واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : سنگين ترين مرد ايران درگذشت BUD9th December 2009, 12:38 AMمرد 340 کيلويي ميتوانست يک رکورد باشد؛ در ميان سنگين وزنهاي ثبت شده، او چاقترين مرد ايران بود. پس جراحي او هم ميتوانست افتخاري باشد در کارنامه حرفهاي جراحش؛ البته اگر اين جراحي موفق از آب در ميآمد. دکتر مجتبيهاشم زاده، جراحي بود که اين ريسک را قبول کرد. آذر بايماني، همسر داريوش ميگويد: «اول برديمش بيمارستان ميلاد چون فکر کرديم بيمارستان دولتي است و بهصرفهتر درميآيد ولي وقتي شلوغي آنجا را ديدم، گفتم هر طور شده بايد ببريمش يک بيمارستان خصوصي. ميترسيدم آنجا خوب بهش رسيدگي نکنند و از دست برود. گفتم خانهمان را ميفروشيم و خرج عملش را ميدهيم.» و به اين ترتيب بيمار فوق سنگين وزن را به بيمارستان بهمن بردند. بيمارستان خصوصي که در قبال خدمات، پول کلاني دريافت ميکردند. آنجا به خانواده بايماني گفتند وضع ريه و کليه بيمارشان خيلي بد است و بايد يک هفته تحتنظر باشد تا بتوانند مجوز جراحي صادر کنند. به اين ترتيب داريوش بايماني، به مدت يک هفته، مرد اول بخش جراحي مردان بيمارستان بهمن شد؛ کانون توجه پزشکان و پرستاران که تا به حال چنين آدم سنگين وزني را از نزديک نديده بودند. جراحي طاقتفرسا جراحي بايپس که معمولا 45 دقيقه تا يک ساعت بيشتر طول نميکشد، براي مرد 340 کيلويي نزديک 5 ساعت طول کشيد. عوامل اتاق عمل ميگفتند فقط بيهوشي او 2ساعت وقت گرفت، ضمن اين که براي عملش دو تا تخت اتاق عمل را به هم چسباندند. داريوش زير تيغ جراحي بود و همه اقوام و آشنايانش پشت در اتاق عمل. آنها راه طولاني را از اهواز، زادگاه داريوش، آمده بودند تا با حضورشان به او و همسرش دلگرمي بدهند. همه ميدانستند عمل ريسک بالايي دارد ولي هيچکس فکرش را هم نميکرد که ممکن است به مرگ او منجر شود؛ البته به جز خودش که تا آخرين لحظه هم ميترسيد و دلش راضي نميشد لباس اتاق عمل را بپوشد: «ميگفت من زنده برنميگردم! ما باهاش شوخي ميکرديم و سربه سرش ميگذاشتيم تا ترساش بريزد ولي باز هم شب قبل از بستري شدن، با همه دوستها و همکارهايش تماس گرفت و ازشان حلاليت طلبيد. حتي وقتي داشتند ميبردندش اتاق عمل به پرستارها ميگفت دعا کنيد، شما جوان هستيد. دعا کنيد سالم از آن اتاق بيايم بيرون!» البته داريوش خان زنده از اتاق عمل بيرون آمد و به بخش مراقبتهاي ويژه رفت. پزشکش جراحي او را موفقيتآميز ارزيابي کرد و اظهار اميدواري کرد که در2 ماه آينده داريوش بايماني بين 60 تا 80 کيلووزن کم کند و حداقل بتواند نظافت شخصياش را خودش انجام بدهد. بايماني بعد از عمل دو روز در آيسييو ماند و بعد به بخش منتقل شد. همسرش ميگويد: «فرداي همان روز مرخصاش کردند و برديمش اصفهان.» اين طور که خانواده بايماني ميگويند هزينه جراحي و بيمارستان او نزديک 22 ميليون تومان شده است. رودهاي که سوراخ شد وقتي داريوش بايماني را به اصفهان بردند، همه اميدوار بودند که حال عمومياش رو به بهبود برود و کاهش وزنش شروع شود. البته او وزن زيادي از دست داد ولي حالش روز به روز بدتر ميشد: «از شکمش، از لابهلاي بخيهها ترشحات غيرطبيعي بيرون ميآمد. به دکتر تلفن کردم، گفت شستشو بده. من هم مرتب با سرمهاي مخصوص ميشستم ولي بدتر ميشد. تا اين که دکتر گفت بهش کمکم غذاي مايع بده، پوره سيبزميني و تخممرغ و آب ميوه. من هم شروع کردم بهش تخم مرغ عسلي دادن ولي ديدم از لابهلاي بخيهها ميآيد بيرون. خيلي ترسيده بودم، به دکتر زنگ ميزدم و او ميگفت چيز مهمي نيست، شستشو بده. من در يک ساعت يک کارتن سرم شستشو مصرف ميکردم ولي ترشحات کم نميشد. دکتر ميگفت شلنگ را بگذار لاي بخيهها و 10 دقيقه آب ببند توي شکمش. من هم مرتب شستشو ميدادم اما ترشحات ادامه داشت و هرچه بهش ميدادم، از بخيههايش ميزد بيرون. بالاخره با تماسهاي مکرر من دکتر به اين نتيجه رسيد که رودهاش سوراخ شده و بخيههايش باز شده و گفت ببريدش بيمارستان.» به اين ترتيب همسر داريوش او را به يکي از بيمارستانهاي اصفهان برد و بستري کرد. شکميکه باز ماند با وخيمتر شدن حال داريوش بايماني، دکترهاشمزاده و دستيارانش به اصفهان رفتند و دوباره او را جراحي کردند. دکتر معتقد بود که اصلا چيز مهمينيست و براي کسي با اين وزن، اين جور مشکلات طبيعي است. يکي از دستياران دکتر ميگويد: «بايد اين بيمار خاص در تهران ميماند تا مدام تحت نظر باشد ولي چون خانوادهاش توان مالي نداشتند، مجبور شدند او را ببرند. اگر او تحت مراقبت پزشکي قرار داشت، اين اتفاق نميافتاد.» با اين حال داريوش بايماني ديگر به زندگي برنگشت. چند روز بعد از عمل، او درحالي که مدام از تشنگي گله ميکرد و از پرستارها آب ميخواست، در بيمارستان اصفهان درگذشت. خبر براي همه باورنکردني بود. همسرش ميگويد: «وقتي او را به بيمارستان اصفهان برديم، شکمش را باز کردند و گفتند تا ترشحاتش بند نيايد، نميتوانيم عملش کنيم. از شنبه تا 3 شنبه، شکمش همينطوري باز بود و من مطمئنم او در اثر عفونت از بين رفت. گرچه دکترش ميگفت فقط بخيههايش باز شده اما يکي از پرستارها به من گفت به خاطر اين که ترشحات آلوده روده، وارد خونش شده بود، فوت کرد.» در عين حال يکي از اعضاي تيم پزشکي علت مرگ را عفونت دستگاه تنفسي ميداند که هيچ ربطي به جراحي بايپس ندارد. چيزي که همسر داريوش بايماني به شدت تکذيب ميکند و ميگويد: «ريههايش مشکل چنداني نداشت و اگرچه با اکسيژن نفس ميکشيد ولي هيچ عفونتي در ريههايش نبود. او به خاطر عفونت بخيههايش مرد.» گويا بعد از مرگ داريوش، در بيمارستان اصفهان قصد داشتند که او را براي کالبدشکافي به پزشکي قانوني بفرستند اما همسرش مانع شد: «داريوش بيچاره به قدر کافي زجر کشيده بود، ديگر نميخواستم جنازهاش را هم نگه دارند تا روحش در عذاب باشد. به من گفته بودند اگر عملش نکنيد ميميرد ولي اگر ميدانستم اين قدر درد ميکشد و باز ميميرد، هيچ وقت نميگذاشتم عملش کنند.» داريوش بايماني 43 سال بيشتر نداشت. او در سالهاي نه چندان دور کشتيگير مدالآوري بود با اندام متناسب و کلي اميد و آرزو براي آينده ولي از بد روزگار، ورزش را رها کرد و بر اثر کمتحرکي و پرخوري و عامل ژنتيک به بيماري چاقي دچار شد. داريوش بايماني دو فرزند دارد که يک ماه پيش، به عمل جراحي گرانقيمتي چشم دوخته بودند که قرار بود پدرشان را بار ديگر، سالم و سرحال به خانه برگرداند، آنها امروز هم پدرشان را از دست داده اند،هم خانهشان را. موسسه فرهنگی ابن سينای بزرگ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]