واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین - از دیروز عصر، هدایت نهضت با زینب سلامالله علیها است: سرپناهی کودکان، غمخواری بیوگان، التیام خاندان شهیدان، تیمارداری مریضان و سخنگویی کاروان. نهضت عاشورا منحصر به صبح تا ظهر دهم محرم نمیشود. گستره زمانیاش، در محدودترین محدوده خود، از دعوت کوفیان آغاز و تا کوفه، با همه قضایای فرعی آن، خاتمه مییابد. از دعوت کوفیان و اعزام مسلم تا مسجد کوفه و تجلی صوت علوی در حنجره دحتر علی . این نهضت، صرفنظر از مقام امامت، 3 شخصیت برجسته دارد: مسلم، عباس و زینب. مسلم پسر عم امام، عباس برادر امام و زینب خواهر امام. مسلم زمینهساز حرکت، عباس عمود خیام و زینب پیامبر نهضت.رابطه شیعه با امام، عاشق با معشوق و رهرو با ولی رابطهای است مالامال از انقیاد و ادب. این دو همراه با هم شکوهمندند، گرچه انقیاد کمال یافته، خود ادب زاست. روح انقیاد و ادب در تمامی عاشوراییان در اوج است اما نمود ادب در این سه شخصیت در کمال قرار دارد. حتی مرثیه سرایان در مراثی خود، ضمن آنکه این سه ستاره را به گونهای والا ترسیم کردهاند، به ادب و انقیاد آنان تأکید دارند: «مسلم» به استقبال مرگ میشتابد چرا که فرمان رهبری را میبرد. سابقه پیمانشکنیهای مکرر کوفیان در ضمیر او نقش بسته است و حافظه او آکنده از سست عهدیهاست؛ اما در هنگامهای که امام وقت برای آغاز قیام خود ، رصد وضعیت و نحوه گسترش نهضت نیازمند پیکی امین است جز اطاعت پاسخی ندارد. زمین ادب میبوسد و زمان را مغتنم میشمارد. جگرگوشهگان را نیز در این راه ناشناخته و پرمشقت همراه دارد. این وظیفه را کسی باید به عهده داشته باشد که ایمان به بیکفایتی تدبیر نارسای انسانی در برابر پرتو وظیفه الهی در قلب او موج زند. و «ابن عقیل» چنین است. شهادت مسلم در اوج مظلومیت صورت میگیرد اما نهایت وفاداری و تعهد به رهبری در او مشهود است.«ابوفاضل» خدای ادب و بنده عشق است: محبت به فرزندان برادر، عشق به برادر، که هیچگاه جز تا دم شهادت او را به این نام نخواند و غیرت به حرم پیامبر.عباس راهی سقایت میشود. قهرمان بنیهاشم و ماه تابناک این قبیله، او که از هیچ چیز واهمه ندارد، از لبان تبدار نوباوگان حریم ولایت شرمنده میشود . مگر مردانگی و فتوت چیست؟استجازه عباس، سر به زیر انداختن و با امام سخن گفتن، حرکتش، گام گذاشتن به شریعه، آب را تا لب تشنه رساندن و ننوشیدن، خود را موأخذه کردن، اطاعت از مقام ولایت در خودداری به هنگام برخورد با خصم، دست به قبضه نبردن یلی که هراسی از جنگاوری ندارد، نشانگر ادب تشیع است. از مرکبی بلند بالا و با سر به زمین فرود آمدن برای همه دردناک است اما برای پهلوان نامور بنیهاشم دردناکتر . اما او خوش است که خاطر ولایت را خواسته است و جانب ادب پاس داشته است و خدا نیز سپاس او میگزارد و مقام «باب الحوایج» نصیبش میفرماید.و اما زینب، کمال عشق به برادر و غیرت به حرم او که حمایت و همراهی برادر را کابین خویش ساخته بود. او که سفارش پدر، مادر و برادر را در لزوم حمایت برادر دیگر در گوش جان سپرده و از بدو طفولیت تمرین این آزمایش بزرگ را کرده بود، او که در آخرین هجمه مولای خود به صف دشمنان نیز مؤدبانه، هر چند مویهگرانه، سفارشهای آخر را فرمان برده بود. او که حتی پس از شهادت سیدشهیدان، خود را منقاد رهبری وقت اعلام کرده، از مولای خود سیدساجدین فرمان میبرد زیرا تشیع یعنی انقیاد در برابر امام و یعنی ادب در برابر ولی.فشار عاطفه و حزن حاصل از فاجعه، او را از قبول و ایفای نقش کاروانسالاری بازنداشته است. او باید شهامت حسینی را پاس دارد و پاسداشت این شهامت و افتخار، و اقامه و تجلی گفته برادر که «ما اری الموت الا سعاده» با سر به زیر انداختن و گریستن در تنافی است. او در مقابل گردنکشان و عاصیان ولایت، گردن میفرازد تا پیام شهادت و مظلومیت را توأمان بدهد.او با تکیه بر فصاحت علوی، مسجد را، کوفه را، بگیر تمام عالم را میلرزاند. مسجد کوفه پس از علی (ع) با خطابههای حیدری بیگانه بوده است و امروز نوای او ستونهای دلتنگ مسجد را آرامش میبخشد:استن حنانه از هجر رسولضجه میزد همچو ارباب عقولدردانه ولایت و ناموس الوهیت، ابتلای االهی را مظهر جمال ربوبی میداند: «و ما رایت الا جمیلا» و سند خفت خائنان را به زوال ظهر و پخش اذان حوالت میدهد. این عرفان، این ستیز و این پرهیز ، جز از دخت علی (ع) از چه کسی ساخته است؟ویژگی شیعه، تولای اوست و پرهیز از چون و چرا در مقابل ولایت: به غلامی تو مشهور جهان شد حافظحلقه بندگی زلف تو در گوشش باد منبع : روزنامه ابرار بیست و هشتم اردیبهشت هفتادو شش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]