واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اگرچه اين روزها چهارشنبه سوري بجاي جشن و شادي هزار گاهي به مجلس عزا و ماتم و شب عيد را در بيمارستان گذراندن ختم مي شود و برخي ها با شنيدن خبر فردا آخرين چهارشنبه سال کهنه است رعشه بر اندامشان مي افتد و بي اختيار مي گويند خدا به خير راضي باشد اين اخر سالي را . بچه ها نيز با خريدن فش فشه و ترقه از يک هفته قبل به استقبال چهارشنبه و يا بهتر بگويم به استقبال خطر مي روند، انگار فراموش کردند، سوختن وکور شدن چشم پسر همسايه را در آخرين چهارشنبه سال گذشته که زجر و ناله هاي او گوش فلک را کر و دل همه را ريش کرده بود. با اين همه حال بيان آداب و رسوم چهارشنبه سوري ، خاطره اي دلچسب از عشق و شور به زندگي در نزد گذشتگان و چراغي روشن در شب هاي تاريک اخرين روزهاي زمستان است تا بدانيم زندگي همه اش ترقه ترکاندن نيست و بقول شاعر چشم ها را بايد شست ، جهان را گونه اي ديگر بايد ديد. چهارشنبه سوري نه تنها در گيلان بلکه در تمامي نقاط ايران برجسته ترين و پرشورترين رسم در مجموعه رسم هاي مقدماتي نوروز است که مهم ترين عنصر آن اتش است و نامش نيز برگرفته از شعله هاي آتش است . سوري به معني سرخي است و هم از اين جهت در بسياري از نقاط چهارشنبه سرخي نيز به آن مي گويند. نام گيلاني چهارشنبه گولي گولي چارشنبه است که هم سرخي گلها وهم سرخي شعله هاي آتش را به همراه دارد . رسم چارشنبه سوري در مناطق مختلف استان گيلان متفاوت است ، در منطقه ماسال و آبا ديهاي جنگلي اطراف آن و کوهستانهاي تالش چارشنبه سوري را کولي کولي چارشنبه مي نامند. مردم ماسال شب چارشنبه سوري به طرف قبله در فهت جا پشته هاي کاه مي گذارند و هنگام غروب آتش مي زنند سپس از روي آتش مي پرند و مي گويند کولي کولي چارشنبه همه مردم آن شب شادي کرده و عده اي با تفنگ شليک مي کنند و بعد در کنار سفره شام جمع مي شوند. مرسوم است که در اين شب در سفره بايد هفت نوع خورش و خوردني باشد . در شهرستان آستارا نيزمردم توده هايي از کلش برنج را به تعداد پنج يا هفت تا نه کپه گرد مي آورند و آتش مي زنند، اول بزرگتر ها و بعد جوانترها و بچه ها از روي آنها مي پرند . در منطقه ديلمان نيز پنج يا هفت تپه گون مي گذارند آتش مي زنند و از روي آن مي پرند و مي گويند گل گل چارشنبه ، نکبت بشه دولت بيه . در شهرستان رودبار نيز سه تا هفت کپه کاه مي گذارند و آتش مي زنند و از اتش سرخ روئي مي خواهند . در بندر انزلي نيز از روي آتش کلش هاي شالي مي پرند و مي گويند گول گول چارشنبه ، به حق پنشنبه ، نکبت بشه ، شوکت بيه ، زردي بشه ، سرخي بيه . در منطقه نومندان ، ليسار و هشتپر نيز هفت کپه کلش روشن مي کنند و به زبان ترکي درد و بلايشان را روي شعله هاي آتش مي ريزند. پس از پريدن از روي آتش ظروف شکستني معيوب را به دور مي ريزند و دختران دم بخت را براي دقايقي از خانه بيرون مي کنند تا در آن سال به خانه بخت بروند و ظرف آبي را هم که کنار آتش ها نهاده اند ، به زمين مي پاشند. اب ، دومين عنصر مهمي است که به اشکال مختلف در مراسم چهارشنبه سوري در گيلان حضور دارد ، در اغلب نقاط شرق گيلان ، چارشنبه سوري ظرف آبي از رودخانه يا چشمه به خانه مي برند و بعضي هم هنگام بردن آب کلامي هم حرف مي زنند و اين اب را لال آب مي نامند . در منطقه املش نيز پس از پريدن از روي آتش ، جوانان کوزه اي بر مي بردارند و آن را آب هفت چشمه پر مي کنند و اين آب را که آب هفت کوثر مي نامند به طرف آسمان مي پاشند تا سال باراني داشته باشند و بقيه ان سر و روي خود را مي شويند تا سلامتي بياورد و بخشي از آب را در مرزعه مي پاشند تا زمين پر محصول شود. در منطقه ديلمان از توابع شهرستان سياهکل نيز صبح چهارشنبه مردم به حمام مي رفتند و با نوعي جام برنجي معروف به چل طاس ( چل کليد ) پنج تا هفت يا نه جام آب روي سر خود مي ريختند . همچنين در مناطق تالش ، رودبار و شرق گيلان به ويژه مناطق کوهستاني رسم است که شب چهارشنبه سوري از روي آب روان مي پرند و اين کار را موجب دفع بلا و بيماري مي دانند . در منطقه رستم آباد شهرستان رودبار پس از پريدن از روي آب ، بزرگ خانواده دو سنگ از داخل آب بر مي دارد يکي را در انبار برنج و ديگري را در انبار آرد مي گذارد تا برکت بياورد. در شهرتالش عنصري اسطوره اي به نام چارشنبه خاتون وجود دارد که با صفات گلابتون گيسوي بلند اندام زيبا و پري گيسو بلند خوش اندام و اين گونه القاب توصيف مي شود. چارشنبه خاتون با آب و برکت پيوند خاصي دارد ، اين پري گيسو بلند در شب چارشنبه سوري به هر خانه اي سر مي زند و از غذاهاي خاص چارشنبه سوري که برايش گذاشته اند ، لقمه اي مي خورد و براي خانواده هايي که خانه خود را در آستانه بهار و سال نو پاکيزه کرده اند ، دعا مي کند و به آنها برکت مي دهد. در تالش رسم است که شب چهارشنبه سوري مقداري از غذاهاي خود را در ظرفي مي گذارند و پشت در خانه يا اتاق قرار مي دهند تا چارشنبه خاتون از آن بخورد و برايشان برکت بياورد . مردم اين مناطق براي ديدن چارشنبه خاتون بايد بعد از نيمه شب چهارشنبه آخر سال سر کهنه ترين چاه آب منطقه بروند ، لباس را بطور کامل از تن به در کنند ، سر در چاه فرو برند و چارشنبه خاتون را صدا بزنند ، آنگاه آب چاه مي جوشد و خاتون بلند بالاي گلابتون گيسوي چهارشنبه ، از آن بيرون مي آيد و سيلي به گوش کسي که صدايش کرده است مي زند، اگر او نترسيد و نگريخت و يا بيهوش نشد ، هرچه از او بخواهد برايش فراهم مي کند. در برخي مناطق استان گيلان نيز خريدن آينه ، اسفند و ماهي سفره هفت سين نوروز در شب چارشنبه سوري را خوش شگون مي دانند ، به ويژه در رشت اين کار را با آداب خاصي انجام مي دهند. معمولا اگر دختر دم بخت در خانه داشته باشند ، خريدن اسفند بر عهده اوست ، دختر از خانه بيرون مي رود و از اولين دکان رو به قبله مي پرسد اسفند داري ؟ و بي آنکه منتظر جواب بماند به راه مي افتد و از دکان هاي ديگر تا هفت دکان همين سوال را مي پرسد و سپس به سراغ اولي برمي گردد و از او اسفند مي خرد. فروشنده هم اين شعر را برايش مي خواند: اسفن دو کون ، چاووش بيه ، تي مرد مار به هوش بيه يعني اسفند دود کن و با آن طلسم ها را باطل کن تا چاووش بيايد و مادر شوهرت به هوش بياد. علاوه بر اسفند، آينه ، اجيل ، سبزي و ماهي سفره هفت سين بسياري از لوازم ديگر عيد را هم شب چارشنبه سوري تهيه مي کنند به همين دليل بازار فروشندگان و بازارهاي هفتگي در گيلان بسيار گرم است و بازار چارشنبه سوري حال و هواي خاصي دارد . معمولا بازار را چراغاني و اذين مي بندند و هر فروشنده اي با شعر و ترانه اي به عرضه کالاي خود مي پردازد . بازارهاي هفتگي پيش از نوروز را به هر روزي که منسوب باشد عيد بازار مي نامند. شال اندازي هم از رسم هاي پرشور و زيباي چهارشنبه سوري در استان گيلان و اغلب مناطق ايران است که امروزه تا آباديهاي دور دست کوهستاني و جنگلي عقب نشيني کرده و در همه جا معمول نيست ، شب که فرا مي رسد پسران جوان شال يا دستمالي بر مي دارند و براي شال اندازي و يا دستمال اندازي به خانه همسايه ها و اهل محله مي روند . معمولا سر راه گلي هم مي چينند و به گوشه شال يا دستمال مي بندند و آن را آهسته از در اتاق به داخل مي اندازند و خود در گوشه اي پنهان مي شوند، صاحبخانه مقداري اجيل چارشنبه سوري و شيريني و گاهي پول به جاي گل در دستمال يا شال مي بندد و آن را در آستانه در قرار مي دهد و شال اندازان آن را بر مي دارند و به سرعت دور مي شوند. شال اندازي در منطقه تالش در گذشته به نوعي خواستگاري تلقي مي شد، پسري که دختري را مي خواست سعي مي کرد زودتر از ديگران براي شال اندازي به خانه آن دختر برود چون گاهي صاحبخانه اولين شال انداز را به نزد خود مي خواند و دخترش را نامزد او مي کرد که البته در اين گونه موارد شال انداز چندان ناشناس هم شال نمي انداخت . بره گرداني در گذشته در مناطق کوهپايه اي گيلان رسم بود که گالش ها بره سفيد و سرحال به اصطلاح شير مستي را انتخاب مي کردند ، پشتش را با حنا رنگ کرده و دستمال رنگيني به گردنش مي بستند و به خانه روستاييان مي رفتند . بره را در اطاق نشيمن رها مي کردند بره در اتاق گشتي مي زد و صاحبخانه يکي دو سکه پول و مقداري اجيل و شيريني در دستمال گردنش مي ريخت ، بچه ها هم دستي به سر و گوش بره مي کشيدند و نوازشش مي کردند . گالش هم سال نو را مبارک مي گفتند و با بره به خانه اي ديگر مي رفتند . بره گرداني را گاهي شب اول سال هم انجام مي دادند و مردم پاي بره را خوب و خوش شگون مي دانستند . فال گرفتن و خبرگيري از آينده نيز از رسم هاي چهارشنبه سوري در نقاط مختلف گيلان است . فال گوش ايستادن بر سر چهار راهها و گفتگوي اولين رهگذران را به تناسب نيت خود تاويل کردن و فال کوزه گرفتن از اين گونه رسم ها است . رسم ديگر چهارشنبه سوري در گيلان قاشق زني است که اگرچه امروزه بيشتر براي بچه ها جنبه تفريح و بازي دارد اما در اصل يک نوعي مراد خواهي بوده است . قاشق زنها با موادي که ضمن قاشق زني جمع مي کردند ، آش مي پختنند و بين مردم تقسيم مي کردند تا مرادشان برآورده شود. پس از چهارشنبه سوري ، ديگر همه در تدارک نوروز هستند ، کهنه کوزه هاي گلين را با خاکستر آتش چهارشنبه سوري به دور افکنده اند،گرد و غبار سال را از در و ديوار خانه زوده اند. دانه هاي گندم ، برنج و عدس در کاسه ها سبز شده اند تا به نشانه سر سبزي و برکت برخوان نوروزي نهند و تخم مرغها را رنگ قرمز زده اند تا در بساط هفت سين ، شادي و زايندگي و تداوم نسل را نمادي و نشانه اي ارماني باشد و بچه ها را عيدانه و بازيچه اي دلنشين ، کودکان را در حد توان لباس نو پوشانده اند و يا جامه تميز در برکرده اند و بزرگترها نيز خانه را به گل و سبزه آراسته و آب و جارو کرده اند. خوشقدمان در راهند تا شاخه هاي شمشاد هميشه سبز بر در خانه ها ببندند، برگي از دفتر زمانه مي خواهد ورق بخورد. و اينک صداي پاي بهار نزديک و نزديکتر مي شود...ک /4 605/ 1552
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]