واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - مژده دقیقی معتقد است که متولیان فرهنگی ما ظاهرا از بین تمام نقشهایی که باید ایفا کنند، فعلا فقط به نقش بازدارنده اکتفا کردهاند. اکثر جوابها منفیست و بیشترِ درها بسته. متأسفانه هرچه میگذرد این مشکلات بیشتر میشود... به گزارش خبرآنلاین، مژده دقیقی در دانشگاه شهید بهشتی علومسیاسی خوانده، مدتی به کار روزنامهنگاری مشغول بود و سرانجام هویت فرهنگی خود را در کار ترجمه پیدا کرد. از مهمترین کارهای وی میتوان به «وقتی یتیم بودیم» کازوئو ایشیگورو، «عدالت در پرانتز» نوشته ایزاک بابل، «ترجمان دردها» نوشته جومپا لاهیری، و هنر ویرایش گفتوگو با رابرت گاتلیب اشاره کرد. «سایت هزار کتاب» درباره فضای نقد کتاب و ترجمه کتاب در کشور با دقیقی گفتوگویی انجام داده که بخشهایی از آن را در ادامه می خوانید: - اینکه مترجمها قاعدتا باید از دانشکدههای زبان بیرون آمده باشند، باید بگویم که ظاهرا خلاف این ثابت شده و این دانشکدهها تأثیر چندانی بر عرصه ترجمه در ایران نگذاشتهاند. اتفاقا شاید آسیبشناسی دلایل این مسئله برای این مؤسسههای آموزشی ضروری باشد. ولی در مورد خودم باید بگویم روند رسیدن به کار ترجمه برایم یک سیر تجربی و طبیعی بود. من کارم را با روزنامهنگاری بیشتر در حوزه ادبی شروع کردم و از ابتدا ترجمه و ویرایش در کارم خیلی پررنگ بود. رفتهرفته به دلیل علاقهای که به وادی داستان داشتم، کارم در حوزه ترجمه ادبی متمرکز شد و طبعا از روزنامهنگاری فاصله گرفتم. هنوز هم گاهی بنا به ضرورت ویرایش یا ترجمههای متفرقه میکنم، ولی ترجیح میدهم تمام وقتام را به ترجمه ادبی اختصاص بدهم. - من به دلیل انس و الفتی که با مطبوعات داشتم لذت چاپ کارهایم را قبلا هم حس کرده بودم. حتی میتوانم بگویم با این تیراژ اسفبار کتاب، چاپ اثر در مطبوعات گاهی بازخورد بهتری دارد. - هر کاری در نوع خودش سختیها و مشکلاتی دارد. ترجمه هم مستثنی نیست. ولی امتیاز ترجمه، بهخصوص ترجمه ادبی، این است که با دنیاها و آدمهایی سروکار دارید که با دنیاها و آدمهای روزمره خیلی فرق دارند. در واقع، در جهان دیگری زندگی میکنید. ترجمه ادبی برای کسی که عاشق ادبیات است یک عیش مدام است که همه سختیهای این کار را آسان میکند. با شرایط اقتصادی حاکم بر نشر، فکر نمیکنم کسی با انگیزهای غیر از این در این کار دوام بیاورد. البته محدودیتهای دستوپاگیری که روزبهروز هم بیشتر میشوند، مترجم را خیلی سرخورده میکنند. متولیان فرهنگی ما ظاهرا از بین تمام نقشهایی که باید ایفا کنند، فعلا فقط به نقش بازدارنده اکتفا کردهاند. اکثر جوابها منفیست و بیشترِ درها بسته. متأسفانه هرچه میگذرد این مشکلات بیشتر میشود. مثل دوِ با مانع است؛ با این وضعی که پیش میرویم، از روزی میترسم که دیگر هیچکس نتواند به خط پایان برسد. - همین که کتابی معرفی میشود و درباره بد و خوباش صحبت میشود، نشان میدهد که یک جریان فکری به راه انداخته و ذهن عدهای را درگیر کرده است. فکر میکنم منظور نویسنده و مترجم هم همین باشد. این بازخوردهای خوانندهها روی انتخابهای من هم تأثیر میگذارد و متوجه میشوم کجا سلیقهام را پسندیدهاند و کدام داستان یا رمان باب میلشان نبوده است. نظر خوانندهها را بیشتر از طریق مطبوعات چاپی یا مجازی میشود فهمید که البته با گذشت زمان زیادی مشخص میشود. جالب است که میبینم به کتابی که هفت هشت سال قبل منتشر شده هنوز واکنش نشان میدهند، که البته نشانه خوبیست. شاید بعد از مدتی که از کارت گذشت و تجربه بیشتری پیدا کردی، توجهشان جلب میشود و برمیگردند و کارهای قبلیات را هم میخوانند. - متأسفانه در زمینه نقدنویسی و بررسی کتاب پیشرفت زیادی نداشتهایم. با اینکه چند نشریه تخصصی نقد و بررسی کتاب داریم، هنوز نقد تخصصی جا نیفتاده است و کیفیت اغلب نقدها معمولاً پایین است، مخصوصا در بعضی روزنامهها شاهد چاپ نقدهای نازل و گاهی نامفهوم هستیم. اینترنت به خودی خود عامل مثبت یا منفی در نقد نیست؛ صرفا ابزاریست که ارتباط را آسانتر میکند. در زمینه نقد من نقش مخربی برای اینترنت قائل نیستم، ولی گمان نمیکنم به گسترش نقد هم کمکی کرده باشد. 60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]