واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: معجزه ذکر

ياد خداى متعال و نعمت هاى او از امورى كه انسان را معاونت كامل مى نمايد در مجاهده با نفس و شيطان ، و بايد انسان سالك مجاهد خيلى مواظب آن باشد (تذكر ) است و ما اين مقام را به ذكر آن ختم مى كنيم ، با اين كه خيلى از مطالب باقى است و آن در اين مقام عبارت است از ياد خداى تعالى و نعمت هايى كه به انسان مرحمت فرموده است . بدان كه امور فطريه كه هر انسان جبله و فطره بدان حكم مى كند، احترام منعم است و هر كس در كتاب ذات خود اگر تاملى كند، مى بيند كه مسطور است كه بايد از كسى كه به انسان نعمتى داد، احترام كند. و معلوم است هر چه نعمت بزرگ تر باشد و منعم در آن انعام بى غرض تر باشد، احترامش در نظر فطرت لازم ،تر و بيش تر است . مثلا فرق واضح است در احترام بين كسى كه به شما يك اسب مى دهد و آن منظور نظرش هست ، يا كسى كه يك ده شش دانگى بدهد و در اين دادن منتى هم نگذارد. مثلا اگر دكترى شما را از كورى نجات داد، فطرتا او را احترام مى كنيد، و اگر از مرگ نجات داد بيشتر احترام مى كنيد. اكنون ملاحظه كن نعمت هاى ظاهره و باطنه كه مالك الملوك جل شانه به ما مرحمت كرده كه اگر جن و انس بخواهند يكى از آن ها را به ما بدهند نمى توانند و ما از آن غفلت داريم مثلا اين هوايى كه ما شب و روز از آن استفاده مى كنيم ، و حيات ما و همه موجودات محيط وابسته به وجود آن است كه اگر يك ربع ساعت نباشد هيچ حيوانى زنده نمى ماند چه نعمت بزرگى است ؟ كه اگر تمام جن و انس بخواهند شبيه آن را به ما بدهند، عاجزند، و همين طور قدرى متذكر شو ساير نعم الهى را، از قبيل صحت بدن و قواى ظاهره از قبيل چشم و گوش و ذوق و لمس و قواى باطنه از قبيل خيال و وهم و عقل و غير آن كه هر يك منافعى دارد كه حد ندارد. تمام اين ها را مالك الملوك به ما عنايت فرموده بدون اين كه از او بخواهيم ، و بدون اين كه به ما منتى تحميل فرمايد، و به اين ها نيز اكتفا نفرموده است ، وانبيا و پيغمبران فرستاده ، و كتبى فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت و بهشت و جهنم را به نموده ، و هر چه محتاج به او بوديم در دنيا و آخرت به ما عنايت فرموده است ، بدون اين كه به طاعت و عبادت ما احتياجى داشته باشد، يا به حال او طاعت و معصيت ما فرقى كند، فقط از براى نفع خود ما امر و نهى فرموده .بعد از تذكر اين نعمت ها و هزاران نعمت هاى ديگر كه حقيقتا از شمردن كليات آن تمام بشر عاجز است تا چه رسد به جزئيات آن ، آيا در فطرت شما احترام به چنين منعمى لازم است ؟ و آيا خيانت نمودن به چنين ولى نعمتى در نظر عقل چه حالى دارد؟ و نيز از امورى كه در فطرت ثبت و مسطور است ، احترام شخص بزرگ و عظيم است . اين همه احتراماتى كه مردم از اهل دنيا و ثروت مى كنند، و از سلاطين و بزرگان براى اين است كه آن ها را بزرگ و عظيم تشخيص داده اند.آيا چه عظمتى به عظمت و بزرگى مالك الملوك است كه دنياى پست و مخلوق ناقابل او كه كوچك ترين عوالم است ، و تنگ ترين نشات است تاكنون عقل هيچ موجودى به آن نرسيده ؟ بلكه به همين منظومه شمسى خودمان كه از منظومات شمسى ديگر كوچك تر و در پيش شموس ديگر قدر محسوس ندارد، مستكشفين بزرگ دنيا اطلاع پيدا نكرده اند. آيا اين عظيم كه با يك اشاره اين همه عوالم و هزاران هزار عوالم غيبيه را خلق فرموده لازم الاحترام نيست در فطرت عقل ؟و نيز، حاضر در كتاب فطرت لازم الاحترام است . مى بينيد كه اگر انسان از كسى خداى نكرده بدگويى كند در غيابش ، اگر حاضر شد فطرتا سكوت مى كند و از او احترام مى نمايد، و معلوم است خداى تبارك و تعالى در همه جا حاضرم و تمام ممالك وجود، در تحت نظر او اداره مى شود، بلكه همه ، نفس حضور و همه عالم ، محضر ربوبيت است .اكنون متذكر شو اى نفس خبيث نويسنده كه چه ظلمى است بزرگ و چه گناهى است عظيم اگر معصيت چنين عظيمى را به نعمت خودش كه قواى تست در محضر مقدس خودش بنمايى .آيا اگر داراى خردلى حيا باشى ، نبايداز خجلت آب شوى و به زمين فرو بروى ؟ پس از عزيز متذكر عظمت خداى خودت باش ، و متذكر نعمت ها و مرحمت هاى او شو، و متذكر حضور باش ، و ترك كن نافرمانى او را، و در اين جنگ بزرگ بر جنود شيطان غلبه كن ، و مملكت خود را مملكت رحمانى و حقانى كن ، و به جاى جنود شيطان ، محل اقامت لشگر حق تعالى نما، تا آن كه خداوند تبارك و تعالى تو را توفيق دهد در مجاهده مقام ديگر و در ميدان جنگ بزرگ تر كه در پيش است ، و آن جهاد نفس است در عالم باطن و مقام دوم نفس كه ان شاء الله به آن اشاره مى كنيم . و باز تذكر مى دهم كه در هر حال به خود اميدى نداشته باش كه از غير خداى تعالى از كسى كارى بر نمى آيد، و از خود حق تعالى با تضرع و زارى توفيق بخواه كه تو را در اين مجاهده ، اعانت فرمايد تا بلكه ان شاءالله غالب آيى انه ولى التوفيق . تهیه و تنظیم محمد حسین امین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]