تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):گناه نکردن آسان تر از طلب توبه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806871247




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيماي مِهر؛ مفهوم شناسي و مصايق احسان در قرآن (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سيماي مِهر؛ مفهوم شناسي و مصايق احسان در قرآن (1)
سيماي مِهر؛ مفهوم شناسي و مصايق احسان در قرآن (1)   نويسنده:علي اسدي*   چکيده   احسان يکي از آموزه هاي وحياني و از مفاهيم بنيادين و پردامنه قرآن است. اغلب تعاريف احسان در منابع تفسيري به سبب گستردگي مصاديق و مؤلفه هاي معنايي و نيز خلط ميان معاني مختلف آن، جامع و مانع نيستند. اين پژوهش به روش توصيفي- تحليلي، به صورت تفسير قرآن به قرآن و يا با هدف بازشناسي دقيق يکي از مفاهيم کليدي قرآن، به بررسي مفهوم و مصاديق گوناگون احسان، نسبت آن با مفاهيم قرآني ديگري مانند تقوا، ايمان و عمل صالح، حسنه، کفر، تکذيب آيات الهي، ظلم و تعدي از حدود الهي پرداخته است. بررسي آيات نشان مي دهد که قرآن کريم با توجه به آشنايي کامل عرب عصر نزول با مفهوم احسان آن را که بيش تر در قلمرو روابط انساني به کار مي رفت، به حوزه معنايي نسبتاً جديدي آورده است. مفهوم ياد شده هر چند صيغه غالب اخلاقي دارد، اما قلمرو معنايي قرآني آن، افزون بر چارچوب کلي اعتقادي، با ترسيم نظامي از ارزش هاي اساسي اسلام، که در هم تنيده و تفکيک ناپذيرند، شاکله عاطفي، رفتاري و گفتاري مؤمنان را در حوزه هاي گوناگون ارتباط با خدا، خود، ديگران، دين و بيگانگان به تصوير کشيده است. واژگان کليدي: احسان، نيکوکاري، ايمان، عمل صالح، محسنان، تقوا، مفهوم شناسي احسان، مصاديق احسان. مقدمه   احسان به صورت يکي از مفاهيم کليدي و پربسامد، بازتاب گسترده اي در قرآن کريم، فرهنگ و انديشه اسلامي يافته است. استناد به آيات و روايات مربوط به احسان براي استنباط احکام فقهي، در ابواب گوناگوني چون بيع، نکاح، طلاق، جهاد، ضمان و قصاص به شکل گسترده به وسيله فقيهان اهل سنت(1) و شيعه(2) صورت گرفته است. قاعده احسان از قواعد مهم فقهي(3) که کاربرد فراواني در ابواب گوناگون فقهي دارد، از رويکردهاي مهم احسان در فقه اسلامي است.(4) در منابع اخلاقي(5) و عرفاني(6) نيز آيات احسان همراه با پاره اي تحليل ها، برداشت ها، پيامدهاي احسان و آثار غفلت از آن در فرايند سلوک، تکامل اخلاقي، معنوي فردي و جامعه و نيز ترسيم حوزه هاي گوناگون آن آمده است. به رغم چنين بازتاب گسترده اي از مفهوم احسان در معارف اسلامي، تصوير و تعريف روشني از مفهوم و مصاديق آن ارائه نشده است. اين امر در موارد زيادي موجب خلط ميان معاني مختلف احسان، غفلت از مصاديق گوناگون آن و تبادر معنايي بسيار محدود از اين مفهوم پربسامد گشته است. ارائه تصويري روشن از مفهوم احسان و گستره مصاديق آن و نيز اشاره به قدمت باستاني اين مفهوم و چگونگي توسعه دادن قرآن کريم در مصاديق آن، عواملي است که بازشناسي درست مفهوم و مصاديق احسان را ضروري مي سازد. همچنين در اين پژوهش، رابطه احسان با مفاهيم مهم ديگري مانند تقوا، ظلم، ايمان و عمل صالح مورد توجه قرار گرفته است. بررسي آيات قرآن نشان مي دهد که، احسان متناسب با چگونگي کاربرد آن، در سه معناي «انجام کار نيک»، «نيکي کردن به ديگري» و انجام کاري به شکل کامل و بهترين شکل آن» به کار رفته است. دو معناي نخست با مصاديق گوناگون درباره روابط مختلف انسان با خدا، خود و ديگران به کار رفته، ولي مفهوم اخير فقط درباره خداوند به کار رفته است. مفهوم شناسي   «احسان»، مصدر باب افعال از ريشه «ح س ن» است. حُسن (مصدر و اسم مصدر) در مقابل سُوء و سَوء(7) (بدي و بد شدن) و نيز قُبح(8) (زشتي و زشت شدن) به کار رفته و متناسب با موارد کاربرد در معناي اسم مصدري آن، مفهوم زيبايي(9)، خوبي، نيکي، شايستگي، مورد پسند و... را مي رساند. اين واژه و مشتقّاتي چون حَسَن، حَسَنَه، حَسَنات، حُسني، محسن و اَحسَن، که در قرآن نيز فراوان به کار رفته است (نحل:67؛ بقره: 201؛ هود: 114؛ اعراف: 137؛ نساء: 59)، در وصف آن دسته از امور ديني و دنيايي به کار مي رود(10) که به سبب داشتن گونه اي از زيبايي عقلي، عاطفي، حسّي و... مي تواند با برانگيختن احساس خوشي، رضايت، زيبايي و تحسين در انسان، او را به خود جلب کند.(11) واژه «احسان» در مقابل إساءه بوده(12) (إسراء:7؛ نجم: 31) و دو گونه کاربرد دارد: با حرف «إلي» که بيشتر با آن به کار مي رود و نيز با حرف «لام و باء» به معناي نيکي و خوبي کردن به کسي است. بدون حرف اضافه، مفهوم کار نيکو کردن و نيز انجام دادن نيکو و شايسته يک کار در شکل کامل آن به کار رفته است.(13) قرابت معنايي واژه «احسان» با کلماتي چون اِِنعام، اِفضال و برّ، واژه پژوهان(14) و مفسّران(15) را بر آن داشته است تا به بيان روابط و تفاوت هاي آن ها بپردازند. احسان، که در زبان فارسي به معناي خوبي، نيکوکاري، بخشش، انعام، افضال و... آمده،(16) در کنار مجموعه اي از اسما و افعال مرتبط با آن، به طور کلي 71 بار در 66 آيه از 28 سوره قرآن به کار رفته است. مفسران، افزون بر ديدگاه هاي متفاوت در تفسير پاره اي از آيات مربوط،(17) کوشيده اند تا تعريف واحدي از احسان ارائه کنند. اما بيش ترِ تعاريف به سبب گستردگي مصاديق و مولفه هاي معنايي احسان و نيز عدم تفکيک کامل بين کاربردهاي سه گانه آن، جامعيت لازم را ندارند. تعاريفي چون، رساندن نفع نيکو و شايسته، ستايش به ديگري،(18) کاري که از سر آگاهي و به شکل شايسته انجام پذيرد،(19) و نيز انجام کاري به شکل نيکو و با انگيزه خدايي و رساندن خير يا سودي به ديگري بدون چشم داشت هر گونه پاداش و جبران کردني(20) از اين جمله هستند.(21) از مجموع آيات مربوط به احسان به دست مي آيد که مؤلفه هاي مهمي چون ايمان، انگيزه و نيت الهي (حُسن فاعلي)، نيک بودن ذاتي يک کار (حُسن فعلي)، شکل شايسته انجام (هيأت صدور)، رساندن خير و خوبي به ديگري، در مفاهيم سه گانه احسان دخالت دارند. در پاره اي از مصاديق، همه و در پاره اي ديگر فقط بخشي از عناصر يادشده، مرز معنايي احسان را تشکيل مي دهند. بنابراين، ارائه يک تعريف جامع بري هر سه معنا و همه مصاديق آن ها امکان پذير نيست. حوزه معنايي احسان در قرآن   واژه احسان به هر سه معنا در قرآن کريم به کار رفته است. معناي نخست، «انجام دادن کاري نيک» به طور عمده در آياتي به چشم مي خورد که پس از بيان اموري چند، عاملان آن، محسن و نيکوکار خوانده شده اند. (بقره: 58؛ آل عمران: 134؛ اعراف: 55-56). در اين آيات، ضمن بيان مصاديق کارهاي نيک، خداوند، مخاطبان قرآن کريم را به انجام دادن کار نيک ترغيب کرده است. آياتي که با تصوير بخش هاي مهمي از شخصيّت فکري، عاطفي و رفتاري شماري از پيامبران، آنها را نمونه بارزي از مُحسنان (نيکوکاران) معرفي کرده است. نيز در اين دسته از آيات جاي دارند. (يوسف: 51-56؛ قصص: 14؛ صافات: 102-105) در پاره اي ديگر از آيات، بدون تعيين مصاديق نيکي، به نيکي کردن به ديگران (معناي دوم) امر و سفارش شده است. (نساء: 36؛ انعام: 151؛ قصص:77). احسان به معناي انجام دادن نيکو و شايسته يک کار در شکل کامل آن (معناي سوم) نيز در برخي از آيات قرآن به چشم مي خورد. (يوسف:23؛ سجده: 7؛ تغابن:3). چنان که از کاربردهاي قرآني نيز بر مي آيد، فاعل احسان در معناي اخير، محسن خوانده نمي شود.(22) در نتيجه، نمي توان آن را در شمار مفاهيم اخلاقي به حساب آورد. مطالعه و تأمل در آيات نشان مي دهد که احسان، مفهومي انتزاعي، و جامع هر گونه خير و نيکي است،(23) و براي عرب عصر نزول، مفهومي کاملاً شناخته شده بوده است سخني که حتي از برخي سران شرک در ستايش از آيه «ان الله يأمر بالعدل و الاحسان» (نحل:90)، شده است، مؤيد آشنايي ياد شده مي باشد.(24) البته با اين تفاوت که قرآن کريم آن را که بيشتر در قلمرو روابط انساني کاربرد داشته، به حوزه معنايي نسبتاً جديدي آورده است. از جمله پاره اي از مصاديق احسان در حوزه ارتباط انسان با خدا، دين و پيامبر(ص)، مي تواند از اين قبيل باشد. احسان که در نظر مفسران، حُسن آن عقلي است و از راه سيره عقلا تأييد مي شود،(25) در عين تفاوت مفهومي، از حيث مصاديق، داراي گستره اي يکسان با برخي از مفاهيم بنيادين و پردامنه ديگر قرآن است. از جمله در پاره اي از آيات، «تقوا» (آل عمران 133-134؛ يوسف: 90؛ زمر: 33-34)، و در پاره اي ديگر، «ايمان و عمل صالح» (کهف: 30)، به احسان (انجام دادن کار نيک)، تعريف شده است. همچنين از مقايسه برخي آيات با يک ديگر بر مي آيد که انجام دادن عمل صالح (بقره: 62، 81و 112؛ نساء: 125) و حسنه (انعام: 160؛ نمل:89) مترادف با احسان به معناي انجام دادن کار نيک است.(26) در تفاوت مفهومي احسان با مفاهيم يادشده، براي نمونه مي توان از جمله به معناي «پرهيزگاري براي خدا در تقوا» که بيانگر انگيزه خدايي فعل است و مفهوم «نيک بودن در احسان» که بيشتر «حُسن» فعل را مي رساند، اشاره کرد. از سوي ديگر، شماري از آيات، مفاهيم عامي چون ظلم (بقره: 58-59؛ يوسف: 78-79؛ صافات: 113)، کفر و تکذيب آيات الهي ( مائده: 86؛ لقمان: 22-23؛ زمر: 58-59؛ مرسلات: 40-45) و تعدي از حدود الهي را (بقره: 229) در برابر احسان به معناي «انجام دادن کار نيک» آورده است. احسان به صورت يکي از مفاهيم بنيادين و پردامنه قرآن، هر چند بيش از همه در گستره اخلاق به کار رفته است، اما قلمرو معناي قرآني آن، افزون بر چارچوب کلي اعتقادي، با ترسيم نظامي از ارزش هاي اساسي اسلام که در هم تنيده و تفکيک ناپذيرند، شاکله عاطفي، رفتاري و گفتاري مؤمنان را در حوزه هاي گوناگون ارتباط با خدا (بقره: 58؛ آل عمران: 148)، خود (اسراء: 7)، ديگران (بقره: 83 و 195؛ آل عمران: 4)، دين (انعام: 84؛ توبه: 91) و بيگانگان (مائده: 13) به تصوير مي کشد. توجه به تصوير جنبه هاي گوناگون شخصيت شماري از انبيا و معرفي آنان در شمار محسنان، مي تواند دليل ديگري بر توسعه قلمرو معنايي ياد شده باشد. (يوسف: 56؛ قصص: 14؛ صافات:80) پي‌نوشت‌ها:   *عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامي. 1. محمد بن احمد سرخسي، المبسوط، ج5، ص 46-47 و 190-201؛ ابن قدامه، المغني، ج7، ص433، ج8، ص 48 و ج10، ص460. 2. محقق حلي، شرايع الاسلام، ج2، ص20، شهيد اول، الدروس، ج3، ص 181؛ محمدحسن نجفي، جواهر الکلام، ج20، ص291 و ج21، ص24و180. 3. برگرفته از آيات 93-92 سوره توبه. 4. حسين مراغي، العناوين الفقهيه، ج2، ص473، محمدعلي انصاري، الموسوعه الفقهيه الميسره، ج1، ص 323-327؛ ناصر مکارم شيرازي، القواعد الفقهيه، ج2، ص 251- 279. 5. احمد بن حسين بيهقي، شعب الايمان، ج7، ص 501؛ محمد غزالي، احياء علوم الدين، ج2، ص 793-799؛ احمد شرباصي، موسوعه اخلاق القرآن، ج1، ص43-53. 6. قيصري، شرح فصوص الحکم، ص 615؛ محمد بن حمزه فناري، مصباح الانس، ص 22-23و55؛ ابن ترکه اصفهاني، تمهيد القواعد، ج1، ص 151-154 و 160-162. 7. احمد بن خليل فراهيدي، ترتيب العين، ص 180؛ احمد بن فارس، مقاييس اللغه، ج2 ص58؛ حسن مصطفوي، التحقيق، ج2، ص221-222، «حسن». 8. ابن دريد، جمهره اللغه، ج1، ص 535؛ همو، مقاييس اللغه، ج2، ص 58؛ اسماعيل بن حماد جوهري، الصحاح ج5، ص 2099، «حسن». 9. مجد الدين فيروزآبادي، القاموس المحيط، ج2، ص 1563؛ زبيدي حنفي، تاج العروس، ج18، ص 140؛ شرتوني لبناني، اقرب الموارد، ج1، ص 649، «حسن». 10. راغب اصفهاني، مفردات، ص 236-237؛ ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص 178-179؛ حسن مصطفوي، التحقيق، ج2، ص221-222 «حسن». 11. راغب اصفهاني، همان، ص 236؛ محمد بن يعقوب فيروزآبادي، بصائر ذوي التمييز، ج2، ص 67؛ توشيهيکو ايزتسو، مفاهيم اخلاقي و ديني در قرآن، ص 278-280. 12. احمد بن فارس، مقاييس اللغه، ج2، ص 58؛ مجد الدين فيروزآبادي، همان، ج2، ص 1564؛ ابن منظور، همان ج3، ص 179، «حسن». 13. اسماعيل بن حماد جوهري، الصحاح، ج5، ص2099؛ ابن منظور، همان، ج3، ص 178- 179؛ احمد بن محمد فيومي، المصباح المنير، ص 136. 14. راغب اصفهاني، همان، ص 114، 236 و 815؛ ابوهلال عسکري، الفروق اللغويه، ص 23و 548. 15. محمد بن حسن طوسي، التبيان، ج3، ص 14؛ سيد محمدحسين طباطبائي، الميزان، ج20، ص 124و 202. 16. علي اکبر دهخدا، لغت نامه، ج1، ص 926. 17. محمد بن جرير طبري، جامع البيان، ج5، ص 419؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج2، ص 516؛ اسماعيل ابن کثير دمشقي، تفسير ابن کثير، ج1، ص 279. 18. محمد بن حسن طوسي، همان،ج2، ص 153 و ج4، ص 426 و ج6، ص 189. 19. فضل بن حسن طبرسي، همان، ج1، ص 248. 20. سيد محمدحسين طباطبايي، همان، ج4، ص 20 و ج12، ص 332. 21. سيد محمود آلوسي، روح المعاني، ج16، ص48. 22. محمد بن حسن طوسي، همان، ج1، ص267؛ فضل بن حسن طبرسي، همان، ج1، ص515. 23. محمد بن جرير طبري، همان، ج14، ص214؛ فضل بن حسن طبرسي، همان، ج6، ص 586؛ احمد شرباصي، موسوعه اخلاق القرآن، ج1، ص 43. 24. فضل بن حسن طبرسي، همان، ج6، ص 587؛ ابوعبدالله قرطبي، تفسير قرطبي، ج10، ص 110؛ اسماعيل ابن کثير دمشقي، تفسير ابن کثير، ج2، ص 604 -605. 25. سعيد بن هبه الله راوندي، فقه القرآن، ج1، ص213؛ هادي سبزواري، شرح الاسماء، ج1، ص 314؛ سيد محمدحسين طباطبائي، همان، ج1، ص 95. 26. همو، همان، ج1، ص 258.   منبع: نشريه معرفت اخلاقي، شماره 4. ادامه دارد... /ج  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 795]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن