پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848728189
بازخواني فتنه نشريات موهن/3اجتماع شيرينمداران در كانون فتنه
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: بازخواني فتنه نشريات موهن/3اجتماع شيرينمداران در كانون فتنه
سال 82 شيرين عبادي را در مراسم "پاسداشت صلح و آزادي" ميزباني كردند تا به طور وقيحانه اي با دو تن از اعضاي نهضت آزادي يعني پيمان و ملكي دست دهد و سپس دست خود را ببوسد و لوح تقديرش را به نشانه افتخار بالاي سر بگيرد.
گروه سياسي- محمد مهدي تهراني: ...يك سال از آن روز مي گذشت؛ روزي كه ديگر تابي براي تحمل قانون گريزي هاي مدعيان حقوق بشر و قانون گرايي نمانده بود؛ كساني كه طرح بازي مي ريختند و خود را فعال دانشجويي لقب مي دادند، اما حاضر نبودند قاعده بازي را بپذيرند و اين شد كه كم كم حاشيه سازي براي نيل به اهداف و جلب نظر مثبت مسئولين دانشگاه موضوعيت پيدا كرد. از اينجا آنچه پيشتر در جريان اصلاحات با عنوان "فشار از پائين و چانه زني از بالا" مي شناختيم، به عنوان مفري براي گريز از قانوني كه از قضا دولت اصلاحات در باب آئين نامه فعاليت هاي تشكل هاي دانشجويي تصويب كرده بود، مطرح شد. مي بايست حتي ياران غاري كه مشكل اخلاقي داشتند از شرب خمر گرفته تا آنچه ناگفتني است، عضويت شوراي مركزي انجمن را عهده دار مي شدند؛ محدوديتي براي كساني كه حتي تا 9 ترم مشروط شده بودند، ايجاد نمي شد و يك فارغ التحصيل دانشگاه هم مي توانست همچنان در انتخابات كانديدا شود! اين بود آئين نامه نانوشته اي كه مدعيان آن روز مطالبه اش مي كردند.
اگر چه تاريخچه تخلفات و قانون گريزي ها فراتر از اين چيزها بود و اصولاً برگزاري انتخابات غير قانوني بدون اطلاع رساني به هيئت نظارت دانشگاه در بازه زماني مقرر،در كنار آنها چيزي حساب نمي شد، ولي به هر حال بايست از يك جايي اجراي حدود متعارف قانوني آغاز مي شد.
بانيان انجمن، همان هايي بودند كه پيشتر در سال 76 پيمان (از اعضاي نهضت آزادي) را بدون مجوز براي سخنراني به دانشگاه كشانده بودند و چون امكان برگزاري برنامه در آمفي تئاتر دانشگاه نبود، با كفش و هورا كشان وارد مسجد شده بودند و حرمت خانه خدا را شكسته بودند. كساني كه براي ترويج فمينيست گام برمي داشتند و برنامه برگزار مي كردند تا سخنرانشان اين چنين بگويد: «حضرت زهرا(س) نمي تواند الگوي دختر امروزي جامعه ما باشد، چون پدرش پيامبر و همسرش حضرت علي و فرزندانش امام حسن و امام حسين هستند. اين شرايط براي زن امروزي وجود ندارد كه بتواند خود را مانند او ببيند!»
و همان ها كه سال 82 شيرين عبادي را در مراسم "پاسداشت صلح و آزادي" ميزباني كردند تا به طور وقيحانه اي با دو تن از اعضاي نهضت آزادي يعني پيمان و ملكي دست دهد و سپس دست خود را ببوسد و لوح تقديرش را به نشانه افتخار بالاي سر بگيرد. تا بعد بگويند: «دست دادن زن و مرد نه از نظر شرعي مشكل دارد و نه از نظر عرفي(؟!) روزي صد بار دختر و پسر در اين دانشگاه با هم دست مي دهند و هيچ اتفاقي نمي افتد!»
كساني كه جايزه صلح نوبل عبادي را چنين ستايش مي كردند:«اهداي جايزه صلح نوبل به خانم عبادي افتخاري بود بزرگ براي ملتي بزرگ و هيچ چيز جز اين نمي توانست غرور ملي تحقير شده ما را احيا كند... اگر نسل زمان مصدق به ملي شدن صنعت نفت افتخار كرد، اگر نسل انقلاب به انقلاب 57 افتخار كرد، نسل ما هم به شيرين عبادي و جايزه صلح نوبل افتخار مي كند!» بانيان انجمن همان هايي بودند كه روز تعطيل با بيل و كلنگ به جان ديوار مسجد دانشگاه افتاده بودند تا بخشي از مسجد را ملك طلق خويش كنند.
22 ارديبهشت 85 بود كه باز برگزاري انتخاباتي غيرقانوني در دستور كار قرار گرفت تا مدعيان دموكراسي و مخالفان نظارت استصوابي از مجموع 67 نفر ثبت نام كننده 51 نفر را بدون ارائه دليل مستند رد صلاحيت كنند! مطابق آئين نامه مصوب دولت اصلاحات مي بايست زمان انتخابات دو هفته قبل از اعلام عمومي به هيئت نظارت اعلام مي شد و موافقت لازم كسب مي شد. ساده انگاري بود اگر گمان مي كرديم اينان به قانون تن خواهند داد.
پس از جلوگيري هيئت نظارت دانشگاه از برگزاري غير قانوني انتخابات حاشيه سازي آغاز شد و مدعيان مدنيت و روشنفكري به ساختمان رياست دانشگاه ريختند تا با شكست شيشه ها به همه بفهمانند زير بار قانون نخواهند رفت. اهالي كشتي گفتگو مثل هميشه خشونت را برگزيده بودند. اعضاي شوراي مركزي انجمن كه از اين همه با عنوان حركتي خودجوش ياد مي كردند پيشتاز قانون شكنان بودند. كار به ساختمان رياست تمام نشد و تخريب اموال دفتر نهاد رهبري دانشگاه كه مسئول آن يكي از سه عضو هيئت نظارت است و بعد تحصن در اتاق هاي معاونت دانشجويي كشيد.
قانون گريزان خواستند تا هيئت نظارت دانشگاه با برگزاري انتخابات در هفته بعد موافقت كند. اين بار با توجه به شرايط موجود هيئت نظارت پذيرفت، اما اعلام ديرهنگام اسامي كانديداها و نيز عدم اعلام دليل رد صلاحيت 51 دانشجو چيزي نبود كه بتوان از آن گذشت. همچنين بين اسامي اعلام شده نيز افرادي فاقد صلاحيت لازم براي كانديداتوري بودند. انتخابات بدون توجه به مخالفت هيئت نظارت دانشگاه به طور غير قانوني و با رد صلاحيت 76 درصدي دانشجويان برگزار شد!
بند 5 ماده 7 آئين نامه تشكل هاي اسلامي دانشگاهيان: چنانچه هر يك از تشكل هاي اسلامي بدون اخذ موافقت هيئت نظارت دانشگاه و يا برخلاف مفاد اساسنامه مصوب اقدام به برگزاري انتخابات نمايند، نتايج انتخابات مذكور از سوي هيئت نظارت غير قابل قبول بوده و باطل اعلام مي شود.
هيئت نظارت دانشگاه اطلاعيه اي صادر كرد و با استناد به بند فوق و نيز مواد 15 و 29 اساسنامه موجود انجمن اعلام داشت: «از نيمه خرداد ماه سال جاري تشكل مزبور فاقد وجاهت قانوني بوده و هيچ فرد و يا جمعي قانونا نميتواند به نام انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي اميركبير فعاليت نمايد.» در ادامه اين اطلاعيه آمده بود:«ضمن استقبال از حضور فعال و بانشاط دانشجويان در قالب فعاليت در تشكلهاي دانشجويي با پايبندي به اصول و مقررات موجود، اين هيأت تمامي مساعي خود را جهت همكاري در تشكيل و برگزاري انتخابات انجمن اسلامي در چهارچوب آييننامه موجود معمول خواهد داشت.»
علت ابطال انتخابات در اطلاعيه اي كه همان زمان صادر شده بود، چنين شرح داده شد: «...انجمن اسلامي پس از تاخير در ارسال ليست ثبت نام شدگان از تعداد ۶۷ نفر داوطلب، ۵۱ نفر را مستقيماً ردصلاحيت نموده و ۱۶ نفر را به صورت مكتوب به هيات نظارت معرفي نموده است. اين هيأت نيز در راستاي انجام وظايف خود پس از بحث و بررسي فراوان و مطابق با ضوابط و مقررات مصوب، تعداد ۹ نفر را واجد شرايط تشخيص داده و در كمال همكاري خواستار معرفي آنان و برگزاري انتخابات گرديد. با كمال تاسف اين تشكل ضمن تخطي از توافقات اوليه و با وجود اصرار نماينده هيات بر انجام انتخابات قانوني، اسامي ردصلاحيت شدگان را در ليست نهايي خود مندرج و بدون نظارت اين هيات اقدام به برگزاري انتخابات نموده است. لذا بر اين اساس برگزاري و نتيجه انتخابات اين تشكل در مورخ ۸ و ۹ خرداد ماه ۸۵ فاقد مشروعيت بوده و مورد تاييد هيات نظارت دانشگاه نمي باشد.»
در پي برگزاري انتخابات غير قانوني انجمن اسلامي پلي تكنيك، حدود 700 نفر از دانشجويان اين دانشگاه كه خود نسبت به بي صلاحيتي تصاحب كنندگان انجمن معترض بودند، طي طوماري از رياست دانشگاه برگزاري انتخابات آزاد انجمن را خواستار شدند. با وصول درخواست دانشجويان، انتخابات آزاد انجمن اسلامي دانشجويان در تابستان 85 برگزار شد و اعضاي رسمي آن مشخص شدند.
از اينجا به بعد رشد عددي انتشار نشريات دانشجويي روندي دو چندان پيدا كرد. كساني كه صلاحيت حضور در تشكل دانشجويي را نداشتند، نشريات زنجيره اي را بهترين محفل براي ترويج انديشه هاي خويش مي ديدند. بانيان ديروز انجمن كوشيدند تا با اخذ فله اي مجوز انتشار نشريات علاوه بر حضور در كميته ناظر بر نشريات به عنوان نماينده نشريات دانشگاه، فضاي رواني مطلوب خود را براي آنچه در پيش رو بود فراهم كنند. تعداد نشريات مجوز دار به 150 مي رسيد. برخي نشريات گاه با مضامين و عناوين كاملاً يكسان منتشر مي شدند و برخي هم اقدام به درج مطالبي با لوگوي نشريات توقيف شده در پشت نشريات خويش مي كردند. وقتي كلاس ها هنگام ظهر تعطيل مي شد راه همه به مسجد دانشگاه و سلف غذاخوري مي افتاد. صحن دانشگاه يعني مقابل سلف غذاخوري جايي بود كه بعدها 7 تا 8 نشريه بارها و بارها به طور هم زمان و با تيتر و مطلب يكسان در آنجا توزيع شدند تا بر التهاب فضاي دانشگاه بيفزايند. چند نفر همزمان براي چندين نشريه تصميم مي گرفتند. نشريات گه گاه هيئت تحريريه اي مشابه داشتند. چاپ نشريات با نوشته يكسان، تيتر مشابه و لوگو هاي مختلف چيز جديدي نبود. داعيان عقلانيت گاه آن قدر پا را از گليم خويش بيرون مي گذاشتند كه انتظامات دانشگاه ناچار به جمع آوري نشريات توزيع شده از سطح دانشگاه مي شد. كساني كه حيات سياسي شان اقتضاي جوي متشنج داشت، كم كم فضا را به سويي مي بردند تا بتوانند آنچه را كه پيشتر در مواجهه با جمهوري اسلامي در نظر داشتند، عملياتي كنند. اين بود كه تجمع ها و تريبون آزادهاي غيرقانوني و توهين هاي مكرر و بي حد و حصر اهالي كشتي انديشه موضوعيت پيدا كرد. نشريات متعددي مجوز گرفتند تا بتوانند در صورت لزوم بلافاصله جاي نشريات توقيف شده را پر كنند. گاه تا 10 نشريه در هفته منتشر مي شد. بازار نشريات دانشجويي بعد از انحلال انجمن گرم شده بود.
نشريات كاملاً هماهنگ منتشر مي شدند. به عنوان مثال دو روز قبل از انتشار نشريات موهن، 4 نشريه با مطالبي يكسان در سطح دانشگاه منتشر شدند كه هيچگاه مورد انكار مديران مسئولشان قرار نگرفتند. در اين نشريات دو مطلب "اين است بهاي روشنگري" و "آيا در بي كفايتي دكتر رهايي ترديدي هست؟" چاپ شده بود. در مطلب "اين است بهاي روشنفكري" با اشاره به توقيف برخي از نشريات عملا مديريت دانشگاه تهديد شده بود: «اگر اين روند ادامه پيدا كند و مديريت نخواهد به صداي بر حق دانشجويان و نشريات به عنوان نمايندگان فكري آنها گوش دهد، مسئوليت تمامي پيامدها و عواقب اين روند خطرناك و تنش زا به عهده شخص رهايي است.»
كم كم بساط فتنه فراهم مي شد...
برگزاري جلسات سري در حاشيه امن رسانه اي
پس از انحلال انجمن سابق در سال 85، جمعي كه خويش را مالك انجمن مي پنداشتند، هم چنان از عنوان انجمن بهره بردند. هرگاه ميلشان مي كشيد بلندگويي فراهم مي كردند و حياط دانشگاه را به عنوان سالن برگزاري تريبون آزادها و برنامه هاي غيرقانوني خويش برمي گزيدند. در اين ميان آنچه اصلا موضوعيت نداشت برخورد قاطع كساني بود كه به اصطلاح عهده دار مسئوليت انتظامات دانشگاه بودند. شايد در پس همين بي تفاوتي ها بود كه خودشيفتگان ديروز جري تر شدند. آنگونه كه بعدها در يك محفل سري در خوابگاه شهيد عصاري طرح بازي بريزند و در مورد انتشار نشريات موهن تصميم بگيرند...
اخبار جانب دارانه مربوط به فعاليت هاي قانون گريزان در رسانه هايي نظير روزنامه اعتماد به طور مرتب منعكس مي شد. اعتماد با درج فهرست وار برخوردهايي كه مطابق قانون در دانشگاه هاي كشور انجام مي شد، مي كوشيد تا فضايي سياه براي فعاليت هاي دانشجويي در كشور ترسيم كند. اين رسانه بدون آنكه به جزئيات تخلفات برخي محكومان بپردازد، تنها به ذكر ميزان محكوميت ها بسنده مي كرد.
روزنامه اعتماد كه در نقش تريبون رسانه اي جاعلان عنوان تحكيم ظاهر شده بود، اخبار عملكرد غيرقانوني اينان را با عنوان جعلي "انجمن منتخب دانشجويان اميركبير" منتشر مي كرد. اين روند تا سال هاي بعد هم ادامه يافت.
عملكرد غير منطقي روزنامه دوم خردادي اعتماد در حمايت بي حد و حصر از اقدامات غيرقانوني افراطيون اين دانشگاه و جعل عنوان "انجمن منتخب دانشجويان اميركبير" با اعتراض رسمي روابط عمومي دانشگاه مواجه شد. به گونه اي كه روابط عمومي در پاسخ به خبري در مورد برخورد با بابك زمانيان نوشت: «بدين وسيله نكات ذيل جهت اطلاع و درج در آن روزنامه به استحضار مي رساند؛ آقاي بابك زمانيان هيچ گونه ارتباط تشكيلاتي با انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي اميركبير ندارد. در ضمن اسامي اعضاي شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان به شرح ذيل به اطلاع مي رسد؛ حنيف حسين ستاريان، زهرا اخوان، حامد ملاداودي، عباس انساني، سيدمحمدحسين غفوري، مسحر طاري مرادي، محمد اكبري، محمد عليزاده و امير داودعلمي»
با اين همه اعتماد كه بر خط بي اعتمادي سخن مي گفت، بر تعهد خويش در حمايت از كساني كه بعدها باني انتشار نشريات موهن شدند، پافشاري مي كرد: «اين جوابيه بار ديگر هم در روزنامه اعتماد به گونه يي ديگر منتشر شده بود، اين در حالي است كه آن موقع در پاسخ به آن جوابيه گفته شد كه مراد خبر، اين انجمن اسلامي مورد نظر دانشگاه پلي تكنيك نيست بلكه مراد "انجمن اسلامي منتخب دانشجويان دانشگاه پلي تكنيك" است كه در خبر مذكور در جوابيه هم لفظ "منتخب دانشجويان" آمده بود، به هر حال از روابط عمومي دانشگاه پلي تكنيك براي اين حساسيت خبري تشكر به عمل مي آيد.»
در واقع در فاجعه انتشار نشريات موهن، ناخودآگاه انگشت اتهام جانب كساني مي رود كه با برخورداري از فضاي رسانه اي و پشتوانه حزبي كوشيدند تا در سايه اطاله دادرسي مرسوم و بي توجهي هاي مفرط مدعي العموم و قوه قضائيه، مجالي براي حيات و عرض اندام كانون فساد فراهم كنند. نقش اعتماد، اعتماد ملي، شرق و ايلنا در اين زمينه غير قابل انكار است.
تحريف ها و كذب نويسي هاي اعتماد پاياني نداشت و در پي آن بود كه تكذيبيه هاي مكرر روابط عمومي دانشگاه هم صادر شد و در پايان شكايت از روزنامه اعتماد به عنوان بديهي ترين حق رياست دانشگاه مورد توجه قرار گرفت. چيزي كه اين روزها اخبارش مرتب در روزنامه اعتماد براي مظلوم نمايي منتشر مي شود. كذب نويسي اين روزنامه تا بدان جا بود كه خبرهاي خلاف واقعي از ضرب و شتم دانشجويان! بازداشت آنها! و نيز از حضور برخي افراد در تجمعات منتشر مي شد: «احتراماً؛ در پي درج يادداشتي تحت عنوان "باز دانشجويان" نوشته آقاي عليرضا فراهاني در صفحه 2 آن روزنامه مورخ 19/4/86، بدين وسيله به استحضار مي رساند كه هيچ كدام از دانشجويان اين دانشگاه در تجمع اعلام شده حضور نداشته و بازداشت نشده اند. مقتضي است مطابق قانون مطبوعات، مورد مذكور در آن روزنامه درج گردد.»
ايلنا هم دست كمي از هم كيشان خود نداشت. گاه اسامي افرادي با عنوان دانشجو منتشر مي شد كه اصلا ديگر دانشجو نبودند! يا به علت مشروطي هاي مكرر از دانشگاه اخراج شده بودند. تريبون هاي رسانه اي آشوبگران كه خود از مجرمين واقعي اين جرياناتند، هر آنچه مي توانستند در راستاي منافع اقليت جنجال آفرين دانشگاه انجام مي دادند. در يكي از جوابيه هاي روابط عمومي دانشگاه به ايلنا چنين مي خوانيم:« لازم به ذكر است كه آقاي زمانيان بدليل ضرب جرح و انجام تخلفات متمدد انضباطي در دانشگاه وتلاش براي بر هم زدن نظم عمومي دانشگاه ،حسب رأي كميته انضباطي دانشگاه به يك ترم محروميت از تحصيل محكوم و در ترم جاري هيچگونه فعاليت آموزشي ندارند . 2- آقاي هادي باقري دانشجوي ورودي سال81مهندسي پليمر و رنگ بوده است كه با توجه به وضعيت بسيار نامناسب آموزشي با 6ترم مشروطي وگذراندن تنها 70 واحد ظرف 8 نيمسال تحصيلي ،حسب آئين نامه آموزشي مشمول اخراج آموزشي و از بهمن ماه 85 آئين نامه مربوطه در مورد ايشان اجرا شده و اخراج آموزشي مي باشند. 3- آقاي احسان منصوري ورودي سال82در رشته رياضي بوده و بدليل وضعيت نامناسب آموزشي 4ترم مشروطي متوالي حسب آئين نامه آموزشي واز بهمن ماه 85آيين نامه آموزشي در مورد ايشان اجرا واخراج اموزشي مي با شند. 4- اقاي علي عزيزي دانشجوي سابق رشته مهندسي معدن و متالورژي با توجه به گذراندن واحدهاي درسي مشمول فارغ التحصيلي وهيچ گونه فعاليت آموزشي ندارند. 5- هيچ يك از نامبردگان فوق به اضافه علي صابري ازاعضاء انجمن اسلامي اين دانشگاه نمي باشند.»
زخم خوردگان ارديبهشت 85، در سال 86 بار ديگر محياي برگزاري انتخابات غيرقانوني خويش مي شدند. از آنجا كه انجمن اسلامي قانوني دانشگاه تشكيل شده بود و ديگر كسي براي مدعيان ديروز محلي از اعراب نمي ديد، مي بايست فضا سازي درخور براي ايجاد فشار بر رياست دانشگاه فراهم مي شد.
بعدها كساني كه هنوز روياي ايجاد كوي دانشگاهي ديگر را در سر داشتند، با بهره گيري از عناصر همين جريان كوشيدند تا تشنجي نو بيافرينند. توهين به رئيس جمهور و دولت كاري از پيش نمي برد. چرا كه احمدي نژاد حتي از آتش زدن عكسش در پلي تكنيك و غوغاسالاري مدعيان گفتگو با حوصله و صبر گذشته بود و حتي در وبلاگ شخصي خود نوشته بود:«دانشگاه اميركبير، وقتي جمعي كوچك در ميان اكثريتي مطلق در حضور رييس جمهور، با آزادي كامل، به رييس جمهور منتخب مردم توهين كردند و نمي ترسيدند، احساس مسرت بخشي به من دست داد. ناخودآگاه به ياد شرايط دوران دانشجويي خود و 16 آذرهاي پيش از انقلاب افتادم كه چگونه در سالهاي سياه 54 تا 56، امكان تنفس سياسي و نقد حكومت سكولار مورد حمايت غرب در اين كشور نبود. هزينه اهانت به مقامات حكومت، مرگ، زندان و شكنجه بود و اينك شرايط به گونه اي است كه اقليتي محدود، نظم جلسه اكثريت را با اهانت و حتي آتش زدن برهم مي زند اما اكثريت يعني دانشجويان و اساتيد انقلابي، با تسامح و كرامت، تحمل مي كنند و دست به مقابله به مثل نمي زنند.»
پس بهانه اي فراتر از اينها لازم بود تا باز هم هياهوي جديدي ايجاد شود. در همين راستا دو روز قبل از انتشار نشريات موهن، جلسه اي محرمانه در خوابگاه شهيدعصاري برگزار شد. بنا نبود نتايج مصوب جلسه به بيرون درز كند. در آن جلسه تحصن اعضاي شوراي مركزي در روز يكشنبه آن هفته، تريبون آزاد دانشجويي در روز سه شنبه و مذاكرات با دكتر رهايي رئيس دانشگاه به بحث گذاشته شد. جلسات ادامه پيدا كرد تا روندي مشخص براي پيگيري كار طي شود. منافع مشترك ايجاب مي كرد تا همه چيز در يك راستا شكل بگيرد. از يك سو جمعي به باز پس گيري انجمن مي انديشيدند و از سوي ديگر كساني كه به كوي دانشگاه ديگري فكر مي كردند، با برنامه ريزي "موسسه هيفوس هلند" ايجاد تشنج را در دستور كار داشتند تا ناآرامي ها به تجمعات كارگري و اعتراضات صنفي روزهاي بعد پيوند بخورد و يك آشوب فراگير فراهم شود. برنامه ريزي ها به گونه اي انجام مي شد كه اين بار قشر دانشجو تنها در ميدان نباشد. منافع مشترك، قانونگريزان را در كنار هم جمع كرده بود. آنان كه طرح توطئه مي ريختند و آنان كه خبري از عزم دوستان صديق خود نداشتند، هم پياله شدند تا غوغاسالاري هاي روزهاي بعد را بيافرينند. بهانه جدي تري براي شروع كار لازم بود. بهانه اي كه بتواند گروه ها، احزاب و صاحب نظران را به جان هم بيندازد و فضاي دوطرفه اي براي طرح اتهام فراهم آورد. بايد دو جريان سياسي كشور به جان هم مي افتادند. راه ديگري پيدا نمي شد. بايد ارزش ها زير سوال مي رفت؛ تنها راه ممكن حمله مستقيم به امام معصوم، پيامبر اكرم، امام زمان، ولي فقيه، حجاب، غيبت و... بود و اين شد كه فتنه پا گرفت...
خبر مرتبط:
آتش فتنه چگونه زبانه گرفت؟
از ارتباط با بيگانگان تا احساس مشترك با بوش
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-