واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: پيرامون تحولات اخير خانواده
بروز تعارض هاي مكرر و جدال بين والدين; موجب آشفتگي و گسيختگي خانواده مي شود و تاثيري منفي بر كيفيت و چگونگي رفتار نوجوان دارد.
خانواده يك نظام طبيعي و اجتماعي است كه افراد خواسته يا ناخواسته به آن وابسته اند و اولين كانوني است كه فرد درآن احساس امنيت مي كند و مورد پذيرش و حمايت قرار مي گيرد.
ساخت و فضاي رواني خانواده، كه تركيب كلي و مجموعه روابط بين اعضاي آن مي باشد، هر كدام به گونه اي خاص عملكرد و رفتار فرد را در جهت رويا رويي با مسايل و موانع و فشارهاي رواني، اضطراب ها، ترس ها و ساير محرك هاي ناخوشايند تحت تاثير قرار مي دهند.
بروز تحولا ت فرهنگي - اجتماعي - اقتصادي در كشور موجب شده كه در سال هاي اخير ارتباطات كمتري بين فرزندان نوجوان و والدينشان نسبت به دو دهه قبل برقرار شود. برقراري تماس هاي كلا مي و غير كلا مي بين والدين و فرزندان خود مي تواند مانع جدي و عامل بازدارنده مهمي براي رشد بهنجاري در رفتارهاي روان شناختي فرزندان باشد. از ميان مهم ترين پديده هاي روان شناختي كه نقش تعيين كننده اي در زندگي فردي واجتماعي فرد دارد، خود - پنداره است.
روان شناسان معتقدند ارتباط بين والدين و فرزندان با كيفيت آن سنجيده مي شود كه نوشتار حاضر بر آن است كه مشخص كند آيا تحصيلا ت والدين و نوع روابط آنها مي تواند كيفيت روابط آنها را تحت تاثير قرار بدهد و خود پنداره فرزندان آنها را تحت تاثير قرار بدهد.
خود پنداره خانوادگي منعكس كننده ميزان رضايت خاطر و خشنودي نوجوان را ازتعامل و گفت وگو با والدين است. يك خود پنداره خوب طبق نظر هانت (Hunt) موجب سازگاري بهتر نوجوانان با اجتماع مي شود.
كه خود پنداره و نوجوان درخانواده جان مي گيرد وهر گونه نابساماني در محيط خانواده باعث احساس ناامني، عزت نفس پايين و پندارهاي غير منطقي مي شود. پژوهش گران ارتباطات و كيفيت تعاملا ت را در زندگي خانوادگي مهم تلقي كرده اند. چنان چه زن و شوهر نتوانند يك الگوي ارتباطي سالم را در تعاملا ت خود به كار ببرند، روابط آنها در تعامل با ديگر اعضاي خانواده دچار بحران مي شود و روابط مختل حكم فرما مي گيرد. برنان (۱۹۹۰,Bemon) در كنوانسيون سالا نه انجمن روان شناسان آمريكا، مقاله اي پژوهشي را تحت عنوان «الگوهاي رفتار در تعارض خانواده» به عنوان ديدگاه سيستمي ارائه كردند.
مشاهده كنش هاي متقابل تعارضات خانوادگي نشان داد كه درتنازعات خانوادگي، چند الگوي رفتاري مختلف نظير مقابله منفي و مقابله منفي توام با خشونت بروز مي كند.
اين پژوهش رابطه الگوهاي تقابلي خانواده و مشكلا ت رفتاري فرزندان را به معرض نمايش گذارده است.
زيرا كه رضايت والدين از زندگي به نظر مي رسد زناشويي تاثير زيادي بر سلا مت رواني و رشد شخصيت فرزندان دارد. همچنين بسياري از مطالعات، ارتباط بين تعارض هاي زناشويي با اختلا ل در كيفيت ارتباط بين فردي فرزندان را مورد تاكيد قرار داده است.
زيرا بروز تعارض هاي مخرب، به وحدت و يگانگي خانواده لطمه وارد كرده، موجب بروز نفاق و پرخاشگري و ستيزه جويي و سرانجام اضمحلا ل و زوال آن مي شود.
بروز تعارض هاي مكرر و جدال بين والدين; موجب آشفتگي و گسيختگي خانواده مي شود و تاثيري منفي بر كيفيت و چگونگي رفتار نوجوان دارد. چنانچه درگيرها و تعارضات والدين در دوران كودكي فرزندان باشد، آنان ميآموزند كه چگونه مستقيما بجنگند.
در صحنه تعارضات و درگيرهاي زناشويي، فرزندان به روش هاي مختلف اثرات تعارض را منعكس مي كنند و والدين در مقابل رفتارهاي آنان از شيوه هاي مختلف استفاده مي كنند كه اين شيوه ها عبارتند از: تشويق، كنترل به وسيله اجبار از طريق تنبيه، كنترل به وسيله تهديدهاي غير منطقي و بن بست مضاعف كه وجود دو منظور متناقض در يك پيام است.
استفاده از اين روش ها به نوعي، سركوب و پنهان كردن تعارضات زناشويي است كه اين تعارضات مي تواننددر ابعاد مختلف رابطه زناشويي وجود داشته باشد.
جمعه 10 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]