تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آن‏اند و كوشش در عمل به آن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815376942




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بيماران مهابادي چشم انتظار فرشته نجات


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اين جمله ها بخشي از گفت و گوهايي است كه بين تعدادي از بيماران و پرسنل يكي از بخش هاي بيمارستان امام خميني (ره) مهاباد در يكي از شبهاي مرداد ماه جاري رد و بدل مي شد. بله اينجا يكي از بخش هاي بيمارستان امام خميني (ره) مهاباد در آذربايجان غربي است، جايي كه تعدادي از بيماران در حالي كه ساعت به نيمه شب نزديك مي شود همچنان در انتظار آمدن پزشك متخصص براي ويزيت خود هستند. همراهان بيماران كه ازساعت 9 شب، ساعتي كه معمولا پزشكان براي ويزيت بيماران خود به بخش هاي مراجعه مي كنند از تاخير نه يك ساعته بلكه چندين ساعته پزشك متخصص بخش كلافه شده و در هواي گرم اتاق غرولند زنان به اين سو و آن سو مي روند. عقربه هاي ساعت از ساعت 23 گذشته وهمراه و بيمار، هر دو در اين بخش همچنان با گرما دست و پنجه نرم مي كنند و در حال خشك كردن عرق پيشاني خود به اظهار گلايه از تاخير پزشك بخش مشغول هستند. در روي يكي از تخت ها پيرمرد حدود 80 ساله اي كه از گرما كلافه شده در حال اصرار به همراهش است كه بيش از اين منتظر پزشك نمانده و به خانه بازگردد. در تختي ديگر در آن سوي اتاق، پيرمردي ديگر كه از ساعت 13 به دليل ناراحتي قلبي در بخش بستري شده همچنان در انتظار پزشك متخصص است تا بلكه وي را معاينه كرده و با سخنان اين فرشته نجات!!!! بلكه از اضطراب و نگراني اش اندكي كاسته شود. يكي از افرادي كه در بخش در حال تردد بود و با لباسي كه پوشيده به نظر مي رسد از كاركنان بخش باشد به همراهان و بيماران منتظر مي گويد كه بي تابي نكرده و از ساعت 12، 5/12 شب به بعد منتظر پزشك متخصص باشند. يكي از همراهان بيماري كه چند شب است در اين بخش بستري شده مي گويد دكتر هر شب پس از ساعات نيمه شب وارد بخش شده و بيمارانش را ويزيت مي كند. به گفته وي دكتر تا تمامي بيمارانش را در مطب نبيند به بيمارستان نمي آيد!!! اگر بيمارانش زود تمام شوند كه تا حال سابقه نداشته زود مي آيد در غير اين صورت نيمه شب به بعد و گاهي نيز آنقدر دير مي شود كه ويزيت شب را نيز به صبح موكول مي كند!!! در ضمن اين گفت و گوها، سوسك بالداري نظر منتظران فرشته نجات را به خود جلب مي كند. اين سوسك از سوراخي در زير در اتاق بيرون آمده و پس از آنكه به اطراف نگاهي مي اندازد پرواز كرده و تا نصفه هاي اتاق را بال بال زنان طي مي كند سپس با عجله راه آمده را دوباره در پيش گرفته و به آشيانه اش باز مي گردد!!! يكي از همراهان بيمار كه شب اول حضورش در اين اتاق بود از ديدن اين صحنه تعجب مي كند اما همراهان ديگر بيماران وي را از تعجب بيرون آورده و به وي مي گويند كه در ساعات پس از نيمه شب اين گونه موجودات از لانه خود بيرون آمده و در كف اتاقها به حركت در مي آيند. در حين اين گفت و گوها، ورود يك جيرجيرك كه پرش كنان از گوشه اي از اتاق به گوشه اي ديگر در حال حركت بود دوباره توجه ها را به خود جلب مي كند !!! شايد ديدن اين مناظر زيبا!!! در يك بيمارستان خود زمينه اي خوب براي گذران وقت باشد تا دكتر از راه برسد. آنچه در اين ميان زمينه خوبي براي گفت و گوي بيماران و همراهانش ايجاد مي كند چگونگي راهيابي و حضور يك جيرجيرك در طبقه سوم يك بيمارستان است كه هركسي نظري را اعلام مي كند يكي استفاده جيرجيرك از آسانسور و تعدادي نيز از طريق راه پله ها! در اين گير و دار صداي غريب و گوشنوازي فكر همه را به سمت خود جلب مي كند كه پس از دقايقي معلوم مي شود كه اين صداي خوش آهنگ، صداي گوشخراش كمپرسور نقاش بيمارستان است كه در حال رنگ آميزي آسانسورهاي بيمارستان در كنار بخش مغز و اعصاب و بخش داخلي در ساعات نزديك نيمه شب است. پس از دقايقي، پرستاران همراهان بيماران را به خارج از بخش هدايت مي كنند تا شروع به دادن داروها و چك كردن موارد ضروري بيماران كنند. در بيرون از بخش بين همراه بيماران بحث دوباره شروع مي شود و همگي از تاخير دكتر اظهار گلايه كرده ولي نمي دانند اعتراض خود را چگونه بيان كنند. تعدادي از آنان كه از ايستادن در راهرو خارج از بخش خسته شده بودند به دليل نبود صندلي همانجا روي زمين نشسته و بحث خود را دنبال مي كنند. تعدادي ديگر نيز كه از گرماي هوا حسابي كفري شدند قدم زدن را ترجيح مي دهند. پس از ساعتي كار پرستاران بخش به پايان مي رسد و دوباره همراه بيماران به بخش بازمي گردند اما همچنان از دكتر خبري نيست!!! همراه يكي از بيماران قلبي كه از تاخير بي دليل دكتر در ويزيت بيماران متعجب و از پرس و جو و سوال كردن از پرسنل خسته شده فكري به سرش خطور مي كند! وي در تماسي با مخابرات بيمارستان از مسوول مخابرات خواهش مي كند تا شماره تلفن رييس شبكه بهداشت و درمان را براي جويا شدن از وضعيت موجود به وي اعلام كند. مسوول مخابرات پس از چند دقيقه به اطلاع وي مي رساند كه آقاي دكتر ف. الان وقت آزاد نداشته و صبح ها قادر به پاسخگويي در اين زمينه است. وي در ضمن اين سخنان به وي توصيه مي كند كه با سوپروايزر كشيك بيمارستان تماس گرفته و مشكلش را با وي در ميان بگذارد. از سوپروايزر بيمارستان در زمينه دليل و علت تاخير پزشك متخصص سووال مي كند كه وي نيز رسيدگي به اين مشكل را به نوشتن شكايتي كتبي از سوي وي به فردا صبح موكول مي كند. به گفته چند نفر از كاركنان بيمارستان حضور با تاخير پزشكان در بخش هاي مختلف بيمارستان به يك روال طبيعي تبديل شده كه در اغلب بيمارستانها به همين شيوه است!!!! و كسي از مسوولان حتي وزير بهداشت نيز قادر به ايجاد تغيير در اين رويه نيست!!!! اين فرد كه از اين پاسخ ها قانع نمي شود، به دنبال شماره تماسي است تا بلكه بتواند يكي از مسوولان را از اين وضعيت آگاه سازد. به سوي صندوق پيشنهادات و انتقادات مي رود برگه اي را از آن خارج مي سازد نيمي از برگه پاره بود آنرا سرجايش قرار مي دهد برگه دوم را بيرون مي كشد قسمت زيرين آن نيز كه آخرين برگه اين صندوق بود نيز پاره بود آنرا سرجايش قرار مي دهد. به سمت نوشته اي مي رود كه عنوان و شماره تلفن مسوول بازرسي از وضعيت بيمارستان در آن درج شده است(خ . ا) ، شماره را مي گيرد نه يك بار بلكه چندين بار اما ظاهرا مسوول محترم در خواب بوده و يا در منزل به سر مي برد. وي باز نااميد نمي شود به طبقه همكف بيمارستان مراجعه مي كند در گوشه اي از سالن انتظار، تابلويي را مي بيند كه در آن از مراجعه كنندگان خواسته شده بود تا مشكلات و انتقادات خود را از طريق يك تلفن شبانه روزي به مسوول واحد اطلاع رساني دانشگاه علوم پزشكي اطلاع دهند. بارقه اي از اميد در وي پيدا مي شود شماره همراهي در ميان شماره هاي اعلام شده توجهش را جلب كرده و با آن تماس مي گيرد. ساعت نزديك نيمه شب است آيا كسي در آن سوي خط در اين ساعت شب جوابگو خواهد بود. در كمال تعجب فردي در آن سوي خط گوشي را برداشته و خودش را معرفي مي كند !! مشكل براي وي بازگو مي شود و وي قول پيگيري مي دهد... عقربه هاي ساعت به نزديكي هاي 12شب مي رسد چراغ بخش ها خاموش شده و هر يك از همراهان بيماران مكاني را براي خود مهيا مي كنند تا شب را چگونه در آن گرماي طاقت فرسا سپري كنند. چشم بيماران گرم خواب مي شود و سكوتي غريب در آن تاريكي برقرار مي شود. دقايقي مي گذرد تعدادي به خواب مي روند و تعدادي هنوز در خواب و بيداري هستند، بناگاه چراغ بخش ها به يكباره روشن و همه از خواب زودهنگام خود بيدار و به ماليدن چشمانشان مشغول مي شوند. دكتر اومد ... دكتر اومد... و اين قصه همچنان ادامه دارد!؟ گزارش: منوچهر صمدي 584/645/587




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن