محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826855165
نگاهي به مهم ترين پيام ها و نامه هاي امام خميني(ره)در سال پاياني زندگي(3) قبول اين مساله براي من از زهر كشنده تر است ....
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: نگاهي به مهم ترين پيام ها و نامه هاي امام خميني(ره)در سال پاياني زندگي(3) قبول اين مساله براي من از زهر كشنده تر است ....
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز:خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاى معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيدهام و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مىكنم.
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
لَقَد صَدَقَ اللَّهُ رَسولَهُ الرُّؤيا بِالحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ المَسجِدَ الحَرامَ إن شآءَ اللَّهُ آمِنِينَ.(1)
علىرغم گذشت يك سال از كشتار فجيع و بىرحمانه حجاج بىدفاع و زائران مؤمن و موحّد بهوسيلهي نوكران امريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.
مسلمانان جهان در سال گذشته و براى اولينبار عيد قربان را با شهادت ابراهيم عليهالسلام كه دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در مناى رضايت حق جشن گرفتند؛ و بار ديگر امريكا و آل سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهيد، از جانبازان بىپناه ما كشتهها گرفتند؛ و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردى و قساوت بر پيكر نيمهجان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشكيدهي مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه كسانى و از چه گناهى؟ انتقام از كسانى كه از خانهي خويش بهسوى خانهي خدا و خانهي مردم هجرت نموده بودند! انتقام از كسانى كه سالها كولهبار امانت و مبارزه را بر دوش كشيده بودند. انتقام از كسانى كه همچون ابراهيم عليهالسلام از بتشكنى برمىگشتند؛ شاه را شكسته بودند؛ شوروى و امريكا را شكسته بودند؛ كفر و نفاق را خرد كرده بودند. همانها كه پس از طى آنهمه راهها با فرياد: و أَذِّن فِى النَّاس بِالحَجِّ يأْتُوكَ رِجَالًا پابرهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهيم را خوشحال كنند. به ميهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدايند و عطش خويش را در زلال مناسك حج برطرف نمايند و با توانى بيشتر مسئوليتپذير گردند و در سير و صيرورت ابدى خود نه تنها در ميقات حج، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگى و دلبستگى به دنيا را از تن به درآورند. همانها كه براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحتطلبان را بر خود حرام، و مُحرِم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم كردند تا نه تنها بنده زرخريد امريكا و شوروى نباشند، كه زير بار هيچكس جز خدا نروند. آمده بودند كه دوباره به محمد صلىاللَّه عليه و آله و سلّم بگويند كه از مبارزه خسته نشدهاند و بهخوبى مىدانند كه أبىسفيان و أبىلهب و أبىجهل براى انتقام در كمين نشستهاند؛ و با خود مىگويند مگر هنوز لات و هُبَل در كعبهاند؟ آرى، خطرناكتر از آن بتها اما در چهره و فريبى نو. آنها مىدانند كه امروز حَرَم، حَرَم است اما نه براى ناس، كه براى امريكا! و كسى كه به امريكا لبيك نگويد و به خداى كعبه رو آورد، سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانى كه همهي ذرات وجود و همهي حركات و سكنات انقلابشان مناسك ابراهيم را زنده كرده است؛ و حقيقتاً مىرود تا فضاى كشور و زندگى خويش را با آواى دلنشين «لَبَّيكَ، اللَّهُم لَبَّيكَ» معطر سازد.
آرى، در منطق استكبار جهانى هركه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند، متهم به شرك خواهد شد و مُفتىها و مفتىزادگان اين نوادگان بَلعَم باعوراها به قتل و كفر او حكم خواهند داد. بالاخره در تاريخ اسلام مىبايست آن شمشير كفر و نفاقى كه در لباس دروغين احرام يزيديان و جيرهخواران بنىاميه عليهم لعنةاللَّه براى نابودى و قتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام، يعنى حضرت أبى عبداللَّه الحسين عليهالسلام و ياوران با وفاى او، پنهان شده بود، مجدداً از لباس همان ميراثخواران بنىسفيان به درآيد و گلوى پاك و مطهر ياوران حسين عليهالسلام را در آن هواى گرم، در كربلاى حجاز و در قتلگاه حَرَم، پاره كند؛ و همان اتهاماتى را كه يزيديان به فرزندان راستين اسلام زدند و آنان را «خارجى» و «ملحد» و «مشرك» و «مَهدورالّدم» معرفى كردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند؛ كه إن شاءاللَّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.
اما زائران كشورها كه يقيناً با كنترل و ارعاب دولتها و حكومتهايشان به مكه سفر كردهاند، جاى دوستان و برادران و حاميان و همسنگران واقعى خود را در ميان خود خالى خواهند يافت. آل سعود براى پردهپوشى جنايات هولناك سال گذشتهي خود و همچنين توجيه صدٌّ عن سبيلاللَّه و منع حجاج ايرانى از ورود به حج، زائران را زير بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد؛ و آخوندهاى دربارى و مفتيهاى خودفروخته لعنةاللَّه عليهم در كشورهاى اسلامى خصوصاً حجاز توسط رسانهها و مطبوعات دست به نمايشها و سخنرانيها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زائران دربارهي فهم و درك فلسفهي واقعى حج و نيز پى بردن به ماجراى از پيش طراحى شدهي شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا تنگ خواهند نمود؛ و مسلّم در چنين شرايطى رسالت زائران بسيار سنگين است. بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفهي واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكردهاند؛ و حج با آنهمه راز و عظمتى كه دارد، هنوز بهصورت يك عبادت خشك و يك حركت بيحاصل و بىثمر باقى مانده است. يكى از وظايف بزرگ مسلمانان پى بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براى هميشه بايد بخشى از امكانات مادى و معنوى خود را براى برپايى آن صرف كنند.
چيزى كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليلگران مغرض و يا جيرهخواران بهعنوان فلسفهي حج ترسيم شده است، اين است كه حج يك عبادت دستهجمعى و يك سفر زيارتى- سياحتى است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد و با چه كيفيت در مقابل جهان سرمايهدارى و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چارهانديشى نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد بهعنوان يك نيروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايى كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومتهاى وابسته بشوراند. بلكه حج همان سفر تفريحى براى ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آنكه حج براى نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حركات و اعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمىرسد. حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نمود. حج پيامآور و ايجاد و بناى جامعهاى به دور از رذايل مادى و معنوى است. حج تجلى و تكرار همهي صحنههاى عشقآفرين زندگى يك انسان و يك جامعهي متكامل در دنياست؛ و مناسك حج مناسك زندگى است؛ و از آنجا كه جامعهي امت اسلامى، از هر نژاد و مليتى، بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد صلىاللَّه عليه و آله و سلّم پيوند خورد و يكى گردد و يدِ واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است. حج عرصهي نمايش و آيينهي سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج بهسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند مىشوند، ولى انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند، از صدف اين دريا گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت. ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد كه حج بهسان قرآن مهجور گرديده است و به همان اندازهاى كه آن كتابِ زندگى و كمال و جمال در حجابهاى خودساختهي ما پنهان شده است و اين گنجينهي اسرارِ آفرينش در دل خروارها خاك كجفكريهاى ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگى و فلسفهي زندگىساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است؛ سرنوشتى كه ميليونها مسلمان هر سال به مكه مىروند و پا جاى پاى پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مىگذارند، ولى هيچكس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهمالسلام كه بودند و چه كردند؟ هدفشان چه بود؟ از ما چه خواستهاند؟ گويى به تنها چيزى كه فكر نمىشود، به همين است. مسلّم حجِ بىروح و بىتحرك و قيام، حج بىبرائت، حج بىوحدت و حجى كه از آن هَدم كفر و شرك برنيايد، حج نيست. خلاصه، همهي مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و بازگرداندن اين دو به صحنههاى زندگىشان كوشش كنند؛ و محققان متعهد اسلام با ارائهي تفسيرهاى صحيح و واقعى از فلسفهي حج همهي بافتهها و تافتههاى خرافاتى علماى دربارى را به دريا بريزند.
اما آنچه زائران عزيز بايد بدانند، اينكه امريكا و آل سعود حادثهي مكه را يك مبارزهي فرقهاى و نزاع قدرت ميان شيعه و سنى ترسيم نموده و ايران و رهبران آن را بهعنوان كسانى كه هوس رسيدن به يك امپراتورى بزرگ را در سر مىپرورانند معرفى مىكنند تا بسيارى از كسانى كه از مسير حوادث سياسى جهان اسلام و نقشههاى شوم جهانخواران بيخبرند، تصور كنند كه فرياد برائت ما از مشركين و مبارزه ما براى كسب آزادى ملتها در مسير كسب قدرت سياسىمان و گسترش قلمرو جغرافياى حكومت اسلامى است. البته براى ما و همهي انديشمندان و محققانى كه از نيات پليد تشكيلات آل سعود باخبرند، جاى تعجب نيست كه به ايران و حكومتى كه از بدو پيروزى تا به حال فرياد وحدت مسلمين را سر داده است و در همهي حوادث جهانِ اسلام خود را شريك غم و شادى مسلمانان مىداند، تهمت افتراق و جدايى مسلمانان را بزنند و يا بالاتر از آن، زائرانى را كه به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهى به حجاز رفتهاند به لشكركشى و تشكل براى تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينهي پيامبر متهم نمايند! و دليل و مدرك اين كار را حضور پاسداران و نظاميان و مسؤولين كشورمان در مراسم حج ذكر كنند! آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار كشور اسلامى بايد با حج بيگانه باشد؛ و اينگونه سفرها براى مسؤولين كشورى و لشكرى تعجبآور و توطئهانگيز مىشود. از نظر استكبار، مسؤولين كشورهاى اسلامى بايد به فرنگ بروند؛ آنها را به حج چه كار! دستنشاندگان امريكا آتش زدن پرچم امريكا را به حساب آتش زدن حرم و شعار مرگ بر شوروى و امريكا و اسرائيل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پيامبر گذاشتهاند؛ و نيز مسؤولين و نظاميان ما را با لباس احرام بهعنوان رهبران توطئه معرفى كردهاند!
واقعيت اين است كه دوَل استكبارى شرق و غرب و خصوصاً امريكا و شوروى، عملًا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينهي سياسى تقسيم كردهاند. در بخش آزاد جهان، اين ابرقدرتها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمىشناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملتها را امرى ضرورى و كاملًا توجيه شده و منطقى و منطبق با همهي اصول و موازين خود ساخته و بينالمللى مىدانند. اما در بخش قرنطينهي سياسى كه متأسفانه اكثر ملل ضعيف عالَم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زندانى شدهاند، هيچ حق حيات و اظهار نظرى وجود ندارد؛ همهي قوانين و مقررات و فرمولها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظامهاى دستنشاندگان و در برگيرنده منافع مستكبران خواهد بود. متأسفانه اكثر عوامل اجرايى اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلى استكبارند كه حتى فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهى نابخشودنى مىدانند. منافع جهانخواران ايجاب مىكند كه هيچكس حق گفتن كلمهاى كه بوى تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد؛ و از آنجا كه مسلمانان جهان بهعلت فشار و حبس و اعدام، قدرت بيان مصيبتهايى كه حاكمان كشورشان بر آنها تحميل كردهاند را ندارند، بايد بتوانند در حرم امن الهى مصايب و دردهايشان را با كمال آزادى بيان كنند تا ساير مسلمانان براى رهايى آنان چارهاى بينديشند. لذا ما بر اين مطلب پافشارى و اصرار مىكنيم كه مسلمانان، حداقل در خانهي خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قيد و بندهاى ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزى كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيلهاى براى رهايى خود استفاده نمايند.
حكومت آل سعود مسئوليت كنترل زائران خانهي خدا را بهعهده گرفته است؛ و اينجاست كه با اطمينان مىگوييم كه حادثهي مكه جداى از سياست اصولى جهانخواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نيست. ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادىِ انرژى متراكم جهان اسلام داشته و داريم و به يارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزى اين كار صورت خواهد گرفت. و إن شاءاللَّه روزى همهي مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرتها و نوكران و جيرهخوارانشان از منفورترين موجودات جهان هستند.
كشتار زائران خانهي خدا توطئهاى براى حفظ سياستهاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسلام ناب محمدى صلىاللَّه عليه و آله و سلّم است و كارنامهي سياه و ننگين حاكمان بىدرد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمهجان اسلام و مسلمين دارد.
پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و منارههاى تزئيناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياستهاى غلط حاكمان دستنشانده به خاك مذلت نشستهاند. مگر مسلمانان جهان فاجعهي قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقههاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زائران خانهي خدا را فراموش مىكنند؟ مگر مسلمانان نمىبينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند، كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملّاهاى كثيف دربارى، اسلام مقدسنماهاى بيشعور حوزههاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايهداران بر مظلومين و پابرهنهها و در يك كلمه «اسلام امريكايى» را ترويج مىكنند و از طرف ديگر، سر بر آستان سرور خويش، امريكاى جهانخوار، مىگذارند.
مسلمانان نمىدانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و «خادمالحرمين» به اسرائيل اطمينان مىدهد كه ما اسلحهي خودمان را عليه شما بهكار نمىبريم! و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مىكنند. واقعاً چقدر بايد رابطهي سران كشورهاى اسلامى با صهيونيستها گرم و صميمى شود تا در كنفرانس سران كشورهاى اسلامى مبارزهي صورى و ظاهرى هم با اسرائيل از دستور كار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اينها يك جو غيرت و حميت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به يك چنين معاملهي كثيف سياسى و خودفروشى و وطنفروشى نمىشدند.
آيا اين حركات براى جهان اسلام شرمآور نيست؟ و تماشاچى شدن گناه و جرم نمىباشد؟ آيا از مسلمانان كسى نيست تا بپاخيزد و اينهمه ننگ و عار را تحمل نكند؟
راستى ما بايد بنشينيم تا سران كشورهاى اسلامى احساسات يك ميليارد مسلمان را ناديده بگيرند و صحه بر آنهمه فجايع صهيونيستها بگذارند و دوباره مصر و امثال آن را به صحنه بياورند؟ حال، مسلمانان باور مىكنند كه زائران ايرانى براى اشغال خانهي خدا و حرم پيامبر قيام كردهاند و مىخواستند كعبه را دزديده به قم ببرند! اگر مسلمانان جهان باور كردهاند كه سران آنها دشمنان واقعى امريكا و شوروى و اسرائيل هستند، تبليغات آنان هم در مورد ما را باور مىكنند.
البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجى و بينالملل اسلامىمان بارها اعلام نمودهايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطهي جهانخواران بوده و هستيم. حال اگر نوكران امريكا نام اين سياست را توسعهطلبى و تفكر تشكيل امپراتورى بزرگ مىگذارند، از آن باكى نداريم و استقبال مىكنيم. ما درصدد خشكانيدن ريشههاى فاسد صهيونيزم، سرمايهدارى و كمونيزم در جهان هستيم. ما تصميم گرفتهايم، به لطف و عنايت خداوند بزرگ، نظامهايى را كه بر اين سه پايه استوار گرديدهاند، نابود كنيم؛ و نظام اسلام رسولاللَّه صلىاللَّه عليه و آله و سلّم را در جهان استكبار ترويج نماييم؛ و دير يا زود ملتهاى دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باجخواهى و مصونيت كارگزاران امريكايى، حتى اگر با مبارزهي قهرآميز هم شده باشد، جلوگيرى مىكنيم. إن شاءاللَّه ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج، اين منبر بزرگى كه بر بلنداى بام انسانيت بايد صداى مظلومان را به همهي عالم منعكس سازد و آواى توحيد را طنين اندازد، صداى سازش با امريكا و شوروى و كفر و شرك نواخته شود؛ و از خدا مىخواهيم كه اين قدرت را به ما ارزانى دارد كه نه تنها از كعبهي مسلمين، كه از كليساهاى جهان نيز ناقوس مرگ امريكا و شوروى را به صدا درآوريم.
مسلمانان جهان و محرومين سراسر گيتى از اين برزخ بىانتهايى كه انقلاب اسلامى ما براى همه جهانخواران آفريده است احساس غرور و آزادى كنند و آواى آزادى و آزادگى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخمهاى خود مرهم گذارند؛ كه دوران بنبست و نااميدى و تنفس در منطقهي كفر بهسر آمده است و گلستان ملتها رخ نموده است؛ و اميدوارم همهي مسلمانان شكوفههاى آزادى و نسيم عطر بهارى و طراوت گلهاى محبت و عشق و چشمهسارِ زلال جوشش ارادهي خويش را نظاره كنند. همه بايد از مرداب و باتلاق و سكوت و سكونى كه كارگزاران سياست امريكا و شوروى، بر آن تخم مرگ و اسارت پاشيدهاند، به درآييم و به سوى دريايى كه زمزم از آن جوشيده است روانه شويم؛ و پردهي كعبه و حرم خدا را كه به دست نامحرمان نجس امريكا و امريكازادهها آلوده شده است با اشك چشم خويش شستشو دهيم.
مسلمانان تمامى كشورهاى جهان! از آنجا كه شما در سلطهي بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شدهايد، بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد؛ و از وجود جوانان پرشور و شهادتطلبى كه حاضرند خطوط جبههي كفر را بشكنند استفاده نماييد. به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد؛ بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسلام باشيد، كه عزت و حيات در سايهي مبارزه است. اولين گام در مبارزه اراده است و پس از آن، تصميم بر اينكه سيادت كفر و شرك جهانى، خصوصاً امريكا را بر خود حرام كنيد. ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است. دروازههاى مدينةالرسول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشتهي محبتمان با پيامبر هرگز پاره و سست نمىشود. بهسوى كعبه نماز مىگزاريم و بهسوى كعبه مىميريم. خدا را سپاس مىگزاريم كه در ميثاقمان باخداى كعبه، پايدار ماندهايم و پايههاى برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانمان بنيان نهادهايم و منتظر هم نماندهايم كه حاكمان بىشخصيت بعض كشورهاى اسلامى و غيراسلامى از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشهي تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم. ما غير از خدا كسى را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمىداريم.
جمهورى اسلامى ايران از مسلمانان آزادهي جهان كه علىرغم اختناق سياسى حاكم بر آنها با ترتيب كنفرانسها و مصاحبهها و سخنرانيها پرده از اسرار جنايتبار امريكا و آل سعود برداشتند و مظلوميت ما را به دنيا نشان دادند، تشكر مىنمايد. مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدّم مىشود و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانهي حفظ منافع خود حادثهاى را بهوجود مىآورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را بهصورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هماكنون اگر امريكا يك كشور اسلامى را به بهانهي حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند، چه كسى جلوى او را خواهد گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نمانده است و بايد چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امريكا را شكست و الزاماً يكى از دو راه را انتخاب نمود: يا شهادت يا پيروزى. كه در مكتب ما هر دوى آنها پيروزى است. كه إن شاءاللَّه خداوند قدرت شكستن چهارچوب سياستهاى حاكم و ظالم جهانخواران و نيز جسارت ايجاد داربستهايى بر محور كرامت انسانى را به همهي مسلمين عطا فرمايد و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوكت همراهى نمايد.
بعضى افراد تا قبل از حادثهي تلخ و شيرين حج در سال گذشته، فلسفهي اصرار جمهورى اسلامى ايران را بر راهپيمايى برائت از مشركين بهخوبى درك نكرده بودند و از خود و ديگران سؤال مىكردند كه در سفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپيمايى و فرياد مبارزه است و اگر هم فرياد برائت از مشركين سر داده شود، چه ضررى متوجه استكبار مىشود. چه بسا افراد سادهدلى تصور مىكردند كه دنياى به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اينگونه مسائل سياسى را خواهد داشت، كه به مخالفان خود حتى بيش از اين هم اجازه حيات و تظاهرات و راهپيمايى خواهند داد و دليل اين مدعا اجازهي راهپيماييهايى است كه در كشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مىشود.
ولى اين مسئله بايد روشن باشد كه آنگونه راهپيماييها هيچگونه ضررى براى ابرقدرتها و قدرتها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپيماييهاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى سرسپردگان شوروى و امريكا ختم مىشود؛ و درست به همين جهت است كه با كشتار دستهجمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگيرى مىشود و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتى سادهدلان مىفهمند كه نبايد سر بر آستان شوروى و امريكا نهاد.
ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثهي مكه منشأ تحولات بزرگى در جهان اسلام و زمينهي مناسبى براى ريشهكن شدن نظامهاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانىنماها خواهد بود. و با اينكه بيشتر از يكسال از حماسهي برائت از مشركان نگذشته است، عطر خونهاى پاك شهداى عزيز ما در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصا نقاط عالم مشاهده مىكنيم. حماسهي مردم فلسطين يك پديدهي تصادفى نيست. آيا دنيا تصور مىكند كه اين حماسه را چه كسانى سرودهاند و هماكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كردهاند كه بىمحابا و با دست خالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيستها مقاومت مىكنند؟ آيا تنها آواى وطنگرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياستبازان خودفروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوهي استقامت و زيتون نور و اميد مىريزد؟ اگر اينچنين بود، اينها كه سالهاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خوردهاند! شكى نيست كه اين آواى «أللَّه اكبر» است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيتالمقدس غاصبين را به نوميدى كشاند؛ و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و «مرگ بر امريكا، شوروى و اسرائيل» گفت؛ و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز با نثار خون و به رسم شهادت آرميد.
آرى، فلسطينى راه گمكردهي خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه، چطور حصارهاى آهنين فروريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد؛ و چطور خواب بنىاسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت و دوباره كوكب درّيهي فلسطين از شجرهي مباركهي «لاشَرقية و لاغربية» ما برافروخت. امروز به همانگونه كه فعاليتهاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است، براى خاموش كردن شعلههاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد. اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است و حال آنكه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايههاى بالقوهي انقلاب خود تلقى مىكنيم و هم آنهايى كه با مركّب خون طومار حمايت از ما را امضا مىكنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مىگويند و به يارى خداوند كنترل همهي جهان را به دست خواهند گرفت.
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنهها و مرفهين بىدرد شروع شده است؛ و من دست و بازوى همهي عزيزانى كه در سراسر جهان كولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نمودهاند، مىبوسم؛ و سلام و درودهاى خالصانه ي خود را به همهي غنچههاى آزادى و كمال نثار مىكنم؛ و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مىكنم: خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است؛ و قلبها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است و شرارهي كينه انقلابىتان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مىدانيم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب، سختيها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف و كمدرآمد و خصوصاً اقشار كارمند و ادارى، در تنگناى مسائل اقتصادى نيستند؛ ولى آن چيزى كه همهي مردم ما فراتر از آن را فكر مىكنند، مسألهي حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت كردهاند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شريف ايران هميشه در مقابل شديدترين حملات تمامى جهان كفر عليه اصول انقلاب خويش مقاومت كرده است كه در اينجا مجال ذكر همهي آنها نيست.
آيا ملت دلاور ايران در مقابل جنايات متعدد امريكا در خليج فارس اعم از حمايت نظامى و اطلاعاتى به عراق و حمله به سكوهاى نفتى و كشتيها و قايقها و سرنگونى هواپيماى مسافربرى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت ايران در جنگ ديپلماسى شرق و غرب عليه خود و ايجاد بازيهاى سياسى مجامع بينالمللى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت شجاع ايران در مقابل جنگ اقتصادى، تبليغاتى، روانى و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشكباران مناطق مسكونى و بمبارانهاى مكرر شيميايى عراق در ايران و حلبچه، مقاومت نكرده است؟ آيا ملت عزيز ايران در مقابل توطئهي منافقين و ليبرالها و زراندوزى و احتكار سرمايه داران و حيلهي مقدسمآبان مقاومت نكرده است؟ آيا همهي اين حوادث و جريانات براى ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ كه اگر نبود حضور مردم، هريك از اين توطئهها مىتوانست به اصول نظام ضربه بزند؛ كه خدا را سپاس مىگزاريم كه ملت ايران را موفق نمود تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل كند و صحنهها را ترك نگويد.
ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزشهاى اسلامى هستند، بهخوبى دريافتهاند كه مبارزه با رفاهطلبى سازگار نيست. آنها كه تصور مىكنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايهدارى و رفاهطلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بيگانهاند؛ و آنهايى هم كه تصور مىكنند سرمايهداران و مرفهان بىدرد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مىشوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مىكنند، آب در هاون مىكوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحتطلبى، بحث دنياخواهى و آخرتجويى دو مقولهاى است كه هرگز با هم جمع نمىشوند؛ و تنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بىبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است، خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم. مسؤولين نظام ايرانِ انقلابى بايد بدانند كه عدهاى از خدا بيخبر براى از بين بردن انقلاب هركس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسلام و انقلاب را بپيمايد، فوراً او را «كمونيست» و «التقاطى» مىخوانند. از اين اتهامات نبايد ترسيد. بايد خدا را در نظر داشت و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد.
امريكا و استكبار در تمامى زمينهها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند؛ در حوزهها و دانشگاهها؛ مقدسنماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كردهام. اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مىكنند. اينها با قيافهاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بىدين معرفى مىكنند. بايد از شرّ اينها به خدا پناه بريم و همچنين كسانى ديگر كه بدون استثنا به هرچه روحانى و عالِم است حمله مىكنند و اسلام آنها را اسلام امريكايى معرفى مىنمايند راهى بس خطرناك را مىپويند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مىشود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.
امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامى رونق و زرق و برق كاخهاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد.
امروز خمينى آغوش و سينهي خويش را براى تيرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همهي توپها و موشكهاى دشمنان باز كرده است و همچون همهي عاشقان شهادت، براى درك شهادت روزشمارى مىكند. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمىشناسد؛ و ما بايد در جنگ اعتقادىمان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم. إن شاءاللَّه ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختيهاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مىكند؛ و چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر امريكا فرود آمده است. چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت ايران سقوط اركان و كنگرههاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشهي حيات امريكا را در اين كشور شكسته است؛ و چه شيرينى بالاتر از اينكه مردم عزيزمان ريشههاى نفاق و مليگرايى و التقاط را خشكانيدهاند و إن شاءاللَّه شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفتهاند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبتبار و با دعاى خير خود جبهه را تقويت نمودهاند، از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره بردهاند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين عليهالسلام!
اذناب امريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسألهاى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنههاى نبرد مقايسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است. نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد. تمامى اينها خيالات باطل مليگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. مليگراها تصور نمودند ما هدفمان پياده كردن اهداف بينالملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مىگوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم «لا إله إلّا اللَّه» را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجىام و اى نيروهاى مردمى، هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت.
پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچچيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آوردهاند كم نشده است. فرزندان شما در كنار پيامبر أكرم و أئمهي اطهارند. پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد.
امروز روز هدايت نسلهاى آينده است. كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اينگونه خواسته است و ديروز خدا آنگونه خواسته بود و فردا إن شاءاللَّه روز پيروزى جنود حق خواهد بود. ولى خواست خدا هرچه هست، ما در مقابل آن خاضعيم؛ و ما تابع امر خداييم؛ و به همين دليل طالب شهادتيم؛ و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غيرخدا نمىرويم. البته براى اداى تكليف همهي ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم.
همه مىدانند كه ما شروع كنندهي جنگ نبودهايم. ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كردهايم و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است؛ و استكبار از همهي كمينگاههاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كرده است. انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملتها نشان داده است. جهانخواران و سرمايهداران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم و حال آنكه اين وظيفهي اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم كه اى خواب رفتگان! اى غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانههاى گرگ منزل گرفتهايد. برخيزيد كه اينجا جاى خواب نيست! و نيز فرياد كشيم: سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! امريكا و شوروى در كمين نشستهاند و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرأت اينهمه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسولاللَّه صلىاللَّه عليه و آله و سلّم داشت؟
امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى امريكا و اروپا در خليج فارس صفآرايى نمود؛ و اينجانب به نظامهاى امريكايى و اروپايى اخطار مىكنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرونرفتهايد از خليج فارس بيرون رويد. هميشه اينگونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود؛ كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آبهاى خليج فارس بفرستند.
به دولتها و حكومتهاى منطقه، خصوصاً به عربستان و كويت مىگويم كه همهي شما در ماجراجوييها و جناياتى كه امريكا مىآفريند، شريك جرم خواهيد بود؛ و ما تا به حال از اينكه همهي منطقه در كام آتش و خون و بىثباتى كامل غوطهور نشود، دست به عملى نزدهايم؛ ولى حركات جنونآميز ريگان مطمئناً حوادث غيرمنتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مىكند. شما اطمينان داشته باشيد كه در اين برگ جديد، بازندهايد. خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر امريكا اينقدر ذليل و ناتوان نكنيد. اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد.
بحمداللَّه از بركت انقلاب اسلامى ايران دريچههاى نور و اميد به روى همهي مسلمانان جهان باز شده است و مىرود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همهي مستكبران فرو ريزد.
نكتهي مهمى كه همهي ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كىْ و تا كجا ما را تحمل مىكنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همهي هويتها و ارزشهاى معنوى و الهىمان نمىشناسند. به گفتهي قرآن كريم، هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمىدارند مگر اينكه شما را از دينتان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيستها و امريكا و شوروى در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مكتبىِمان را لكهدار نمايند. بعضى مغرضين ما را به اعمال سياست نفرت و كينهتوزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مىدهند و با دلسوزيهاى بيمورد و اعتراضهاى كودكانه مىگويند جمهورى اسلامى سبب دشمنيها شده است و از چشم غرب و شرق و ايادىشان افتاده است! كه چه خوب است اين سؤال پاسخ داده شود كه ملتهاى جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ايران، در چه زمانى نزد غربيها و شرقيها احترام و اعتبار داشتهاند كه امروز بىاعتبار شدهاند!
آرى، اگر ملت ايران از همهي اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانهي عزت و اعتبار پيامبر و ائمهي معصومين عليهمالسلام را با دستهاى خود ويران نمايد، آنوقت ممكن است جهانخواران او را بهعنوان يك ملت ضعيف و فقير و بىفرهنگ به رسميت بشناسند؛ ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند، ما نوكر؛ آنها ابرقدرت باشند، ما ضعيف؛ آنها ولىّ و قيم باشند، ما جيرهخوار و حافظ منافع آنها؛ نه يك ايران با هويت ايرانى- اسلامى بلكه ايرانى كه شناسنامهاش را امريكا و شوروى صادر كند؛ ايرانى كه ارابهي سياست امريكا يا شوروى را بكشد و امروز همهي مصيبت و عزاى امريكا و شوروى شرق و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحتالحمايگى آنان خارج شده است، كه ديگران را هم به خروج از سلطهي جباران دعوت مىكند. كنترل و حذف سلاحهاى مخرّب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود، خواستهي همهي ملتهاست ولى اين نيز يك فريب قديمى است. اين همان چيزى است كه اخيراً از گفتههاى سران امريكا و شوروى و نوشتههاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب بهخاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پابرهنهها و محرومين در جهانِ مالكيتهاى بىحد و مرز سرمايهداران است. ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبههي متحد شرق و غرب، جبههي قدرتمند اسلامى- انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرتهاى شرق و غرب همان مظاهر بىمحتواى دنياى مادىاند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزشهاى معنوى، قابل ذكر نمىباشند.
من به صراحت اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايهگذارى مىكند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاهطلبى و فزونطلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامهريزى كنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم؛ و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم. ما اعلام مىكنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران بهعنوان يك دژ نظامى و آسيبناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى كفر و شرك آشنا مىسازد.
و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسألهي بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود؛ اين است كه من تا چند روز قبل، معتقد به همان شيوهي دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مىديدم؛ ولى به واسطهي حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلًا خوددارى مىكنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم. خدا مىداند كه اگر نبود انگيزهاى كه همهي ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمىبودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود. اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.
+ به خاطر بسپاريم
در يك حركت درست اجتماعى رهبرى آن جامعه بايد همواره دو چيز را در نظر داشته باشد. يكى شكستن بنبستها و نگذارد كه حركت جامعه به بنبست برسد و تدابير لازم را بايستى براى نرسيدن به بنبست يا شكستن بنبستها در آستين داشته باشد و هروقت كه لازم شد، اين تدابير را اعمال كند. ثانياً حفظ مصالح جامعه با مانورهاى گوناگون.
...اينها لازمهى رهبرى درست است. قبول قطعنامهى 598 به هيچ وجه يك اشتباه نبود. يك حركت ضرورى و لازم بود. ما با انقلابمان و با اتكاءمان به حق، هيچ تضمينى نداشتيم كه بر همهى مشكلات زندگى- آن چنان كه آرزو و آرمان ماست- فائق بياييم. يكجا هم كوه مشكلات را بايد تحمل كنيم؛ مهم اين است كه از راه برنگرديم. اگر چنانچه مشكل بزرگى بر ما تحميل شد و به ما حكم كرد كه ما يك حركت خاصى يا يك مانور خاصى را انجام بدهيم، آن مانور را انجام مىدهيم اما خطمان را و جهتمان را گم نمىكنيم... ما قبولمان نسبت قطعنامهى 598 يك حركت بود و يك مانور بود. در جاى خودش قرار گرفت و كار صحيحى بود و اگر چنانچه قبول نمىكرديم، مطمئناً خسارت مىبرديم.
مصاحبه با ستاد برگزارى دههى فجر
04/10/1367
من در اينجا از همهي فرزندان عزيزم در جبهههاى آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نمودهاند، تشكر و قدردانى مىكنم و همهي ملت ايران را به هوشيارى و صبر و مقاومت دعوت مىكنم. در آينده ممكن است افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مسأله را مطرح نمايند كه ثمرهي خونها و شهادتها و ايثارها چه شد. اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفهي شهادت بيخبرند و نمىدانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است، حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمهاى وارد نمىسازد. ما براى درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصلهي طولانى را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. مسلّم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است. خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا مىداند كه راه و رسم شهادت كور شدنى نيست؛ و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت، مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان كه در اين قافلهي نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!
خداوندا، اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.
خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاى معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيدهام و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مىكنم.
و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند! بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركهي بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بىت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]
-
گوناگون
پربازدیدترینها