واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آخه دست خودم نيست... نويسنده:انسيه شهرستانکي وسواس قرن هاست که به عنوان يک اختلال رفتاري شناخته شدهaa خدا نصيب نکند، وسواسي ها نه تنها زندگي را براي خودشان تيره و تار مي کنند بلکه اطرافيانشان هم از دستشان آسايش ندارند.درجه اين تيرگي هم به شدت وسواس طرف بستگي دارد.وسواس رفتاري است که فرد وسواسي انجام مي دهد و تنها از طريق تکرار آن به يک آرامش موقتي مي رسد. بنابراين وسواس نه فقط حساسيت به تميزي، که يک سري افکار و تصاوير ذهني است که برخلاف اراده آدم به ذهنش هجوم مي برند و مخش را عملاً مختل مي کنند.بد نيست رفتارهاي اين اواخرتان را مرور کنيد و ببينيد چقدر اين جور آدمي هستيد. با تشکر از سارا شيرازي مطلق* شناسايي آدم چه جور وسواس هايي مي گيرد؟ اگر فکر کرديد فقط آدم هايي که از صبح تا شب بشور و بساب مي کنند و از شب تا صبح توي حمام خودشان را مي سابند وسواسي اند، سخت در اشتباه هستيد. وسواس مدل هاي مختلفي دارد که هرکدام از آنها براي خودش دنيايي از آدم هاي وسواسي را مي سازد.البته همه انواع آن در دو دسته وسواس فکري و عملي قرار مي گيرند.مثلاً آدمي که مرض دارد گوشه هاي ناخنش را بکند و يا اينکه يکي دو ساعت خودکار دستش بگيرد و روي کاغذ خط خطي کند، به نوعي بيمار وسواسي است. وسواس فکري وسواس هايي که همه فکر و ذکر طرف را تحت تأثير قرار مي دهند«وسواس فکري»هستند که به صورت هاي مختلف خود را نشان مي دهند: اگر بخش مهمي از اشتغالات روزانه ذهني و فکري تان بدنتان است يا اينکه دائماً به پزشک مراجعه مي کنيد و دنبال پيدا کردن دارويي جديد براي سلامتي بدن هستيد همانا بدانيد و آگاه باشيد که دچار وسواس فکري «انديشه درباره بدن»شده ايد. اگر شب و روز فکر و ذکرتان اين است که چرا در گذشته چنين و چنان کرده اند؟ آيا فلاني حق داشته است فلان کار را انجام بدهد يا نه؟ يا آيا امروز که فلان کار را مي خواهيد انجام دهيد درست است يا نه؟ مطمئن باشيد که وسواس فکري«رفتار حال يا گذشته»را داريد. بعضي ها در برهه هايي از زمان دچار سؤالات عجيب و غريب فلسفي مي شوند.مسائلي در زمينه مرگ و زندگي، خير و شر و ... از اين دست هستند.اگر اين فکرها از حد معمولش بگذرد، اين طور افراد دچار وسواس فکري «در رابطه با اعتقادات»هستند. بعضي وقت ها شخصي درباره مسأله اي اعتقاد شديدي پيدا مي کند.مثلاً از خاصيت دارويي گياهي اطمينان کامل ندارد اما گير مي دهد که اين دارو براي فلان بيماري مفيد است.اين آدم ها دچار وسواس فکري«انديشه افراطي» هستند. وسواس عملي «وسواس عملي»همان طور که از اسمش پيداست در عمل افراد ظاهر مي شود و به شکل هاي مختلفي خودش را بروز مي دهد. مردم بر حسب عادت فقط همين نوع را وسواس مي دانند که متأسفانه بين خانم ها بيشتر ديده مي شود.اما مرداني که وسواس شست و شو دارند بيماري شان شديدتر است.اگر ديديد همکارتان هميشه 45 دقيقه در دستشويي مي ماند احتمال بدهيد که ممکن است دچار بيماري وسواس شست و شوي مکرر شده باشد. بعضي ها وسواسشان از حالت بيماري خارج شده و به صورت مرض(!) در آمده است.دزدي يکي از اين موارد است و اين نوع وسواس حتي در افرادي ديده مي شود که هيچ گونه نياز مادي ندارند.به اين نوع وسواس« رفتار منحرفانه»مي گويند. گرفتار شدن به«دقت وسواسي»را در منظم کردن دکمه لباس و ...مي بينيم.طرف طوري است که انگار از اين کار احساس آرامش مي کند.اگر موقع بيرون آمدن از خانه يکي دو ساعت جلوي آينه مي ايستيد به خودتان شک کنيد که وسواس داريد. شمردن و شمارش ها هم در مواردي مي توانند يکي از انواع وسواس به حساب بيايند.مثل شمردن نرده ها با اصرار بر اينکه اشتباهي نشود.بعضي وقت ها هم اين نوع وسواس در شمردن نقطه کلمات، گل هاي فرش، تعداد کتاب هاي کتابخانه و ...بروز مي کند و امان از روزي که طرف شک کند آيا اين کتاب دويستم بوده يا دويست و يکم و مجبور شود دوباره از اول شروع کند. گاهي وسواس ها به صورت راه رفتن اجباري است.شخص از اين طرف به آن طرف راه مي رود و اصرار دارد که تعداد قدم ها معين و طبق ضابطه باشد.مثلاً فاصله بين دو نقطه از ده قدم تجاوز نکند يا اينکه از آن کمتر نباشد. راه رفتن روي جدول جوي يا روي خط هاي حاشيه قالي هم نوعي از اين وسواس است. درمان چطور مي شود از شرش خلاص شد؟ کساني که وسواسي مي شوند معمولاً قبول ندارند که دچار بيماري هستند و به خاطر همين کمتر دنبال درمان آن مي روند.يکي از راه هاي آنها تغييرم حيطي است که در آن زندگي مي کند.درمان وسواس روش هاي اصولي و خانگي دارد که اولي براي وسواس هاي شديد و دومي براي خفيف ترها به کار مي آيد. زندگي در جمع:آدم وسواسي در تنهايي بيشتر به رفتارهاي تکراري مي افتد. به خاطر همين بهتر است او را از گوشه گيري و تنهايي بيرون کشاند.مسافرت هاي دسته جمعي پيشنهاد مؤثري است. تغيير فضا:دور کردن بيمار از محيط خانواده مي تواند در کاهش بيماري او مؤثر باشد.اگر در يک منطقه خوش آب و هوا باشد که ديگر نور علي نور است. مشغوليت:دوباره کاري هاي افراد وسواسي معمولاً به خاطر اين است که وقت و فرصتي کافي براي انجام کارها دارند.مشغول بودن ذهن و جسم يکي بعد از ديگري بيمار را وادار مي کند که بي خيال بعضي از رفتارهاي وسواسي شود. شيوه هاي اخلاقي:رودربايستي ها تا حدود زيادي باعث کم شدن اين بيماري مي شود.اگر از يک بيمار وسواسي با لطف و شيريني انتقاد شود، باعث بهبود بيماري او مي شود. زير پا گذاشتن موضوع:در مواردي براي درمان بيمار چاره اي نيست جز اينکه به او القا کنيم به قول معروف به سيم آخر بزند، مثلاً با پيراهن کثيف يک روز را سر کند. قدم به قدم تا وسواسي شدن 1)سن:وسواس هم زمان با بلوغ شروع ميشود و کم کم رشد مي کند و اگر به موقع کنترل نشود، نه تنها خود طرف به فغان مي آيد، که ممکن است خانواده هم از دستش سر به بيابان بگذارد. 2)هوش:وضع هوشي وسواسي ها در سطحي متوسط و حتي بالاتر از حد متوسط است.به خاطر همين رفتارشان را نبايد به حساب کم هوشي شان گذاشت. 3)اعتقاد:وسواس شست و شو بيشتر در افراد مذهبي ديده مي شود.اين افراد معمولاً اهل رفت و روب و بشور و بساب بيش از حد هستند و اگر يک تار مو روي کفپوش اتاق ببينند الم شنگه اي به پا مي کنند. 4)شخصيت و محيط:آنهايي که در زندگي شخصي حساس ترند امکان ابتلايشان به بيماري وسواس بيشتر است و غلبه وسواس بر آنها زيادتر.بين فرزنداني که پدر و مادر معمولاً محکومشان مي کنند اين بيماري بيشتر ديده مي شود. پي نوشت ها : *کارشناس ارشد روان شناسي منبع:همشهري جوان، شماره 259 /م
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 663]