واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فیلمبرداری در شب از مجموعه كتاب اول كه قیام میرزا را در برمیگرفت، به دلیل نمایش موقعیت آن دوران و همچنین دوری از امكانات هنگام فیلمبرداری در جنگل با فانوس كار كردم و زمانی كه به كتاب دوم یعنی... سریال درچشم باد از آن دسته مجموعههایی است كه دیدن آن برای هر ایرانی عاشق فرهنگ و هویت وطن، خالی از لطف نیست. این مجموعه تلویزیونی كه پخش آن از نیمه دوم آذر 88 آغاز شده 3 دوره تاریخی از قیام میرزا، روی كارآمدن رضاخان و فتح خرمشهر در 3 كتاب مجزا را به شكل تصویری روایت میكند. در واقع این مجموعه تلویزیونی، رمان تاریخی است كه كاراكترهای این كتاب با المانهای تصویری، خود را برای بیننده روایت میكنند و نوعی تاریخ معاصر جلوی چشم بیننده رژه میرود. مراحل پیش تولید این مجموعه تلویزیونی از نگارش فیلمنامه تا كلید خوردن آن 5 سال طول كشیده و پس از طی مراحل سخت و پیچیده، تولید كلید خورد و فیلمبرداری آن 4 سال به طول انجامید. امیر كریمی فیلمبردار این مجموعه تاریخی معتقد است در چشم باد بهترین فیلمنامهای بوده كه تاكنون كار كرده است و كار فیلمبرداری این مجموعه تلویزیونی را یكی از سختترین فیلمبرداریها دانست و گفت: «اگر تجربه 25 سال كار در این حرفه را نداشتم محال بود از عهده فیلمبرداری در چشم بـاد برآیم.» برهمیـن اساس گفتگویی با فیلمبردار این مجموعه انجام شده است كه میخوانید. به عنوان فیلمبرداری كه از آغاز تا انتهای پروژه درچشم باد گروه را همراهی كردید مهمترین ویژگی و امتیاز این مجموعه را چه میدانید؟به اعتقاد من موثرترین بخش در شكلگیری، پیشرفت و در نهایت موفقیت این مجموعه تلویزیونی فیلمنامه بوده است و به جرات میگویم فیلمنامه این مجموعه تاریخی بهترین و پختهترین فیلمنامهای بود كه در طول 25 سال فعالیت در این عرصه خوانده و كار كرده بودم و مطمئن هستم كه اگر فیلمنامهای با این قدرت پشت كار نبود اسكلت و استخوانبندی مجموعه به درستی شكل نمیگرفت و این موفقیت را به همراه نداشت. با این اوصاف كار فیلمبرداری این مجموعه تاریخی را دوست داشتید؟فیلمبرداری در چشم باد یكی از بزرگترین شانسهایی بود كه به لطف خدا به من رو كرد و بسیار خوشحالم كه در شكلگیری این پروژه ملی سهیم بودهام. داستان این مجموعه 3 مقطع تاریخی را روایت میكند. كم و كیف فیلمبرداری این مجموعه را چطور ارزیابی میكنید؟همانطور كه اشاره كردید این مجموعه سه مقطع تاریخی را روایت میكند و از قیام میرزا آغاز میشود به دوران رضا شاه میرسد و دست آخر فتح خرمشهر را به تصویر میكشد و این 3 بخش مهمترین ویژگی كار بود و جزئیات كار در فیلمنامه بخوبی بیان شده بود كه به طبع همین جزئیات برفیلمبرداری مجموعه نیز تاثیر گذاشته بود و شیوه فیلمبرداری هریك از كتابها خاص همان بخشها بود. به عنوان مثال فیلمبرداری در شب از مجموعه كتاب اول كه قیام میرزا را در برمیگرفت، به دلیل نمایش موقعیت آن دوران و همچنین دوری از امكانات هنگام فیلمبرداری در جنگل با فانوس كار كردم و زمانی كه به كتاب دوم یعنی حكومت رضاخان رسیدیم نوع نگاه كارگردان و موقعیت فیلمبرداری و انتخاب لنزها تغییر كرد. این تغییرات شامل چه مواردی میشد؟كتاب اول بیشتر قصهگو بود و به معرفی فضای كلی كار اختصاص داشت و دوربین هم همین نگاه را دنبال میكرد اما در دوران رضاخان ضمن حفظ فضای داستان دوربین جزئی و ریزبینانهتر به مسائل نگاه میكرد و كتاب سوم و فتح خرمشهر به همین منوال پیش رفت اما نگاه دوربین با 2 كتاب دیگر نیز متفاوت بود و این تفاوت در نوع نورپردازی، حركت دوربین و همچنین میزانسنها بخوبی مشهود بود و اگر بیننده دقت میكرد متوجه تغییرات در فیلمبرداری این 3 كتاب میشد. فیلمبرداری كدام بخش از این 3 روایت سختتر بود؟من هر سه كتاب را دوست داشتم و فیلمبرداری هریك از آنها سختیها و شیرینیهای خاص خودش را داشت اما كار تصویر روایت سوم از جذابیت بصری بالایی برخوردار بود، همچنین فیلمبرداری آن دستاوردهای بسیار خوبی برای من به همراه داشت و با جدیدترین امكانات و تجهیزات روزدنیا دراین كتاب سوم یعنی فتح خرمشهر آشنا شدم. در واقع با سفر به آمریكا و فیلمبرداری بخشهایی از جنگ به تجربههای تازهای دست یافتم. فیلمبرداری فیلم دوئل به كارگردانی احمدرضا درویش هم كار شما بود و تجربه كار در فضای جنگ را از قبل داشتید بنابراین به نظر میرسد كار در این فضا برای شما دور از دسترس نبوده، پس چه بخش از كار جذابتر بوده است؟فیلمبرداری دوئل به فراخور زمان خود لذتهای خاص خودش را داشت و تجربههای بسیاری را در آن دوران برای من به همراه داشت و حال اینكه سریال تاریخی درچشم باد چند سال پس از دوئل فیلمبرداری شد و من در این مدت تجربههای بسیاری را كسب كردم ضمن اینكه تجهیزات فیلمبرداری در آن دوران تا زمان درچشم باد تغییرات بسیاری كرده بود و من با فضای جدیدتری آشنا شده بودم و این تجربیات را در چشم باد به كاربردم. نگاه دو كارگردان احمدرضا درویش و مسعود جعفریجوزانی نسبت به جنگ در نوع فیلمبرداری تاثیر داشته است؟قطعا بدون تاثیر نیست چراكه جهانبینی و دنیای این دو كارگردان زمین تا آسمان با یكدیگر متفاوت بود و این تفاوت در انتخاب لنزها نیز موثر بود به این معنا كه لنزهایی كه در دوئل استفاده میكردم زیر 85 نبود و طول كار را به فراخور داستان به ترتیب با لنزهای 135، 200 و 250 فیلمبرداری كردم ولی در سریال درچشم باد تمام لنزها واید بود بخصوص در فتح خرمشهر و در مقطع جنگ، لنزها 16 و 24 است به همین دلیل برای هر پلان چیدمان تازهای برای فیلمبرداری در نظر میگرفتیم. به عنوان فیلمبرداری كه درهر دو مجموعه حضور داشتید كدام یك از این دو نگاه نسبت به جنگ ایران و عراق را دوست داشتید؟هردو نگاه را دوست داشتم و خواست كارگردان را اجرا میكنم اما چون در هر دو فیلم نگاه صاحبان اثر درست و منطقی بود من به عنوان فیلمبردار لذت بصری خودم را بردم البته دركنار نوع جهانبینی شیوه دكوپاژ، طراحی میزانسنها نیز بسیار مهم بود بنابراین وقتی دوئل و درچشم باد را میبینم هردو را دوست دارم و لذت میبرم. به اعتقاد من هر دو كار آثاری ملی و قابل احترام هستند. چه ضرورتی داشت این مجموعه تلویزیونی را با نگاتیو فیلمبرداری كنید. چرا از دوربین دیجیتال استفاده نكردید؟فقط برای ماندگاری اثر چراكه سریال درچشم باد یك پروژه معمولی نبود بلكه بخش بزرگی ازتاریخ این سرزمین را در قاب تلویزیون روایت میكرد به همین دلیل باید با استفاده از نگاتیو این اثر را برای تاریخ زنده نگه میداشتیم. كیفیت كار خودتان را به عنوان فیلمبردار چطور ارزیابی میكنید؟خودستایی است اگر بگویم من اگر فیلمبردار نبودم شاید جذابیتهای بصری در چشم باد دیده نمیشد. به عقیده من این سریال را كسی باید فیلمبرداری میكرد كه تجربه داشته باشد. 25 سال است كه در این عرصه كار میكنم و تمام تجربههای این چند سال را دراین كار پیاده كردم و مطمئن هستم اگر تجربه كافی نداشتم فیلمبرداری این كاررا قبول نمیكردم چون بدون پشتوانه نمیتوانستم این كار را انجام دهم چون یك كارساده آپارتمانی نبود كه با چند نمای ساده كار بهخوبی از آب درآید.من و تیم همراهم در طول فیلمبرداری این پروژه 4 سال فصلهای مختلف و لوكیشنهای متعدد را با هم پشت سر گذاشتیم و اگر تجربیات سالها فعالیت در این عرصه نبود مطمئن هستم كه از پس كار برنمیآمدم. درواقع تجربههایم سرمایهای شد برای خوب كار كردن در سریال در چشم باد؛ در كنار همه سختیها تیم بسیارحرفهای همراهم بودند و اگر این تیم مرا همراهی نمیكرد موفق نمیشدم؛ ضمن اینكه آقای جوزانی انسان بسیار باهوشی است و مهمترین ویژگی این كارگردان این است كه به تمام حوزههای مربوط به سینما اشراف دارد و نظرات خوبی در حین كار ارائه میكرد و اگر هم مشكلی بود همفكری میكرد و به من میگفت و از هیچ پلانی نمیگذشت در واقع آدمی نبود كه سطحی كاركند و مو به مو كار خود را پیش میبرد. بهعنوان آخرین سوال، شیرینترین و تلخترین خاطره همكاری با این پروژه چه بود؟این سریال جز خاطره خوب هیچ چیز برای من به همراه نداشت درست مثل یك خانواده، 4 سال با هم زندگی كردیم و اگر رفاقت و صمیمیت نبود این مجموعه به سرانجام نمیرسید، ولی بدترین و تلخترین بخش كار روی این پروژه این بود كه سازمان صدا وسیما نگاتیو نداشت ما سراغ فارابی رفتم كه یك بخش از نگاتیو را دادند و بعد گفتند كه دیگر نگاتیو نمیدهند و باید در اختیار فیلمهای سینمایی قرار دهند. در نتیجه از نگاتیوهای كهنهای كه در انبار خوابیده بود استفاده كردم و این بخش یكی از آزاردهندهترین بخشهای كار من بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 569]