يك تبليغ در تهران شبهه برانگيز شد

واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: يك تبليغ در تهران شبهه برانگيز شد
گروه اجتماعي،سارا جمال آبادي؛ «چگونه مي توان يك... را دوست داشت» عنوان بيلبوردهايي است كه چند روزي است در بزرگراه هاي شهر تهران خودنمايي مي كند. بر بالاي اين جمله طرح شطرنجي شده از چهره يك زن ديده مي شود؛ طرحي كه عكس العمل هاي متفاوت و متناقضي را در فضاي واقعي و مجازي به دنبال داشته است. اين روزها در سنت تبليغات، به كاربردن جمله يي ناقص مد شده كه ابتدا سوالي را براي شما ايجاد و جواب سوال را به بعد موكول مي كنند. برخي شهروندان تهراني اين جاي خالي را اين گونه پركردند؛ چگونه مي توان يك بيمار مبتلا به ايدز را دوست داشت، چگونه مي توان يك همسر را دوست داشت، چگونه مي توان يك مادر، يك لباس، يك خانه را دوست داشت و حتي بعضي ها اين تبليغ را تلنگري براي شروع يك همايش مثل روانشناسي و مشاوره خانواده، تبليغ خوراكي و حتي كارخانه كاشي سازي و تبليغ يك فيلم دانستند. اما بعضي ديگر كه تعدادشان هم كم نيست و با دقت تر به اين صفحه سفيد نگاه كرده بودند به جز اين جمله تصوير محو زني را ديده اند كه در كنارش نوشته شده چگونه مي توان يك... را دوست داشت؟، تعبير اين افراد از اين تبليغ به گونه يي ديگر بود. خانمي 37 ساله و گرافيست درباره تعبير خود از اين تبليغ گفت؛ وقتي اين تبليغ را ديدم جا خوردم چون حس كردم مربوط به زنان ويژه است و با اين شيوه توجه همه را به خود جلب مي كند و با احساسات افراد خصوصاً زنان بازي مي كند. او در پاسخ به اينكه اگر اين تبليغ هيچ ربطي به زنان نداشته باشد، چطور، گفت؛ در هر صورت تبليغ هر چيزي كه باشد از زن به عنوان يك ابزار تبليغاتي منفي و در شكلي بد استفاده كرده است و قابل توجيه نيست. سارا.هـ. هم مي گويد؛ در ظاهر مي خواسته اند با اين تبليغ كار فرهنگي انجام بدهند اما متاسفانه يك كار ضدفرهنگي كرده اند. تبليغي كه به تنهايي مفسده استاما تنها زنان نيستند كه نسبت به اين تبليغ و مفهومي كه دنبال مي كند عكس العمل منفي نشان مي دهند بلكه بسياري از مردها واكنش شديدتري به اين تبليغ دارند تا جايي كه برخي تنها ابراز تاسف مي كنند و بعضي ديگر تعابيرشان را با اين جمله ها بيان مي كنند؛ واقعاً منظورشان از اين نوع تبليغ چه بوده است؟، سوءاستفاده از چهره يك زن براي تبليغ، بي احترامي به تمام زنان است كه خواهر، مادر، همسر و دختر ما هستند يا اينكه اين تبليغ موهون و منافي با هنجارهاي فرهنگي است كه كار به تعابيري اينچنيني مي كشد. اين تبليغ جداي از هر معنايي كه در پس آن مخفي است به تنهايي مفسده است. اما نكته جالب تر اين است كه با جست وجوي جمله «چگونه مي توان يك... را دوست داشت» در اينترنت به بيش از صدها مطلب و عكس درباره اين بيلبورد بر مي خوريد. در سايت بالاترين عكسي از اين بيلبورد گذاشته شده كه تا روز چهارشنبه هشتم خرداد، دو هزار و 187 نفر بيننده داشته است.تبليغات مشكوكجداي از بحث هايي كه در دنياي واقعي و مجازي بر سر اين تبليغ پيش آمده نظر يكي از مشاوران تبليغاتي كه در سال هاي اخير اجراي چند بيلبورد بزرگ تبليغاتي را برعهده داشته جويا مي شويم. اين مشاور تبليغاتي با عنوان اينكه اين تبليغ براي من هم خيلي سوال برانگيز، رازآلود و جذاب بوده است، گفت؛ اين تبليغ جزء دسته يي از تبليغات سريالي قرار مي گيرد كه اين روزها باب شده است و نمونه هاي آن را قبلاً هم داشته ايم؛ مثل تبليغ كتاب اول با طرح آقاي كيارستمي كه در ابتدا بر بيلبوردها حروف الف، و، ل را مي ديديم و بعد از چند وقت اين حروف تبديل به تبليغ كتاب اول شد يا تبليغ تخم مرغ كلمبوس و... اما تعجب من از اين بابت بود كه در اين تبليغ از چهره محو زني استفاده شده كه عنصر تخيل را فعال تر مي كرد. يعني همان چيزي كه سال هاي سال است به واسطه آن بسياري از تبليغ ها رد مي شوند به طور مثال ما تبليغي را كار كرده بوديم كه خانم ها مانتوهايي بر تن داشتند كه 4 انگشت زير زانوي شان بود. اين تبليغ به بهانه كوتاه بودن مانتوها - كه كوتاه هم نبودند - رد شد و ما در تبليغ بعدي چهره اين خانم ها را محو كرديم و آنها باز هم اين تبليغ را رد كردند چرا كه گفتند اين تبليغ قدرت تخيل را درباره زنان بالاتر مي برد يعني همان كاري كه امروز نمونه يي از آن را مي بينيد در حالي كه حتي نمي دانيد تبليغ چه چيزي است.علي پويان با عنوان اينكه همه ما افرادي مبادي آداب و اخلاق مدار هستيم و حدود منع پيام ها را مي دانيم و به ارزش ها اهميت مي دهيم، گفت؛ متاسفانه سختگيري ها و با ديده شك نگاه كردن به همه چيز باعث شده مفهوم خلاقيت منهدم شود تا جايي كه در يكي از تيزرهاي تبليغي ماشين، تصوير پسرهاي جواني را مي ديديد كه شاد و خوشحال سوار بر ماشين كاروان در جاده يي مي رفتند ولي رد شد و درباره رد اين تبليغ آمده بود؛ اين پسرها به كجا مي روند؟، اين مشاور تبليغاتي نگاه كردن به ديده شك و گناه را تعميم يافته به مخاطب دانست و عنوان كرد؛ تا جايي كه مسوولان به ديده شك به همه چيز نگاه كنند، مخاطب ما هم مخاطبي شك نگر مي شود تا جايي كه با يك تبليغ اينچنيني (اشاره به تبليغ موردنظر) تعابيري بد در ذهنش جاري مي شود.تبليغي ضد خودشمن ... حس ارزشمندي دارم. جاي خالي اين جمله را علامت گوشي سوني اريكسون پر كرد. تكنيك تبليغاتي كه جزء قوي ترين تكنيك هاي تبليغات در دنيا است و اين روزها نمونه هاي مشابه آن را در ايران مي بينيد. دكتر مجيد خليفه سلطان كارشناس رسانه با عنوان اينكه تاثير پيام از خود پيام مهم تر است و بايد به آن توجه كرد درباره تبليغ موردنظر گفت؛ اين تبليغ شيوه نادرستي را در پيش گرفته است كه حس بدي را به مخاطب خود انتقال مي دهد هر چيزي را كه در آينده بخواهند تبليغ كنند حتي اگر آن كالا يا شعار مفهومي مثبت داشته باشد با اين شيوه حالت ضدارزش پيدا مي كند. دكتر خليفه سلطان همچنين درباره طراح اين بيلبورد گفت؛ متاسفانه طراح اين بيلبورد نتوانسته ايده اش را به خوبي اجرا كند و ناآگاهانه احساسات مردم را به بازي و سخره گرفته است.او همچنين با ذكر اين مطلب كه فضاي شهري متعلق به همه شهروندان است و صاحبان اين بيلبوردها اجازه هر تبليغي را به هر شيوه يي ندارند، ادامه داد؛ كنترل بيلبوردهاي تبليغاتي كه هر روزه به تعدادشان اضافه مي شود تنها برعهده نهادهاي دولتي نيست بلكه تك تك شهروندان بايد بر آنها نظارت داشته باشند و اگر از ديدن بيلبوردي دلزده و ناراحت مي شوند بايد به مسوولي انتقال بدهند. او همچنين به تبديل شدن بيلبوردها به يك رسانه مهم در فضاي شهري امروز اشاره كرد و گفت؛ مسوولاني كه نظارت شديد بر روزنامه، آگهي تبليغاتي تلويزيون و... دارند چطور نقش بيلبوردها را تنها به خاطر سوددهي بالاي آنها ناديده مي گيرند و با غفلت از آنها فضايي را به وجود مي آورند كه حس شهرونداني را كه حق شهروندي دارند تا اين حد مورد تخريب قرار مي دهند.رمزگشايي يك تبليغتبليغ يك شعار امنيتي، يك همايش روانشناسي، لباس، بستني، پفك، كاشي يا تبليغ يك فيلم، شما چه فكر مي كنيد و بالاخره اين بيلبوردي كه مدام در حال زياد شدن است چه مي خواهد بگويد و اين حرف را از طرف چه فرد يا نهادي مي زند؟ نمي دانيم در ذهن تان به چه جواب هايي رسيده ايد اما آنچه كه روزها است ذهن عده يي را به خود مشغول كرده تبليغ يك فيلم است، فيلمي كه هفته آينده با شروع اكران اش تبليغ مبهمش هم كامل مي شود و داستان كامل اش را روي پرده سينما مي بينيد. اما اين سوال كه چه نهادي مجوز اين نوع تبليغ را صادر كرده پاي ما را به سازمان زيباسازي شهرداري باز مي كند كه بيلبوردهاي شهري زير نظر آنهاست؛ البته نه به طور مستقيم كه در اين سازمان شركتي به نام شركت تعاوني محيط وجود دارد و كار فروش اين بيلبوردها را عهده دار است. اما تنها فروش بيلبورد نه بيشتر و آن نهادي هم كه مجوز همه اين تبليغات را صادر مي كند و اين روزها پشت درش بسياري از كتاب ها و فيلم ها در انتظار مجوز هستند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. و اما چگونه وزارت ارشاد با تمام سختگيري ها به... مجوز مي دهد. جاي خالي يي است كه تنها مسوولان اين نهاد مي توانند پر كنند.اين بيلبوردها بخش اول از تبليغ فيلمي است كه به زودي اكران خواهد شد. بيلبوردها امروز از سطح شهر جمع آوري شده اند و به زودي قسمت دوم آن كه نام فيلم بر آن نوشته شده جايگزين «چگونه مي توان.... را دوست داشت» مي شود.
پنجشنبه 9 خرداد 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]

[مشاهده در: www.irna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]