واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يادگار امام و چالشهاي نظام اسلامي گفتگو با حجت الاسلام محمد مهدي ري شهري درآمد دوره فعاليتهاي قضائي و اطلاعاتي حجت الاسلام محمد محمدي ري شهري از خطيرترين مقاطع چالش نظام اسلامي با بحرانها ست و طبعا از نقش يادگار امام، مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی در دفع اين خطرات گفتني هاي فراواني دارد. آنچه در پي مي آيد گفت وگوئي است كه واحد خاطرات موسسه تنظيم و نشر آثار امام با ايشان انجام داده است. فعاليتهاي سياسي و اجتماعي مرحوم سيد احمد آقا را چگونه تحليل مي كنيد؟ خدمات ايشان و تكوين شخصيت سياسي و اجتماعي وي را بايد در چهار دوره پيش از انقلاب، پس از انقلاب تاسقوط بني صدر، سقوط بني صدر تا رحلت امام و پس از امام تا رحلت، تحليل كرد. قبل از انقلاب وي را مي شناختم، اما با او رابطه نزديك نداشتم، اما در سه دوره بعد، رابطه ما بسيار نزديك بود، به خصوص بعد از پيروزي انقلاب و در سال 58 كه به تهران آمدم و مسئول دادگاههاي انقلاب ارتش شدم. در آن شرايط، در مملكت توطئه هاي زيادي وجود داشتند و بديهي است كه كار من، ارتباط دائمي با بيت امام را اقتضا مي كرد و لذا، آشنائي من با حاج احمد آقا بيشتر شد. به اعتقاد من، اوج درخشش شخصيت سياسي و اجتماعي ايشان، در دوره سوم و چهارم بود. از پيروزي انقلاب تا سقوط بني صدر، مرحوم حاج احمد آقا، بيشتر در بيت امام، نقش رابط و مجري دستورات ايشان را به عهده داشت. در دوران رياست جمهوري بني صدر و زماني كه وي از سوي امام، فرماندهي كل قوا را هم به عهده داشت، در نيروهاي مسلح توطئه اي كشف شد كه لازم بود به عرض امام برسانم. خدمت امام رفتم و مطلب را گفتم. ايشان چون فرماندهي كل قورا به بني صدر واگذار كرده بودند و نمي خواستند شخصا در مسئله دخالت كنند، رو كردند به حاج آقا و فرمودند، «احمد! همراه ايشان برو و به بني صدر تاكيد كن كه به آنچه كه ايشان مي گويند، فورا رسيدگي كند.» مرحوم حاج احمد آقا همراه من آمد. در پيكاني نشسته بوديم. ايشان جلو نشست و من عقب. رسيديم به مقر رياست جمهوري. حاج احمد آقا همراه من آمد. در پيكاني نشسته بوديم. ايشان جلو نشست و من عقب. رسيديم به مقر رياست جمهوري. حاج احمد آقا پيام امام را داد و خطاب به بني صدر گفت، «شما با حزب جمهوري اسلامي مشكل داري. آقاي ري شهري كه حزبي نيست، پس گوش بده ! نظر امام اين است كه فورا به اين مسئله، رسيدگي شود.» بعد از سقوط بني صدر و در دوران سوم فعاليتهاي سياسي و اجتماعي، مرحوم حاج احمد آقا با تكيه بر استعداد و هوش سرشار و تجربه هاي ارزشمندي كه پس از سالها تلاش به دست آورده بود، به تدريج در مسائل سياسي، عنصري كارآمد و صاحبنظر شد و در اين دوران،هم به عنوان رابط حضرت امام و مسئولان عمل مي كرد و هم به عنوان فردي صاحبنظر، طرف مشورت حضرت امام بود. او غالبا در جلسات سران سه قوه شركت مي كرد و مطالبي را كه در آنجا طرح مي شدند، به عرض امام مي رساند و خودش هم به عنوان يك فرد صاحبنظر، آراي خود را طرح مي كرد و امام هم به نظرهاي او توجه داشتند. اما پس از رحلت امام بود كه شخصيت درخشان او به تمامي جلوه كرد. خيلي ها متوجه نبودنند كه چرا حضرت امام، اين قدر به حاج احمد آقا اعتماد دارند و به نظرهاي او توجه مي كنند. با رحلت امام، حاج احمد آقا به تك تك وصاياي ايشان در همه زمينه ها از جمله حمايت از نظام، انقلاب، رهبري، دوري از قدرت طلبي و مظاهر قدرت و حرکت مستقيم در خط ولايت عمل كرد. بسياري از دوستان كه ايشان را نمي شناختند و با خصوصيات خلقي وي آشنا نبودند، باور نمي كردند كه وي با آن محبوبيت عجيبي كه در ميان مردم دارد و منتسب به حضرت امام هم هست، براي رسيدن به قدرت، كوچك ترين تلاشي نمي كند و خود را از اين عرصه ها به كلي كنار كشيده است. ويژگيهاي بارز مرحوم حاج احمد آقا از نظر شما كدامند ؟ راز داري او صفت بسيار مهم و قابل تحسيني بود. ديگر امانتداري او بود كه در وي به حد كمال وجود داشت و سلامت ارتباطات امام با مسئولين و مردم را تضمين مي كرد و به همين دليل مورد وثوق همگان بود. تواضع وي بسيار بارز بود و اين را در مقابل فقير و غني، مقامات بلند پايه و مردم عادي، به يكسان مراعات مي كرد. انصاف و صراحت بيان نيز در وي، نمود آشكاري داشت. در مورد انصاف وي خاطره اي را نقل مي كنم: سال 62 بود و من مسئول دادگاههاي ارتش بودم. پرونده اي در دادگاه مطرح و متهم به دادسرا احضار شد. در فاصله اي كه دادستان مشغول رسيدگي به پرونده بود، يكي از اعضاي شورايعالي دفاع، پرونده را خواست. من احساس كردم در پرونده دخالت شده است و عصباني شدم و زنگ زدم كه، «چرا پرونده را مي خواهيد؟» گفتند، « حاج احمد آقا خواسته.» من عصباني تر شدم و به آن عضو شورايعالي گفتم، «گرفتن اين پرونده، رو سياهي دنيا و آخرت است. شما اين پرونده را نگيريد. بگذاريد رسيدگي شود.»
فرداي آن روز، امام مرا احضار كردند. من خدمتشان رسيدم. مرحوم احمد آقا هم حضور داشت و. همين كه نشستم، او مطالبي را كه من درباره پرونده گفته بودم، براي امام نقل كرد و گفت، «مگر شما به من نفرموديد كه به شوراي عالي قضائي اين طور بگويم؟» امام فرمودند، «بله، من گفتم.» احمد آقا مي خواست به من بفهماند كه اگر كاري كرده، از طرف خودش نبوده و در واقع نظر امام را اجرا كرده است. به هر حال توضيح دادم كه پرونده در جريان است و من چون احساس مي كردم كساني مي خواهند در اين پرونده دخالت كنند، به درخواست شورايعالي قضائي مبني بر دادن پرونده رسيدگي نشود، ولي دو نكته را بايد مد نظر داشته باشيد. يكي اينكه فردي كه به پرونده رسيدگي مي كند بايد آدم كاملا مطمئني باشد، ثانيا تا جرم اثبات نشده، متهم به زندان نرود، ولي اگر با اين شرايط، جرم اثبات شد، بايد طبق ضوابط، محكوميت خود را بكشد.» مرحوم احمد آقا با آنكه حرفهائي ا كه من موقع عصبانيت گفته بودم، شنيده بود، همان جا و پس از اتمام فرمايشات حضرت امام گفت كه بهترين فرد براي رسيدگي به اين پرونده، من هستم، من عرض كردم كه دادستان دارد رسيدگي مي كند و من هم مسئول دادگاه هستم. دستور دادند كه خودت شخصا به اين پرونده رسيدگي كن و مراقب باش كه قبل از محكوميت به زندان نرود. درجريان مهدي هاشمي هم من خيلي به ايشان تندي كردم، ولي باز برخوردش منصفانه بود و تا همين اواخر هم حرفهائي را كه موقع تندي به او گفته بودم، با من و بعضي از دوستان مطرح مي كرد و مي خنديد. او هميشه مي گفت، «من شما را برادر خودم مي دانم.» و ابدا از برخوردهاي من تكدري را به دل نمي گرفت. در مورد صراحت ايشان هم خاطره جالبي دارم. در سال 73، خبرگان داشتند ماده واحده اي را در مورد فعال كردن مجلس خبرگان، تصويب مي كردند. در آنجا يك جمله اي به طور خيلي محترمانه درباره موضوعي درج شده بود. مرحوم حاج احمد آقا گفت، «اين جمله شما نشانه ترستان است. شما مي خواهيد مجلس خبرگان را فعال كنيد، ولي جمله اي مي گذاريد كه بوي ترس مي دهد. اين جمله با آن كار شما جور در نمي آيد.» همه خنده شان گرفت و جمله را اصلاح كردند. هميشه با چهره اي خندان و با خوشروئي، حرفش را صريح و صاف و پوست كنده مي زد و با كسي رودربايستي نداشت. از نظر سياسي چه ويژگيهائي داشتند؟ از نظر سياسي صددرصد تابع امام بود. با جناحها و افراد مختلف نشست وبرخاست داشت، اما تا آنجا كه تشخيص مي داد حق با آنهاست. بعد از رحلت امام هم دقيقا بر اساس سياست مقام معظم رهبري حركت مي كرد. هيچ وقت خود را در چهارچوب حزب و جريان خاصي محدود نكرد. منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17 /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]