبانان اسلام! اين‌چگونه سستي و كوتاهي در حق من است؟ آيا رسول خدا نمي‌گفت: احترام مرد را در فرزندانش نگاه داريد؟ چه زود فراموش كرده‌ايد.»

آنگاه حضرت با نااميدي از انصار به‌دنبال توجيهي براي تفسير رفتار ايشان مي‌گردد: «آري مرگ محمد(ص) حادثه بزرگي بود كه اثر آن همه جا را گرفت و شكافش آشكار و پيچيدگي آن همه‌گير شد و روي زمين با غيبت محمد(ص)، تيره گشت. ستارگان در مصيبتش گرفته شدند و آرزوها به آخر رسيد و كوه فروتني كرد و حريم‌ها شكسته شد و حرمت‌ها به هنگام مرگش درهم ريخت.»

5- خليفه پاسخ مي‌گويد: ‌اي دخت رسول خدا شما خاندان پاك هستيد، راهنمايان به خير و دليل بهشت. شما برگزيده زنان و دختران رسول خداييد. در گفتار راستگوييد و در عقل و درايت بر ديگران پيشي داريد! اما من خود شنيدم كه رسول خدا مي‌گفت: ما گروه پيامبران طلا و نقره بر جاي نگذاريم بلكه حكمت و دانش.

فاطمه پاسخ گفت:« سبحان‌الله كه رسول خدا از كتاب خدا روي نمي‌گرداند و با احكام خدا مخالفت نمي‌كرد. خليفه پاسخي نداشت جز استناد به اتفاق مسلمانان بر او به‌عنوان خليفه و اينكه ايشان داورانند و آنان اين خلافت را بر گردن من انداختند و آنچه گرفته‌ام به اتفاق و تصميم ايشان گرفته‌ام.

فاطمه كه مي‌ديد قرآن را حكم كرده و خليفه مسلمانان را، مسلمانان را اينگونه مخاطب ساخت:« ‌اي مردم به باطل مي‌گراييد و در قرآن تدبر نمي‌كنيد يا بر دل‌هاي شما قفل زده‌اند.»

6-‌ اي رسول خدا نمي‌داني با ما چه كردند! «اگر مي‌بودي روي نمي‌داد آنچه روي داد. آنچه بودنت مانع بود از انجامش، خاك از ميانش برد. مردم با ترشرويي با ما برخورد كردند و ما را خوار و سبك داشتند و آنچه در دست ما بود غصب كردند. جبرئيل با آياتي كه مي‌آورد مايه امن ما بود. اينك كه تو را از دست داده‌ايم، راه خير بر ما پوشيده مانده است.‌

اي كاش پيش از تو ما را مرگ فرامي‌گرفت. مرگ تو كه ريگ‌ها و خاك‌ها آن را بر ما تحميل كردند، مايه آن بود كه مصيبت و اندوهي بزرگ ما را دررسد.» فاطمه اما خوشحال بود چه آنكه پيامبر(ص) او را وعده داده بود كه اولين عترت است كه به او مي‌پيوندد و زنده آزاد و شهيد جاويد مي‌شود.

تاريخ درج: 12 خرداد 1387 ساعت 08:17 تاريخ تاييد: 12 خرداد 1387 ساعت 10:13 تاريخ به روز رساني: 12 خرداد 1387 ساعت 10:10
 يکشنبه 12 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن