واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پروژه رهبری احمدی نژادبر اصولگرایان شکست خورد بنابراين در حال حاضر جريان اصولگرا دچار تشتت نيروها و فقدان رهبري شده است. لزوم رهبري رييس جمهور يك مساله كاملا طبيعي است چرا كه در زماني كه يك جناح سه مصدر انتخاباتي شورا، مجلس و رياست جمهوري را در دست دارد بهترين گزينه براي رهبري اين جناح شخص رييس جمهور با پشتوانه آراء ميليوني مردم است. سایت انصار نیوز در تحلیل نتیج انتخابات 24 آذر نوشت:در انتخاباتي كه گذشت اكثريت مردم به كساني راي دادند كه آنها را اصولگرا ميدانستند بدون اينكه اطلاع دقيقي از اختلافات دروني جبهه اصولگرايي داشته باشند. در نگاه من علت پيروزي ليست ائتلاف اصولگرايان نه ادعاي آنها در مورد ائتلاف و نه حمايت از قاليباف نبود، بلكه وجود چهرههايي چون چمران و شيباني و خادم كه نزد مردم شناخته شده بودند دليل اين پيروزي است. اكنون كه ليست حاميان دولت شكست خورده است ساده است كه مسئوليت شكست را بر شكستخورده بار كنيم و با برندگان در نيش زدن به بازندگان همراه شويم اما اين كار تنها ميتواند از اعضاي حزب باد سر بزند كه نميتوانند از وسوسه همراهي با طرف برنده خلاص شوند. ميتوانيم ادعا كنيم آقاي چمران در هر ليستي قرار ميگرفت آن ليست قاطعانه در انتخابات پيروز ميشد. البته چمران بزودي نتيجه انتخاب خود را در قالب حملات شديد و ساختاري احزاب به دولت خواهد ديد. همچنين انتظار ميرود در شوراي شهر تهران حاميان قاليباف با اصلاحطلبان در حمايت از سياستهاي شهردار در تفاهم كامل عمل كنند. در اين صورت بعيد نيست شاهد هماهنگي بيشتر اين دو جريان در انتخابات آتي مجلس در مخالفت با رييس جمهور نيز باشيم. اما چرا ائتلاف رايحه خوش خدمت وارد رقابت انتخاباتي شد؟ از فرداي پيروزي احمدينژاد در انتخابات رياست جمهوري، دو گروه به مخالفت با وي برخاستند. گروهي بدلايل شخصي و احساس ناديده گرفته شدن توسط احمدينژاد و گروهي بدليل اختلاف نظرهاي بنيادي با وي. گروه اول براي جبران احساس تحقير خود گروه دوم را وارد صحنه كرد. البته خوب است اين گروه انديشه كنند كه با وجود ايجاد دودستگي (يا بهتر بگوييم اضمحلال) در جريان اصولگرا و مخالفت با رييس جمهور، نهايتا جايگاه جديدي بدست نياوردند و هنوز عضو شورا هستند، چيزي كه در معيت رييس جمهور هم چه بسا بهتر قابل دسترسي بود. اين دو جريان در مواضع سياسي و اجتماعي خود رهبري احمدينژاد بر جناح اصولگرا را رد ميكنند در حالي كه خودشان هم در حد و اندازه رهبري اين جريان نيستند. بنابراين در حال حاضر جريان اصولگرا دچار تشتت نيروها و فقدان رهبري شده است. لزوم رهبري رييس جمهور يك مساله كاملا طبيعي است چرا كه در زماني كه يك جناح سه مصدر انتخاباتي شورا، مجلس و رياست جمهوري را در دست دارد بهترين گزينه براي رهبري اين جناح شخص رييس جمهور با پشتوانه آراء ميليوني مردم است. با اين حال نخبگان اصولگرا از پذيرش رهبري سياسي (نه فكري) احمدينژاد استنكاف ميكنند. هر حركت جمعي نيازمند وجود رهبري است.البته در اين مساله نياز هست كه بدنه جمع داراي تقواي سياسي لازم باشند تا بر نفس خود غالب شده و تبعيت از حركت رهبر را پذيرا باشند، مخصوصا وقتي كه قانوني براي نافذ كردن خودبخودي اراده رهبر بر جمع وجود نداشته باشد. با اينكه احمدينژاد مظهر تفكر اصولگرايي بود بدليل كمبود تقواي سياسي در ميان نخبگان اين جريان، آنها نه تنها وي را تنها گذاشتند بلكه به جبهه دشمن پيوستند. زماني كه احمدينژاد آماده ميشد وزراي مورد نظر خود را به مجلس معرفي كند عماد افروغ ميگفت «صداي پاي ديكتاتوري ميآيد». آيا اين نوع سخن گفتن تنها ناشي از اختلاف نظر در تفسير اصولگرايي است؟ آيا ما ميتوانيم دل خود را به اين خوش كنيم كه اين افراد نام خود را اصولگرا ميگذارند؟ آنها وقتي رهبري جناح اصولگرا را ميكوبند در واقع زير پاي عمود اين خيمه را خالي ميكنند و اگر ستون خيمه نباشد چهار ميخ كناري هم به كاري نخواهد آمد. البته اختلاف نظر در چارچوب اصولگرايي امري پذيرفته شده است. اما تمسخر، تخريب، ديکتاتور خواندن و مواضع نمايشي بر عليه رييس جمهور معنايي جز تضعيف موقعيت مظهر اصولگرايي نخواهد داشت. ستاد حاميان دولت وارد انتخابات شد تا مساله عدم پذيرش رهبري احمدينژاد را با راي مردم حل کند که در اين راه شکست خورد. اما ما از عملکرد خود در انتخابات شوراها به هيچ وجه پشيمان نيستيم. بيهوده بود که از ما بخواهند به ليستي راي بدهيم که مدير مسئول بازتاب در آن عضويت دارد. ما به حمايت از رييس جمهور ادامه مي دهيم حتي اگر تمام نخبگان و حتي مردم به او پشت کنند و تنهايش بگذارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]