واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وی سيستم سياسى امريكا را نظامى تک حزبى خواند که با دو جناح اداره می شود و افزود: يك جناح به «حزب جمهوريخواه» موسوم است و جناح ديگر «حزب دموكرات» ناميده مى شود. به عبارت ديگر اين دو حزب به ايدئولوژى واحدى معتقدند و تفاوت هاى آنها ايدئولوژيك نيست. هردوى اين احزاب از ايدئولوژى سرمايه دارى آمريكايى حمايت مى كنند و هر دوى آنها، ليبراليزم غربى را با همه لوازم آن پذيرفته اند. مولانا درخصوص تفاوت اين میان این دو جناح خاطرنشان کرد: يكى اختلاف در مسائل داخلى آمريكا مانند برنامه ريزى، رفاه، بهداشت، آموزش و پرورش و حدود نقش ايالات و نيز دولت مركزى در آموزش و پرورش و ... و ديگرى اختلاف در مسائل مربوط به سياست خارجى است اما در نقطه دوم اختلاف ها بسيار كم رنگ تر و ظريف تر است. در اين نقطه اختلاف سليقه به مديريت اصولى ثابت برمى گردد و هيچ يك از دو حزب اصول را در اين نقطه به چالش نمى كشند. به عنوان مثال هر دو حزب جمهوريخواه و دموكرات در تمام مدت پس از جنگ جهانى دوم تا فروپاشى شوروى، اصل جنگ سرد را به عنوان يكى از اصول اساسى سياست خارجى ايالات متحده پذيرفته بودند و هم اكنون پس از فروپاشى شوروى نيز هر دو حزب اصل برترى و سلطه آمريكا بر همه جهان را به زبان هاى مختلف قبول دارند. تفاوت ها تنها به مديريت اين اصول مربوط است. اين دو در اصل هيچ فرقى با هم ندارند. يك ذره هم تفاوت ندارند. اين حرف از روى مطالعات علمى است و حدس نيست. وی در پاسخ به این سؤال که "پس اين رقابت شديد انتخاباتى كه دوره جديد آن را هم پيش رو داريم چيست؟"، اظهار داشت: اين انتخابات آمريكا كه هر روز هم بيش از روز قبل داغ مى شود بيشتر از لذت تماشاى يك مسابقه است و به علاوه اين كه چون آمريكا قدرت بزرگى است هر اتفاقى كه در آنجا روى مى دهد، تيتر مى شود اما خود موضوع انتخابات فى نفسه موضوع مهمى نيست. الان به نظر مى رسد كه يك خانم يعنى هيلارى كلينتون براى نخستين بار كانديداى رياست جمهورى آمريكاست و يك سياهپوست آفريقايى تبار به نام باراك اوباما هم در ميدان هست و به علاوه يك سناتور شناخته شده يعنى مك كين هم از طرف جمهوريخواهان در رقابت ها شركت دارد. در ظاهر امر اين ها با هم تفاوت زيادى دارند يكى زن است ديگرى از اقليت هاى نژادى و ديگرى سناتورى با زمينه آنگلو ساكسون و اروپايى است. اما اين تنها ظاهر ماجراست. آنها به لحاظ فكرى هيچ فرقى با يكديگر ندارند و تفاوت آنها فقط در نحوه مديريت است. يعنى هر سه نفر به برترى و سلطه آمريكا به مثابه تنها قطب قدرت جهان اعتقاد دارند اما يكى معتقد است كه قشون آمريكا با وضعى كه در عراق پيدا كرده ظرف ۶ ماه يا ۱۲ ماه از عراق خارج شود اما ديگرى بهتر مى بيند كه نظاميان را در عراق نگه دارد. در مسائل داخلى هم هيچگاه اصول را زير سؤال نمى برند. رقابت آنها بيشتر مربوط به مديريت چهار موضوع است كه درباره آنها به مردم قول هايى مى دهند كه گاهى عمل مى كنند و گاهى هم نمى كنند: 1- ماليات، اين كه ماليات كمتر يا زيادتر باشد و نحوه دريافت چگونه باشد، كدام طبقه ماليات بيشترى بدهد و. 2- بهداشت، اين كه آيا بهداشت ملى باشد يا نه و آيا بايد بخش بهداشت خصوصى باشد يا عمومى ۳- مسائل رفاهى مانند مسائل مربوط به حمل و نقل و راه ها و ۴- مسئله آموزش و پرورش اما هيچ يك از دو حزب هيچ اعتقادى به تغييرات زيرساختى در نهادها و يا تغيير در اساس نظام اقتصادى ندارند و اين موضوعات در رقابت انتخاباتى نقشى بازى نمى كنند؛ زيرا دو حزب به لحاظ ايدئولوژى يكسانند به عبارت بهتر هيچ كدام از دو حزب نظام آمريكا را زير سؤال نمى برد و به قانون اساسى آمريكا هم خدشه اى وارد نمى كند و اختلاف درباره اجراى برنامه هاست. استاد روابط بين الملل دانشگاه «امريكن» در واشنگتن در توضیح نحوه برگزارى انتخابات در امريكا، گفت: انتخابات رياست جمهورى آمريكا اول هفته نوامبر است يعنى اول پائيز. اما همين حالا كه ما اينجا نشسته ايم يكى از دو نفر نهايى كه بايد مورد رأى گيرى واقع شود معلوم شده كه مك كين است. نفر ديگر هم در چند هفته آينده يا نهايتاً تابستان يعنى ۴ ماه قبل از انتخابات معلوم خواهد شد. يعنى از حداقل ۴ ماه قبل براى مردم تصميم گيرى شده است كه چه كسانى را انتخاب كنند. تعداد اين افراد هم سه نفر و چهار نفر و پنج نفر هم نيست، دو نفر است. وی درخصوص نحوه انتخاب 2 کاندیدای این انتخابات، افزود: اين دو نفر از طريق احزاب و نه از طريق مردم انتخاب مى شوند. انتخابات هاى ايالتى انتخابات درون احزاب است و كسى كه جزو حزب نباشد نمى تواند در آن شركت كند.نكته مهم اين كه در انتخابات مقدماتى ايالات نه تنها رأى گيرى تنها از ميان اعضاى حزب صورت مى گيرد (و البته بنا به قوانين در برخى ايالات عده محدود ديگرى هم اجازه رأى دادن دارند) بلكه بيش از ۳ تا ۱۰ درصد مردم در اين انتخاب شركت ندارند. مولانا با اشاره به اینکه در آمريكا كمتر از ۴۰ درصد مردم عضو اين احزابند، ادامه داد: اما آنچنان اين دو حزب در سياست آمريكا حكومت مى كنند كه همه مابقى مردم بايد از آنها تبعيت كنند و در طول تاريخ آمريكا هيچ كس خارج از اين دو حزب به رياست جمهورى نرسيده است. علاوه بر اين بايد دانست كه در آمريكا مردم مستقيماً رئيس جمهور را انتخاب نمى كنند بلكه رأى هر كس به يكى از دو كانديدا نمادين است. رأى دهندگان با نوشتن نام هريك از دو كانديدا درواقع به حزب او رأى مى دهند به طورى كه با برنده شدن هر كانديدا در هر يك از ايالات حزب او به نسبت سهميه ويژه اى كه مطابق قانون براى آن ايالت تعيين شده نمايندگانى را انتخاب مى كند. همين نمايندگان هستند كه در نهايت درباره اين كه چه كسى رئيس جمهور بشود تصميم مى گيرند. بارها رخ داده است كه رأى مردم به يكى از دو كانديدا بيشتر بوده اما نمايندگان آنها طى اتفاقات بعدى طرف مقابل را انتخاب كرده اند كه مورد آخر هفت سال پيش در رقابت ميان بوش و ال گور اتفاق افتاد. مردم سراسر آمريكا ۵۱ درصد به ال گور و ۴۹ درصد به بوش رأى داده بودند. اما سهميه بندى نمايندگان ايالات باعث شد تا تعداد نمايندگان دو طرف برابر شود. در اين زمان برادر جورج بوش فرماندار فلوريدا بود. او با اظهار نفوذ خود تعدادى از آرا را باطل اعلام كرد و منجر به آن شد كه تعداد آراى بوش در فلوريدا از آراى رقيبش بيشتر شود.ال گور در اين باره شكايتى طرح كرد و موضوع شكايت به ديوان عالى آمريكا كشيده شد. اما از آنجا كه حزب جمهورى خواه تعداد قضات بيشترى درديوان عالى داشت، بوش توانست رأى ديوان عالى را به نفع خود بگيرد و در نتيجه بوش برنده انتخابات شد. وی با منتفی دانستن هرگونه تحول اساسی و تغییر ساختاری در اثر انتخابات پیش روی ریاست جمهوری امریکا، گفت: هيچكدام از اين سه نفر اصول اساسى آمريكا را مورد چالش قرار نداده اند، آنها هيچ يك از اصول سياست خارجى آمريكا را تغيير نخواهند داد. تنها تفاوت خانم كلينتون و آقاى اوباما درباره ايران اين است كه اوباما مى گويد كه بدون قيد و شرط حاضر است با دولت ايران و آقاى احمدى نژاد صحبت كنند. اما ديگرى مذاكرات را منوط به برآورده شدن شرايطى مى داند. اينها مسائل حاشيه اى است. اما در اصول اختلافى نيست. به همين دليل معلوم نيست كه اينگونه انتخابات آمريكا را نجات بدهد. من مى خواهم موضوع ديگرى را هم مورد تأكيد قرار دهم. اگر اينها از عناصر وفادار هيأت حاكمه آمريكا نبودند اصلاً اجازه داده نمى شد كه تا اينجا بالا بيايند و هركدام هم كه رأى بياورد بايد در چارچوب سيستم فعاليت كند. البته شخصيت هر يك بر سياستها مؤثر است اما نبايد گمان كرد كه آمريكا تنها روى محور رئيس جمهور مى چرخد؛ پشت رئيس جمهور دستگاه نامرئى اى وجود دارد كه شما نمى توانيد آن را ببينيد. اگر اين دستگاه نامرئى وجود نداشت، آمريكا در زمان بوش حتى ممكن بود از هم بپاشد.بوش اصلاً نمى تواند هيچ چيز را اداره كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]