پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848442663
حسين مرعشي در گفتوگوي اختصاصي با آفتاب: كمتر از 10 درصد آراي جامعه متعلق به اصولگرايان است
واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: حسين مرعشي در گفتوگوي اختصاصي با آفتاب: كمتر از 10 درصد آراي جامعه متعلق به اصولگرايان است
مجلس هفتم،سهشنبه گذشته همه اختيارات خود را در امر قانونگذاري به مجلس هشتم واگذار كرد و سرپرست وزارت كشور نيز گزارشي از روند برگزاري انتخابات مجلس هشتم به نمايندگان منتخب ملت و تازهواردان به عرصه قانونگذاري ارائه كرد.
آفتاب- سميه عظيمي: مرور آنچه در انتخابات 24 اسفند 86 و ششم ارديبهشتماه 87 گذشت، از نگاه رييس ستاد انتخابات اصلاحطلبان در مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم و رييس ستاد ائتلاف اصلاحطلبان استان تهران در مرحله اول اين انتخابات جالب توجه و حائز اهميت است.
حسين مرعشي كه سخنگوي شوراي مركزي حزب كارگزاران است، در گفتوگو با خبرنگار سياسي آفتاب به بيان ضعفها و محدوديتهاي اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هشتم پرداخت و از چشمانداز آينده و انتخابات رياستجمهوري دهم گفت.
آقاي مرعشي، نتيجه انتخابات را به دور از هرگونه تعصب جناحي براي اصلاحطلبان چگونه ارزيابي ميكنيد و به نظر شما آنچه در انتخابات مجلس هشتم رخ داد، چه دلايلي داشت؟
در يك ارزيابي صحيح و بهدور از تعصب جناحي، نتيجه انتخابات مجلس هشتم شوراي اسلامي را براي اصلاحطلبان ميتوان به دو شكل تفسير كرد؛ از يكسو طبق تحليلهاي آماري ميتوان گفت با وجود پايبندي اصلاحطلبان به حضور در انتخابات عليرغم همه نابرابريها و ناعادلانه بودن شرايط، اقبال مردم به انتخابات كم بود و اين خسارتي است كه هم نظام هزينهاش را پرداخت خواهد كرد و هم به طور طبيعي اصلاحطلبان از اين نيامدن مردم به صحنه متضرر شدند.
مشاركت حدود 27 درصدي مردم در پايتخت و كمتر از 25 درصدي در شهرهاي بزرگي مثل اصفهان و شيراز و تبريز، علامتهاي مثبتي براي نظام نيست. به همين تناسب هرچه گرايشهاي سنتي بيشتر در انتخابات حضور يابند و گرايشهاي نوگرايي كمرنگتر شوند، اصلاحطلبان نيز كمتر رأي ميآورند.
از سوي ديگر و باز طبق تحليلهاي آماري، ميتوان گفت كه در استانها و حوزههايي از سطح كشور كه امكان رقابت بين اصلاحطلبان و رقبايشان وجود داشت، ديديم كه اصلاحطلبان 55 درصد كرسيها را در نرم مشاركت 35درصدي، به خود اختصاص دادند و اين نشان ميدهد كه همچنان زمينه اجتماعي براي اصلاحطلبان خوب است و اگر امروز هم يك انتخابات رقابتي برگزار شود، جناح اصولگرا براي كنترل كشور و جهتدهي مردم به سمت خود مشكل جدي خواهد داشت.
عدهاي معتقدند كه اصلاحطلبان نتوانستند از همه ظرفيتهاي خود با وجود همه محدوديتها، به خوبي استفاده كنند. نظر شما چيست؟
ما در انتخابات مجلس هشتم و در عرصه مديريت سياسي انتخابات، ضعفهاي تشكيلاتي و درون جبههاي متعدد داشتيم كه يكي از آنها اين نكتهاي است كه شما به آن اشاره ميكنيد.
بقيه اين ضعفها، كداماند؟
سه ضعف عمده در درون جبهه اصلاحات وجود داشت كه بخشي از نتايج انتخابات مجلس هشتم به آنها بيارتباط نيست؛ از طرفي تعامل رهبران ما با نظام آن طور كه شايسته رهبران جبهه اصلاحات است نبود و آنها نتوانستند در اين زمينه اقدام مناسبي ترتيب دهند، لذا چتر حمايتي نظام بر سر ما نبود.
ما بايد توجه داشته باشيم كه در رقابت انتخاباتي ميتوانيم با رقيبمان مقابله كنيم اما نميتوانيم با نظام جمهوري اسلامي مقابله كنيم؛ چون علاقهمند به مبارزه با نظام نيستيم. در واقع هيچ جناحي حق مقابله با نظام را ندارد. در انتخابات مجلس هشتم همه برگهاي برنده حكومتي در دست رقيب ما بود و ما با دست خالي بايد در اين مبارزه شركت ميكرديم.
ضعف دوم ما اين بود كه در اداره افكار عمومي دچار يك تضاد راهبردي بوديم؛ از يك طرف بايد از نابرابريهاي كاملا واقعي در عرصه بررسي صلاحيتها و اداره انتخابات توسط مجريان و ناظران گله ميكرديم و فرياد ميزديم و از سوي ديگر بايد مردم را دعوت ميكرديم كه در انتخابات حضور يابند. اين يك پارداوكس جدي بود كه مخاطب ما را سردرگم ميكرد.
و ضعف سوم؟
ضعف سوم، را ضعفهاي تشكيلاتي در سازماندهي مردم تشكيل ميداد. اين انتخابات نشان داد كه احزاب ما هنوز متكي به موجهاي سياسي و اجتماعي هستند تا متكي به سازمان رأي.
فعاليتهاي منتهي به انتخابات مجلس هشتم، به نظر شما براي اردوگاه اصولگرايان چه نتيجه و ثمري داشت؟
در اين انتخابات، نطفه يك شكاف عميق در درون جبهه اصولگرا بسته شد؛ اختلافي كه در مجلس هشتم و در ادامه مبارزات سياسي براي جبهه اصولگرا مشكلات عديدهاي را ايجاد خواهد كرد.
برد اصولگرايان و باخت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هشتم را تا چه حد قبول داريد؟
اصولگراها نشان دادند كه كمتر از 10 درصد آراي جامعه را دارا هستند و اگر متوسط ليست تهران آقايان را در 27درصد مشاركت مردمي ضرب كنيم، كمتر از 9 درصد خواهد شد. در واقع اصولگرايان مجلس هشتم، اقليتي هستند كه تنها 9 درصد آراي جامعه را دارا هستند.
اقليت واقعي كه امروز لباس اكثريت را به تن كرده و ميخواهد با 9 درصد آراي جامعه، بر كل جامعه حكومت كند مشكلات بسياري در اداره جامعه خواهد داشت.
آقاي دكتر تاجيك در گفتوگويي پس از انتخابات مجلس هشتم، نكات قابل توجهي را مطرح كردند شامل عدم اقبال عمومي به اصلاحطلبان، لزوم رويآوري اصلاحطلبان به فعاليتهاي اجتماعي به جاي فعاليتهاي سياسي و همچنين انتقاد كردند از نوع برخورد اصلاحطلبان با موضوع ردصلاحيتها. ديدگاه شما درباره نظرات ايشان چيست؟
اظهارات آقاي دكتر تاجيك چند بخش دارد. يك بخش اينكه گفتند اصلاحطلبان با اقبال عمومي مواجه نيستند كه من اين سخن را قبول ندارم. بايد ديد كدام اصلاحطلبان مورد نظر است.
اصلاحطلبان يك طيف وسيع هستند و شخصيتها و چهرههاي متعدد و متفاوتي دارند. آنچه در انتخابات مجلس هشتم اتفاق افتاد معنايش عدم اقبال به اصلاحطلبان نبود. مردم با انتخابات قهر كردند و از نظام فاصله گرفتند بر اين اساس چه دليلي دارد كه ما مسئوليت دوري مردم از نظام را كه متوجه آقاي جنتي و آقاي احمدينژاد است بر عهده بگيريم و آن را به معناي دوري مردم از خودمان يعني اصلاحطلبان تعبير كنيم.
مردم تصور ميكنند كه رأيشان ديگر موثر نيست و قدرت انتخاب از آنها گرفته شدهاست. مردم معتقدند كه كشور بد اداره ميشود و آنها نميتوانند زندگي كنند. مردم از دست مديريتهاي نالايق كلافهاند. چه دليلي وجود دارد كه برادر عزيز ما آقاي دكتر تاجيك مسئوليت فاصله گرفتن مردم از نظام را - كه از اصل نظام هم نيست و صرفا از سياستهاي جاري دولت نهم و شوراي نگهبان است -، متوجه اصلاحطلبان كنند.
بيترديد مردم از اصلاحطلبان گله دارند اما اين گله ماهيتي نيست بلكه گله از تاكتيكها و روشهاي برخورد و كمبودن قاطعيت اصلاحطلبان است. اگر گلهاي مردمي از اصلاحات وجود دارد اين است كه چرا اصلاحطلبان با شجاعت برخورد نكردند و كشور به دست لمپنها افتاد.
من فكر ميكنم كه با همه اشكالاتي كه در جبهه اصلاحات وجود دارد امروز مردم به جرياني كه با شجاعت تمام با انحرافات فكري و انحرافات رويداده از اصول كشورداري و انحرافات سياسي از منافع ملي مقابله كند، استقبال گستردهاي خواهند كرد و اين توقع را از اصلاحطلبان دارند.
مردم كشور خود را دوست دارند و نظام اسلامي را بر اساس همان معماري حضرت امام(ره) ميخواهند و ما معتقديم امروز هم بيش از 80 درصد مردم جمهوري اسلامي مورد نظر امام را ميخواهند. ملت با سياستهاي غلط و با تنگنظريها و خودخواهيها و فداكردن همه چيز براي حكومت چندروزه اين و آن مخالفاند.
از طرفي آقاي تاجيك پيشنهاد كردهاند كه اصلاحطلبان
” چه دليلي دارد كه ما مسئوليت دوري مردم از نظام را كه متوجه آقاي جنتي و آقاي احمدينژاد است بر عهده بگيريم و آن را به معناي دوري مردم از خودمان يعني اصلاحطلبان تعبير كنيم... “
به جاي فعاليتهاي سياسي به فعاليتهاي اجتماعي روي بياورند، سوال اينجاست كه اگر اصلاحطلبان مورد اقبال جامعه نيستند چه تفاوتي ميكند كه در عرصه سياسي باشند يا اجتماعي در هر صورت مردم واكنش منفي به آنها نشان خواهند داد. نكته اين است كه عرصه اجتماعي نيازي به سازمان ندارد.
گروههاي سياسي براي مسايل سياسي تشكيل ميشوند و نميتوان گفت كه گروههاي سياسي، سياست را كه برايشان يك اصل رها كنند و مثلا بروند مدرسه اداره كنند يا N.G.O تشكيل دهند، اينها كار گروههاي سياسي نيست.
نكته ديگري كه آقاي دكتر تاجيك به آن اشاره كردهاند بحث صلاحيتگدايي اصلاحطلبان است. اين يك ضعف براي نظام است كه چرا نظامي با اين عظمت كه خود را نتيجه مبارزات حداقل 150 ساله اخير ملت ايران براي آزادي و قانونگرايي ميداند، سرنوشت خود را بايد به دست چند آدم تنگنظر در شوراي نگهبان بدهد و حاكميت اين افراد بر سرنوشت كشور و مردم باعث شود شخصيتهاي موثر و مفيد از انتخابات فاصله بگيرند و عطايش را به لقايش ببخشند.
به نظرم ما نبايد مسئوليت خطاي استراتژيك شوراي نگهبان و آقاي احمدينژاد را به اصلاحطلبان نسبت دهيم. دولت و شوراي نگهبان در انتخابات اخير سعي كردند بدنه مردم را در خانه نشاندند تا با رأي اقليت بتوانند بر كشور حاكم بمانند. مسئوليت اين اتفاق با كساني است كه زمينههاي آن را فراهم كردند و دليلي ندارد ما اين مسئوليت را بپذيريم.
جناب مرعشي، عملكرد فراكسيون اقليت مجلس هفتم را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اقليت مجلس هفتم عملكردي بسيار خوب و شجاعانه داشت. از اقليت 30 نفره مجلس هفتم نميتوان توقع داشت كه اثري جدي و واقعي بر مجلس بگذارد. اين اقليت سعي كرد در مجلس هفتم سخنگوي بخش خاموش جامعه باشد و فقط توانست دردها را در حد توانش بيان كند.
نوع عملكرد اقليت مجلس هفتم در مقايسه با اقليت مجلس پنجم چگونه ارزيابي ميشود؟
در مجلس پنجم وضعيت اقليت متفاوت بود و قدرت تاثيرگذاري بر مجلس را داشت چون ما با تفاوت كمي آرا دستمان عقب بود و معمولا در همه عرصههاي پارلماني از جمله در تركيب هيات رييسه تاثيرگذار بوديم و طرحها و لوايحي مهم ارائه داديم و توانستيم در حمايت از دولت خاتمي در باقيمانده عمر مجلس پنجم نقشي خوب ايفا كنيم.
از طرفي روساي مجالس پنجم و هفتم با هم متفاوت بودند. آقاي ناطقنوري هم نيرومندتر مجلس را اداره ميكرد و هم روابطشان با اقليت منصفانه و عادلانه بود. اما با اينكه من در مجلس هفتم حضور نداشتم و به خوبي نميتوانم درباره مسايل داخلي مجلس قضاوت كنم ولي نمود بيروني آن اين بود كه رياست مجلس در تنظيم روابطش رعايت انصاف و برابري را نميكرد و آقاي حدادعادل، مجلس را در دوره هفتم زمينگير و ضعيف كرد.
با همه اينها، اقليت مجلس هفتم به عقيده من بسيار قوي عمل كرد و ردصلاحيتهاي بخش مهمي از نمايندگان اقليت مجلس هفتم در انتخابات مجلس هشتم خود گواه بر اين موفقيت نسبي است.
مهمترين راهكارهاي پيشروي اقليت مجلس هشتم را براي افزايش تاثيرگذاري بر تصميمات مجلس چه ميدانيد؟
اقليت مجلس هشتم بايد نخستين همتاش اين باشد كه انسجام دروني خود را حفظ و تقويت كند و همه تلاش خود را براي اين امر بهكار گيرد. همچنين بايد به طور منظم به بيان دردها و آلام اجتماع بپردازد و بيش از آنكه وقت خود را صرف فكر كردن به هيات رييسه مجلس و تركيب آن كنند بايد شجاعانه از موضع نظارتي مجلس با تخلفات دولت از قوانين مختلف از جمله قانون برنامه توسعه و سند چشمانداز مقابله كند و سعي داشته باشد دولت را به نظم بياورد.
در واقع نظم امروز دولت ضامن آرامش در عرصه اقتصاد و مسايل سياسي و اجتماعي و رفاه مردم است و مردم امروز از گراني كه نتيجه بينظمي دولت است در رنج هستند. ما معتقديم كه اقليت ولو موفق نشود ولي بايد حداقل به عنوان طرح موضوع به طور منظم به دولت فشار آورده و او را وادار كند كه به نظم و قانون تن دهد.
شما گفتيد، اقليت وقت خود را صرف فكركردن به هيات رييسه نكنند، فكر نميكنيد حضور در هيات رييسه يك امتياز مهم است؟
حضور در هيات رييسه مجلس و داشتن حداقل يك سهم از آن براي اقليت به عنوان يك تاكتيك، خوب است ولي بيش از آنكه به نفع ما باشد
” اميدواريم حزب اعتمادملي هم، همزمان با ديگران وارد عرصه انتخابات رياست جمهوري دهم شود و همگي از انتخابات مجلس هشتم درس بگيريم. ... “
به نفع اكثريتي است كه ميخواهد مجلس را اداره كند و ميتواند ژست سياسي گرفته و اينگونه وانمود كند كه به اقليت اهميت ميدهد و درواقع براي اقليت كاركرد واقعي نخواهد داشت.
از ميان كانديداهاي مطرح براي رياست مجلس، فكر ميكنيد فراكسيون اقليت مجلس هشتم بايد به كداميك گرايش پيدا كند و كداميك ظرفيتهاي بازكردن فضا براي اقليت را دارد؟
من اگر در مجلس هشتم بودم، بدون شك تلاش ميكردم تا اقليت كانديدايي براي رياست مجلس معرفي كند. اصلاحطلبان نميتوانند هيچ يك از دو كانديداي محترم جبهه اصولگرا براي رياست مجلس را تاييد كنند؛ چرا كه يك جريان سياسي نبايد هيچ وقت اصول خود را در شرايط مختلف از دست بدهد.
كداميك از نمايندگان اقليت مجلس هشتم اين توان و ظرفيت را دارند؟
از نمايندگان اقليت وارد شده به مجلس هشتم، شيخ حسين هاشميان، سيد حسين هاشمي و شيخ قدرتالله عليخاني براي كانديداتوري رياست مجلس از سوي اقليت گزينههاي مناسبي هستند.
آقاي مرعشي، از موضوع انتخابات مجلس هشتم فاصله بگيريم. ميخواهم كمي درباره حزب كارگزاران صحبت كنيم. بسياري معتقدند كه كارگزاران اين روزها برخلاف گذشته خود بسيار اصلاحطلب شده و حتي در مواردي جلوتر از اصلاحطلبان حركت ميكند. آيا اين ديدگاه را قبول داريد؟
ما همواره مواضعمان همين بوده كه اكنون هست. در يك مقطعي جبهه اصلاحات راديكالتر عمل كرد و ما بر اين اساس كمي از اين جبهه فاصله گرفتيم ولي در غير اين دوران، ما همواره مواضعمان اين بوده كه اكنون هستيم و تاكيد دارم كه ما سرجاي قبلي خودمان هستيم.
اما آنچه از كارگزاران در حافظه ملت باقي مانده، اين است كه اولا كارگزاران به هيچيك از دو جناح كشور كاملا نزديك نيست و اگر هم باشد بيشتر گرايشات جناح راست دارد؟
خير. تولد كارگزاران با انتخابات مجلس پنجم بوده و ما در مجلس پنجم حزب رقيب جريان راست بوديم. يعني ما از ابتدا با رقابت با جريان راست متولد شديم و آغاز كرديم.
به هر صورت شما حزب نزديك به آقاي هاشمي رفسنجاني هستيد و همين ديدگاه كه گفتم درباره آقاي هاشمي نيز در جامعه وجود دارد.
آقاي هاشميرفسنجاني ظرفيتهايش از هر دو جناح بزرگتر است. ايشان در هر دو جناح دوستان فراواني دارد و همچنين در هر دو جناح رقباي فراواني نيز دارد. قضيه ايشان كاملا از ما متفاوت است ولي شكلگيري كارگزاران در مجلس پنجم براي رقابت با جناح اصولگرا بود و همين ادامه پيدا كرد تا در انتخابات رياستجمهوري هفتم، منجر به دوم خرداد شد.
تنها در انتخابات مجلس ششم ما با بخشي از اصلاحطلبان زاويهاي پيدا كرديم چرا كه آنجا اصلاحات به راديكاليسم روي آورده بود و مخالفتها با آقاي هاشميرفسنجاني در برخي احزاب دوم خرداد شكل گرفت كه همين باعث شد فاصلهاي بين ما و آنها ايجاد شود. بعد از آن نيز ما همواره موضعمان همراه با جبهه دوم خرداد بوده است.
آن بخش كه بهزعم برخي به راديكاليسم روي آورد، آيا همان بخشي نبود كه شما امروز با آنها ائتلاف ميكنيد؟
در هر صورت همه تجربه كردند كه از راديكاليسم فاصله بگيرند و دليلي ندارد كه امروز خيلي اين مسايل را كالبد شكافي كنيم. از طرفي نبايد در سياست اينقدر كينهتوزانه برخورد كنيم. سياست نبايد به برخوردهاي شخصي تبديل شود.
امروز شرايط كشور بهگونهايست كه حكم ميكند فراتر از حتي دو جبهه، دلسوزان كشور دور هم جمع شوند و با هم متحد شده تا به كشور كمك كنند. نبايد تصور كنيم اگر روزي و در انتخاباتي با هم رقيب بودهايم امروز هم بايد با هم رقيب باشيم.
امروز شرايط كشور ايجاب ميكند همكاري بين دو جناح براي كمك به ايران شكل گيرد و اين خيلي بد است كه فكر كنيم سياست و سياسي بودن يعني اتخاذ مواضع سلب و خشك و متكي به كينه و خصايل فردي.
سياست يك پديده پوياست و هر روز در آن ميتواند يك ائتلاف جديد شكل بگيرد. سياست يك پديده ثابت نيست چرا كه شرايط در حال تغيير است و سياستمدار كسي است كه بتواند همواره در پديدههاي سياسي تاثيراتي
” حدادعادل، مجلس را در دوره هفتم زمينگير و ضعيف كرد... “
بگذارد كه منافع ملي در آن حداكثر باشد.
اصلا مسايل امروز جامعه ما، مسايل مربوط به دوران انتخابات رياست جمهوري 76 و رقابت ميان آقاي خاتمي و آقاي ناطقنوري نيست. امروز اگر بخواهيم يك سياست ملي در كشور پيگيري شود، آقاي خاتمي و آقاي ناطق نوري بايد با هم متحد شوند و جلوي انحرافاتي را كه در حال رخ دادن در مسير انقلاب و كشور است، بگيرند.
قرار نيست چون در يك انتخابات با هم رقيب بودهايم براي هميشه رقيب بمانيم و اگر متحد بوديم براي هميشه متحد بمانيم. بايد ديد امروز كشور به چه چيزي نياز دارد. كشور امروز نياز به تدبيري دارد كه نظام و مصالح و منافع ملي را از دست ندانمكاريها و از دست جريانات بيريشه نجات دهد.
بايد توجه داشته باشيم كه برخوردمان با سياست و امور سياسي برخورد خشك نباشد، امروز بايد متناسب با امروز تصميم گرفت و بايد جريان شناس بود.
آيا فكر نميكنيد كه حزبي با چنين ديدگاهي متهم به سيال بودن و حتي منفعتطلبي ميشود؟
سياست اساسا سيال است. اين حرفها، حرفهايي است كه حتي برخي از دوستان ما نيز به ما ميگويند.
شفافيت در سياست اصلا يعني چه؟ اين حرفها، حرفهاي غلطي است. ثابت بودن در مواضع اصلا در سياست معنا ندارد. شما با يك كشور هم ممكن است روزي در اثر شرايطي خاص اختلاف كنيد و در شرايطي ديگر با همان كشور صميمي شويد.
آقاي مرعشي، كارگزاران اكنون چه جايگاهي در مجموعه اصلاحطلبان دارد. برخي معتقدند كه كارگزاران به نوعي نقش ميانجي ميان اصلاحطلبان و نظام را ايفا ميكند.
ما مثل بقيه گروههاي اصلاحطلب هستيم و نقش ويژهاي براي خود قائل نيستيم. يكي از اصول ما اين است كه حتما بايد در سياست تاثيرگذار باشيم و حضور داشته باشيم. معتقد به ترك صحنه سياسي نيستيم. البته شايد آن را به عنوان يك تاكتيك در مقاطعي خاص بپذيريم ولي به لحاظ استراتژيك، استراتژي ما تاثيرگذاري هميشگي بر مسايل كشور است و در هر شرايطي سعي ميكنيم واقعبينانه عمل و حركت كنيم.
اما در انتخابات مجلس هشتم ديديم كه كارگزاران در ستاد ائتلاف نقشي مهم داشت.
در هر انتخاباتي ممكن است يك گروه بيشتر كمك كرده و موثرتر باشد. از طرفي فعاليت پررنگتر كارگزاران در انتخابات مجلس هشتم در مجموعه اصلاحطلبان كاملا اتفاقي بود و طبق يك برنامه از پيش تعيين شده نبود.
شما به لزوم همكاري نزديك هر دوجناح در شرايط كنوني اشاره كرديد. پس از انتخابات رياست جمهوري نهم نيز برخي از ضرورت تشكيل جبهه متحد انقلاب سخن گفتند. فكر ميكنيد شرايط و زمينههاي لازم براي اينگونه همكاريها و تشكيل چنين جبههاي وجود دارد؟
لازم نيست يك جبهه تشكيل شود. اينكه گفتم هر دو جناح بايد در شرايط كنوني براي نجات كشور به هم نزديك شوند يعني ميتوانند دو جناح با هم همكاريهايي داشته باشند كه در عين رقابت، هر جناحي كه پيروز انتخابات شد، مردم و نظام برنده اصلي باشند نه اينكه نتيجه انتخابات چيزي باشد كه هم دو جناح بازنده باشند و هم مردم و انقلاب در اثر آن متضرر شوند. در واقع هر دوجناح كشور ميتوانند با همكاري در عين رقابت، معادله سه جانبه "باخت- باخت- باخت" را به معادله "برد- برد- برد" تبديل كنند.
جناب مرعشي، ديديم كه به محض پايان انتخابات مجلس هشتم و شايد حتي زودتر از اينها، فعاليتهاي مربوط به انتخابات رياست جمهوري دهم كليد خورد. به ويژه اين اتفاق در جريان اصلاحطلب در روزهاي پايان انتخابات مجلس هشتم پررنگتر بود. فكر نميكنيد اين ورود كمي زودهنگام باشد؟
درست است
” امروز اگر بخواهيم يك سياست ملي در كشور پيگيري شود، آقاي خاتمي و آقاي ناطق نوري بايد با هم متحد شوند و جلوي انحرافاتي را كه در حال رخ دادن در مسير انقلاب و كشور است، بگيرند.... “
كه بحثها درباره انتخابات رياستجمهوري دهم شروع شده اما هنوز عمق پيدا نكرده و مباحث صرفا در حد رسانهاي است و ميبينيم كه با گذشت دو ماه، هنوز هيچ پيشرفتي در اين زمينه حداقل در جبهه اصلاحات حاصل نشده است. دليلش هم اين است كه اصلاحات نميتواند قبل از اينكه تركيب رقابتها بين احمدينژاد و اصولگرايان روشن نشده درباره انتخابات رياست جمهوري دهم تصميم بگيرد. ما بايد منتظر بمانيم تا تكليف اختلافات جبهه اصولگرايان با احمدينژاد روشن شده و تصميم نهايي را آن زمان اتخاذ كنيم.
اما برخي احزاب و گروههاي اصلاحطلب هنوز مراحل ديگر را طي نكرده، تا مرحله اعلام اسامي پيش رفتند؟
هنوز هيچ جريان و حزبي اسم معرفي نكرده است. هرچند كه برخي افراد اعلام آمادگي كردهاند ولي احزاب هيچ تصميمي نگرفتهاند.
از همين حزب كارگزاران و حي جبهه مشاركت اسامي مطرح شد كه رسانهها نيز به آنها توجه كردند؟
نه ما اسمي مطرح كردهايم و نه جبهه مشاركت و ديگر گروهها. البته هر اتفاقي ممكن است بيفتد و بايد منتظر تصميمات بعديمان باشيم كه به زمان خود اعلام ميشود. كارگزاران ظرفيتهاي بسيار خوب و بالايي دارد كه متناسب با نيازهاي كشور از آنها استفاده خواهد كرد. بدون شك هر تصميمي كه براي كشور مفيد باشد اتخاذ ميكنيم.
حزب اعتمادملي چطور؟ به زعم برخي، در انتخابات مجلس هشتم اختلافات اعتمادملي با ديگر اصلاحطلبان گسترش يافت.
حزب اعتمادملي هم چيزي اعلام نكرده است و اميدواريم حزب اعتمادملي هم، همزمان با ديگران وارد عرصه انتخابات رياست جمهوري دهم شود و اميدواريم كه همگي از انتخابات مجلس هشتم درس بگيريم.
اينروزها بحث درباره لزوم ورود آقاي خاتمي به عرصه رقابت انتخابات رياست جمهوري دهم زياد است. حتي برخي احزاب و چهرههاي موثر اصلاحات از لزوم تلاش براي فعال كردن آقاي خاتمي در اين عرصه سخن ميگويند. نظر حزب كارگزاران در اينباره چيست؟
من فكر ميكنم طرح اينگونه مسايل، قبل از اينكه آقاي خاتمي خودشان تصميمي بگيرند، بيش از سود و منفعت براي ما، هم براي آقاي خاتمي و هم براي جبهه اصلاحات هزينه خواهد داشت. اجازه بدهيم و ببينيم كه آيا آقاي خاتمي اصلا خود به چنين مسالهاي فكر ميكند، بعد در مورد آن بحث كنيم. اين بحثها زودهنگام است و براي خاتمي هزينه خواهد داشت؛ چراكه موتور تخريب برخي گروههاي تنگنظر و دولت را عليه آقاي خاتمي روشن ميكند.
بيشك اگر آقاي خاتمي خود تصميم بگيرند، ما نيز در حزب كارگزاران نظر خود را اعلام خواهيم كرد.
نفس اين حضور را چگونه ميبينيد؟
اين موضوع ابعاد مختلفي دارد. بايد ديد كه خاتمي را براي چه چيزي ميخواهيم هزينه كنيم. اگر بخواهيم خاتمي را براي جبهه اصلاحات هزينه كنيم، بيشك اين سادهترين راه براي اصلاحطلبان خواهد بود كه معلوم نيست بهترين راه هم باشد. اما اگر بخواهيم خاتمي را به عنوان يك شخصيت محبوب و توانمند براي يك امر مهم ملي هزينه كنيم آن وقت موضوع متفاوت ميشود. به هر تقدير بايد بدانيم كه آقاي خاتمي امروز هم مانند دوم خرداد با بيشترين اقبال عمومي مواجه است.
فكر ميكنيد كه آقاي خاتمي با وجود مخالفتها و حساسيتهايي كه نسبت به ايشان وجود دارد، هنوز هم شانسي براي جلب آراي عمومي مردم دارند؟
بله- آقاي خاتمي عليرغم همه اين مخالفتها بيشترين شانس را براي جلب آراي مردم دارد. يكي از دلايل اصلي اين مخالفتها نيز همين اقبال است. اگر خاتمي مورد توجه آحاد ملت نبود دليلي براي اين همه مخالفتها با ايشان وجود نداشت.
آيا ممكن است، حزب كارگزاران براي انتخابات رياست جمهوري دهم به صورت حزبي وارد عمل شود و كانديداي مستقل معرفي كند؟
هر اتفاقي ممكن است. بايد منتظر بود.
اگر كارگزاران بخواهد براي انتخابات رياستجمهوري گزينهاي را معرفي كند، نوع نگاهش به گروههاي مختلف اجتماعي و گروههايي همچون ملي- مذهبيها چگونه خواهد بود؟
به هر حال هر گروه يا حزبي اگر بخواهد در انتخابات فعال شود به ويژه اگر بخواهد كانديداي حزبي داشته باشد بايد متناسب با وزن واقعياي كه هر يك از جمعيتها و اقشار در رأي جامعه دارند به آنها احترام بگذارد و براي گروههاي مختلف جامعه كه هريك بخشي از مردم را نمايندگي ميكنند ارزش و احترام قائل شود. طبيعي است حزب كارگزاران نيز تلاش خود را خواهد كرد كه با اتخاذ مواضع مختلف بيشترين اقبال را نسبت به كانديداي خودش جلب كند و اين يك امر طبيعي است. كارگزاران همه تلاش و اصل خود را بر برخورد جذبي گذاشته و در اين مسير حركت خواهد كرد.
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-