تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866266436


زيمبابوه همان تايتانيك آفريقاست!
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: زيمبابوه همان تايتانيك آفريقاست!

آفريقا- ترجمه ليدا هادي:
براساس نتايج دور اول انتخابات در زيمبابوه ، مورگان تسوانگيراي از رابرت موگابه رئيسجمهور كنوني و نامزد انتخاباتي، بيشتر راي آورد
با وجود اينكه او در اين دوره از انتخابات پيروز قطعي ميدان رقابت بود وليكن موگابه ديكتاتور 84 ساله نتوانست او را بپذيرد به اين ترتيب زيمبابوه به محل درگيري و تنش بسيار تبديل شد. اين در حالي است كه تسوانگيراي فقط به خاطر مردم به دور دوم انتخابات تن داد.
مورگان تسوانگيراي، رهبر حزب اصلي مخالف دولت زيمبابوه، جنبش تغيير دمكرات، گفته است كه وي با وجود نگراني ها درخصوص تخلفات انتخاباتي در كشور در مرحله دوم انتخابات شركت خواهد كرد.
او در سخناني در آفريقاي جنوبي گفت اگر در اين انتخابات شركت نكند مردم احساس ميكنند كه به آنها خيانت شده است. براساس نتايج دور اول انتخابات در زيمبابوه تسوانگيراي از رابرت موگابه رئيسجمهور كنوني و نامزد انتخاباتي، بيشتر راي آورد ولي اعلام شد كه وي نتوانسته است آراي كافي و لازم را براي رياستجمهوري در دور اول به دست آورد و انتخابات به دور دوم كشيده شد. او گفت: من آماده هستم. مردم نيز براي راند آخر مبارزه آماده هستند.
* آيا شما خودتان را يك سياستمدار تبعيدي ميبينيد يا يك پناهنده سياسي؟ شما حدود يك ماه پيش زيمبابوه را ترك كرديد. فكر ميكنيد چه زماني ميتوانيد بدون هيچ گونه خطري به كشورتان برگرديد؟
من هيچ وقت خودم را در جايگاه يك تبعيدي نديده ام. من فقط از كشور خارج شدم تا بلكه به اين ترتيب بتوانم حركتي ديپلماتيك براي نشان دادن همه بن بستهاي سياسي در زيمبابوه به تمامي مردم جهان در پيش بگيرم. بنابراين به محض اينكه همه امور به خواست ما پيش برود يا به عبارت ديگر همه بن بستها و ممنوعيتها از ميان برداشته شوند من به كشورم برميگردم. من در زيمبابوه مسئوليت و تعهد بسياري به مردم دارم كه بايد به همه آنها پاسخگو باشم.
* فكر ميكنيد پيش از بازگشت شما به زيمبابوه چه شرايطي بايد در اوضاع كشور پياده شود؟ موگابه به سختي با شما مخالف است و ما همه از آنچه ممكن است ميان شما پيش بيايد نگران هستيم. آيا فكر نميكنيد كه زندگي شما در خطر باشد ؟ به احتمال زياد به محض اينكه شما در هراره قدم بگذاريد شما را ترور ميكنند؟
خب بله. از زماني كه من مبارزاتم را در مقابل رابرت موگابه شروع كردم همواره با اين خطر بزرگ همراه بوده ام. از زمان تشكيل جنبش تغيير دمكرات در سال 2000 تاكنون هميشه با اين نگراني سركردهام كه ممكن است روزي در لحظهاي نامعلوم ترور شوم. در زيمبابوه هميشه خطر هست. اما هيچ وقت اين خطر و ترس باعث نشد كه ذرهاي از مبارزاتم دست بردارم. اين موضوع را ميتوانيد از تعداد انتخاباتهايي كه ما برگزار كردهايم بفهميد. من به زيمبابوه برميگردم حتي اگر به روشني مشخص شده باشد كه آنها مرا ترور ميكنند. هر خطري كه باشد باز هم من برميگردم.
* يعني با اين اوصاف شما خودتان بهصورت صريح و مشخص ميدانيد كه رابرت موگابه قصد براندازي شما را دارد؟ آيا واقعا شما هدف اصلي رژيم كنوني زيمبابوه هستيد؟ براي زندگيتان ناراحت نيستيد؟
من از همه چيز خبر دارم. به خوبي از طريق گزارشها و تهديدهايي كه موگابه بهصورت كلامي و روحي در پيش گرفته است به اين باور رسيدهام كه من هدف اصلي او هستم. براي اينكه من تنها كسي هستم كه علاوه بر خودم سايرين را نيز براي پايان بخشيدن به حكومت ديكتاتوري او ترغيب و هدايت كردهام. براي اين است كه ميگويم من پيش از هر كس ديگري مورد نظر او هستم، حالا اينكه او بخواهد مرا اعدام يا ترور كند مسئله ديگري است. اما من به خوبي ميدانم كه موگابه، تمامي اعضاي زانو پي اف و ساير گروههاي مبارز در زيمبابوه كه نميخواهند دستاوردهاي دمكراسي در كشور را ببينند، مرا بهعنوان يكي از بزرگترين موانع قدرت دائمي خود ميبيند و همه براي حذف من از اين دايره تلاش ميكنند.
* الان مردم زيمبابوه از شما به خاطر ترك وطن انتقاد ميكنند. خيليها معتقدند كه اگر شما در كشور ميمانديد و به مبارزه ادامه ميداديد در مركز توجه همه قرار داشتيد و به محبوبيت بيشتري ميرسيديد. براي چه از زيمبابوه خارج شديد و براي اين منتقدين چه پاسخي داريد؟
بهنظرم كساني كه به اين مسئله خرده ميگيرند اصلا انصاف ندارند و به رويكردهاي سياسي در زيمبابوه آگاه نيستند. يك رهبر سياسي نميتواند در يك جا بماند و شاهد همه مواردي باشد كه بر خلاف خواسته او پيش ميروند. شما گاهي بهعنوان رهبر جرياني سياسي لازم است كه با ساير گزينههاي پيش رو هم توجه داشته باشيد. من نخستين رهبري نيستم كه براي استقرار آزادي در كشور و مبارزه براي آن به كشوري ديگر رفته ام. رابرت موگابهخودش هم زماني مجبور به ترك زيمبابوه شد. جورج نوگوما هم با ترفندي بسيار مشكوك كشور را بهعنوان يك تبعيدي ترك كرد. بنابراين مسئله الان حضور من در كشور نيست. مسئله اين است كه ما از چه برنامه و دستور كاري پيروي ميكنيم. حل و فصل آنچه در ميان مردم كشور ميگذرد و مقايسه آن با رويكردهايي كه هم اكنون درگستره جهاني جريان دارد و مردم دنيا به آن پايبند هستند از مهمترين مسايلي است كه ميتواند ما را در حل بحرانهاي پيش رو كمك كند. عدمحضور فيزيكي من در كشور به اين معنا نيست كه رهبري من هم آنجا حضور ندارد. مورگان تيسوانگيراي رهبر جنبش است خواه آنكه در زيمبابوه باشد يا نباشد. افراد بسيار زيادي در كشور ما هستند كه با وجود بحرانهاي انساني عميقي كه در كشور وجود دارد عهده دار وظايفي خاص هستند. تسوانگيراي هميشه نماد و رهبر جنبش تغيير دمكرات باقي ميماند حتي اگر هيچ گاه به زيمبابوه برنگردد.
* پس شما فكر ميكنيد كه در خارج از زيمبابوه مثلا كشور امني مانند آفريقاي جنوبي مفيدتر ميتوانيد فعاليت كنيد.
من در آفريقاي جنوبي اصلا ايمن نيستم. من فقط سعي دارم اينجا از قدرت برتر كشورهاي آفريقايي تقاضا كنم كه به هر طريقي موگابه را وادار به پذيرش انتخاباتي كند كه او به سختي در آن شكست خورد. من از همه رهبران آفريقا خواستم به ما كمك كنند و موگابه را متقاعد كنند تا شكست خودش را بپذيرد و از قدرت كناره گيري كند. هر كس ديگري به غيراز من هم ميتوانست براي ترغيب رهبران كشورهاي آفريقايي دست به كار شود.
* اگر همين امروز براي مذاكره مستقيم با رابرت موگابه دعوت شويد آيا حاضريد درباره آينده كشور زيمبابوه و پايان اين بلاتكليفي سياسي گفتوگو كنيد؟
بهطور حتم. اين نهايت تقاضاي من است. شايد تنها از طريق مذاكره است كه بتوان به كنارهگيري محترمانه موگابه از قدرت و تامين امنيت تمامي كساني كه از روي كارآمدن جنبش تغيير دمكرات واهمه دارند اميد داشت. تنها مسئلهاي كه بايد در اين ميان به آن توجه شود نداي مردم و خواستههاي آنهاست كه بايد احترام زيادي برايش قائل بود. اين مهمترين برنامهاي است كه بايد به آن توجه شود. پس من و موگابه بايد بنشينيم و چارچوب خاصي را براي اداره كشور پياده كنيم. ما كه نميتوانيم مملكت را فداي خودخواهي موگابه كنيم.
* برخي ناظران سياسي شرايط كنوني زيمبابوه را نظير كشتي تايتانيك تلقي ميكنند كه يكباره غرق شد. شما زيمبابوه را چطور ميبينيد؟ الان ديگر همه ميدانند كه نرخ تورم زيمبابوه به 160 هزار درصد رسيده و مردم فشار اقتصادي ناگواري را تحمل ميكنند. آيا واقعا زيمبابوه تايتانيك قاره آفريقاست؟
اين مثال تايتانيك در مورد زيمبابوه كاملا مصداق دارد. فرض كنيد شما در كشوري زندگي ميكنيد كه در ميان كشورهاي آفريقايي داراي بالاترين قابليت هاست اما يكباره به ورطه نابودي ميافتد. همه اينها هم فقط به خاطر آن است كه سياستهاي موگابه ديگر به گل نشستهاند. تايتانيك مثالي روشن براي زيمبابوه است. كشوري كه در 20 سال پيش داراي قدرتمندترين اقتصاد آفريقا بوده الان تقريبا به زانو در آمده است. تورم كشور به 160 هزار درصد رسيده است و نزديك به 4 ميليون نفر از مردم به كشورهاي خارجي عزيمت كردهاند. آنها نه به اختيار خودشان بلكه فقط بنا به شرايط اقتصادي و سياسي كشور راه سفر در پيش گرفتهاند. زيمبابوه الان بحران زده است. زيمبابوه همان تايتانيك آفريقاست كه در حال غرق شدن است.
* چرا مردمي كه پاي صندوقهاي راي رفتهاند براي اجبار موگابه به پذيرش آراي عمومي به خيابانها نميريزند؟ تا به حال صحبتي از تظاهراتهاي مردمي در زيمبابوه در ميان نبوده است؟
من بارها از زبان مردم درباره حركتي مردمي صحبتهاي بسياري شنيده ام. اما خب نبايد اين موضوع را فراموش كنيد كه مردم زيمبابوه طي 30 سال گذشته به نظامي عادت كردهاند كه حق هر گونه اعتراضي را از آنها سلب كرده است. مردم زيمبابوه در همه اين سالها از تظاهرات وحشت داشتند. موگابه در همه اين سالها به هر وسيلهاي سعي در سركوب مردم داشت. او هميشه مردم را از ابراز عقايد باز ميداشت ولو در اين ميان از ارتش و حتي گروههاي شبه نظامي براي اطمينان از در بند داشتن مردم و جلوگيري از هر ابراز وجودي استفاده ميكرد. بهنظر من تا زماني كه او از اين ابزارها براي تقابل با مردم استفاده ميكند مردم جرات تقابل با او را نخواهند داشت. اما اين مسئله نميتواند به اين معنا باشد كه مردم زيمبابوه از عقايد و افكار او حمايت ميكنند. آنها فقط كمي ترسيدهاند.
* آيا فكر ميكنيد پيش از اينكه موگابه قدرت را واگذار كند ميتوانيد به زيمبابوه بياييد؟ اين اتفاق چه زماني ميافتد؟
من فكر ميكنم ديگر زمان آن رسيده كه همه مردم جهان بفهمند كه در زيمبابوه روندي رو به جلو در پيش گرفته شده است. كميته انتخاباتي زيمبابوه هم اكنون تحقيقات بسياري را در زمينه عملكرد هر يك از احزاب در آخرين انتخابات رياستجمهوري كشور در پيش گرفته است. هر دوره انتخابات در زيمبابوه به نسبت آمار و ارقام متفاوتي را در اختيار ناظران قرار ميدهد كه جمعبندي نهايي آن نيازمند دقت و زمان بسياري است. بنابراين بايد همه اين آمار و ارقام را در كنار هم بگذاريم و در نهايت به نتيجهاي برسيم كه مورد قبول همه باشد. البته ما كه ميدانيم چه گروهي در انتخابات پيروز شده است اما همه اين مراحل بايد طي شوند تا من بتوانم به زيمبابوه برگردم.
* بياييد كمي در رابطه با مسايل پيرامون نتيجه انتخابات صحبت كنيم. مردم زيمبابوه معتقدند كه اين انتخابات چندان هم قاطع و روشن نيست. اپوزيسيون تقريبا 47 درصد آراي انتخاباتي را از آن خودش كرد در حالي كه شما چندان هم از اكثريت قاطع آرا برخوردار نيستيد؟ در باره اين ارقام چه نظري داريد؟ آيا در باره شمارش آرا پرس و جو كردهايد يا اينكه معتقديد همه درست هستند؟
من فقط كمي در رابطه با آراي حزب زانو پياف شك دارم. چرا كه با اين اوصاف آنها به دور دوم ميروند. نتايج انتخابات كاملا روشن و صريح بوده و نشان ميدهد كه جنبش تغيير دمكرات پيروز ميدان است. من دراين زمينه هيچ شكي ندارم. پس اصلا نيازي به برگزاري دور دوم نيست.
* بهنظر شما آيا كسب 35 درصد آرا از سوي رابرت موگابه معتبر و پذيرفتني است يا اينكه او آرايي كمتر از اين مقدار كسب كرده بود؟
راستش من خودم هم چندان خبر ندارم. من اصلا نميدانم كه 43 درصد آرا مال او بود يا كمتر از اين! من فقط ميدانم كه ما 51 درصد مجموع آراي مردم را به دست آورديم و در اين انتخابات از او پيش افتاديم.
* پس با اين اوصاف هيچ لزومي به برگزاري دور دوم انتخابات نبود. با وجود اينكه كميته انتخابات گفته كه شما اكثريت قاطع آرا را كسب نكردهايد؟
به سه دليل دور دوم انتخابات در زيمبابوه لازم نبود. اولا جنبش تغيير دمكرات در اين انتخابات پيروز شد ولي بهمدت يك ماه نتيجه انتخابات اعلام نشد. اين اقدام به آن معناست كه موفقيت جنبش تغيير دمكرات حتمي بوده ولي براي عدهاي در كشور چندان رضايتمند نبوده است. آنها همه نتايج را دستكاري كرده بودند. كميته انتخاباتي زيمبابوه خودش حتي با اين تاخير بياعتبار شد. دوم اينكه بنا به تحقيقات ما نتايجي كه ما در اين انتخابات از شمارش صندوقهاي راي در سرتاسر كشور جمع كرديم تقريبا مشابه همان آمار و ارقامي بود كه كميته انتخابات زيمبابوه اعلام كرد. به اين ترتيب كاملا محرز بود كه جنبش تغيير دمكرات با اعتبار و مقبوليت گسترده مردم همراه شد و نتايج آرا كاملا درست بوده است.
نتيجه انتخابات حاكي از پيروزي قاطع ما بود و بر اين اساس ديگر نيازي به برگزاري دور دوم انتخابات نبود. و دليل سوم آن. چطور ما ميتوانيم منتظر دور دوم انتخابات باشيم در حالي كه موگابه در يك ماه گذشته با هرگونه فعاليت و اقدامي در رابطه با شفافسازي فضاي انتخابات كشور مقابله كرده؟ خانههاي سوخته و خالي از سكنه در زيمبابوه، كوچ جمعي مردم به كشورهاي همسايه، كشتار مردم و... كداميك ميتوانند نشاني از شرايط مناسب برگزاري دور دوم انتخابات باشند. با اين همه بدبختي مگر ميشود انتخاباتي ديگر هم برگزار كرد. بسياري از مردم فكر ميكنند كه ديگر زمان آن فرا رسيده كه راهحل مشخصي براي بحران كشور انتخاب شود.
* خب با اين حساب اگر صحبت از دور دوم در ميان نباشد آيا بهنظرتان ممكن است كه حكومتي براساس اتحاد و همبستگي ملي ترتيب داد؟
بگذاريد يك موضوعي را مشخص كنم. يك جايي در دنيا يك انتخاباتي برگزار شد و يك گروهي هم در اين عرصه پيروز شدند. در يك روند منطقي مسلما بايد نتايج انتخابات بهروشني اعلام ميشد. اين همان چيزي است كه در يك دمكراسي معمولي اتفاق ميافتد. دمكراسي در اين لحظه اينطور حكم ميكند كه بازنده اصلي ميدان كه مردم او را در اين سالها بهخوبي شناختهاند بايد براي واگذاري قدرت وارد مذاكره شود. بهنظرم خيلي خندهدار است كه مردم براي گرفتن حق طبيعيشان بايد خودشان پيشنهاد مذاكره هم بدهند. ما بهعنوان پيروز ميدان انتخابات زيمبابوه بايد اجازه اين را داشته باشيم تا با ساير احزاب تضارب آرا داشته باشيم، شايد به اين صورت فقط بتوانيم به حكومتي با اتحاد ملي دست پيدا كنيم. روند تامين امنيت و مديريت شرايط بحراني مهمترين مسئلهاي است كه ما با آن مواجه هستيم. اما مطمئنا خيلي خندهدار است كه در شرايط كنوني ما بازنده ميدان بخواهد براي بقاي خودش وارد مذاكره شود. اين خلاف دمكراسي مردمي است! عجب دمكراسي مضحكي ميشود!
* آيا حالا شما خودتان را رئيسجمهور آينده زيمبابوه ميدانيد؟
صددرصد. هيچ شكي ندارم كه من بهطور حتم در اين انتخابات پيروز شدم. هيچ شكي ندارم كه مردم زيمبابوه اطمينان و اعتماد خودشان به رهبري من را در پاي صندوقهاي راي نشان دادند. هيچ شكي ندارم كه ما از امروز مسئول نيازمنديهاي عده فراواني از مردم بيگناه كشورمان هستيم كه بايد با برنامههاي خاصي بنا به حمايت آنها به اصلاح شرايط معيشتي مردم بپردازيم.
* اگر رابرت موگابه راضي به ترك مسند قدرت نشد آنوقت چهكار ميكنيد؟ آيا براي اين لحظه راهبرد خاصي داريد؟
خب برنامه ما در آن زمان خيلي خيلي ساده است. رابرت موگابه در آن صورت مثل سابق بر سر قدرت باقي ميماند كه اين مسئله كاملا غيرقانوني است. پس بحرانها همچنان ادامه خواهند داشت. موگابه در آن زمان بهناچار بايد همه بحرانها و شورشهاي مردمي را هم بپذيرد. تكيه بر مسند قدرت به بهانه جاهطلبي راه چاره نيست. با اين اوصاف زيمبابوه بهزودي به يك مسئله منطقهاي تبديل ميشود. به همين دليل است كه ما داريم همه رهبران منطقه را به ابعاد اين موضوع آگاه ميكنيم. آنها بايد بفهمند كه اگر نتوانند موگابه را راضي به كنارهگيري و ترك قدرت كنند بايد تبعات وحشتناك زيمبابوه را در كشور خودشان بپذيرند. موگابه كه نميتواند براي هميشه خواستههاي خودش را بر مردم تحميل كند.
* آيا تسوانگيراي از درگيري ميترسد؟ واهمه از حمام خون در زيمبابوه خبر اول همه رسانههاي جهان شده است.
ببينيد. ما به هيچ صورتي نميتوانيم استفاده از خشونت و ديكتاتوري را براي باقي ماندن در مسند قدرت بپذيريم. شايد به همين دليل باشد كه طي 10 سال گذشته مردم زيمبابوه احساس كردند كه بايد به خشونتهاي موگابه پايان دهند. زيمبابوه نياز به ابزاري دمكراتيك در كشور را احساس كرده است. ما حتي اگر هيچ راهي نداشته باشيم نميتوانيم به اين دلايل از خشونت استفاده كنيم. نميتوانيم شاهد اين باشيم كه عدهاي بگويند بايد از واكنش نظامي براي كنار گذاشتن ديكتاتوري استفاده كنيم. اصلا نيازي به اين كار نيست. مردم زيمبابوه به حد كافي آسيب ديدهاند. الان آنها فقط اصلاحاتي آرام را در كشورشان ميخواهند. همين!
* خب اين وسط آفريقايجنوبي چه نقشي دارد؟ آيا واقعا اين كشور ميتواند موگابه را براي واگذاري قدرت تحت فشار بگذارد؟
بايد بگويم كه آفريقاي جنوبي نقشي بسيار حياتي در حل بحران زيمبابوه دارد. فقط كافي است كه مقامات اين كشور به اهميت حضورشان در زيمبابوه پي ببرند تا كابوس مردم كشور براي هميشه تمام شود. ميدانيد چرا اين حرف را ميزنم؟ براي اينكه بحرانهاي زيمبابوه ديگر براي آفريقايجنوبي يك بحران سياسي خارجي نيست اين مسئله براي آفريقاي جنوبي به يك بحران داخلي تبديل شده است. آفريقايجنوبي خيلي مايل است كه بحران زيمبابوه بهصورتي صلحآميز برطرف شود. در حال حاضر بيش از 2 تا 3 ميليون نفر از ساكنان زيمبابوه از طريق مرز مشترك به سوي آفريقاي جنوبي هجوم آوردهاند كه مسلما اين مسئله براي مسئولان اين كشور مشكلات اقتصادي و اجتماعي فراواني بهدنبال دارد. پس با اين حساب حق دارم كه بگويم آفريقا نبايد در حل بحران زيمبابوه ميانهرو باشد و در گوشهاي نظارهگر بدبختي ما باشد. شايد همين مسئله است كه براي آنها مشكلساز شده است.
* آيا فكر ميكنيد كه زيمبابوه هم به راهكاري مانند مسئله كنيا احتياج داشته باشد؟ مسئله كنيا فقط با دخالت كوفيعنان دبيركل پيشين سازمان ملل حل و فصل شد... آيا شما هم ميخواهيد كه سازمان ملل در موضوع شما دخالت كند. آيا آنچه در كنيا روي داد ميتواند در زيمبابوه هم كارايي داشته باشد؟
مسئله ما با كنيا خيلي تفاوت دارد. مسئله اينجاست كه در كنيا نتيجه مشخص نبود ولي در زيمبابوه نتيجه حتي در بسياري از حوزههاي انتخاباتي اعلام شد. در كنيا مسئله تقسيم قدرت ميان مدعيان وجود داشت ولي در زيمبابوه مسئله اصلي انتقال قدرت از چنگال نيرويي كه بازي را باخته به گروهي است كه مردم آنها را انتخاب كردهاند. ميبينيد ميان آنها شباهت چنداني وجود ندارد. بهنظرم خيلي مهم است كه مردم جهان تفاوت رويكرد دو كشور را درك كنند و بدانند كه ما فقط در حال مبارزه با مردي هستيم كه بهطور صريح در انتخابات مردمي شكست خورده و از واگذاري قدرت واهمه دارد.
* پس چه كسي ميتواند اين انتقال قدرت را اجرا كند؟ آيا كوفيعنان؟ چه كسي بايد به اين بنبست سياسي پايان دهد؟
در اين شرايط هر گروه يا فرد واسطهاي كه قدرت ميانجيگري داشته باشد براي ما مفيد است. من فرد خاصي را در نظر ندارم. اما فقط ميدانم يك نفر كه از سوي همه احزاب مورد پذيرش است ميتواند آرامش را به زيمبابوه برگرداند.
* فرانسه از ماه جولاي سالجاري رياست اتحاديه اروپا را بهعهده ميگيرد. چنانچه تا آن زمان بحرانها حل نشوند از اتحاديه اروپا و شخص نيكلا ساركوزي چه انتظاري داريد؟
من مطمئنم اگر نيكلا ساركوزي مسئوليت رياست اتحاديه اروپا را بهعهده بگيرد در موفقيت كنوني اتحاديه اروپا هيچ اتفاق خاصي نميافتد ولي خوب ميدانم كه حداقل هر كسي كه در اين جايگاه قرار بگيرد ميتواند با اعزام كارشناسان به زيمبابوه به تحقيق و تفحص در زمينه بحرانهاي اخير آن بپردازد. من اميدوارم دبيركل سازمان ملل با حمايت كشورهاي اروپايي و هر كسي در اين عرصه بيكران جهان براي حل بحرانها و پايان خشونت به زيمبابوه بيايد.
* آيا بهنظريه تقسيم قدرت ميان خودتان و موگابه اعتقاد داريد. برخي ناظران سياسي درصورت عدمتوافق شما دو نفر اين مسئله را پيشنهاد ميكنند. آيا امكان دارد اصلا نفر سومي قدرت را در دست بگيرد؛ گويا ماكوني يكي از وزراي پيشين موگابه هم بهتازگي براي مبارزه با وي از كشور خارج شده. آيا ممكن است شما و ماكوني با هم همراه شويد؟
ما الان هم با همه گروههاي مخالف موگابه همراه هستيم. همانطور كه پيش از اين هم اشاره كردم نفر سومي در ميان نخواهد بود چرا كه نتيجه انتخابات خيلي خيلي روشن است. برنده نهايي با اكثريت آرا حزب جنبش تغيير دمكرات است. زانوپياف هم مخالف است. هرچند ماكوني هيچ جايگاهي براي ادعاي خود ندارد اما او داراي پيروان بسياري است و مسلما نميتواند از دايره مبارزات كنار گذاشته شود. اما او بايد به معادله ساده انتخابات زيمبابوه و نتيجه حل آن آگاه باشد.
* طبق روابط بينالمللي آيا تصور ميكنيد كه بهعنوان مثال اروپاييها وارد مذاكره با موگابه شوند؟ آيا او بايد به نشست مشترك اروپا آفريقا دعوت شود؟ درواقع بهنظرتان آيا درست است كه اروپا همچنان موگابه را بهرسميت بشناسد يا بايد او را كنار بگذارند؟
خب براي مدتي طولاني اروپا در قبال رژيم كنوني زيمبابوه سياست انزوا را در پيش گرفته بود. من فكر ميكنم براي مقابله با موگابه اين بهترين كاري باشد كه ميتوان انجام داد. البته آنها براي ترغيب موگابه روشهاي تشويقي را در پيش داشتند از قبيل اينكه اگر ذرهاي اصلاحات در زيمبابوه ببينند او را از اين تحريم و انزوا بيرون مي كشند. ولي او حتي اين كار را هم انجام نداد. بهنظرم كاملا منطقي است كه او را كنار بگذارند.
* زماني از موگابه پرسيدند كه قصد دارد تا كي به ديكتاتوري خودش ادامه دهد و او صريحا جواب داد «تا صد سالگي!» وقتي شما اين حرف را شنيديد چه پاسخي براي او داشتيد؟
خب، صحبت موگابه را ميتوان اينطور تفسير كرد كه گويا او قصد دارد در كاخ رياستجمهوري بميرد. فقط خودخواهي و اهداف جاهطلبانه يك فرد است كه ميتواند چنين مرگي را برايش بهارمغان بياورد. الان ديگر مردم زيمبابوه به اين باور رسيدهاند كه غروب موگابه نزديك است و او بايد بهزودي از قدرت كنارهگيري كند. آنها فهميدهاند كه الان ما هم يك كشور هستيم. وقتي كه همه با هم متحديم. بنابراين موگابه ديگر نميتواند اين ملت عظيم را با سركوب و خشونت حفظ كند. حالا ديگر زمان ماست كه قدرت را در دست بگيريم. بهنظرم اين بهترين پاسخي است كه ميتوان به جمله مضحك او داد!
تاريخ درج: 1 فروردين 1382 ساعت 00:00 تاريخ تاييد: 8 خرداد 1387 ساعت 20:58 تاريخ به روز رساني: 8 خرداد 1387 ساعت 20:53
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]
صفحات پیشنهادی
-
گوناگون
پربازدیدترینها