واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: حسادت هاي مردانه ، علت طلاق هنرپيشه معروف زن!
« حسادت » تنها كلمه اي ست كه مي تواند وضعيت ِ عاطفي ِ ضاربان را توصيف كند.
مردمي معمولي بوده اند كه نمي توانستند ببينند فردي خاص ، همسر زني شده است كه آنها او را به عنوان ستاره بي نقص و ازلي ابدي روياهايشان برگزيده اند.
نيما صالحان - حسادت عده اي ناشناس به مردي كه با يك هنرپيشه بسيار معروف ازدواج كرده بود ، باعث جدايي اين دو از يكديگر شد . اين افراد، پس از اطلاع از ازدواج اين دو ، بارها وبارها ، مرد را مورد حمله قرار دادند و خودروي او را تخريب كردند و او را تهديد به مرگ كردند و سرانجام ، اين زوج ، نجات از اين جهنم را در جدايي ديدند.
1- خبر خيلي ساده است: همسر يك هنرپيشه ي ِ مشهور ِ زن از او جدا شده است.
2- مطبوعات ِ زرد به ازدواج ِ اين دو خيلي پرداخته و انواع و اقسام شايعات و حاشيه ها را درباره شان نوشته بودند؛ اما از جدايي آنها تقريبا ً بي سروصدا رد شدند.
3- چند ماهي از اين ماجرا مي گذرد و اخباري موثق درباره اش به دستم مي رسد. يكي دو هفته اي آن را بالا و پايين و اين دست و آن دست مي كنم. خود ِ مسئله جذابيت ِ داستاني ِ خاصي دارد اما ورود به حريم ِ خصوصي ِ ديگران مانع مي شوند تا آنها را در اختيار ِ ديگران قرار دهم.
4- براي دوستي تعريف مي كنم كه چه شده است وچرا. بحث مي كنيم . يك نكته پر رنگ مي شود : "چرايي" جدايي آن دو. تصميم مي گيريم از اين زاويه به مسئله نگاه كنيم.
5- باز هم چند روزي مي گذرد. به چند شكل ِ مختلف مي نويسم اش اما خود به خود خيلي به تيترهاي مزخرف ِ مطبوعات ِ كذايي نزديك مي شوند.
ماجرا را اگر شكلي منطقي ندهم و از زاويه ي ديد خودم بيان نكنم ، نوشته يا لحني سوزناك پيدا مي كند و يا تزديك به تحليل هاي نصيحت مآبانه مي شود. تصميم مي گيرم :
الف) به جاي استفاده از سوم شخص مفرد رايج در روزنامه نگاري ، صيغه ي اول شخص مفرد را به كار ببرم تا تأكيد كنم كه هر چه مي خواند نظر ِ فردي ِ من است .
ب ) جملات به همين شكل ِ بند بند نوشته شوند تا باز هم تداعي كننده ي ِ خبرهاي ِ رايج نبا شد و در عين حال شكلي منطقي به آن بدهم.
6- خبر خيلي كوتاه و ساده است و اين مقدمه ي بلند شايد برايش زياد باشد ولي فكر مي كنم لازم است.
7- سه اتفاق از ميان ِ همه ي دلايل ديگر جدايي كه همسر ِ خانم بازيگر بيان كرده است مشخص تر از وقايع ِ ديگر است :
الف) شبي عده اي به خودروي ِ او حمله و تخريب اش مي كنند.
ب ) در يك مكان ِ عمومي كه زن و شوهر با هم ظاهر شده بودند ، مردم دور ِ آنها جمع مي شوند و ناگهان شروع به كتك زدن ِ مرد مي كنند.
ج ) در ماجرايي مشابه مرد چاقو مي خورد.
8- حمله كنندگان گروه هاي سازمان يافته نبوده اند و نمي توان رد ِ پاي ِ عاشق ِ دل خسته و خشني را پيدا كرد.
9- در واقع مردمي معمولي بوده اند كه نمي توانستند ببينند فردي خاص ، همسر زني شده است كه آنها او را به عنوان ِ ستاره ي ِ بي نقص و ازلي ابدي ِ روياهايشان برگزيده اند.>
10- « حسادت » تنها كلمه اي ست كه مي تواند وضعيت ِ عاطفي ِ ضاربان را توصيف كند.
11- از نظر ِ من خيلي هولناك است و تفكر برانگيز.
12- به نقش شايعه پردازي ها و اخبار ِ زرد هم كمي بيانديشيم.
13- جامعه شناسان ، از كنار اين پرونده با بي اعتنايي رد نشوند ؛ آنچه رخ داده است ، گذشته از ابعاد فردي و خصوصي اش، بيش از هر چيز به عنوان يك زنگ خطر و آسيب اجتماعي بايد مورد مداقه قرار گيرد .
به راستي جامعه ما به كدام سو روانه است؟!
جمعه 10 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 229]