محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826063138
خداداد عزيزي: فوتبال ايران بيمار است
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: خداداد عزيزي: فوتبال ايران بيمار است
حالا ديگر همه منتظرند خداداد عزيزي را به عنوان سرمربي يكي از تيمهاي ليگ برتري ببينند. او ليگهاي ششم و هفتم را به دو گونه كاملا متضاد سپري كرد.
حالا ديگر همه منتظرند خداداد عزيزي را به عنوان سرمربي يكي از تيمهاي ليگ برتري ببينند. او ليگهاي ششم و هفتم را به دو گونه كاملا متضاد سپري كرد. او وقتي در ليگ ششم در ميانه فصل به جاي مهدي قياسي، مربي سابقش سكان هدايت ابومسلم را به عهده گرفت، نتايج فوقالعادهاي كسب كرد تا جايي كه ابومسلم از يك تيم قعرنشين به يك حريف خطرناك براي مدعيان جام تبديل شد؛ اما سرنوشت خداداد در ليگ هفتم به گونهاي ديگر رقم خورد.
او كه تيم خوبي را بسته بود، ابتداي فصل با بدشانسي روبهرو شد و امتيازهاي فراواني را در داخل و خارج از خانه از دست داد تا اينكه كار به جايي كشيد كه او مجبور شد از ابومسلم برود. از آن موقع تاكنون نام او به عنوان نامزد سرمربيگري تيمهاي زيادي مطرح شده، اما او در انتظار پايان فصل نشست تا با تيمي كه خودش ميبندد، به گردونه مسابقهها برگردد.
به قول جواد خياباني، غزال تيزپاي فوتبال ايران درسهاي زيادي براي مهاجمان فوتبال ايران دارد. سازنده حماسه ملبورن ميتواند تيم ملي، استقلال و خيلي از تيمهاي ليگ برتري را از بحران گل نزدن مهاجمان خارج كند و الگوي مناسبي براي آنها باشد.
در آخرين مصاحبهتان خواندم كه گفته بوديد در مشهد (چه در پيام و چه در ابومسلم) كار مربيگري نميكنم؛ چرا؟ مگر فوتبال مشهد چند تا خداداد عزيزي دارد؟
براي من ديگر كار كردن در مشهد سخت است. مصداق اين ضربالمثل است كه ميگويند مرغ همسايه غاز است. شايد چون از خودشان هستم، نتيجه نگرفتنم برايشان سخت است. جو مشهد ديگر برايم غيرقابل تحمل شده است.
الان بيشتر تيمهاي ليگ برتر به دنبال تغيير سرمربي هستند. شما هم مثل بعضي از مربيان به كار در تهران اصرار داريد يا فرقي برايتان نميكند؟
نه، اصراري به كار در تهران ندارم. من معتاد فوتبالم و دنبال جايي ميگردم كه در آن بتوانم به پيشرفت فوتبال كمك كنم. قصدم كمك به فوتبال است، تهران و شهرهاي ديگر فرقي ندارد.
پيشنهاد استقلال اهواز به كجا انجاميد؟
اخلاق و رفتار حرفهاي ايجاب ميكند تا وقتي قراردادي رسمي نشده دربارهاش صحبت نكنيم. به پيشنهاد استقلال اهواز هم مثل پيشنهاد ساير تيمها فكر ميكنم، فعلا كه چيزي قطعي نشده.
در دوران بازي خيلي به استقلال و پرسپوليس روي خوش نشان نداديد. ممكن است در آينده مربي يكي از اين دو تيم شويد؟
در اين باره فكر نكردهام. من معتقدم سرنوشت ما آدمها از قبل رقم خورده و روي پيشاني ما نوشته كه در آينده چه بر سرمان ميآيد. براي استقلال و پرسپوليس برنامهريزي نكردهام. اگر قسمت باشد شايد در يكي از اين دو تيم هم مربيگري كنم. همان طور كه گفتم، نام تيم خيلي برايم مهم نيست. مهم اين است كه بتوانم فوتبالي را كه در ذهن دارم، پياده كنم.
به كار كردن در كداميك از اين دو تيم علاقه بيشتري داريد؟
ببينيد، كار در استقلال و پرسپوليس سخت است و من با توجه به علاقهام به كارهاي سخت، كار در اين دو تيم را هم دوست دارم. نه من و نه هيچ كسي كه در فوتبال ايران است، نميتواند تمايلش را به كار در اين دو تيم پنهان كند، اما چون من به هيچكدام از اين 2 تيم وابستگي ندارم، برايم فرقي نميكند، چون قبلا در اين تيمها بازي نكردهام حساسيتها برايم كمتر است. هيچكس نميگويد خداداد استقلالي است يا پرسپوليسي!
شما دو دوره متفاوت را در ابومسلم تجربه كرديد. يكي آن فصل كه آمديد و تيم را متحول كرديد و يكي هم فصل پيش كه با اينكه تيم را خودتان بسته بوديد، چندان موفق عمل نكرديد. دليل اين دو تجربه متضاد چه بود؟
تيم همان تيم بود و من هم همان خداداد. من كه فرقي نكرده بودم، بازيكنان هم همينطور، اما نتايج متفاوت بود. هيچ تغييري در نفرات و تفكرات ايجاد نشده بود. البته مصدوم شدن فرانك آتسو در ابتداي فصل خيلي به تيم ضربه زد. اين مدافع آفريقايي يك وزنه غيرقابل گذشت به شمار ميرود. اگر زمان ميگذشت، تيم ما بهتر ميشد، اما تحمل مديران كم بود. به نظر من، كادر فني بعدي ابومسلم، نتيجه زحمات ما را گرفت. همانطور كه وقتي به پيام آمدم، گفتم ما نتايج زحمات حنطه و چمنيان و مربيان قبلي را ميگيريم. به هر حال ظاهرا شوكي كه به ابومسلم وارد شد، تاثيرگذار بود.
فكر ميكنيد صبر و تحمل تماشاگران مشهدي كم بود؟
صبر و تحمل خودم كم بود، نه تماشاگران. وقتي به بازيكن 7 ماه حقوق ندهي، چطور ميتواني از او توقع داشته باشي؟ من پايه كارم را در مربيگري بر رفاقت گذاشتهام، چون خودم در گذشتهاي نهچندان دور بازيكن بودم، بازيكنان را با خودم مقايسه ميكنم. بهترين راه براي استفاده از خداداد، رفاقت با اوست، در اين صورت او بالاترين بازدهي كاري را خواهد داشت. من با تمام بچهها رفيق بودم.
اما ابومسلم هم مشكل حاشيهاي كم نداشت.
حاشيه كه در تمام تيمها هست، اما رابطه من با بازيكنان بيشتر رفاقتي بود نه استاد و شاگردي. آنها مشكلات مالي را به من نميگفتند و به دستيارانم انتقال ميدادند. من چند بار سر پرداخت نشدن پيشقسط قرارداد بچهها با مديرعامل تيم درگير شدم. نميخواستم اعتباري را كه با زحمت بهدست آورده بودم، به آساني خرج كنم، به همين دليل ميان من و شفق شكراب شد.
و رفتن شما از ابومسلم هم به دليل همين مسائل حاشيهاي بود؟
بله، آن اختلافهايي ك بين من و مديرعامل تيم به وجود آمد، باعث شد زمينه فعاليتم در باشگاه ديگر فراهم نباشد. وقتي بين سرمربي و مديرعامل توافق لازم نباشد، تمام تيم ضربه ميخورد. با آن اتفاقي هم كه در همدان در بازي با پاس به وجود آمد ديگر لازم شد كه از ابومسلم جدا شوم.
در فوتبال ايران مربيان بيش از حد در ميان فصل تغيير ميكنند. يكي مثل امير قلعهنويي در مس موفق عمل ميكند و يكي مثل فيروز كريمي در استقلال مجبور به استعفا ميشود. اين همه تغيير و تحول به نفع فوتبال ماست؟
دليل اولش بيثباتي مديران است. مديران عامل دولتي در صورت نتيجه نگرفتن، كارشان را از دست ميدهند، به همين دليل نتيجهگرا ميشوند. من در فوتبال باشگاهي ايران كمتر ديدم كه مديران از مربيان حمايت كنند. تغيير مربيان در ميانه فصل بدون شك به ضرر فوتبال ماست. فرصت و صبر كردن، بهترين كار مديران در حق مربيان است.
با اين حساب، نقش ويرا در موفقيت مقابل استراليا و صعود ايران به جام جهاني را پررنگ نميدانيد؟
آن تغيير بيشتر يك شوك بود، ضمن اينكه بحث ملي با بحث باشگاهي فرق ميكند. اين دو موضوع را كنار هم نميشود گذاشت در بازي با استراليا، ويرا نميتوانست تاثير تاكتيكي روي تيم بگذارد. همانطور كه قبلا شنيدهايد بين دو نيمه به بازيكنان گفت برويد داخل زمين و هر كس هر كاري دلش ميخواهد انجام دهد اما فقط به صعود به جام جهاني فكر كنيد.
نمونه بازي با استراليا در تاريخ فوتبال ملي ايران تكرار خواهد شد؟
آن بازي بيشتر يك اتفاق بود، نه به خاطر اينكه من در متن آن بودم، اما معتقدم مثل آن روز ديگر نخواهد آمد.
چرا ؟ فوتبال ايران خيلي تغيير كرده يا ...
آن موقع مردم فوتبال را بيشتر دوست داشتند. تلويزيون حاشيههاي فوتبال را تا اين حد نشان نميداد و مردم اين همه از فوتبال زده نشده بودند. به نظر من، به تصوير كشيدن اين حاشيهها براي جوانان بدآموزي دارد. شايد ديگر مردم با تمام وجود تيم ملي را دعا نميكنند. آن موقع همه ميخواستند تيم بعد از 20 سال به جام جهاني برود اما پيروزيهاي اخير تيم ملي، لطف آن موقع را ندارد.
خداداد عزيزي گلهاي حساسي براي تيم ملي ايران زد، ستارهاي مثل او ظهور خواهد كرد؟
فوتباليستها ميآيند و ميروند. حتما در آينده فوتباليستهاي مستعد و خوب زيادي خواهند آمد، شايد هم آمده باشند.
تيم ملي خوب گل نميزند و خيليها معتقدند خليلي و عنايتي بيشتر گلزن باشگاهي هستند تا ملي، نظر شما چيست؟
كل فوتبال ما نسبت به گذشته ضعيفتر شده است. از خليلي و رضا عنايتي شناخت خوبي دارم، اتفاقا هر دو گلزنان خوبي هستند به شرطي كه از آنها خوب بازي گرفته شود، ضمن اينكه نبايد فراموش كنيم مهاجمان ما سالها زير سايه علي دايي بودهاند و طول ميكشد تا تيم ملي فوروارد ششدانگ خود را بشناسد.
چارهاي هم جز صبر و تمرين كردن نداريم، نميتوانيم كه دوباره دايي را برگردانيم. او بهترين گلزن ملي جهان است و ما كه به اين عنوان افتخار ميكنيم بايد تاوان آن را هم پس بدهيم. به نظر من بايد به مهاجمان جوان توجه كنيم تا جانشين شايسته او پيدا شود و تا آن موقع مشكلات به قوت خود باقي خواهد بود.
بازي تداركاتي تيم ملي خيلي كم است و دايي به عنوان سرمربي تيم هم نسبت به اين موضوع معترض است.
با او موافقم، بازي تداركاتي براي تيم ملي آن هم در آستانه مسابقات مهمي مثل مقدماتي جامجهاني بايد خيلي بيشتر از اينها باشد، ضمن اين كه ما بايد به دنبال حريفاني قويتر از زامبيا باشيم. مسوولان فدراسيون فوتبال بايد به فكر باشند، بدون تمرين و تدارك نميشود نتيجه گرفت. دايي بهتر از من ميداند كه در مسابقات ملي نميشود روي اسم بازيكنان حساب باز كرد. در جريان مسابقه خيلي از ابهامات روشن ميشود كه اگر مسابقه تداركاتي وجود داشته باشد، عيبها و نقصانها آنجا خودشان را نشان ميدهند نه در مسابقات رسمي. به نظر من اگر الان به جاي دايي، فرگوسن هم سرمربي ايران شود بدون بازي تداركاتي و محك زدن بازيكنان كنار هم نميتواند نتيجه بگيرد.
بعضيها معتقدند كم برگزار كردن بازيهاي تداركاتي به ترس مسوولان فوتبال از نزول رتبه ايران در رنكينگ فيفا برميگردد.
اگر در رنكينگ، اول جهان هم باشيم اما به جامجهاني صعود نكنيم چه فايدهاي دارد؟ در يك دوره رتبه هجدهم جهان را داشتيم، ولي چك بيستم بود. يعني واقعا ما از چك قويتر هستيم؟ شايد با بهتر شدن رنكينگها سر بعضيها كلاه برود، اما كساني كه فوتبال را ميشناسند خيلي خوب ميدانند كه رنكينگ هيچ ارزشي ندارد.
ما نبايد خودمان را اسير اين رتبهبنديهاي تشريفاتي كنيم. بلغارستان و روماني شايد رنكينگ خوبي نداشته باشند، اما در فوتبال خيلي جلوتر از ما هستند. دل فدراسيون فوتبال اگر به رنكينگ خوش است واي به حال فوتبال ما! خدا آخر و عاقبت فوتبال ما را به خير كند.
چرا لژيونرهاي ما اين قدر افت كردهاند؟ هاشميان، مهدويكيا و علي كريمي سال خوبي را در تيمهاي باشگاهيشان پشت سر نگذاشتند.
گفتم كل فوتبالها افت كرده. ما بايد بپذيريم كه نسبت به چند سال پيش فوتبال ايران ضعيفتر شده است. ما الان اصلا لژيونر نداريم. اگر وحيد و مهدي فيكس بازي نميكنند نظر مربي تيمشان است، ولي ما به نسبت ديگر كشورها خيلي كم به فوتبال اروپا لژيونر معرفي ميكنيم. فقط دل بستهايم به همين چند نفري كه از قبل در اروپا بازي ميكردهاند و طبيعي است كه آنها هم به سالهاي آخر فوتبالشان نزديك شوند. ما ديگر براحتي گذشته نميتوانيم به فوتبال اروپا لژيونر بدهيم. در فصل نقل و انتقالات تيمها بازيكنان آفريقايي را ميخرند كه هم ارزانتر هستند و هم قويتر.
اما كشورهاي آسياي شرقي هم در اين زمينه از ما موفقتر هستند. خوب آنها با ما قابل مقايسه نبودند. زماني ما در فوتبال آلمان چندين لژيونر داشتيم، اما از چين، كره و ژاپن شايد فقط يك نفر در اروپا بازي ميكرد، اما الان منچستر و تاتنهام در تركيب ثابت خود از بازيكنان چشمبادامي بهره ميبرند. مديريت صحيح باعث شده آنها راه لژيونر شدن را بخوبي بياموزند، ولي ما به دليل ضعفهايمان نتوانستيم لژيونرهاي جديدي معرفي كنيم و براي لژيونرهاي سابق هم شرايط روز به روز بدتر ميشود.
تيم ملي با علي دايي به جامجهاني صعود ميكند؟
اميدوارم، اما كار سختي داريم. در همين مرحله گروهي هم بايد خيلي مراقب باشيم. اگر تكليف صعود به بازي با سوريه كه در آن مهمان هستيم كشيده شود، كار خيلي سخت ميشود. به هيچوجه نبايد بازي با امارات آن هم با را دستكم بگيريم. من بازيهاي امارات را ديدهام، تيم خيلي خوبي تشكيل داده و حتي ميتواند براي ما خطرناك باشد. به هر حال براي تيم دايي آرزوي موفقيت ميكنم.
شما سابقه موفقيت با علي دايي را در تيم ملي داشتهايد، مربيگري دايي را چطور ميبينيد؟
ما از سال 96 كنار هم بازي كرده بوديم و چشمبسته يكديگر را پيدا ميكرديم. موفقيت در صعود به جامجهاني 98 هم به خاطر همين بازي كردن در كنار هم بود. به نظر من بايد به دايي زمان داد. او بايد با آرامش به نفرات مورد اعتماد خود برسد. پيدا كردن ارنج ثابت مهمترين كار او در شرايط فعلي است. موفقيت دايي موفقيت نسل مربيان جوان است. خوشبختانه اكنون در فوتبال ما نگاه به مربيان جوان مثبت است و اميدوارم اين نگاه ادامه داشته باشد.
احمدزاده از تيم ملي كنار رفته، ممكن است شما جاي او به دايي كمك كنيد؟
فكر نميكنم. من علي را خيلي دوست دارم، اما تفكرات فوتبالي ما دو نفر با هم در تضاد است. دو همكار بايد تفكرات همسويي داشته باشند.
انتخاب بازيكنان تيم ملي هم مورد انتقاد زيادي واقع شده است. مثلا آخرين نمونهاش دعوت از رحمان احمدي و دعوت نكردن از وحيد طالبلو است.
انتخاب بازيكن به عهده مربي است و هيچكس نبايد در اين مورد دخالت كند. هرچند معتقدم دايي ميتوانست با وسواس بيشتري بازيكنان را به اردوي تيم ملي دعوت كند، اما چون مسووليت نتايج با سرمربي است بايد در انتخاب بازيكن هم دست او را باز گذاشت. به نظر من رحمتي انتخاب درستي بود، ولي ميرزاپور و احمدي شايد خيلي آماده نباشند. با اين كه معتقدم طالبلو يكي از بهترين دروازهبانهاي ايران است، اما اجازه انتقاد از دعوت نشدن او را به خودم نميدهم.
راستي از پيام چه خبر، همه ميخواهند بدانند تيم خداداد چه وضعيتي دارد؟
ما نه بازيكن درجه يك داريم نه پول، از اين رو نبايد انتظار زيادي از پيام داشته باشيم.
بازيهاي آخر پيام خيلي جنجالي شده بود. درگيري در بازي با نيروي زميني و استيلآذين ختم به خير شد!
خدا را شكر كه من در هيچكدام نبودم. در بازي با نيروي زميني كه اعضاي تيم حريف پس از پايان بازي از اتوبوس پياده شدند و دعوا راه انداختند و در بازي با استيلآذين هم اتفاق خاصي نيفتاد، اگر هم افتاده من آنجا نبودم كه به شما توضيح دهم. فقط ميدانم يك درگيري لفظي بين حنطه و علي انصاريان به وجود آمده كه تمام شده. به هر حال حاشيه در تيمهاي ليگ يكي بيشتر است.
پس پيام به ليگ برتر صعود ميكند؟
تا اينجا هم خدا به ما خيلي لطف كرده، سعي ميكنيم در پليآف هم موفق باشيم. به هر حال هر آن كس كه دندان دهد، نان دهد. پيام هيچ چيزي ندارد. رنج قرارداد بازيكنان از 4 تا 15 ميليون تومان براي سال است. ادعايي هم نداريم، اما با جواناني كه داريم اميدواريم به ليگ برتر صعود كنيم.
در جام حذفي چه تيمي قهرمان ميشود؟
صرفنظر از اين كه چند تيم از ايران سال بعد در ليگ قهرمانان آسيا شركت ميكنند، دوست دارم بعد از قهرمان شدن پرسپوليس در ليگ، استقلال هم در جام حذفي قهرمان شود.
بازگشت امير قلعهنويي به استقلال را چطور ميبينيد؟
مطمئن هستم كه او موفق ميشود. قلعهنويي متعلق به استقلال است و اگر مديريت باشگاه با افكار او همسو باشد بيشك موفق ميشود.
و سوال آخر، نظر خداداد درباره اختلاف پيشآمده بين علي كريمي و فدراسيون فوتبال؟
من بهتر است در اين باره صحبتي نكنم. آن مصاحبه، اولين مصاحبه علي كريمي نبود. او خوب بلد است چطور مصاحبه كند و بايد ريشه اين اختلاف را در مسائل ديگري جستجو كنيم.
من فقط يك گل به استراليا زدم
آن گل، لطف خدا و كمك بچههاي تيم بود و قرعه بهنام من افتاد تا نتيجه زحمات بقيه را به بار بنشانم. اميدوارم هر سال يك مهاجم طراز اول در فوتبال ملي ايران مطرح شود. اتفاقا يك بار در تمرين تيم پاس با يك بازيكن جوان درگيري لفظي پيدا كردم. او به من گفت تو يك گل به استراليا زدي ميخواهي تمام فوتباليستها در خدمتت باشند؟ به او گفتم بيانصاف! من فقط يك گل به استراليا زدم؟ من بازيكن سال آسيا شدم، بهترين بازيكن جام ملتها شدم، در اروپا بازي كردم، در امريكا بازي كردم. متاسفانه خيليها خداداد عزيزي را تنها با گلي كه به استراليا زد ميشناسند. از آن صحنه كه گل به ثمر رسيد و در مجموع از آن بازي خاطرات زيادي دارم. ضمن اينكه در اين چند سال به هر كس كه رسيدهام، خاطرهاش را برايم از آن روز تعريف كرده؛ يك نفر در خيابان بوده، يكي در اتاق عمل بيمارستان، يك نفر از شدت هيجان تلويزيون را شكسته، يكي پايش شكسته، يكي داشته نماز ميخوانده و ... به هر حال از اينكه من آن گل تاريخي را زدم خوشحالم و افتخار ميكنم كه باعث شادي مردم شدم.
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 411]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها