تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر زبان مؤمن نورى (الهى) است و درخشان و برزبان منافق شيطانى است كه سخن مى گويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816589631




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

◄ تقويت ريشه درخت فرهنگ


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : ◄ تقويت ريشه درخت فرهنگ aftab_shamgahi20th October 2008, 08:10 PMدر همايش ملي توسعه و تحول در فرهنگ و هنر كه در دو روز برگزار شد، 50 مقاله از اساتيد برتر مورد بررسي قرار گرفت و ارائه دهندگان مقالات فرهنگي به بيان جنبه‌هاي گوناگون مقالات خود پرداختند. از جمله مقالاتي كه بسيار مورد توجه قرار گرفت مطلبي با عنوان ارائه بومي سازي سياستگذاري متوازن بخش فرهنگ بود كه توسط دكتر سيد مهدي الواني ارائه و به عنوان يكي از پنج طرح برگزيده اين همايش معرفي شد. در اين مطلب به گزارش اجمالي آنچه در فرهنگسازي ضروري به نظر مي رسد از كلام دكتر الواني مي پردازيم. مرتضي رنجبران (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) گردآورنده: بومي كردن مدل هاي فرهنگي دكتر الواني در همايش ملي توسعه در فرهنگ و هنر درباره طرح اراده شده خود، گفت: بحث طرح درباره موضوع اين سمينار است موضوع اين مقاله درباره تحول فرهنگي است و بحث بومي بودن مدل ارائه شده از اين جهت است كه ما مي‌خواهيم نگاهي كه به مسئله توسعه و تحول فرهنگ داريم، متوازن و متعادل باشد. آنچه كه مي‌خواهم ارائه كنم رئوس كلي درباره توسعه و تعادل و توازن در توسعه و تحول فرهنگي است. از فرهنگ تعاريف متعدد و متفاوت و مختلفي شده است برخي فرهنگ را خيلي كلي نگاه كرده اند شامل مجموعه باورها، اعتقادات، انگيزه‌ها و ايده‌ها و جهان‌بيني‌ها و تلقي هاي ما از زمان و مكان مي‌دانند. بعضي‌ها فرهنگ را به گونه‌اي ديگر مطرح كرده‌اند و‌ آن را مجموعه‌اي از ارزش‌ها و عقوبت‌هايي كه يك جامعه و ملت به آن باور دارد مي‌دانند تعاريف يا به صورت كلي است يا اخص. مفهوم توسعه نكته‌اي كه در توسعه و فرهنگ مورد توجه است مفهوم توسعه است. توسعه به معناي گسترده شدن فرهنگ نيست توسعه را ما از غرب گرفته‌ايم و معناي آن ايجاد است. يعني به وجود آوردن فرهنگ، وقتي مي‌گوييم توسعه معناي آن وسعت نيست PCRCIOP به معناي ساخت و ايجاد است يعني چگونه فرهنگ را ساماندهي كنيم و چگونه آن را سروسامان دهيم. در اين تعريف يكي از نگاه‌هاي خوبي كه به فرهنگ شده است توسط يك نويسنده آمريكايي است به نام آدكارد شاين كه شايد كساني كه بحث‌هاي مديريتي كرده‌اند با نام اين شخص آشنا باشند. ادگارت شاين براي فرهنگ لايه‌هايي قائل شده است وقتي مي‌گوييم كه فرهنگ امري كلي است درباره لايه‌هاي فرهنگ نيز مي‌توانيم جواب‌هاي كلي بدهيم هنگامي كه تعريف ما كلي باشد پاسخمان نيز كلي مي‌شود . ولي وقتي ما ببينيم كه يك فرهنگ سطوح، لايه‌ها و مراتبش چيست آن لحظه مي‌توانيم بهتر پاسخ دهيم كه براي تغيير فرهنگ چه بايد كنيم اين كار عمدتا نمي‌شود. تعريف فرهنگ و لايه هاي فرهنگي در تعريف كلي فرهنگ شامل باورها و ارزش‌ها و اعتقادات و تمدن يك جامعه است و با توجه به اين تعريف اگر بخواهيم راه حلي براي تحول و تغيير فرهنگ بدهيم اين قابل انجام نيست. «شاين»، فرهنگ را شامل 3 لايه مي‌داند و هر جامعه را در اين لايه بررسي مي‌كند. لايه اول يكسري مفروضات كلي و باورهاي بنيادين است مانند اعتقادات يك فرد مذهبي كه وقتي به وجود آمدند به دشواري قابل تغيير هستند و اينها زيربناي فرهنگ هستند كه انديشه‌ها و باورهاي بنيادي هستند. بر روي اين لايه و اين سطح لايه ديگري به نام سطح ارزش‌ها بنا مي‌شود كه بر اساس آن اعتقاد، باور و پذيرش بنيادي يكسري ارزش‌ها پديد مي‌آيد سطح آن بسيار انتزاعي يا بسيار دروني است در صورتي كه سطح دوم علاوه بر جنبه دورني يك مقدار جنبه بيروني نيز پيدا مي كند. سومين لايه سطح قابل ملاحظه با ظاهري فرهنگ است كه شامل نمادها، سمبل‌ها و الگوهاي رفتاري است كه ما در فرهنگ نشانه هاي آن را مي‌بينم. فرض كنيد در نظام اعتقادي ما رضايت خدا يك ارزش بنيادين است. اين مي تواند به صورت خدمت به مردم در لايه‌ مياني فرهنگ جلوه كند و به صورت ارزش خدمتگزار مردم بودن در لايه دوم فرهنگ است و صورت سوم اين ارزش‌ به صورت نحوه برخورد ما با ارباب رجوع در اداره مي‌شود. در سازمان يا موسسه‌اي كه كار مي‌كنيم يكسري وظايفي را انجام مي‌دهيم كه در جهت خدمت به مردم و در جهت كلي در راه رضاي خداست بنابراين اگر در لايه اول دقت كنيم مي‌فهميم كه اين لايه، سطح اصلي فرهنگ است و لايه سوم يك سطح ظاهري و نمادين است كه برگرفته از سطوح اول و دوم است. عموما شكلي كه ما پيدا كنيم در تحول فرهنگ سعي مي كنيم لايه سوم و ظاهري را تغيير دهيم گاهي هم تلاش مي‌كنيم كه با قوه قهريه اين كار را انجام دهيم يعني فرهنگ لايه اول در لايه سوم نماد و ظهور پيدا مي كند. ما توانمندي تغيير سطح اول فرهنگ را نداريم و به سمت تغيير لايه سوم حركت مي كنيم و آن را تغيير مي دهيم كه در هيچ زاويه‌اي اثرگذار نيست كه اين امر جامعه را به سمت يك نوع ظاهرسازي مي كشاند، ظاهرا مي خواهيم نشان دهيم كه انسان هاي صادقي هستيم، ظاهرا مي‌خواهيم نشان دهيم كه انسان هاي مقدسي هستيم و روي لايه بيروني نگاه مي كنيم در حالي كه روي لايه دروني و لايه بنيادي بايد تغيير كند. فرهنگ سازي بحث اين نيست كه ما نشان دهيم كه انسان‌هاي راستگويي هستيم ما بايد اعتقاد داشته باشيم كه انسان هاي راستگويي هستيم بايد ببينيم كه چگونه شد كه كار دولتي براي برخي از ملل به يك فرهنگ تبديل شد و آنان علاقمند به كار هستند و به قولي مي گويند اينها معتاد به كارشان هستند اينها واقعا كار را دوست دارند؟ جلوه بيروني اين ارزش بيشتر كار كردن است و نماد ارزش درست داشتن كار افزايش ميزان كار است اما بنياد اين ظاهر چيز ديگري است ما نمي توانيم در ظاهر خود را كار دوست نشان دهيد. ما بايد آن ريشه‌ها و معيارها را بسازيم يا تقويت كنيم به اعتقاد من فرهنگ همانند يك درخت است كه ريشه‌هاي آن ناپيداست و تنه آن ارزش‌هاست و شاخ و برگ آن رفتارهاست. ما مشغول درست كردن شاخ و برگ فرهنگ هستيم. مي خواهيم رنگ بزنيم شاخ و برگ را تا نشان دهيم اين شاخ و برگ بسيار تازه و با طراوت است اگر ريشه درخت را غني نكنيم درخت و برگ آن پژمرده مي‌شود. شيوه برخورد ما براي تحول فرهنگ بايد بنيادهاي فرهنگ را متحول كند ما جوان‌هايمان را در آموزش و پرورش و در دبيرستان‌ها و دانشگاه‌ها بايد ببينيم با آنها چه كرده‌ايم كه شاخ و برگ بيروني آن جلوه‌اي كه مدنظر ماست، ندارد و در هنگام ايجاد تحول در فرهنگ بايد تمركزمان اين باشد كه فكرمان بر روي بخش بيروني نباشد. نمادهاي فرهنگي سطح بيرون فرهنگ يك سطح است كه زاييده ريشه و درون است زاييده ريشه‌هاي درخت فرهنگ است با وسايل قهري و اجبار هم نمي شود. بنيادها و ارزش‌ها بايد پذيرفته شود و دروني شود يعني بپذيريم كه راستگويي خوب است. در تحليل فرهنگ مي گويند: فرهنگ عبارت است از ارزش‌هايي كه جامعه و آن گروه به آن اعتقاد داشته باشند و از عمل بدان احساس افتخار كنند و از عمل نكردن به آن احساس گناه كنند. ما به خودمان مراجعه كنيم و ببينيم از دروغ گفتن چقدر احساس گناه مي كنيم ؟ من ممكن است از صبح تا شام بارها دروغ بگويم و شب هم راحت بخوابم و هيچ احساس گناه هم نكنم بنابراين اگر اين وضعيت را داشته باشيم راستگويي فرهنگ نشده است ارزش‌هايي كه دروني‌شده است در ما و ما از انجام آن احساس خوبي به ما دست مي‌دهد و از عدم انجام آن احساس گناه مي كنيم مانند ناراحتي وجدان مي ماند. بنابراين تغيير و تحول فرهنگ براساس اين 2 لايه بايد انجام ‌شود. ما بايد تلاش كنيم لايه‌هاي دروني را متحول كنيم. سعي و تلاشمان در يكسان سازي تلاشي بيهوده است متمركز بودن بر روي نماد بيروني تاثيري در ريشه يا لايه اول ندارد، برخي ملل بر روي لايه سوم خيلي متمركز بودند اين ها دوست داشتند مجسمه‌هاي بزرگ از دهقانان، پيشروان و كارگران در ميانشان داشته باشند و در آخر متلاشي شدند استفاده از نماد داس و چكش و پوشيدن لباس يكسان از جمله كارهاي آنان بود. اين كار يعني تاكيد بر روي نمادهاي بيروني كه ميان تهي هستند و جامعه‌اي كه تحولاتش را در نمادهاي بيروني دنبال كند راه به جايي براي تحول نمي‌برد پيام اين است كه اگر مي خواهيد تحول ايجاد كنيد بايد نگاه متوازن (DSC) و يك توجه متوزان به تمام لايه‌هاي فرهنگ داشته باشيم. توجه متوازن نه برابر لايه بيروني چون نماد نمايشي دارد پوشاك انسان‌هاست و نحوه پوشش آنهاست و نحوه رفتار آنهاست و آن را به زور نمي توان متحول كرد. بايد آن درون را متحول كرد پس مي‌بينيم كه تحول فرهنگي بايد از كجا آغاز شود و در كجاها در حال وقوع است و به چه وسايلي سعي در تحول فرهنگ نياز داريم؟ بنابراين توجه متوازن به تمامي سطوح لازم است و توجه متوازن و نه برابر يعني توجهي كه اغلب تلاش و توجه‌اش متوجه كليات باشد آنها را سعي كنيم دروني كنيم و بپذيريم دانش آموز و دانشجويان بپذيرد كه اين امر درستي است رفتار بيروني اصلا مهم نيست. امروزه بحثي در مديريت است كه دقيقا با آن عمل و نيتي كه ما در گزاره‌هاي خود داريم تطبيق مي‌كند. بحثي كه پست مدرن‌ها مطرح مي‌كنند اين است كه عمل بيروني‌شان نشان دهنده چيزي نيست. مگر اينكه شما مقصود دروني را ضميمه آن كنيد مقصود نيت دروني در انديشه‌هاي بنيادين است و در زيربناست و آن عمل بيروني تظاهر است و چيزي نيست عمل بيروني اگر متفاوت بود ولي از يك بنياد دروني محكمي برخوردار بود تفاوتش زياد مهم نيست. همه به صورت‌هاي مختلف سعي در بيان يك چيز دارند و ايرادي ندارد. زبان‌ها و صورت‌ها و گوش‌هاي آدم‌ها متفاوت هستند مهم نيست. يكسان سازي تحول در يكسان سازي و استاندارد كردن فرهنگ ايجاد نمي‌شود آنچه كه بايد تلاش كنيم اين است كه ما بايد بنيادها را متحول كنيم و آن پذيرش و دروني كردن اتفاق بيفتد و انشاءالله فرهنگي داشته باشيم كه اين فرهنگ زيبنده نظام ما و مردمان ما و زيبنده كشور ما باشد كه فرهنگ ساز بوده است و او ادعاي فرهنگ سازي هم هنوز دارد. فرهنگ را به سبك قوه قهريه نمي توان ايجاد كرد سطوح مختلفي كه در يك جامعه و اركان آن جامعه وجود دارد به طور متوازن بايد به آن بها داده شود فرض بفرماييد آن چيزي كه از آن به عنوان عادت نام مي‌برند برخي مي گويند كه ببينيد فرهنگ چگونه ساخته شد مثلا فرهنگ نظام چگونه ساخته شد مثلا فرهنگ نظم در باختر زمين چگونه ساخته شد؟ مي گويند با اعمال زور و قدرت بر مردم به آنها ياد دادند كه منظم باشند و مثلا در پشت چراغ قرمز بيستند بنابراين ما مي خواهيم فرهنگسازي به كمك شلاق و تازيانه و چماق بكنيم ما مي گوييم چنانچه اين گونه عمل كنيم شخص عادت مي كند به نظم و نظم بعد از مدتي فرهنگ مي شود اين بدترين تعبير از تحول فرهنگي است يعني اولا انسان را به مد حيوان نازل مي كند كه بگوييم عادت، فرهنگ سازي است يعني فرد چنانچه به چيزي عادت كند برايش فرهنگ مي شود در صورتي كه اين گونه نيست. جامعه ما نشان داده است تا زماني كه چيزي به آن تحميل مي شود تا زماني كه آن قوه فشار و قوه قهريه وجود داشته باشد آن عادت وجود دارد به محض اينكه آن قدرت قهريه و زور برداشته شود آن عادت نيز از بين مي‌رود چون بنيان و پايه هاي محكمي ندارد. فرض كنيد در مسائل رانندگي اگر بتوانيم اين پذيرش دروني را براي راننده ايجاد كنيم كه كمربند ايمني براي سلامت امري حياتي و مهم است يعني براي او باور را به وجود آوريم و سطح بنيان ديني كه بدان اشاره كرديم را ايجاد كنيم خودشان كمربند مي‌بندند ما آمديم به زور سعي داريم لايه بالايي را تاكيد كنيم و جريمه را بالا مي‌بريم. من يك بررسي روي قوانين كردم تمام قوانين در دنيا كه ابزار اجراست قهري است تنها تعدادي كمي از آنها تشويقي است مي دانيم كه براي اجراي سياست مي توان هم تشويق و هم از تنبيه استفاده كرد. فرهنگ را به سبك قوه قهريه نمي توان ايجاد كرد. فرهنگ عادت نيست. در دوره رفتارگراها عادت وجود داشته است. اين ها انسان را به كبوتران اسكينر تشبيه كرده اند انسان اين گونه نيست. فرهنگ، عادتي نيست. فرهنگ پذيرش دروني است. كساني كه مي‌خواهند از طريق عادت فرهنگسازي كنند بايد بگويم راه بيراهه اي را در پيش گرفته اند. اين فرهنگ نيست مثلا در بستن كمربند سعي كرديم به اجبار كمربند را ببنيديم سعي نكرديم ايمني را به صورت يك بنياد ذهني و دروني در آوريم. وقتي اين امر دروني شود خود شخص اين كار را انجام مي‌دهد و لازم به تاكيد نيست. در اين بحثي كه ما كرديم بايد با لايه هاي فرهنگي كه بيان كرديم، متناسب برخورد كنيم نه به صورت برابر بايد بر آنچه كه مهم است تاكيد بگذاريم، ريشه‌هاي درخت را بايد خوب آبياري كنيم شاخ و برگ خودش با طراوت و شاداب خواهد شد. اهميت موضوع فرهنگسازي آنچه كه دكتر الواني مطرح كرد از جمله مسائلي است كه بسيار قابل تامل است. پرداختن به اساس يك موضوع براي فرهنگسازي به دور از ظاهر سازي مي تواند راهكاري اساسي براي فرهنگسازي باشد. او با بيان مثال‌هايي در اين باره موضوع را كاملا مشخص كرد و درك لايه‌هاي فرهنگي در قدم اول متوجه افراد اجتماع است چرا كه فرهنگ علاوه بر اينكه جنبه اجتماعي دارد داراي زاويه فردي است چرا كه اجتماع متشكل از افرادي است كه در كنار يكديگر زندگي مي كنند چنان چه ما سعي كنيم فرهنگ سازي را از خود شروع كنيم و ريشه يك فرهنگ را قوي كنيم مي توانيم در ابتدا به فرهنگ سازي يك مسئله و سپس به توسعه و باور كردن درخت فرهنگ برسيم. مديران فرهنگي نقشي به مراتب مهم در اين زمينه ايفا مي كنند. طبق موراد ذكر شده توسط دكتر الواني، بهتر است كه مديران ابتدا ريشه يك عمل ظاهري در جامعه كه به نوعي ناهنجاري است يافته و سپس به درمان‌ آن ريشه بپردازند نه اينكه سعي كنند برگ هاي درخت فرهنگ را تغيير دهند. سيد مهدي (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) - (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)الواني (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1236]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن