واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نشست بررسي «قرآن فارسي كهن»/ اعتراض عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسي به تصحيح نهايي متون كهن
خبرگزاري فارس: «علياشرف صادقي»، عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي، در واكنش به اين پيشنهاد كه بر اساس نسخههاي مختلف يك متن كهن فرضيهاي را بنا كنيم و بر اساس آن فرضيه، متن را بازسازي كنيم گفت: به هيچوجه نبايد سنگبناي تصحيح مبتني بر بازسازي نهايي متن را گذاشت.

به گزارش خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس، علياشرف صادقي در در نشست بررسي «قرآن فارسي كهن» كه به همت مركز پژوهشي ميراث مكتوب در محل اين مركز برگزار شد، اظهار داشت: كتاب آقاي عمادي حائري كتاب بسيار خوبي است و ايشان نشان دادند كه استعداد پرداختن به اين كارها را دارند و در حد كار هم كه يك رساله كاشناسي ارشد است، مطالعه كردهاند. عمده منابع را ديدهاند و حتما بعدها مطالعات بيشتري ميكنند و حتما در نظرياتشان تغيراتي ايجاد خواهد شد، چون كه به هر حال با مطالعه هميشه انسان آراي قبلياش را تصحيح ميكند.
وي افزود: اينكه اولين بار به ترجمه فارسي قرآن در ماوراء النهر توجه شده، به دليل اين نياز بود كه ايرانيها ترجمه و تفسير فارسي قرآن را نداشتند و اولين سلسله نسبتا طولاني ايراني سامانيان بودند. سامانيان به فكر اين افتادند كه يك ابزاري در دسترس مردم فارسيزبان كه عربي نميفهميدند، بگذارند تا كتاب دينيشان را بفهمند. در نتيجه از تعدادي از علماي آنجا فتوا جمع كردند و گفتند كه بياييد اين كتاب را به فارسي ترجمه كنيد و آن علما فتوا دارند و يا ازشان خواستند كه فتوا بدهيد كه قرآن به فارسي ترجمه شود. اين امر از اين جهت بوده كه سد ترجمه قرآن را بشكنند.
كسي تا آن زمان جرآت نميكرده است كه قرآن را به فارسي ترجمه و تفسير كند. آنها تصميم گرفتند كه قرآن را به زبان خودشان كه تصادفا به زبان مردم خراسان بسيار نزديك بود ترجمه كنند؛ صرف نظر از بسياري از واژهها.
صادقي ادامه داد: اين كتاب ترجمه شد، اما اينكه بقيه ترجمهها كپيبرداري از اين ترجمه است، مورد ترديد است. براي اينكه ما وقتي ترجمههاي مختلف قديم را نگاه ميكنيم ميبينيم گاهي اوقات مترجمين در ترجمه آيه و انتخاب كلمه اشتباه كردهاند و از اين امر پيداست كه آنها مستقلا عمل كردهاند. اگر همه از روي اين ترجمه كپي ميكردند و فقط به گويش محلي خودشان مينوشتند اين اشتباهات پيش نميآمد.
شما وقتي فرهنگ قرآني را كه صد و چهل قرآن مترجم را مقايسه كردهاند و معادلها را انتخاب كردهاند ببينيد، در مييابيد كه چقدر تنوع و تناقض در اين ترجمهها وجود دارد. اين نشان ميدهد كه مترجمها در عين اينكه الگوي اوليهشان يكي بوده است، اما ترجمه مستقلي ارائه ميكردند و طبيعي است كه وقتي اولين بار يك كتابي مثل ترجمه تفسير طبري وجود دارد، هر مترجم ديگري از آن استفاده ميكند. اما قطعا نظر خودش را درباره آن اعمال ميكند.
وي درباره زبان فارسي دري رسمي گفت: من در كتاب «تكوين زبان فارسي» به طور مشروح به اين موضوع پرداختهام. اين زبان از اواخر دوره ساساني وجود داشته. جملههايي كه در زبان عربي از پادشاهان ساساني نقل شده همه از همين فارسي دري است، نه به پهلوي مكتوب كه زبان نوشتاري دوران ساساني بوده است. اين زبان در خراسان و ماوراء النهر بوده و به تدريج با اين سلسلهها به ادبيات تبديل ميشود و كتابهاي ادبي از قبيل ديوانهاي شعر متون منثور منتشر ميشود. و به همين دليل است كه يك جنبه ادبي پيدا ميكند در كنار جنبه رسمي خود. اين جنبه ادبي باعث ميشود در تمامي ايران گسترش پيدا كند و تمامي مناطق ايران با اينكه گويشي متفاوت دارند، در نوشتار از اين زبان پيروي ميكنند. سعدي و حافظ به گويش شيرازي صحبت ميكردند ولي وقتي مينوشتند به زبان رسمي مينوشتند.
صادقي درباره قرآن سيستاني گفت: من ترديد دارم كه اين نسخه سيستاني باشد. من سالهاست كه تحقيق كردهام در اين باره و ان شاء الله در آينده منتشر خواهد شد.
وي درباره ترجمه تفسيري طبري اظهار داشت: ترجمه تفسير طبري به زبان ماوراءالنهري است. من سه مقاله چاپ شده دارم كه يكي از آنها در ارجنامه يغمايي چاپ شده است. دو تاي ديگر در دانشنامه ادب فارسي منتشر شده است كه در آنجا به تفصيل موضوع را شرح دادهام و گفتهام زبان ترجمه تفسير طبري در نسخه كتابخانه گلستان به زبان ماوراء النهري نيست. اين نسخه به زبان جنوب ايران است و كاتب يزدي بوده است. در اين مقاله احصا كردهام كه 23 نسخه خطي از ترجمه تفسير طبري موجود است.
عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي گفت: من معتقدم پيشنهادي كه شد درباره اينكه نسخههاي مختلف ترجمههاي تفسير طبري در يك جا جمعآوري شود، بسيار بسيار بهجا و مناسب است. بايد از اين نسخهها عكسبرداري شود و تمامي ويژگيهاي زبانيشان احصا شود و كنار هم گذاشته شود. آنگاه ميتوان اصل نسخه ماوراء النهري را پيدا كرد. اما من با پيشنهادي كه مؤلف در فصل آخر كتاب داده است به هيچ وجه موافق نيستم، نبايد سنگبناي تصحيح مبتني بر بازسازي متن را گذاشت. من معتقدم تمام اين نسخهها عين آن چيزي كه در نسخه خطيشان آن آمده بايد چاپ شود و حتي غلطهاي فاحش را در حاشيه توضيح داد. يعني مصحح دخالت در متن نكند. چه بسا ما ساختهايي را كه نميشناسيم با معلومات امروزي، بر غلط تصحيح كنيم و به حساب خودمان باز سازي ميكنيم و متن را از اصالت مياندازيم.
وي افزود: چه بسا در آينده مصحح ديگري ثابت كند كه اين تصحيح امروز ما درست نيست. من وقتي دارم يك متني را تصحيح ميكنم خيلي احتياط ميكنم و تلاش ميكنم متن را عينا ذكر كنم. اگر نظري دارم، در حاشيه آن مينويسم.
صادقي اضافه كرد: اينكه بيايم بر اساس نسخههاي مختلف فرضيهاي را بنا كنيم و بر اساس آن متن را بازسازي كنيم، مسلما اشتباه است و دخالت در متن است اين كار يعني دخالت در زباني كه ما هنوز آن را نميشناسيم ما هنوز زبان ترجمه تفسير طبري را نميشناسيم. حتي ما زبان حافظ را نيز نميشناسيم چگونه ميتوانيم به تصحيح و بازسازي نهايي اشعارش دست بزنيم؟ تمام تصحيحايي كه صورت ميگيرد، همگي ذوقي است و جاي حرف دارد.
انتهاي پيام/
جمعه 10 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]