واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: چه; فيلمىكه بيشتر مطلعكننده است تا الهام بخش!
فرهنگ و انديشه ، رويترز- استيون سادربرگ كارگردان با استعداد سينما نگاه تيز بين خود را معطوف شخصيت انقلابى مشهور آمريكاى لاتين يعنى ارنستو چه گوئه وارا كرده كه البته واكنشهاى مثبت بسيار زيادى را به همراه داشته است.
اگر اين فيلم بيوگرافيك صميمى و دو قسمتى كه مدت زمان نمايش آن 268 دقيقه است در بعضى موارد فاقد وجوه سينمايى لازم است ولى اين فيلم سرراست كه با گرايش گاهشمارى ساخته شده، بينندگان خود را در هر جايى از اين دنيا از زندگى چه گوئه وارا مطلع مىكند و در بعضى موارد به هيجان مىآورد. البته تصور اينكه اين فيلم دو تكه اى چگونه خواهد توانست توجه توزيع كنندگان را به خود جلب كند، كار دشوارى است ولى در هر حال فروشهاى فرعى اين فيلم در تمام بازارها عالى خواهد بود. دو قسمت فيلم چه به لحاظ موضوعى بسيار متفاوت و كمىهم به لحاظ فرم، متفاوت اند. معلوم است كه ايده ساختارى پشت اين پروژهايده تصوير آينهاى بوده است: قسمت اول فيلم كه طنز آميزتر هم هست و به پيروزى بر فولجنچييو باتيستا ديكتاتور كوبايى مىپردازد، در اوج قرار دارد، ولى قسمت دوم اين فيلم كه درباره شركت گوئه وارا در شورشهاى شكست خورده در بوليوى است، در حضيض قرار دارد. فيدل و چه در كوبا مورد علاقه شديد طبقه رعايا قرار دارند و مثل شخصيتهاى خدا گونه هستند.چه در بوليوى كه مجبور به استفاده از يك نام جعلى شده بود، به طرز نا اميد كنندهاى از جذب مردم به سمت خود نا توان است و ارتش بوليوى او را مثل يك حيوان شكار مىكند. در قوىترين بخش فيلم، پس از اينكه يكى از همرزمان وفادارش به او خيانت مىكند، سرانجام به قتل مىرسد. قلب فيلم، تصوير زمخت و در عين حال ظريفى است كه بنيچييو دل تورو از اين شخصيت انقلابى دچار بيمارى آسم نشان مىدهد. او يك آرمانگرا است كه واقعا معتقد است امكان تساوى بين انسانها وجود دارد، ولى سادربرگ بيشتر راضى به اين است كه نمونههاى مكررى از خير خواهى چه را نشان دهد تا تناقضهاى پيچيده او را.
هر دو قسمت اين فيلم داراى روايت گاهشمارانه هستند، هر چند قسمت اول يك گفتوگوى سياه وسفيد پس از انقلاب با يك روزنامهنگار آمريكاى شمالى دارد كه البته دورنماى سياسى چه را بزرگتر جلوه مىدهد. در اين قسمت صحنههايى كه طى آنها چه در حال انجام سخنرانىهاى آشوبگرانه در سازمانملل نشان داده مىشود، جزو بهترين صحنههاى فيلم است. بخش دوم فيلم انگار پايانى ندارد و تا ابد مىخواهد ادامه پيدا كند; در اين قسمت صحنههاى بگو مگو پشت سر هم نشان داده مىشود; البته اين قسمت نياز به حذف و اضافات جدى دارد. با اين همه اين بخش ذاتا از بخش نخست جالبتر است، چون اين قسمت حال و هوايى تراژيك دارد و نه پيروزمندانه و دوم اينكه داستانى كه به طور مستند نشان مىدهد، چندان شناخته شده نيست. يك سرى نكات كوچك ممكن است بعضى از بينندگان را آزرده كند. در حالى كه حضور يك دقيقهاى مت ديمون در فيلم در نقش يك گرينگوى مبلغ مذهبى (گرينگو كلمه توهينآميزى است كه مردم آمريكاى لاتين درباره مردم آمريكاى شمالى به كار مىبرند) قابل تقدير است ولى حضور ناگهانى او در فيلمى كه بيشتر بازيگرانش نا شناخته هستند چيزى بيش از يك شوك خنده دار نيست. فرانكا پوتنته هم بازى او در فيلم هويت بورن هم كه نقش يك چريك در بوليوى را بازى مىكند، در تمام صحنهها معذب و ناراحت است. بنا به گفته منابع آمريكاى لاتين، دل توروى پوئرتو ريكويى براى باز سازى لهجه آرژانتينى معروف چه كمترين تلاشى نمىكند. البته اينها جزو نقصهاى خفيف و يا حتى ديده نشدنى فيلم هستند.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]