تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836299980




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به بهانه اجراى نمايش كمدى مرگ «وودى آلن» در فرهنگسراى نياورانانسان‌سرگشته‌امروزي


واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: به بهانه اجراى نمايش كمدى مرگ «وودى آلن» در فرهنگسراى نياورانانسان‌سرگشته‌امروزي
فرزين پورمحبي-وودى آلن متولد سال 1935 بروكلين آمريكاست، او در مقام كارگردان، فيلمنامه‌نويس، بازيگر، تهيه كننده، داستان و نمايشنامه‌نويس از سال 1950 فعال بوده است. وودى آلن از طرفداران موسيقى جاز نيز به شمار مى‌رود و به همراه چند گروه موسيقى در فستيوال‌هاى مختلف شركت نموده است. از همين رو، وى موسيقى اكثر فيلم‌هايش را نيز خود نواخته است. اما از سويى ديگر هم، وودى علاقه شديدى به ادبيات، فلسفه، روانشناسى و اديان آسمانى دارد; اما آنچه كه وودى آلن را به عنوان يك چهره شاخص جهانى مطرح ساخته است، نوع طنز خاص و منحصر بفردى است كه در اغلب آثارش به وضوح مشهود است و به همين دليل نيز علاوه بر جوايز مختلفى كه به وى اهدا شده است(ازجمله: اسكار، اوهنري، سزار، گلدن گلوب، شير طلايى و ...) در سال 2002 موفق به كسب جايزه «پالم د پالم» جشنواره كن، به خاطر داشتن كارنامه هنرى و فيلمسازى پربار به عنوان يك كمدين و همچنين جايزه كمدين كمدين‌ها در سال 2005 شد. دانشگاه بارسلوناى اسپانيا نيز به همين دليل در سال 2007 دكتراى افتخارى به وى اعطا كرد.

نكته جالب در زندگى اين هنرمند شاخص سينماى كمدى جهان آن است كه وى دچار بيمارى ترس از مكان‌هاى بسته ( claustrophobia ) و ترس از مكان‌هاى شلوغ agoraphobia) ) مى‌باشد. به همين علت نيز 30 سال از زندگى اين شخصيت دستخوش درمان‌هاى روانكاوى بوده است و البته تاثير آنها را نيز مى‌توان در آثارش مشاهده نمود. چه بسا يكى از دلايل خاص بودن طنز وودى آلن نيز همين بيمارى‌ها باشد. چرا كه اغلب در آثارش دغدغه‌هايى به چشم مى‌خورد كه حاكى از روح جست‌وجوگرى است كه در مواجهه با مفاهيم هستى و سوالات فلسفى گوناگون، دچار تلاطم و تشويش شده است. از جمله آنها نيز مى‌توان به طرح دو مفهوم «عشق» و «مرگ» در اشكال مختلف و به بهانه‌هاى متفاوت در آثار وودى آلن اشاره داشت.

نمايشنامه مرگ با چنين رويكردى به رشته تحرير درآمده است. در اين نمايشنامه، شخصى به نام «كلايمن» از ابتدا تا انتها به دنبال يافتن جايگاه خود در نقشه دستگيرى يك قاتل خطرناك، توسط گروهى از اعضاى شهر است. اما در اين راه نه تنها ناكام مى‌ماند، بلكه در طى فراز و نشيب‌هاى مختلفي، خودش نيز به عنوان همان قاتل خطرناك، به پاى چوبه دار رفته و البته با حضور يك شاهد بخشيده مى‌شود. بالاخره «كلايمن» توسط قاتل خطرناك به قتل رسيده و قاتل هم بدون برجاى گذاشتن اثرى از خود، به سوى قربانى بعدى مى‌رود (تنها نقطه مشترك اين قتل‌ها آن بوده است كه قربانيان قبل از قتل خود زنده بوده اند!)

وودى آلن در اين نمايشنامه با استادى هرچه تمام‌تر درماندگى انسان معاصر (كه از مفاهيم معنوى و ارزشى خود به دور مانده است)در مقابله با مفهوم مرگ را به زبان طنزى شيرين و فاخر بيان مى‌كند. «كلايمن» نماينده چنين انسانى است. وى در ابتداى نمايشنامه به تحريك «آنا» تصميم مى‌گيرد براى پاسخ به اين سوال و يافتن هويت خويش قدم به جهان سردرگم بيرون گذارد و به قول «آنا» براى يكبار هم كه شده مرد باشد. پس دقايقى فارغ از كسب و كار خود، آنهم در اوج فصل فروش، جست و جويش را آغاز مى‌كند. (بدين ترتيب انگيزه حركت قهرمان براى كسب فضيلت و رسيدن به سعادت به مانند نمايشنامه‌هاى كلاسيك شكل مى‌گيرد). «كلايمن» در همان ابتدا سعى مى‌كند تا به خود تلقين نمايد كه به مردن از زاويه بهترى يعنى به غيراز بريدن گلو و يا خفه شدن، فكر نمايد. تا بلكه بدين نحو تا حدى مشكلات اين ماموريت سخت را براى خود هموار سازد. اما نه تنها وى از وظايف خود در نقشه دستگيرى قاتل مطلع نمى‌گردد، بلكه همواره از سوى افراد مختلف به بهانه‌هاى واهى طرد شده و در سياهى شب تنها گذاشته مى‌شود. در ادامه داستان، مشكلات «كلايمن» پيچيده‌تر هم مى‌گردد. چرا كه وى در برابر نقشه‌هاى ديگري، براى دستگيرى قاتل قرارگرفته و البته همه طراحان آنها نيز همچنان با اصرار عجيبى سعى در پنهان نگاه داشتن محتواى نقشه‌هايشان دارند. اما در عين حال هريك از آنها هم، قصد دارند تا «كلايمن» را درخصوص پذيرش نقشه طرح شده خود به نحوى متقاعد سازند و اصرار «كلايمن» نيز فايده اى ندارد:

«اگر نقشه را بدانم مى‌توانم درباره اش فكر كنم»

بديهى است كه وودى آلن با چنين استعاره اى به انتقاد از رواج عقايد مختلف فلسفى پيچيده و گنگ با موضوع انسان در طول تاريخ حيات بشرى مى‌پردازد. عقايد رنگارنگى كه بدون دادن پاسخى شفاف و منطقى به سوالات فلسفى انسان، بالاخص درخصوص مفهوم مرگ، تنها دغدغه شان آن بوده كه با شور و حرارتى خاص، بارى به هرجهت تعدادى هوادار و مريد براى خود دست و پا نمايند و همچنان هم به توليد گروه‌هاى انشعابى از دل خود بپردازند.

«كلايمن» در ادامه كاوش خود با قطع اميد از اين گروه‌ها، تلاش مى‌كند تا موضوع را به شكل عملى‌ترى آنهم با طرح سوال از شخصى كه تجربه مرگ را از سرگذرانده است حل نمايد. اما كلايمن اين بارهم با جواب نااميدكننده‌اى مواجه مى‌شود:

كلايمن: مردن چطورى بود؟

شخص: بعد از مردن خبرى نبود!

هنگامى هم كه «كلايمن» به عنوان قاتل به پاى چوبه دار مى‌رود اتهامش همين سوال بى پاسخ خودش مى‌شود:

«به خاطر اين انتخاب نمى‌كردي، چون نمى‌خواستى انتخاب كني!» حتى منطقى بودنش هم به نوعى ضعفش قلمداد مى‌شود. قدرت مافوق طبيعى آقاى «اسپيرو» نيز كه هيچ‌وقت اشتباه نمى‌كند با اشتباه فاحشى كه مرتكب مى‌شود بارديگر «كلايمن» را از رسيدن به اين پاسخ از اين طريق هم مايوس مى‌سازد.

و بدين ترتيب براى مخاطب، فرياد «كلايمن» نيز مبنى براينكه «وقتى حق انتخاب ندارد پس چه چيزى را بايد انتخاب كند» بى پاسخ مى‌ماند. بالاخره «كلايمن» مجبورمى گردد شخصا مفهوم مرگ را، البته به كمك قاتل خطرناك داستان، تجربه كند. اما ديگر اين تجربه نه به كارش خواهد آمد و نه به ديگران انتقال داده خواهد شد و او تنها با ذكر جمله‌اى ناكارآمد به سوى جايى مى‌شتابد كه در جست‌وجويش بوده است: «مردن آدم را تشنه نمى‌كند مگر اينكه قبلش ماهى دودى خورده باشيد!» و همچنان اين مسئله به عنوان يك معماى بزرگ براى بشر كنوني، باقى مى‌ماند: «بودن يا نبودن»

جسارت «ميرزاخاني» در انتخاب طنزى پيچيده و عالمانه و حتى نمايشنامه اى از شيوه‌هاى معمول و رايج در روايت داستان، بهره‌اى نمى‌برد به جهت اجراى عمومي، ستودنى است. چرا كه هم اكنون جامعه كنونى ما با تعاريفى كه سريال‌هاى مختلف شبانه تلويزيونى از طنز داشته‌اند به نوعى مانوس شده و متاسفانه حتى تعدادى از آنها نيز به الگوهاى طنز فاخر (همچون «مرد هزار چهره») تبديل گشته‌اند. بديهى است كه در چنين شرايطي، پرداختن به طنزهايى از اين دست در جاى خود يك ريسك بزرگ محسوب مى‌گردد. آن هم براى كارگردان و بازيگرانى كه چندان تجربه‌اى را در كارنامه هنرى خود نداشته و از اسامى نام آشنا و بزرگ اين رشته بهره اى نبرده‌اند.

اما به‌رغم همه اينها ميرزاخانى توانسته است كار آبرومندى را به روى صحنه برده و تا حدودى نيز در اجرا موفق ظاهر شود. هرچند رگه‌هاى كمرنگى از حضور كارگردان به لحاظ نمود هرچه بيش‌تر طنز خاص و فلسفه جارى در متن ديده مى‌شود.

اما «ميرزا خاني» در فرم اجرا توانسته است با بهره گيرى از شيوه‌هاى خلاقانه و ابتكارى تاحدى اين خلا را پر نموده و نمايش را حداقل براى تماشاچى سرگرم كننده نمايد. البته همين امر نيز يعنى نشاندن تماشاچى بى حوصله امروزى براى ساعتى هم كه شده، آن هم براى بيان عقايد فلسفى يك متن پيچيده به نوبه خود، يك موفقيت محسوب مى‌گردد. اما اى كاش در استفاده از اين شگردها هم جانب اعتدال را نگاه مى‌داشت. آمدن مرگ در صحنه، بدون هيچ ترفند و يا حتى هجو خاصى انجام مى‌گيرد و تاحد يك شخص ملافه به دست و بى اهميت، پايين مى‌آيد. بازيگران نيز در حين عروج روح مردگان، سرگردان و بلاتكليف هستند. بازى نقش «كلايمن» صرف نظر از فن بيان وى خوب بوده و در كار جا افتاده است. بالاخص شباهتى كه نوع بازى و فيزيك اين بازيگر با شخص «وودى آلن» دارد كمك بسيارى براى ارتباط هرچه بيش‌تر مخاطب با متن نموده است. بازى بازيگران ديگر، درحد يك تيپ ارائه شده در داستان، منطقى و قابل قبول است. شيوه اجراى زنده موسيقى در كار مناسب به نظر مى‌رسد اما آنچنان كه بايد، كارگردان نتوانسته است تا از قابليت‌هاى يك اجراى زنده به نحو احسن استفاده نمايد. در پايان اميد است كه در آينده، همچنان از اين گروه شاهد طنزهاى ارزشمند باشيم.«دشمن ما همان سرنوشت ما است!»
 چهارشنبه 8 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن