واضح آرشیو وب فارسی:راسخون: آیا قوانین ضد انحصار از مصرف کننده حمایت می کنند؟ مترجمان: مهشید آشتیانی محمد امین صادق زاده اکثر افراد فکر می کنند که قوانین ضد انحصار برای حمایت از مصرف کننده ها است، اما همانگونه که دردسرهای اخیر مایکروسافت در اروپا نشان داده، الزاما اینگونه نیست. اکثر افراد فکر می کنند که قوانین ضد انحصار برای حمایت از مصرف کننده ها است، اما همانگونه که دردسرهای اخیر مایکروسافت در اروپا نشان داده، الزاما اینگونه نیست. کمیسیون اروپایی از قوانین ضد انحصار برای به وجود آوردن سهم بازاری مناسب برای شرکت Real Networks، رقیب اصلی مایکروسافت در نرم افزار مدیا-پلیر، استفاده می کند و این کمیسیون به شدت به دنبال انجام آن است تا مایکروسافت مجبور به فروش یک نسخه خلاصه شده تر از نرم افزار ویندوزش گردد که محتوی مدیا پلیر نباشد. مایکروسافت این قضیه را پذیرفته، اما درخواست کرده تا نسخه جدید ویندوزش را «Windows XP Reduced Media Edition» نامگذاری کند (مایکروسافت و کمیسیون اروپایی در مورد نسخه کوچک تر سیستم ویندوز موفقت کردند، نشریه Wall Street، ۲۹ مارس ۲۰۰۵) کمیسیون اروپایی این نام را قبول نکرد و عنوان کرد که این نام، موجب دلسردی و کاهش فروش و گمراه کردن مصرف کننده می شود. دقیقا بیان نشد که استفاده از عبارت «Reduced Media» در نسخه ای که محتوی ویژگی های رسانه ای کمتری است، چگونه مصرف کننده را گمراه می کند. گرچه چگونگی کاهش فروش بدیهی بود. چرا یک ماشین فورد بدون رادیو باید خرید در حالی که می توانیم با همان هزینه یک ماشین فورد با رادیو داشته باشیم؟ (افشاگری: در سال ۲۰۰۲ من به مایکروسافت مشورت می دادم. دومین افشاگری: من یک ایده دارم. این دومین حقیقت فاش شده، بیشتر از اولی، در فهمیدن این حقیقت به من کمک کرد که کمیسیون اروپایی هرکاری انجام دهد لااقل از مصرف کننده حمایت نمی کند.) اگر شما فکر می کنید امکان ندارد چنین عمل بی منطقی در اینجا رخ داده باشد، مجددا فکر کنید. با توجه به روشی که قوانین ضدانحصار ایالات متحده در پیش گرفته، که با قانون Sherman در سال ۱۸۹۰ آغاز گردید، هرگونه قرارداد یا طرحی که موجب محدود شدن تجارت گردد و نیز هرگونه انحصار، تلاش یا داشتن طرح هایی برای انحصاری سازی، ممنوع گردید. امروزه سه فیلسوف، دو اقتصاددان، یک مورخ و یک وکیل، که همگی آنها به فلسفه مادی Ayn Rand اعتقاد دارند، کتاب The Abolition Of Antitrust (لغو قوانین ضد انحصار) را تالیف کرده اند (Transaction Pablishers)، که در آن استدلال می شود که قوانین ضد انحصار باید لغو شوند. نویسندگان دلایل محکمی را در این مورد ارائه می دهند. اگرچه اکثر اقتصاددانان، سوءاستفاده های مشخص از قوانین ضد انحصار را مورد انتقاد قرار می دهند، ولی در واقع تعداد اندکی از اقتصاددانان بر نبود این قوانین اعتقاد دارند و در زمینه های فلسفی آن را به مبارزه می طلبند. همه مقالات این کتاب، توسط اقتصاددانان و پنج پدیدآورنده دیگر آن به رشته تحریر درآمده است. حال حرف اصلی آنها چیست؟ بهترین جمله پیرامون دعاوی فلسفی علیه قوانین ضد انحصار در مقاله فیلسوف Harry Binswanger آمده است: «ضد انحصار یعنی رقابت آزاد به زور اسلحه.» بینسوانگر یک تفاوت بنیادی میان توان اقتصادی و توان سیاسی ترسیم می نماید. وی اشاره می کند که توان اقتصادی به طور ساده قدرت تولید و تجارت است، در حالی که توان سیاسی، قدرت حکومت است و صرفا بر مبنای اعمال نیرو یا تهدید به اعمال نیرو است. یک فرد می تواند یک سهم بازاری بزرگ حتی در موارد نادر، یک سهم بازاری ۱۰۰درصدی و بدون مجبور کردن فردی دیگر به دست آورد. آن شخص به سادگی از طریق بهره وری خود، قدرت به دست آورده و به اجبار چیزی را از کسی منع نکرده است. بنابراین نباید تحت تعقیب قانونی قرار گیرد. مختصرا این دعوی فلسفی بینسوانگر علیه قوانین ضد انحصار است. اگرچه همه بیانات وی، ارزش خواندن دارد. حتی جالب است بدانید که میلتون فریدمن از بزرگ ترین طرفداران بازار آزاد، توان اقتصادی و سیاسی را هنگام بحث پیرامون انحصار و قوانین ضد انحصار، با هم در می آمیخت. فریدمن در یکی از آثار خود در ۱۹۶۲، «سرمایه داری و آزادی» اظهار داشته: «انحصار، به طور ضمنی نبود گزینه های دیگر را نشان می دهد و در نتیجه از مبادله آزاد موثر جلوگیری به عمل می آورد.» اما دقیقا هم اینگونه نیست، مگر آنکه انحصارگر از قدرت قهری برای ممانعت مردم از مبادله با دیگران استفاده کند. انحصارگری که قدرت بازارش را از روش های جدید و تلاش خود به دست آورده، گزینه دیگری در اختیار مردم قرار می دهد که در غیر این صورت آن را نخواهند داشت. بنابراین قوانین ضد انحصار چگونه پدید می آیند؟ دو مقاله، نوشته تاریخ شناس اریک دانیلز (Eric Daniels) و وکیل دادگستری توماس باودن (Thomas A.Bowden)، تاریخچه تفکر قانونی در مورد انحصار را در اختیار قرار می دهند. در اوایل قرن نوزدهم، «انحصار» برای مواردی بکار می رفت که دولت، یک قدرت اختصاصی و انحصاری به یک نماینده خود یا یک شرکت خصوصی می داد، قدرتی که مانع رقابت دیگران می شد. اما زمانی که شکل حقوقی شده سازمان ها وشرکت ها در اواخر قرن نوزدهم گسترش یافت و بنگاه ها، سهم های بازاری بزرگی را با صرفه های اقتصادی به مقیاس و کاهش قیمت به دست آوردند، رقبای کوچک تر و متحدین عقلایی شان از زبان قهرآمیز و دردسرآفرینی برای توصیف فعالیت های مسالمت آمیز چنین بنگاه هایی استفاده کردند. اقتصاددان Richard M.Salsman بررسی کرد که چگونه اقتصاددانان در اوایل قرن بیستم واژه بیگانه «رقابت کامل» را تحت شرایطی که هیچ کس قدرت تاثیرگذاری بر قیمت ها، سودآوری، نوآوری و تبلیغات نداشت، پذیرفتند. با چنین دیدگاه کاملی، Salsman استدلال کرد که این عمل برای اقتصاددانان و تحمیل کنندگان ضد انحصار تنها یک قدم کوچک بود تا انحصار هر شرکتی که قدرت تعیین قیمت، سودآوری، نوآوری و تبلیغات دارد را مورد اتهام قرار دهند. این کتاب بسیار تاثیرگذار می شود هنگامی که نویسندگان آشکارا میان اعمال زور و عمل داوطلبانه تفکیک قائل می شوند و نیز هنگامی که داستان های هراس انگیزی در مورد ضد انحصار بیان می کنند. ویراستار کتاب، Gray Hull،اشاره به شیمیدان های زیرک Dupont می کند که در سال ۱۹۲۰ سلفون را اختراع کرده و به لطف وجود بازاریابان خلاق به بازاریابی آن در سال ۱۹۳۰ پرداختند و فروش نان، کیک و دیگر موارد را دگرگون ساختند. در سال ۱۹۴۰، یک نظر سنجی ملی نشان داد لغاتی که آمریکایی ها آنها را بیشتر از همه دوست دارند، عبارتند از: «مادر»، «حافظه» و «سلفون.» سپس قوانین ضد انحصار پا به عرصه گذاشت. دولت شرکت DuPont را متهم به انحصاری نمودن بازار سلفون کرد. اکثر متون و نوشته ها در این زمینه به این نکته اذعان دارند که دولت در این مورد شکست خورد، اما Hull موردی را بیان می کند که من در طول ۳۵ سال مطالعه پیرامون ضد انحصار با آن مواجه نشده ام: Dupont با لغو طرح های توسعه اش و عملا با تاسیس یک کارخانه برای یک رقیب، یعنی صنایع Olin موفقیت خود را تضمین کرد. البته این کتاب ضعف هایی نیز دارد. دانیلز، تاریخ شناس اظهار می کند دولتی که حقوق ثبت اختراع را به اجرا درمی آورد، در واقع از عدم استفاده از نیرو و جبر حمایت می کند. من با دانیلز موافق هستم که اختراعات ایده مناسبی هستند و در عین حال نقض کنندگان قوانین ثبت اختراع از اعمال نیرو استفاده نمی کنند و سلزمن در یک مقاله تحسین برانگیز دیگری به اقتصاددان اوایل قرن بیستم شومپیتر بسیار انتقاد می کند. شومپیتر استدلال می نمود دورنما و دستاورد یک انحصارموقت، انگیزه قوی برای نوآوری است. شاید از این منظر بتوان او را یک قهرمان به حساب آورد. منبع: Tech Central Station، آگوست ۲۰۰۵ روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com ) ارسال توسط کاربر محترم سایت : omidayandh /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]