تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فال بد زدن شرك است و هيچ كس ازما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847230970




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طنز ورزشي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : طنز ورزشي zamara21st February 2008, 02:45 PMدوستان در اين تاپيك هم ميپردازيم به سلسله مطالب طنز در دنياي ورزش كه اميدواريم با جذابيت خاص خود ، براي شما عزيزان جالب توجه باشد . با ذكر اين تذكر كه كليه مطالب ، بايد طبق قوانين اين تالار باشد . zamara21st February 2008, 02:54 PMاز مينيكس تا ايشي‌زاكي! به لحظه‌هايي از برنامه 90 دوشنبه شب توجه فرماييد: «بنده قبل از اينكه فوتباليست بشم، دكتر جراح ارتوپتي! بودم كه ميومدم مينيكس و تاندول و اينا عمل مي‌كردم، دوستان اصرار داشتن ديدن دست و فرمون ما بدك نيست گفتن بيا انيميشن بساز، ما هم رفتيم تو كار كارتون و انيميشن، اول كار خيلي سخت بود اما خب تلاش كرديم، پسر شجاع ساختيم، سري سوم تام و جري ساختيم و اوج كارمون ساخت كارتون فوتباليست‌ها بود كه بنده خودم تيم شاهين رو ارنج مي‌كردم. شخصا به «سوباسا» خط مي‌دادم و ديديد كه چطوري تيم ملي ژاپن از بازيكنان تيم شاهين كه «سوباسا» و «تارو» شاخص‌ترين اونا بود» قهرمان جام جهاني شدند. البته حق «ايشي‌زاكي» بود كه تو اون تيم باشه اما خب چون منو ياد حضور استاد اسدي انداخت ديگه دعوتش نكردم. خلاصه اينكه دوستان خيلي اصرار دارند كه من به تيم ملي برگردم اما خب هم مي‌دونند كه نبايد برگردم. داستان قضيه برخورد مدير باشگاه پاختاكور با مدير روابط عمومي اين باشگاه رو سر من باور نكنيد. در ضمن خوشبختانه سوباسا و تارو و ايشي‌زاكي مينيكس نداشتند تا عملش كنم...» رييس خواب آلو (د)! دوشنبه شب – ساعت 40:23 منزل رييس فدراسيون فوتبال: فرزند جناب رييس: بابا، بابا، پاشو، عادل فردوسي‌پور داره همش زنگ ميزنه مي‌خواد باهات مصاحبه كنه... جناب رييس: ولم كن، خسته‌ام، مي‌خوام بخوابم فرزند جناب رييس: بابا مگه تو رييس فدراسيون فوتبال نيستي؟ جناب رييس: الان نيستم، چون خوابم مياد، ولي وقتي از خواب پاشدم هستم چون خوابم نمياد. فرزند جناب رييس: بابا داره‌ آبرومون ميره، فردوسي‌ هي داره ميگه آقاي كفاشيان گوشي رو بر نمي‌داره جناب رييس:‌ولش كن، زياد حرف مي‌زنه، تلويزيون رو خاموش كن. فرزند جناب رييس: بابا؟ فكر نمي‌كني ملت بگن رييس فدراسيون فوتبالي كه در حين فوتبالي‌ترين برنامه تلويزيون خواب باشه، به‌درد نمي‌خوره؟ جناب رييس: اونا از كجا مي‌خوان بفهمن كه من خوابم يا بيدارم؟ فرزند جناب رييس: اگر پا نشي من به عادل فردوسي‌پور اينا مي‌گم كه تو خوابي در اين لحظه جناب رييس از خواب مي‌پرد – جناب رييس: نمي‌خواد، نمي‌خواد! خودم مي‌گم كه خواب بودم... و اينگونه بود كه دوشنبه شب در برنامه 90 كفاشيان اعتراف كرد كه خواب بوده است و به همين خاطر كلمنته بي كلمنته! FIFA JOON متن نامه واقعي و منتشر نشده محمدرضا ساكت، مديرعامل باشگاه سپاهان به فيفا: با سلام Khedmate Jenabe aghaye FIFA: Ba salam va good morning! Be Khedmate shoma Arezam ke ma dar Iran sareman boride shode va az teameman 5 emtiaze be nahagh kam shod east. Be hamin khater az shoma taghaza mikonim Ke 6 emtiaze perspolis ra kam nakoned ta sheroye estinaf 5 emtiaze ma ra bedahad va garna EsteghlalGhareman Mishavad va sare ma bi kolah mimanad! Matne nameyei ke bayad dar resaneha montasher shavad be peyvast ersal mishavad. Lotfan hamahangihaye Lazem ra mabzool befarmaeed. Ba Tashakkor az FIFA Joon Ghorbane shoma: Sakete hamishe saket با پنبه سر مي‌برم آخرين شعر يك شاعر با سابقه در دفتر شعرش: در كوچه‌هاي غربت و تنهايي و آنجا كه دل به ياد گل كوچك و توپ پلاستيكي صورتي مي‌تپد كسي آمد كه كيسه‌اي بر دوش داشت او از منتهي اليه شمال شرق جايي كه آفتاب هميشه از آن طلوع مي‌كند آمده بود و مي‌گفت: پنبه فروشم او در كوچه‌ها فرياد مي‌زد: پنبه مي‌فروشم سركار مي‌گذارم... او فرياد مي‌زد و در چشمانش اشك ديده مي‌شد: ضمن اينكه پنبه مي‌فروشم با پنبه سر مي‌برم همه راسر كار مي‌گذارم فابيو كاپلو را رنگ مي‌كنم و ماتئوس تحويل مي‌دهم كلمنته را رنگ مي‌كنم و قلعه‌نويي تحويل مي‌دهم و اينگونه روزگارم مي‌گذرد. به عكس نویسنده توجه نكنيد چون اين اشعار ربطي به او ندارد. شاعر هم گمنام است. حاجي فيروز و حاجي پيروز كلاغ پنجره‌ها يك گفت‌وگو را از بالاي سر فيروز و پيروز براي ما آورده است كه شنيدن آن خالي از لطف نيست؛ پيروز: آقا فيروز؟ فيروز: جان فيروز؟ پيروز: پس من كي از رو نيمكت مي‌رم تو زمين؟ فيروز: هر وقت بال در بياري. پيروز: آخر من كه بال ندارم. فيروز: راست مي‌گي، تو هميشه امتحان داري. پيروز: آخه مي‌خوام بازي كنم. فيروز: بازي، بازي با دم شير بازي؟ پيروز: منظور شما دم پرسپوليسي‌ها‌ست؟ فيروز: اونها شير پاستوريزه هم نيستند. پيروز: تيمي كه بازي 3 – صفر رو 3-3 بكنه، معلومه كه شيره. فيروز: نكنه دوست داري بري پرسپوليس؟ پيروز: اخراجم كن تا برم پرسپوليس. فيروز: تو اخراجي، برو پرسپوليس. پيروز: آخه اونا راهم نمي‌دن. فيروز: پس برو خونه استراحت كن. پيروز: آخه مريض نيستم. (يك صداي مهيب شنيده مي‌شود) فيروز كريمي به توپولوويچ پيوست و تركيد. ---------------------------- منبع : کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) 3Reza21st February 2008, 06:12 PMنامه به خاویر کلمنته:d سلام خاوير و خداحافظ! چطوري خاوي؟، نيومدي؟ به قول شاعر باز مارو کاشتي رفتي، تنها گذاشتي رفتي. دروغ نگم به جز ما يکي ديگه داشتي، رفتي. خاوير نمي دانم به تو چه بگويم. تو واقعاً فرصت مناسبي را از دست دادي. تو مي توانستي بيايي اينجا و هر وقت دلت خواست با خانواده ات تماس بگيري. مشکل هم نبود، مي رفتي در صف يکي از همين کيوسک هاي تلفني که تفکيک جنسيتي شده، در قسمت مردانه (خوب شد توضيح دادم،) مي ايستادي، بعد شماره مي گرفتي مثل بچه آدم حرفت را مي زدي. اين همه بحث نداشت. بعد مي توانستي وقتي تيم ملي بازي ندارد بروي سينما. خاوي، اتفاقاً يکي از مسوولان سينمايي اخيراً گفته در حوزه فيلم و سينما «کمترين مميزي در ايران انجام مي شود». خب برو بنشين توي سالن حالشو ببر، چرا نيامدي. به اين حرف هاي نيکي کريمي هم توجه نکن که آنچه در سينماي ما با مميزي روبه رو مي شود، نگاه انتقادي فيلمساز به جامعه است و از اين حرفا. من مي دانم بدخواهان نظر تو را نسبت به ما بد کردند تا تو نيايي. يکي اش همين نيکي کريمي. يکي ديگر همان کساني که آن نامه کذايي سينمايي را امضا کرده بودند. تو بايد واقعيت را فقط از جمال شورجه مي پرسيدي بعد تصميم خودت را مي گرفتي.خاوي، تو پيش خودت چه فکر کرده يي. دوشنبه شب که معلوم شد تو نمي آيي، يکي از دانشمندان جوان ايراني در حيطه فوتبال و حومه (امير قلعه نويي) اعلام کرد که جوانان ما به انرژي هسته يي دست پيدا کرده اند، پس من مربي خوبي هستم. استدلال رو حال کردي؟! خاوي، تو نيامدي و ما فهميديم که کار بسيار مهمي کرده ايم. مالزي را دو بر صفر برده ايم. البته قبلاً هميشه کمتر از شش گل به مالزي مي زديم اما يک دانشمند جوان ايراني در حيطه فوتبال و حومه گفت ما يازده موقعيت گل در آن بازي داشتيم و مي توانستيم هجده گل بزنيم، چه خوب که نيامدي و ما اينها را فهميديم.خاوي، خودت را براي ما الکي پاپ کورن بدون فيل نکن، ما خودمان مربي داريم، خوبشم داريم. ژاپن و عربستان و“ هم که مربي خارجي مي آورند و اين اواخر در تمام جام هاي جهاني هستند، کشور غرب زده يي هستند. ما در آينده نزديک به کوري چشم تو يکي از دانشمندان جوان ايراني در حيطه فوتبال و حومه را به سرمربيگري برخواهيم گزيد.خاوي، تو به خودت ظلم کردي. اگر مي آمدي ايران، غروب ها جلوي فدراسيون فوتبال را با کفاشيان و شفق و تاج و علي آبادي و“ آب پاشي جارو مي کرديد، هندوانه قاچ مي کرديد، دمپايي ابري مي پوشيديد، مي نشستيد صفا مي کرديد، با هم دم مي گرفتيد «از اون بالا کفتر ميايه/ يک دانه“».:d:d zamara23rd February 2008, 08:00 AMقد و بالاى دايى اينقدر ما براى على دايى كه آقاى گل جهان است و اينا آهنگ نساختيم تا اينكه آلمانى ها براى او آهنگ ساختند. جناب «فلورين شترونك» كه مسؤول بخش بازاريابى EA Deutschland است (ما كه نمى دانيم EA چيست! نكند همان EA-Sport، FIFA بازى خودمان است؟) يكى از طرفداران پر و پا قرص هرتابرلين است كه در زمان حضور على آقا در اين تيم كشته مرده دايى بوده به همراه يك گروه موسيقى آلمانى به نام Das Rohr يك آلبوم براى طرفداران تيم هرتابرلين ساخته كه يكى از آهنگ هاى اين آلبوم مخصوص على دايى است. احتمالا ترجمه اين آهنگ همان «قد و بالاى تو رعنا رو بنازم » است. تازه كجاى كاريد كه «فلورين» كه آهنگ را نوشته تمايل زيادى دارد تا با يك ناشر موسيقى ايرانى همكارى كند كه آهنگ در ايران هم پخش و منتشر شود. البته آقاى فلورين را دست كم نگيريد چون قبلا ايشان اين آهنگ را در اختيار سازنده فيلم مستند «Football, Iranian style» قرار داده است! آقا خوش به حال دايى كه از آسمان و زمين برايش ريخته، مى ريزد و خواهد ريخت. تخفيف در مغازه خاوير آقاى شفق كه معرف حضور همه هستند. ايشان كه براى اولين بار در عمرشان با يك اجنبى مذاكره كرده، شرح مذاكراتش را با كلمنته اينگونه بيان مى كند كه فكر نكنم احتياجى به تفسير داشته باشد: «به آقاى كلمنته گفتم كه براى آشنا شدن با زندگى ايرانى ها فيلم هاى رنگ خدا و گبه را برود ببيند البته خودمان DVDهايش را به او داديم!» اينجا را بخوانيد و عشق كنيد: «براى گمراه كردن دلال ها در حالى كه بليت و كارت پرواز به مقصد پاريس و آمستردام را در دست داشتم، از يك فرودگاه دور افتاده با يك هواپيماى كوچك به اسپانيا پرواز كردم!» يعنى جناب شفق مثلا به دلال ها ركب زده، نه؟ البته اين استدلال آقاى شفق دیگر تركانده است: «خوبى كلمنته اين است كه ايشان اهل ايالت باسك است چون مى دانستيم كه باسكى ها اهل مذاكره هستند!!» البته جناب شفق يادشان رفته كه جغرافياى سياسى اسپانيا را مطالعه كنند كه باسكى ها تجزيه طلب و جدايى خواه هستند و اين آخرى كه آقاى شفق تخفيف گرفته ما را نابود كرده: «اول خاوير گفت دو ميليون و صد هزار يورو كه ما صد هزار يورو تخفيف گرفتيم!» حالا ما نفهميديم يك ميليون و هشتصد را باور كنيم يا دو ميليون و صد را؟ اين آقاى شفق آخرش همه را به تيمارستان مى فرستد، نه؟ نوش جانتان هى بگوييد استقلال پول ندارد و وضعش خراب است. آقا كلاغه براى ما خبر آورده كه على فتح الله زاده خويى براى به خدمت گرفتن يك لژيونر اروپايى كه در تيم اش شرايط خوبى ندارد و همه اش روى نيمكت ذخيره مى نشيند، مى خواهد قراردادى ۳ ساله ببندد، آن هم به مبلغ يك ميليارد تومان! بابا خوش به حالت، بيخود به اروپا و اينا رفتى. وقتى مى توانى يك ميليارد تومان بگيرى، ديگر آرزوهاى دور و دراز بازى در بهترين تيم هاى جهان را بى خيال شو. اين آبى كه ميلاد ميداودى ريخته در سرماى زمستان امسال يخ زده و همه دارند رويش ليز مى خورند و يك راست سر از امارات درمى آورند. آنهايى هم كه مى خواهند سر از امارات درنياورند و در همين ايران بمانند، به كمتر از يك ميليارد تومان راضى نخواهند شد! آقا راضى نشويد، بگيريد، نوش جانتان، گوشت به بدنتان، بنزين باك ماشين هاى چند صد ميليونى تان. بگيريد، ما هم فلافل با نوشابه شيشه اى ۱۰۰ تومانى مى خوريم و شب ها سبك و راحت مى خوابيم. نگران اين هم نيستيم كه دم در يا توى گاراژ گربه اى بپرد روى ماشينمان و دزدگيرمان همسايه را از خواب بپراند! مشت بزن، ماهى ۵۰ ميليون بگير مثل اينكه عمو اصغر نمى خواهد دست از سر ژنرال بردارد. حاجيلو كه قبلا گفته بود: «تا مثل امير خان از استقلال به بنز ۳۰۰ ميليونى و خانه ويلايى در خيابان جردن نرسم از استقلال نمى روم»، اين بار نسبت به مشت هاى گره شده ژنرال واكنش نشان داده كه نگوييد و نپرسيد. فقط بخوانيد كه چى گفته و چى نگفته: «اين جناب مربى كه خرد جمعى آقايان زمانى او را سرمربى تيم ملى هم كرد و به قول خودش ۱۸ سال در استقلال سابقه دارد، تا به حال در پايان هيچ ديدارى اينجورى مشت هايش را گره نكرده بود.» حاجيلو كه حسابى از دست ژنرال عصبانى است، مى گويد: «اگر از اين آقا چنين حركتى را قبلا ديده ايد، بگوييد تا به شما جايزه بدهم.» اما آنجا اين صحبت ها جالب تر مى شود كه اصغر داداش مى گويد: «قلعه نويى كه استقلال را قهرمان كرد كار خاصى نكرد. اين قهرمانى ۲ ريال هم نمى ارزد چون همين آقا ليست را سوزاند و نگذاشت تيم به آسيا برود. اصلا زمان هايى كه اين آقا پرسپوليس پروين را هم برد اينطورى مشت گره نمى كرد.» ۵۰ ميليون حقوق ماهانه باعث مى شود آدم به پدرش هم مشت بزند چه برسد به استقلال! از چاپ برخى سخنان حاجيلو به شدت معذوريم چون ممكن است به گل گرفتن این ستون منجر شود. ناز تو ديگه خريدار نداره دلمان خوش است كه رييس فدراسيون داريم. واقعا كه! برگشته گفته كه حالا ما براى كلمنته ناز مى كنيم! شما جاى ما بوديد چه مى گفتيد؟ مى گويند آقاى كفاشيان حسابى از دست كلمنته عصبانى است كه اگر نبود كه همين الان مى بايست از فوتبال كه هيچ، از روزنامه نگارى خداحافظى مى كرديم. البته ايشان اين را هم در نظر نمى گيرد كه ديگر ناز جناب كفاشيان خريدارى ندارد و هيچ مربى درست و حسابى روى زمين نمانده كه بخواهد آنها را بردارد. به قول آن جمله معروف مال خوب روى زمين نمى ماند، همانطور كه ميت هم روى زمين نمى ماند. حالا برو سرمربى گير بياور، ببينم مى توانى؟ ما كه زده ايم به سيم آخر. يك روز خبر مى آيد ماريو باسلر با مدير كل تربيت بدنى دانشگاه آزاد و مسؤول اعزام تيم هاى ورزشى به خارج از كشور مذاكره كرده، روز ديگر خبر مى آيد كه امير قلعه نويى دوباره مى آيد. يك منبع غير موثق به ما خبر داده بود كه يك آقايى كه خودروهاى خارجى را از همه جاى جهان به ايران وارد مى كند به كفاشيان پيشنهاد داده هر مربى را كه بخواهد برايش وارد مى كند! باز هم گلى به جمال واردكننده مربى، ببخشيد خودرو! ----------------------------------- نويسنده مطلب: چیا فوادی Chia Foadi / خبرگزاري فارس فوتبال zamara25th February 2008, 04:55 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند ضد ضدخود فوتبال آيا اين عكس را مى شناسيد؟ كمى نگاه كنيد. آيا دوران جوانى او فرق زيادى با دوره ميانسالى رو به پيرى اش دارد؟ دقت كنيد. باز هم نشناختيد؟ او كسى است كه نشان داد سنگ بزرگ نشانه نزدن نيست. او سنگ بزرگ را برداشت. او ثابت كرد كه تيم اش ۱۱ نفر نيست، ۱۲ نفر است! نه، اشتباه نكنيد، منظور داور نيست، يار دوازدهمش هم رسانه ملى نيست، برنامه يار دوازدهم جواد خيابانى هم نيست، بلكه يار دوازدهم تيم اش خود خودش است، خود خودش! باور نمى كنيد؟ از ۱۱۸ هم نپرسيد، از اين پنجره ها هم لازم نيست بپرسيد. عكس كه عيان است، پس چه حاجت به بيان است. باز هم نشناختيد؟ كمى بيشتر راهنمايى تان مى كنم. او كسى است كه در وجودش بخارى گازى و نفتى، بنزين سهميه بندى شده و نشده، شوفاژ و ژنراتور دارد. او كسى است كه در كنار نيمكت تيم اش يك پيستون است كه همه كار مى كند ولى داخل زمين نمى رود. باز هم نگرفتيد؟ عجب! او شكارچى شير است. او شير را روى ريل هاى راه آهن گرفتار كرد. او كسى است كه تيم اش با اينكه در رده پانزدهم بود، صدرنشين ۳۷ امتيازى را با دو تير از كمانش شكار كرد. او كسى نيست جز اكبر«ضد ضد خود فوتبال»! آقاى هدايتى صبا رو بخر آقا كلاغه دوباره از رختكن استيل آذين و پس از باخت مقابل نيروى زمينى براى ما خبرهايى آورده است. البته آقا كلاغه كه به ما زنگ زد، موبايلش خوب آنتن نمى داد، مى گفت از اين اعتبارى هاست! اما خب ما هرچه قارقار كرد را نوشتيم: «آقا فرهاد، شما حرف نزن، ما بايد حرف بزنيم. اينا باس از روى شما خجالت بكشن. اين همه تمرين، اين همه اردو، اين همه كيش، بعدش بياين اينجورى از سربازاى نيروى زمينى ببازين؟ خجالت بكشين، آخه تيم ما بايد دقيقه ۲ گل بخوره؟ آقاى ميرزاپور؟ با توام؟ تو جام جهانى رفتى؟ اين چه گل هايى كه مى خورى؟ ها؟ اون از گل اول، اين هم از گل دوم، به كى بد و بيراه بگيم؟ به برانكو؟ اينجورى مى خوايد بريم ليگ برتر؟ داريد يه كارى مى كنيد به آقا هدايتى بگيم صباباترى رو بخره تا خيالمون راحت شه، يه وقت كسى نفهمه، آهاى پسرم! نگاه كن ببين كلاغ اين پسره چيا فوادی پشت پنجره رختكن نباشه حرفاى ما رو ببره، كاش بچه بودى مى گفتم با تيركمون بزنى كلاغه رو ناكار كنى! حالا نمى دونيم باس باهاتون چيكار كنيم. پرسپوليس هم مث شما ۲ - يك باخت. دردمون كه يكى نيست، زود دو تا مى شه، اين يارو قطبيه كه معلوم نيست چيكار مى كنه، اصلا به نصيحتامون گوش نمى كنه...» National Team آقا كلاغه پس از رفتن به پشت پنجره رختكن استيل آذين سرى هم به پشت پنجره رختكن پرسپوليس زد اما خب، دير رسيد چون بازيكنان همه رفته بودند و جز كاشانى و قطبى كسى باقى نمانده بود: كاشانى: آقا اين بازى براى من خيلى مهم و حيثيتى بود، چرا باختى آخه؟ قطبى: اوه، تقصير me نبود، تقصير هف بك ها بود. كاشانى: همه جاى تيم مشكل داشت، از مدافع تا مهاجم، هف بك بدبخت چه تقصيرى داره؟ قطبى: ما مى بايست از center حمله كرد تا رسيد به Goal ، اما واقعا sorry كه نتونست از corner رسيد به Goal. كاشانى: نمى دونم اين بازيكن ها چرا اينطورى شدند، چرا به باخت عادت كردند؟ قطبى: يو مطمئن باش كه my team دل شير رو داره و ما حتما صدر جدول رو including مى كنيم. كاشانى: آقاى قطبى، بازى بعديت آخرين فرصته، اگه بزنى... - در اين لحظه قطبى حرف كاشانى رو قطع مى كنه: قطبى: زبون رو بگير تو يك گاز، گفتم كه ما شير pastorise كه نيستيم، ما real shir! هستيم. در ضمن منو نترسون، تيم National كه هست! ------------------------------- منبع: کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند rezamediatak5th March 2008, 01:40 AMنامه به يک افشين قطبي سلام افشين، بيا پيشم بشين، افشين جان از اينکه با ما همسفري خوشحاليم، ما مدت ها است که به همت و تلاش شبانه روزي دوستان سر کار هستيم و حال که مي بينيم تو هم با زيبايي هرچه تمام تر سر کار رفته يي در پوست خود جا نمي شويم، افشين عزيز تو اين توفيقت را مديون قدرت تصميم گيري کاملاً مستقل فدراسيون فوتبال هستي. گويا وقتي تو با کفاشيان به توافق رسيدي، علي آبادي گفته بچه مرشد، کفاشيان گفته جون مرشد. بعد علي آبادي گفته اين قطبي قبلاً کدوم کشورها بوده. کفاشيان جواب داده زبونم لال، روم به ديوار، گلاب به روتون، امريکا بوده. بعد مرشد به بچه مرشد مي گويد تنها سه کشور سوريه، ونزوئلا و جيبوتي قابل قبول است. بقيه کشورها غير قابل قبول هستند، امريکا که غير قابل قبول تر است و به اين ترتيب ترتيبات کار داده شده و تو سر کار تشريف برده يي، اي افشين، مشکل اول از اسم تو بوده گويا اگر يک اسم معقول و آبرومندي داشتي باز مي شد از تو دفاع کرد مثلاً اگر اسم کوچکت قلعه نويي بود، يا مايلي کهن و يک چيزي. چه عيبي داشت به جاي افشين قطبي، اسمت مايلي کهن قطبي بود؟ آن وقت بخت بيشتري داشتي. اين ديگر تقصير فدراسيون زحمتکش ما نيست، تقصير پدر و مادرت است و آنها هستند که مسوول مربي نشدن تو هستند و آنها هستند که بايد گراني سال 87 را به عهده بگيرند . افشين، بدان و آگاه باش که با قدرت تمام از اون بالا کفتر ميايه و تو با مربي نشدنت مدرک ديگري بودي براي اثبات حقانيت دوستان ما که رسماً ديگر کفتر باز شده اند، افشين قطبي، ببخشيد، معذرت مي خوام، ببخشيد، علي دايي هم مربي خوبي است و اتفاقاً آدم دلش مي خواهد از او حمايت کند. يعني من شخصاً نسبت به علي دايي حمايتم مي آيد اما از اينکه مي بينم تو را اينقدر قشنگ و با آخرين متد روز سر کار نهاده اند، احساس مي کنم فيفا عجب جاي مسخره يي است که زور الکي مي زد فوتبال ما را از زير نظر مستقيم دولت بودن جدا کند. آنها به قدرت علي آبادي ما پي نبرده بودند، باور کن امروز، فرداست که مسووليت گراني، ورود مجدد قليان به قهوه خانه ها و ترافيک شب عيد را هم او يک تنه به عهده بگيرد. مگر از الهام چي کم دارد؟، در حد الياس نادران و موسي قرباني که هست. ابراهیم رها 3Reza5th March 2008, 10:27 AMنامه به يک افشين قطبي سلام افشين، بيا پيشم بشين، افشين جان از اينکه با ما همسفري خوشحاليم، ما مدت ها است که به همت و تلاش شبانه روزي دوستان سر کار هستيم و حال که مي بينيم تو هم با زيبايي هرچه تمام تر سر کار رفته يي در پوست خود جا نمي شويم، افشين عزيز تو اين توفيقت را مديون قدرت تصميم گيري کاملاً مستقل فدراسيون فوتبال هستي. گويا وقتي تو با کفاشيان به توافق رسيدي، علي آبادي گفته بچه مرشد، کفاشيان گفته جون مرشد. بعد علي آبادي گفته اين قطبي قبلاً کدوم کشورها بوده. کفاشيان جواب داده زبونم لال، روم به ديوار، گلاب به روتون، امريکا بوده. بعد مرشد به بچه مرشد مي گويد تنها سه کشور سوريه، ونزوئلا و جيبوتي قابل قبول است. بقيه کشورها غير قابل قبول هستند، امريکا که غير قابل قبول تر است و به اين ترتيب ترتيبات کار داده شده و تو سر کار تشريف برده يي، اي افشين، مشکل اول از اسم تو بوده گويا اگر يک اسم معقول و آبرومندي داشتي باز مي شد از تو دفاع کرد مثلاً اگر اسم کوچکت قلعه نويي بود، يا مايلي کهن و يک چيزي. چه عيبي داشت به جاي افشين قطبي، اسمت مايلي کهن قطبي بود؟ آن وقت بخت بيشتري داشتي. اين ديگر تقصير فدراسيون زحمتکش ما نيست، تقصير پدر و مادرت است و آنها هستند که مسوول مربي نشدن تو هستند و آنها هستند که بايد گراني سال 87 را به عهده بگيرند . افشين، بدان و آگاه باش که با قدرت تمام از اون بالا کفتر ميايه و تو با مربي نشدنت مدرک ديگري بودي براي اثبات حقانيت دوستان ما که رسماً ديگر کفتر باز شده اند، افشين قطبي، ببخشيد، معذرت مي خوام، ببخشيد، علي دايي هم مربي خوبي است و اتفاقاً آدم دلش مي خواهد از او حمايت کند. يعني من شخصاً نسبت به علي دايي حمايتم مي آيد اما از اينکه مي بينم تو را اينقدر قشنگ و با آخرين متد روز سر کار نهاده اند، احساس مي کنم فيفا عجب جاي مسخره يي است که زور الکي مي زد فوتبال ما را از زير نظر مستقيم دولت بودن جدا کند. آنها به قدرت علي آبادي ما پي نبرده بودند، باور کن امروز، فرداست که مسووليت گراني، ورود مجدد قليان به قهوه خانه ها و ترافيک شب عيد را هم او يک تنه به عهده بگيرد. مگر از الهام چي کم دارد؟، در حد الياس نادران و موسي قرباني که هست. ابراهی� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 525]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن