واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بخش دوم/مروري بر زمينهها و آثار قيام ۱۵ خرداد
گروه خبرنگاران افتخاري / نجيبه خروشي : پيش از رفراندوم، جبهه ملي براي مخالفت، اعلام ميتينگ در روز پنجم بهمن كرد و اطلاعيه تندي منتشر كرد.
نهضت آزادي نيز طي بيانيه مشروحي، ابعاد و آثار رفراندوم را بررسي كرده و بدون اشاره به قيام علما و روحانيان، با رفراندوم مخالفت كرد.
عزتالله سحابي معتقد است، جبهه ملي شعارش اين بود كه «اصلاحات آري، ديكتاتوري نه» اما موضع نهضت آزادي خيلي محكمتر بود.
از روز سوم بهمن بازداشت رهبران جبهه ملي و نهضت آزادي آغاز مي شود. به روايت بازرگان «به دستور شاه كليه افراد جبهه ملي و نهضت آزادي و حتي افرادي از روحانيون و بازار را به زندان انداختند براي اينكه اينها نباشند تا در رفراندوم مخالفت بكنند.»
در يك نشست تاريخي كه علاوه بر امام خميني، آقايان گلپايگاني، شريعتمداري، حائري، علامه طباطبايي، محقق داماد، زنجاني، لنگرودي و آملي در آن شركت داشتند، انتشار اعلاميهاي تصويب شد كه با عنوان «نظريه مراجع تقليد و آيات عظام حوزه علميه قم راجع به تصويب نامه مخالف شرع و قانون دولت» چاپ و منتشر شد.
«با صدور اين اعلاميه افشاگرانه كه در آن، روي فقر، گرسنگي، تيرهبختي مردم، ورشكستگي اقتصادي، وضع اسفبار زراعت و فلاحت كشور و واردات كمرشكن تكيه شده و گوشههايي از توطئههاي اسلام زدايي را برملا كرده بود، موجي از نگراني همراه با خشم و خروش، سراسر كشور را فراگرفت و افكار تودههاي مسلمان را عليه رژيم شاه به شدت برانگيخت.»
براي رژيم شاه مسجل شده بود كه امام خميني و علماي هم فكر او مبارزه را تداوم خواهند داد. در اسفند ماه ۱۳۴۱، پس از نطق شديداللحن شاه كه حداكثر اهانت و تهديد را در مورد علما بكار برد، امام خميني طي نطقي، خطاب به طلاب و روحانيون جوان اظهار داشت: «... خود را آماده كنيد براي كشته شدن، زندان رفتن، و سربازي رفتن؛ خود را آماده كنيد براي ضرب و شتم و اهانت؛ خود را آماده كنيد براي تحمل مصايبي كه در راه دفاع از اسلام و استقلال براي شما در پيش است؛ خود را آماده كنيد و استقامت نماييد.»
همچنين در اين سخنراني كوبنده آخر اسفند، ضمن اعلام عزاي ملي در عيد نوروز، خطاب به روحانيون چنين تأكيد كرد: «روحانيت نبايد از چيزي بترسد، روحانيت نبايد از عربده كشيها، وحشيگريها و غوغاي مشتي رجاله و اراذل وحشت كند. علما و روحانيون بايد تا آخرين قطره خون خود را در راه اسلام، در راه قرآن و در راه اعلاي كلمه الله نثار كنند.» امام خميني در اين سخنان خطاب به رژيم شاه اعلام كرد: «من تا آخرين لحظههاي زندگي ام از نواميس اسلام و مسلمين دفاع ميكنم... تا من هستم، نميگذارم قوانين مخالف اسلام تصويب و اجرا شود. تا من هستم نميگذارم كه دستگاه جبار استقلال اين ملت را برباد دهد.» امام خميني در اين سخنراني كه «يكي از حماسيترين و پرشورترين نطقهاي» ايشان به شمار ميرود مي گويد: «اولاد فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در طول تاريخ اسلام هميشه در برابر دستگاه هاي ظالم و جائر ايستادند و از اسلام دفاع كردند، زجرها كشيدند، ناسزاها شنيدند، لاي جرز قرار گرفتند، دسته جمعي سربريده شدند، قتل عام شدند، به شهادت رسيدند، مع الوصف مقاومت كردند و نگذاشتند كه بدخواهان اسلام را از بين ببرند و احكام خدا را محو و نابود كنند. اكنون هم بحمدالله اولاد فاطمه زنده اند... تا اولاد فاطمه زنده اند اجازه نميدهند كه دشمنان به مقدسات اسلام تجاوز كنند و مقدرات مسلمين را به دست يهود و اسرائيل بسپرند.»
به گزارش شهرباني قم، شمار حاضران در سخنراني امام «حدود چهارهزار نفر» برآورد شد كه از ديد برخي شاهدان عيني به مراتب بيشتر بود. «در هنگام سخنراني بيشتر چشمهاي حاضران اشكبار بود و بسياري از حاضران با خشم و خروش فوق العاده و شور و هيجان زايدالوصفي از مجلس برخاستند.»
فاجعه حمله به فيضيه مبارزات قاطع امام و روحانيون از آغاز سال ۱۳۴۲ شدت گرفت. بر اساس پيشنهاد امام خميني و تأييد علما، ايام نوروز و عيد عزاي عمومي اعلام شد. امام در اعلاميه خود اعلام داشت كه «عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر ـ عجّل الله تعالي فرجه ـ» ميداند و «به مردم اعلام خطر» ميكند.
روز دوم فروردين، مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) يك مجلس سوگواري از سوي آيت الله گلپايگاني در مدرسه فيضيه قم برقرار شد كه جمعيت انبوهي در آن شركت كردند. مأموران رژيم، با لباس مبدّل، با هجوم به مجلس عزاداري، ضمن ضرب و جرح مردم و شكستن در و پنجره مدرسه، عده زيادي از مردم و طلاّ ب را كشته و مجروح كردند.
همزمان با اين فاجعه، به «مدرسه طالبيه» تبريز نيز حمله شد و چند تن در اين حادثه نيز كشته و مجروح شدند.
باز همزمان با اين دو اتفاق، منزل آيت الله سيد حسن قمي در مشهد نيز مورد حمله قرار گرفت.
رژيم حمله به مدرسه فيضيه را هجوم خودجوش عدهاي از كشاورزان زائر دانست كه به انگيزههاي شخصي دست به عمل زدهاند.
به دنبال اين حوادث، اعلاميههايي از علماي قم، تهران، نجف و ديگر شهرهاي ايران و عراق صادر شد كه رژيم شاه را به دليل بيحرمتي به دين و اهل ديانت و علما و طلاب محكوم ميكرد. امام خميني نيز اعلاميهاي تاريخي صادر كرد كه به «اعلاميه شاه دوستي يعني غارتگري» معروف شد و سه محور عمده و تعيين كننده داشت:
اول ـ حمله مستقيم به شخص شاه و نهاد سلطنت؛ با تعابيري كه تا آن زمان سابقه نداشت؛ « اينان با شعار شاه دوستي به مقدسات مذهبي اهانت ميكنند. شاه دوستي يعني غارتگري، هتك اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، تجاوز به مراكز علم و دانش؛ شاه دوستي يعني ضربه زدن به پيكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه هاي اسلام و محو آثار اسلاميّت؛ شاه دوستي يعني تجاوز به احكام اسلام و تبديل احكام قرآن كريم؛ شاهدوستي يعني كوبيدن روحانيت و اضمحلال آثار رسالت.»
دوم ـ تحريم معاذير و بهانههاي عافيت طلبان و خشكه مقدسان، كه اصل «تقيّه» را «تقواي گريز» ميفهميدند و با تشبّث بدان هيچ نوع اعتراضي را مجاز نميدانستند؛ « حضرات آقايان توجه دارند، اصول اسلام در معرض خطر است؛ قرآن و مذهب در مخاطره است. با اين احتمال، «تقيّه» حرام است و اظهار حقايق واجب؛ «وَلَو بَلَغَ ما بَلَغَ». »
سوم ـ اعلام استيضاح نخست وزير كشور، از سوي يك مرجع و رهبر ديني، كه خود به صراحت با عنوان «نمايندگي ملت» اين صلاحيت را براي خويش قايل شد؛ « اكنون كه مرجع صلاحيت داري براي شكايت در ايران نيست و اداره اين مملكت به طور جنونآميز در جريان است، من به نام ملت از آقاي عَلَم شاغل نخستوزيري استيضاح ميكنم.»
امام خميني در اين پيام بر عزم خود در تداوم مبارزه عليه رژيم شاه تأكيد كرده و چنين اعلام داشت: «من اكنون قلب خود را براي سرنيزه هاي مأمورين شما حاضر كردم، ولي براي قبول زورگوييها و خضوع در مقابل جباريهاي شما حاضر نخواهم كرد.» «با صدور اعلاميه مزبور، توده هاي ستمديده و مرعوب، يكباره به جوش و خروش آمدند. رعب و وحشتي كه به دنبال فاجعه خونين فيضيه، قلبها را فراگرفته بود، جاي خود را به خشم و عصيان و شهامت و دلاوري سپرد.»
اين اعلاميه «نه تنها شاه و هيئت حاكمه ايران را بهتزده ساخت، بلكه عموم ملت، احزاب ملي، رجال سياسي، طبقه دانشگاهي و مبارزان برجسته ملي را نيز به شگفتي واداشت تا آنجا كه بسياري از مقامات سياسي با نامه و پيام و طي ملاقاتهاي خصوصي و عمومي با امام، مراتب ارجگزاري و پشتيباني خويش را در برابر عظمت فكري، خردمندي، ژرف نگري، پايداري، استواري و رهبري امام آشكار كردند.»
روحانيت تهران يك هفته اعتصاب را با خودداري از اقامه جماعت در مساجد اعلام كرد، حوزه علميه مشهد از اين تصميم اعلام حمايت كرد و اعتصاب سراسري ائمه جماعات را خواستار شد. اصناف و بازاريان تهران و ساير شهرستان ها نيز سه روز اعتصاب عمومي را با بستن مغازهها و بازار تدارك ديدند.
در بين گروههاي سياسي، مسئولان خارج از زندان جبهه ملي با امضاي سازمانهاي جبهه ملي ـ استان تهران با صدور اعلاميه اي تحت عنوان «سراسر خاك وطن در آتش استبداد مي سوزد» فاجعه فيضيه قم و طالبيه تبريز را محكوم ميكنند ولي از به كار بردن تعابير روحانيان و طلاب خودداري كرده، اشارهاي به قيام علما به رهبري امام خميني نميكنند.
نقل شده كه اللهيار صالح رهبر جبهه ملي در ملاقات يكي از دانشجويان جبهه با وي در زندان قصر، حركت روحانيت را «زودگذر و موسمي» توصيف كرده و از پيروي و همكاري با مبارزات روحانيون منع ميكنند.
در مورد فاجعه فيضيه، اطلاعيهاي به نام نهضت آزادي و يا واكنش خاصي توسط رهبران آن در زندان، ثبت و طرح نشده است. وزير مشاور رژيم، طي مصاحبههاي متعدد، سعي كرد اعتصابات و اعتراضات مردم و روحانيون را به فئودالها و مخالفان اصلاحات ارضي نسبت دهد.
پس از درگيري خونين فيضيه، موج تازهاي در علماي عراق برخاست؛ آنان نامهها و پيامهاي متعددي به سران كشورهاي اسلامي و عربي ارسال داشته عملكرد رژيم شاه را مورد انتقاد قرار دادند و از آنان براي حمايت از مبارزان ايراني ياري طلبيدند. آيت الله حكيم، با ارسال تلگرامي، از علماي ايران خواست كه به طور دسته جمعي ـ به عنوان اعتراض ـ ايران را ترك كرده به عراق مهاجرت كنند. در واكنش به اين پيام آقاي حكيم، نخست امام خميني و سپس ديگر مراجع ايران اين امر را به صلاح دين و ملت ندانستند.
در همين اوان و در روز ۲۰ فروردين اين خبر جلب توجه كرد: رژيم شاه، در يورشي ديگر، معافيت تحصيلي طلاب را ناديده گرفت و جمعي از روحانيون را به سربازي برد. اين اقدام كه آشكارا به قصد فشار بر روحانيت و به ويژه افزايش محدوديتها و تضييقات بر روحانيان جوان صورت ميگرفت به نحو توهينآميز و تحقيركنندهاي اجرا شد و با عمليات غافلگيرانه در بيرون محل تدريس طلاب، آنان را دستگير و به پادگانهاي نظامي اعزام ميكردند. مأموران حتي طلابي كه كارت تحصيلي صادره از وزارت فرهنگ داشتند نيز بازداشت و كارتهاي آنها را پاره ميكردند.
امام با ارسال پيام براي روحانياني كه به سربازخانهها اعزام شده بودند از جمله حجت الاسلام علي اكبر هاشمي رفسنجاني، ضمن تأكيد بر فراگيري تعليمات نظامي و آمادگي جسماني اعلام داشت: «رسالت سنگيني كه اكنون به عهده داريد، روشن ساختن و آگاه كردن سربازان و درجه داراني است كه با آنان سر و كار داريد.»
ساواك نيز پس از اطلاع از اقدامات تبليغي روحانيان سرباز به مقابله برخاست و با جلوگيري از فعاليتهاي فرهنگي آنان در مواردي با خشونت روحانيان مبارز را در داخل پادگانها سركوب و بازداشت ميكرد.
به مناسبت «اربعين شهداي فيضيه» نيز با صدور اعلاميه شورانگيز امام خميني، مجالس يادبود در نقاط مختلف تشكيل شد و فرصت ديگري براي تهاجم به رژيم فراهم شد.
شاه در ۲۶ ارديبهشت ۱۳۴۲ طي نطقي آينده خونيني را در ايران و لزوم كشتار افرادي را براي تحقق اهداف «انقلاب سفيد» پيشبيني كرد و وقوع آن را غيرقابل اجتناب دانست. وي گفت: «اگر متأسفانه لازم باشد كه بگوييم انقلاب بزرگ ما با خون يك عده بيگناه يعني مأمورين دولت، و خون يك عده افراد بدبخت و گمراه متأسفانه آغشته خواهد شد، اين كاري است كه چاره اي نيست و خواهد شد.»
محرم و قيام ۱۵ خرداد با آغاز ماه محرم مبارزات اوج ديگري گرفت. رژيم، كه تشديد مبارزه را پيشبيني ميكرد، تمهيداتي انديشيد. شهرباني كل كشور، به رياست نصيري، رئيس بعدي ساواك، اعلاميه مفصلي منتشر كرد و «اعمال و تظاهراتي كه شرع مقدس نيز آنها را تجويز نفرموده است» به كلي ممنوع اعلام كرد و متذكر شد كه «اگر اشخاصي مراسم مذهبي را وسيله اغراض شخصي قرار دهند شديداً مجازات خواهند شد». از طرف ديگر، ساواك و شهرباني با احضار وعّاظ، با تهديد از آنان ميخواهد ملتزم شوند كه سه موضوع را مراعات كنند: اول ـ عليه شخص اول مملكت سخني نگويند؛ دوم ـ عليه اسرائيل نيز سخني به ميان نياورند؛ و سوم ـ مرتب به گوش مردم نخوانند كه اسلام در خطر است!
امام خميني، در مقابله با تهديدهاي رژيم، ضمن پيامي به وعّاظ، گويندگان ديني و هيئتهاي مذهبي، به نكاتي اشاره كرد كه اهميت ويژهاي دارد. در ابتدا با افشاي توطئه رژيم در گرفتن التزام سه گانه، صريحاً نظر داد كه «اين التزامات، علاوه بر آنكه ارزش قانوني نداشته و مخالفت با آن هيچ اثري ندارد، التزام گيرندگان مجرم و قابل تعقيب هستند»؛ سپس با ذكر مواردي كه لازم است گويندگان بدان بپردازند، با حمله به دربار و ارتش و دستگاه هاي دولتي يادآور شد كه «خطر اسرائيل و عمّال آن را به مردم تذكر دهيد». از ديگر موارد مهم اين پيام، تكيه و حسّاسيت بر بخشي از ادبيات انقلابي مردم بود؛ امام خميني با اين يادآوري كه «در نوحههاي سينهزني، از مصيبتهاي وارده بر اسلام و مراكز فقه و ديانت و انصار شريعت يادآور شويد»، نوحه خوانان و سرايندگان نوحه و مرثيه را متوجه ساخت كه در ايام عزاداري، شور و شعور مبارزه عليه رژيم شاه را زنده نگاه دارند.
ادامه دارد...
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]