واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با انديشمندان جهان اسلام / محمدحسن آشتيانيآيتالله «آشتياني»؛ نخستين فقيه ناشر انديشههاي اصولي شيخ انصاري
گروه انديشه: آيتالله «محمدحسن آشتياني» نخستين فقيهي بود كه تحقيقات و انديشههاي تازه شيخ مرتضي انصاري را به ويژه در فن اصول، در تهران نشر داد و به همين سبب طالبان علم از هر گوشه به سوي او روي آوردند.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، 28 جماديالاول، برابر است با سالروز درگذشت آيتالله «محمدحسن آشتياني»، در سال 1319 هجري قمري.
ميرزامحمدحسن آشتياني، از فقهاي بزرگ و برجسته شيعه امامي، در آشتيان زاده شد. سه ساله بود كه پدرش درگذشت. پس از آموزش خواندن و نوشتن، در 13 سالگي به بروجرد رفت و مدت 4 سال در آن شهر به تحصيل ادبيات پرداخت. آنگاه به نجف رفت و در نزد عالمان آنجا تلمذ كرد.
وي به زودي چنان در تحصيل پيش رفت كه از خاصان درس شيخ مرتضي انصاري به شمار آمد. آشتياني پس از وفات شيخ، به تهران آمد. وي نخستين فقيهي بود كه تحقيقات و انديشههاي تازه شيخ مرتضي انصاري را به ويژه در فن اصول، در تهران نشر داد و به همين سبب طالبان علم از هر گوشه به سوي او روي آوردند.
در تهران مسئوليت رهبري روحانيت به دوش وي افتاد و او بر ديگر فقها تفوق يافت. او را به حسن تقرير و لطف تعبير ستودهاند. در رجب 1307 هـ.ق كه ناصرالدينشاه امتياز انحصار خريد و فروش توتون و تنباكو را به يك شركت انگليسي داد. ميرزاحسن همراه علماي معتبر ديگر به مخالفت برخاست. وي با شاه و صدراعظم گفتوگو كرد و زيانهاي ناشي از اعطاي امتياز را برشمرد، اما آنان براي شنيدن چنين سخناني گوش شنوا نداشتند.
بنابراين مخالفت ادامه يافت و كار به صدور حكم تحريم استعمال توتون و تنباكو از طرف ميرزاي شيرازي كشيد. آشتياني حكم ميرزا را در ميان مردم منتشر كرد و در تشويق آنان به مخالفت با دخالت كافران در كارهاي مسلمانان، تلاش فراوان به كار برد. چون كار پايداري بالا گرفت، شاه نامهاي به آشتياني نوشت و با خشونت از او خواست كه براي لغو حكم تحريم ميرزاي شيرازي اقدام كند.
آشتياني در پاسخي كه براي شاه فرستاد، به زيركي به او فهماند كه اين كار از او ساخته نيست و حكم ميرزاي شيرازي، تا زماني كه امتياز به كلي لغو نشود، به قوت خود باقي خواهد ماند و نيز شاه را متوجه كرد كه مردم از دخالت بيگانگان در امور كشور، منزجر شدهاند.
ناصرالدينشاه نخست از درِ ملايمت درآمد، اما كمي بعد به خشونت گراييد و از آشتياني خواست كه ميان خروج از تهران و كشيدن علني قليان، يكي را برگزيند و او خروج از تهران را برگزيد. همه علماي بزرگ تهران خود را آماده كردند تا همراه آشتياني پايتخت را ترك كنند.
مردم آگاه شدند و شوريدند و به كاخ سلطنتي حمله بردند كه در نتيجه 30 تن از آنان كشته و زخمي شدند؛ اما توانستند از خروج آشتياني از شهر جلوگيري كنند. سرانجام ناصرالدينشاه تسليم شد و امتياز لغو شد.
آشتياني در 1311 هـ.ق به سفر حج رفت. به سامرا نيز سفر كرد و ميرزاي شيرازي و طلاب سامرا از او به گرمي استقبال كردند. وي در 28 جماديالاولي 1319 هـ.ق در تهران وفات يافت و در آرامگاه شيخ جعفر شوشتري در نجف دفن شد.
پس از او فرزندش شيخ «مرتضي آشتياني» كه او نيز فقيهي بزرگوار بود، مرجعيت روحاني يافت. از فرزندان ديگر او ميتوان شيخ «مصطفي آشتياني» ملقب به «افتخارالعلما» و ميرزا هاشم آشتياني نماينده دورههاي سوم، پنجم، ششم، هفتم و هشتم مجلس شورا را نام برد.
از تأليفات ميرزا محمدحسن آشتياني ميتوان به آثار زير اشاره كرد: 1. بحرالفوائد في شرحالفرائد كه از بهترين حواشي بر رسائل شيخ انصاري به شمار ميرود؛ 2. مباحثالالفاظ از تقريرات شيخ انصاري؛ 3. كتابالخلل فيالفقه؛ 4. كتابالقضا؛ 5. كتابالوقف و احياءالموات و الاجاره؛ 6. ازاحة الشكوك عن حكماللباسالمشكوك؛ 7. رسالة فيالحرج؛ 8. رسالة في اوانيالذهب و الفضة.*
*منابع: دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، جلد اول، مقاله شماره 226؛ مركز پژوهشهاي صدا و سيما.
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]