واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فیلم به رغم بازیگران مشهور و ستارگان پرشماری كه در آن حضور دارند چند سال روی دست علیمحمدی و بنكدار ماند. حتی حضور سوپراستار محبوبی مانند هدیه تهرانی كه با حضوری چنددقیقهای میتواند فروش... كیوان علیمحمدی و امید بنكدار جزو فیلمسازانی هستند كه با فیلمهای كوتاه و مستندشان در عرصه سینمای تجربی چهرههای شناختهشدهای به شمار میآیند. اغلب فیلمهای كوتاه این زوج سینماگر با تحسین و ستایش فراوان روبهرو شدهاند و فیلم مستندی كه درباره ایدز ساختند نیز اعتبار زیادی برای آنان به همراه داشت. مهمترین وجه فیلمهای كوتاه و مستند این دو فیلمساز ساختار بصری پیچیده و نوآوریهای تكنیكی آنان است. علیمحمدی و بنكدار با استفاده از ابزارهای سینمایی مانند نور، حركتهای دوربین و میزانسن در فیلمهای قبلیشان فضایی ایجاد كردند كه در حوزه فیلم كوتاه و مستند تازگی داشت. چرا كه بسیاری از فیلمسازان، فعالیت در این حوزه را چندان جدی نمیگیرند و وسواس زیادی برای طراحی ساختار بصری فیلمها به خرج نمیدهند. تأكید عمده فیلمهای كوتاه و مستند در چند سال گذشته روی مضمون و سوژه اصلی بوده و كمتر دیده میشود كه استانداردهای كیفی و قواعد سینمایی در اینگونه آثار مورد توجه قرار گیرد.بیشتر مستندهای تولیدشده در سالهای گذشته بستری برای نمایش یا اجرای تعدادی ایده یا فكر سینمایی بودهاند و خیلی از آنها با عوامل غیرحرفهای و ابزار آماتور ساخته شدهاند. در چنین شرایطی بدیهی است كه ظرافتهای كار علیمحمدی و بنكدار در كارگردانی فیلمهای كوتاه و مستند به چشم بیاید و مورد ستایش قرار گیرد. این دو تجربه سالها دستیاری كارگردان صاحبسبكی مانند محمدرضا اصلانی را دارند كه فیلمهای مستندش جزو بهترین آثار تاریخ سینمای مستند ایران به شمار میروند. مسلم است كه تأثیر نگاه سینمایی اصلانی در كنار سابقه سالها فعالیت علیمحمدی و بنكدار در عرصه فیلمهای كوتاه تجربهگرا باعث شده سلیقه سینمایی این دو فیلمساز جوان به نحوی خاص و غیرمعمول شكل بگیرد كه شاید ابتدا برای تماشاگران عادی سینما كمی نامتعارف و گیجكننده جلوه كند. طرحی نو در سینمای ایران«شبانه» اولین ساخته بلند سینمایی این زوج فیلمساز است كه اولین بار در بیستوچهارمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و واكنشهای مختلفی را در پی داشت. برخی آن را جسارتآمیز و نوآورانه تلقی كردند و برخی به ساختار پیچیده فیلم ایراد گرفتند و آن را اثری متظاهرانه و به ظاهر روشنفكرانه دانستند. البته در طی 5 سالی كه از ساخته شدن شبانه میگذرد، فیلمهای بیشتری با این شیوه روایت و ساختار غیرخطی در سینمای ایران و جهان تولید شدهاند و شاید همین موضوع باعث تعدیل انتقادها نسبت به فیلم شود.به هر حال شبانه با همان الگوی ساختاری و شیوههای تكنیكی ساخته شد كه پیش از این در فیلمهای كوتاه داستانی و مستند علیمحمدی و بنكدار دیده بودیم. از این منظر میتوان شبانه را دنبالهای بر همان مسیر فیلمسازی و محصولی از همان جنس سینمایی دانست كه ایندو در سالهای گذشته مشغول تكمیل پایههای عملی و نظریاش بودند. به گفته كارگردانان شبانه، این فیلم با هدف ارائه طرحی نو در سینمای ایران ساخته شد و قرار بود نوآوریهای فنی و روایی این مستند آغازگر مسیری تازه باشد تا فیلمسازان داخلی بتوانند با فرمول جدید و روشهای نو به تجربههایی تازه در عرصه روایت داستان و بیان مفاهیم از طریق تصویر دست یابند. ولی ظاهراً این نوآوریها بهقدری سنگین و پیچیده از كار درآمدند كه پس از پایان تولید هیچ سینماداری حاضر به نمایش فیلم نبود. در حقیقت فهم بسیاری از سكانسهای شبانه بدون صرف دقت و تمركز فراوان برای تماشاگر عام ناممكن است و همین پیچیدگی و دشواریهای شبانه باعث شد كه در زمان خودش تمایلی برای نمایش عمومی آن وجود نداشته باشد و فیلم به رغم بازیگران مشهور و ستارگان پرشماری كه در آن حضور دارند چند سال روی دست علیمحمدی و بنكدار ماند. حتی حضور سوپراستار محبوبی مانند هدیه تهرانی كه با حضوری چنددقیقهای میتواند فروش هر فیلمی را تضمین كند نیز نتوانست سینماداران و پخشكنندگان را به اختصاص دادن سالن برای اكران فیلم قانع كند. شاید همین بازخوردها این دو را متقاعد كرد كه فیلم بعدیشان «شبانهروز» را در قالبی متعادلتر و با روایتی سادهتر بسازند. هر چند شبانهروز هم فیلم ساده و آسان فهمی نیست و ساختار اپیزودیك و داستانهای متقاطعش ممكن است با سلیقه تماشاگرانی كه به داستانهای ساده و فیلمهای راحتالحلقوم عادت كردهاند، چندان سازگار نباشد. تولید شبانه در زمان خودش بسیار خبرساز شد. تهیهكننده پس از مدتی كه از زمان فیلمبرداری میگذشت، از حمایت فیلم دست كشید و پروژه به دلیل مشكلات مالی متوقف شد. اما وساطت هدیه تهرانی و تلاش او برای جذب اسپانسر باعث شد تا فیلم دوباره به جریان بیفتد. این موضوع در سینمای ایران كمتر اتفاق افتاده كه ستاره اول یك فیلم برای ساخته شدن آن شخصاً وارد عمل شود و از اعتبار حرفهای خود برای جذب سرمایه، مایه بگذارد. معمولاً با ته كشیدن بودجه و متوقف شدن یك پروژه سینمایی، اولین كسانی كه دست از كار میكشند و خسارت مطالبه میكنند، ستارهها و بازیگران مشهور آن هستند. از این بابت شبانه یك نمونه جالب از رفتار حرفهای یك سوپراستار برای كمك به موجودیت فیلم است. واقعیت یا توهم؟فیلمنامه شبانه ساختاری نامتعارف دارد و داستان فیلم به شیوه غیرخطی و با استفاده از درهمآمیزی واقعیت و توهم روایت میشود. اولین و مهمترین عاملی كه مانع برقراری ارتباط تماشاگر با فیلم میشود همین چندپارگی روایت و بههمریختگی زمان در فیلمنامه است. داستان شبانه درباره دختری است كه همراه 2 نفر از دوستانش در یك مهمانی مواد روانگردان و توهمزا مصرف میكنند و بر اثر زیادهروی در مصرف مواد به حال مرگ میافتند. شخصیت اصلی در آستانه مرگ بخشهایی از زندگی و روابط گذشتهاش را در ذهنش مرور میكند، در حالی كه بشدت گرفتار توهم ناشی از مواد روانگردان است. این داستان (یا در واقع شبه داستان) با استفاده از تكنیكهای روایت غیرخطی و در فضایی كاملاً وهمآلود بازگو میشود. رفت و برگشتهای زمانی باعث میشود كه خط اصلی ماجراها از دست تماشاگر در برود و مخاطب نتواند بین صحنههای فیلم توالی منطقی برقرار كند. اغلب سكانسهای فیلم در شب میگذرد و فضاسازی با نور و سایه روشن ایجاد شده كه فضایی تاریك و خفقانآور را به جایگاه شكلگیری وقایع كابوسوار مبدل میكند.نحوه روایت یا چیدمان تصاویر در شبانه بر اساس منطق رویا پردازش نیافته است. آنچه روح حاكم بر فیلم را شكل میدهد، منطق توهم است و نه رویا. فیلمهای زیادی در تاریخ سینما وجود دارند كه بر اساس منطق رویا (و در پارهای موارد كابوس) پیش میروند و در انتخاب شیوههای داستانگویی و تصویرسازی به نظریههای روانشناختی متكی هستند. شاید نمونه دمدستیاش فیلمهای دیوید لینچ (بزرگراه گمشده، جاده مالهالند، اینلند امپایر) باشد كه در ایران نیز شهرت كافی دارند و بارها دیده شدهاند. انیمیشن پرسروصدای «كورالین» هم ساختاری كابوسوار دارد و همهچیز در آن با الهام گرفتن از شیوه شكلگیری رویاها و كابوسها به پیش میرود. اما شبانه داستانش را بر اساس منطق توهم روایت میكند. این شیوه كه با افزایش رویكرد جوانان به مصرف مواد روانگردان در سینما نیز رواج یافت، مرز بین خیال و واقعیت را از میان میبرد و تماشاگر را با این پرسش مواجه میكند كه آنچه میبیند واقعیت است یا توهم؟ البته این رفت و برگشت میان واقعیت و توهم باید طبق الگویی دركپذیر و مشخص انجام شود تا مخاطب سررشته داستان را گم نكند و میان این دو دنیا سرگردان نشود. در اینگونه فیلمها معمولاً كلیدهایی به تماشاگر داده میشود كه قادر به تشخیص واقعیت از توهم باشد، اما در شبانه همهچیز با ابهام و پیچیدگی پیش میرود. علیمحمدی و بنكدار درست گفتهاند كه شبانه را برای «تماشاگران باهوش» ساختهاند، چون عملاً فهم تمام نكتههای فیلم به هوشمندی و تمركز زیادی نیاز دارد. پنهان كردن ضعفهااستفاده از تكنیكهای روایت غیرخطی به خودی خود نه ضعف فیلم به شمار میآید و نه امتیاز آن. مهم این است كه این شیوه چگونه و با چه میزان كارآمدی به كار گرفته شود و تأثیر نهایی فیلم روی ذهن مخاطب چه باشد. فراموش نكنیم كه گاهی ساختن یك فیلم ساده با روایت كلاسیك و داستان خطی، بسیار دشوارتر از تهیه فیلمی با ساختار مدرن و روایت چندوجهی است. چون در نوع اول اشكالات و نقایص فیلم خیلی راحتتر آشكار میشود، اما در نوع دوم ممكن است خیلی از ضعفها پشت ظاهر پیچیده و خوشرنگ و لعاب فیلم پنهان بماند. البته رویكرد جسارتآمیز سازندگان شبانه قابل تحسین است و با توجه به پیشینه آنان در فیلمهای كوتاه و مستندی كه در سالهای اخیر ساختهاند، به نظر میرسد این شیوه نگاه و سلیقه سینمایی اصالت داشته باشد و ترفندی برای مرعوب كردن مخاطبان و منتقدان سینما نباشد.به هر حال با وجود بازیگران سرشناسی كه در شبانه بازی میكنند (هدیه تهرانی، كورش تهامی، كمند امیرسلیمانی، ستاره اسكندری، مهدی پاكدل، امیرحسین صدیق، حمیدرضا پگاه، بهاره رهنما و آتیلا پسیانی) انتظار میرود كه علاوه بر تماشاگران خاص كه به دیدن اینگونه فیلمها علاقه دارند، برخی مخاطبان عام سینما نیز به تماشای این فیلم ترغیب شوند. فهرست بازیگران شبانه به اندازه كافی پروپیمان هست كه بتوان آن را یكی از عوامل جذابیت فیلم تلقی كرد. همینطور تجربههای تكنیكی و مهارتی كه علیمحمدی و بنكدار در چینش میزانسن و قاببندی سكانسهای دشوار شبانه دارند، میتواند برای علاقهمندان جدی و پیگیر سینما كنجكاویبرانگیز و جالب باشد. نكته مهم دیگری كه نباید نادیده گرفته شود: شبانه با همه ضعفها و ابهامهایش تلاشی است برای ارائه سینمایی متفاوت و غیرتقلیدی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 872]