واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: استقلال؛ بیماری که گرسنه ماند و حذف شد استقلال شکست خورد و هیچ بهانه ای برای توجیه این ناکامی بزرگ وجود ندارد و نمی توان برخورد دو توپ به تیر دروازه را از عوامل اصلی این ناکامی برشمرد.این اصلا توجیهی منطبق با واقعیات نیست. استقلال به عنوان تیمی که قرار است در لیگ قهرمانان آسیا از اعتبار و آبروی فوتبال ایران دفاع کند این روزها به بیماری صعب العلاجی گرفتار شده است که به نظر می رسد فعلا خبری از بهبودی و سلامتی آن نباشد. به گزارش مهر، تیم فوتبال استقلال تلخ ترین شکست خود در فصل جاری رقابتهای لیگ برتر و جام حذفی را مقابل یک تیم دسته اولی متحمل شد تا از 3 جامی که پیش رو داشت یکی را به آسانی از دست بدهد. آبی پوشان می توانستند با نتیجه ای غیر از شکست 2 بر صفر شیراز را ترک کنند اما مسائل مختلفی دست به دست هم داد تا اولین شکست خارج خانه استقلال در فصل جاری با حذف از مسابقات جام حذفی همراه شود. استقلال شکست خورد و هیچ بهانه ای برای توجیه این ناکامی بزرگ وجود ندارد و نمی توان برخورد دو توپ به تیر دروازه را از عوامل اصلی این ناکامی برشمرد.این اصلا توجیهی منطبق با واقعیات نیست. استقلال بیمار بود و با بیماری به شیرازی رفت. این بیماری از نداشتن سرپرست به عنوان رکن اصلی سفرهمه تیم ها به شهرستانها شروع شد و کار به جای رسید که صمد مرفاوی به عنوان سرمربی تیم و فردی که باید تمام فکرش و توانش را برای پیروزی در این دیدارمی گذاشت به عنوان سرپرست به دنبال تهیه غذای ظهر بازیکنان بود! مشکل استقلالی ها برای سفر به شیراز از همان روز پرواز آغاز شد . جایی که بازیکنان برای صرف ناهار راهی هتل المپیک شدند اما ظاهرا کسی از طرف باشگاه برای هماهنگی ناهار به این هتل مراجعه نکرده بود و این امر باعث امتناع مسئولان هتل از دادن ناهار به آبی پوشان شد. البته این ماجرا با پادرمیانی سرپرست جدید یعنی مرفاوی ختم به خیر شد تا آبی پوشان گرسنه راهی شیراز نشوند. مرفاوی همان موقع تیم را جمع و جورمی کند." مشکلی نیست، به بازی فردا فکر کنید، فردا حتما موفق می شوید." این حرف را مرفاوی زد تا قوت قلبی به تیم بیمارش بدهد. حکایت فرودگاه هم برای خودش جالب توجه است. آقا صمد و بابازاده اینجا مربی استقلال نیستند، سرپرستند یا هماهنگ کننده سفر! آنها بلیت ها را با مشقت تهیه کردند و تیم راهی شیراز شد. استقلال تنهای تنها رفت. نه خبری از مدیرعامل بود و نه دور و اطرافیان باشگاه. قلعه نویی هم کنترل از راه دور را به نشستن روی سکوهای ورزشگاه حافظیه ترجیح داد. مرفاوی ماند و یک تیم که با توجه به غیبت 5 بازیکن اصلی باید از درون دروازه تا نوک حمله تغییر کند. ترکیب که خوانده شد همه تعجب کردند. چقدر ترکیب عوض شده بود، یعنی این تیم می توانست حریف مقاومت بسیج با یک دنیا انگیزه شود؟ تیم برای گرم کردن به داخل زمین آمد. زمین حافظیه خراب تر از حد تصور بود. نفس ها بالا نمی آمد. استرس نبود، انگار بدنها جواب نمی داد. یکی برگشت گفت:" آقای بهمنی ( بدنساز تیم) چرا اینطوری شدیم؟" جوابی نشنید. آن یکی به بازیکن کناری اش گفت:" ای کاش به کیش نمی رفتیم!" بدنها افت کرده بود. به اصطلاح فوتبالیستها کپ کرده بود. آخر 5 روز تمرین در جزیره کیش با اکسیژن بالا و در فاصله 4 روز بعد بازی در شهر شیراز با ارتفاعی بالا از سطح دریا نتیجه اش همین می شود که رقم خورد. استقلالی ها می خواستند بدوند اما بدن شان جواب نمی داد. از بخت بد تیر دروازه هم یار شیرازی ها بود و... استقلال باخت. خیلی راحت تر از آنچه به فکر صمد و دستیارانش خطور کرده باشد. دیگر نیاز نیست به آنچه اتفاق افتاد فکر کنند. درگیری بین دو نیمه، غرولند بازیکنانی که خود تیم را به ورطه سقوط کشاندند و بعد از بازی از زمین و زمان ایراد می گرفتند. فحاشی تماشاگران که از دقیقه 80 به بعد شروع شد و... کاش همه مشکلات تیم صمد و بازیکنانش بودند. آن وقت مشکلی نبود. او به خواسته هواداران حیا می کرد و می رفت اما مشکل از جای دیگر است، باید آن را یافت و علاج کرد. حالا صمد باخته. جلسه شبانه هم تشکیل شده! مرفاوی هم استعفاء نمی دهد، باید چاره ای اندیشید. فهرست مربیان داخلی و خارجی و یک دفتر تلفن ... این همه واقعیت و موجودیت تیم قهرمان ایران است که قراراست برود در لیگ قهرمانان آسیا از اعتبار فوتبال کشورمان دفاع کند. این اوضاع و احوال تیمی است که میلیونها هوادار دارد و باید در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا و در میان غول های قاره کهن از اعتبار از دست رفته چندین ساله فوتبال باشگاهی ایران دفاع کند. این حال و روز استقلال است که نایب قهرمان نیم فصل اول لیگ برتر شده است و می خواهد در نیم فصل دوم قهرمان شود. این ... حالا که استقلال باخته است و از جام حذفی کنار رفته کسی نیست که سینه ستبر کند و بگوید من مقصر این ناکامی بزرگ هستم اما اگر استقلال قهرمان جام حذفی می شد و بوی کباب به مشام می رسید....
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]